تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829676846




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای پسری که به اشتباه گروگان گرفته شد


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ماجرای پسری که به اشتباه گروگان گرفته شد
محمد که دو شب گذشته در شهرک گلستان محدوده بهارستان توسط دو مرد به گروگان گرفته شده بود، پس از ساعتی توسط پلیس آزاد شد.
آفتاب‌‌نیوز : پسر جوان ۲۹ ساله‌ای که در نجاری فعالیت می‌کند، دو شب گذشته توسط چند نفر در شهرک گلستان محدوده بهارستان توسط چند نفر گروگان گرفته می‌شود، اما بعد از گذشت ساعتی توسط پلیس آزاد می‌شود.


محمد درباره این ماجرا گفت: شب گذشته حوالی ساعت ۲۰:۴۰ به منزل دوستم رفتم و هنگام بازگشت از منزل او در شهرک گلستان محدوده بهارستان در انتهای خیابان که محدوده تاریکی بود و در جلوی یک مهدکودک که هیچ‌چراغی نداشت از پشت سرم صدای پای یک نفر را شنیدم.


وی ادامه داد: وقتی به پشت سر بازگشتم یک آدم درشت هیکل با شوکر مرا زد و با کمک فرد دیگری که به او جناب سروان می‌گفت و لباس نظامی بر تن داشت مرا در داخل یک خودروی پراید نوک‌مدادی انداختند.


محمد با بیان اینکه مدام از آنها می‌پرسیدم که به چه علت مرا دستگیر کرده‌اید، گفت: آن دو مرد به من گفتند سرم را بین دو صندلی قرار دهم و چیزی نگویم. سپس مرا به منطقه متروکه‌ای برده و از داخل صندوق عقب یک تکه ابر آورده و در داخل دهانم قرار داده و با چسب بستند. چشمانم را نیز با یک تکه دستمال و چسب بستند و به صورت خوابیده روی صندلی عقب ماشین افتادم و هر جا که نزدیک به چراغ قرمز می‌شدیم کفی ماشین را رویم می‌کشیدند که کسی متوجه حضورم نشود.


وی خاطرنشان کرد: بعد از دو ساعت به مکانی رسیدیم و من را از داخل ماشین پیاده کرده و به ساختمانی بردند و مدام می‌گفتند درب سلول را باز کن سپس به من کمی آب دادند و روی یک صندلی نشستم. یکی از آنها از من خواست تا دستم را روی میزی که در مقابلم قرار داشت بگذارم تا کمی استراحت کنم اما به محض اینکه دستانم روی میز گذاشتم، دستانم را با چسب بستند و پس از آن نیز خودم را با طناب و چسب بستند.


محمد در ادامه تصریح کرد: همانطور که دستان و بدنم را با طناب می‌بستند یکی از آنها مرا تهدید می‌کرد و می‌گفت الان سرهنگ می‌آید و مدام من را تهدید می‌کرد.


وی با بیان اینکه آن دو فرد بعد از ساعتی از آن مکان بیرون رفتند، یادآور شد: من صدای چرخش کلید و قفل شدن در را شنیدم و پس از آن نیز صدای روشن شدن خودرو آمد و مطمئن شدم که آن دو نفر رفتند. بعد از مدتی که دیگر خبری نشد؛ خودم را به میز نزدیک کردم و سرم را پایین آورده و چسب‌هایی را که با آن دستانم را بسته بودند جویدم تا باز شد بعدهم خودم را به آشپزخانه رسانده و چاقویی را که روی اپن آشپزخانه بود برداشته و طناب‌ها را پاره کردم.


محمد ادامه داد: به سمت پنجره رفته و قصد داشتم از آنجا فرار کنم که متاسفانه به دلیل اینکه از چسب پنج‌سانتی استفاده کرده بودند نتوانستم از آنجا خارج شوم به روی بالکن رفته و در آنجا مردی را دیدم که از خیابان عبور می‌کرد و از او کمک خواستم و او به پلیس خبر داد و پس از آن ماموران به آنجا آمده و من را آزاد کردند.


افسر این پرونده نیز در این باره گفت: به احتمال زیاد این فرد را اشتباه گرفته‌اند چون به گفته خود این فرد آدم‌رباها مدام تکرار می‌کردند که دعا کن تو را اشتباه گرفته باشیم و گرنه بیچاره‌ات می‌کنند.


او ادامه داد: از این منزل مقداری مدارک و لوازم که متعلق به آدم‌رباها بود؛ کشف و ضبط شد که از طریق این مدارک منزلی در خانی‌آباد متعلق به این افراد را شناسایی کردیم و به آنجا رفتیم که در آنجا نیز نبودند.


به گفته وی پلیس در حال پیگیری این پرونده است.


منبع: ایلنا 



کد خبر: ۵۲۴۰۹۴
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۰





۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن