تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830084269




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برای زجردادن شوهرم، با یک پسر رابطه برقرار کردم


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:

گیل نگاه: برای زجر دادن همسرم با دوست برادرم طرح دوستی ریختم. او هم که اطلاعی از وضعیت زندگی من نداشت با من همراه شد. این در حالی بود که من صاحب یک دختر و پسر نیز شده بودم.به گزارش روزنامه ایران، زن جوان در حالی که بیان می کرد هیچ وقت راهنمای درستی نداشتم و به همین دلیل زندگی ام متلاشی شد، ماجرای زندگی خود را به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد توضیح داد.وی گفت: ۱۰ساله بودم که پدرم کیف مدرسه ام را به گوشه اتاق پرت کرد و دیگر اجازه تحصیل به من نداد. او معتقد بود دختر نیازی به درس خواندن ندارد و باید راه و رسم شوهرداری و خانه داری را بیاموزد.او می گفت دختر تا اندازه ای که بتواند بخواند و بنویسد باید تحصیل کند تا سیاه و سفید را از یکدیگر تشخیص بدهد. او با همین تفکر مانع از ادامه تحصیل دیگر خواهرانم شد چرا که معتقد بود دختر باید با چشم و گوش بسته ازدواج کند این گونه بود که من هم مانند دیگر خواهرانم در کلاس پنجم ابتدایی ترک تحصیل کردم و مشغول خانه داری شدم. این درحالی بود که مادرم نیز در برابر تفکرات پدرم همواره سر تعظیم فرود می آورد و هیچ گاه بر خلاف نظر او سخنی بر زبان نمی راند.او هیچ وقت اجازه نمی داد به تنهایی بیرون از منزل برویم یا با افراد دیگری رفت و آمد کنیم خلاصه دو سال بعد از آن که درس و مدرسه را رها کردم (در سن ۱۲سالگی)مرد ۴۸ ساله ای به نام «قربان محمد» مرا از پدرم خواستگاری کرد. من زمانی در جریان موضوع قرار گرفتم که آن ها تاریخ مراسم عقد را نیز مشخص کرده بودند. مادرم می گفت «قربان محمد» شوهر خوبی است و تو را از مال دنیا بی نیاز می کند. مدتی بعد فهمیدم پدرم ۶۰۰ هزار تومان به عنوان شیربها از قربان محمد گرفته و من قربانی مادیات زندگی شده ام.با همان تصورات کودکانه تصمیم گرفتم قبل از جاری شدن خطبه عقد از خانه فرار کنم اما پدرم متوجه موضوع شد و بعد از زدن کتک مفصلی، مرا با چشمان اشک بار پای سفره عقد نشاند.چند ماه بعد زمانی فهمیدم همسرم دو زن دیگر هم دارد که باردار شده بودم و چاره ای جز سکوت نداشتم با این وجود نفرت عجیبی از «قربان محمد» در سینه ام موج می زد و در پی فرصتی برای گرفتن انتقام از او بودم. در آن روزها راهنمای درستی نداشتم و از مراکز مشاوره در کلانتری هم چیزی نمی دانستم.این بود که برای زجر دادن همسرم با دوست برادرم طرح دوستی ریختم. او هم که اطلاعی از وضعیت زندگی من نداشت با من همراه شد. این در حالی بود که من صاحب یک دختر و پسر نیز شده بودم.در این میان، روزی با «نوید» طوری قرار ملاقات گذاشتم تا در دید شوهرم قرار بگیرم و او به همین خاطر مرا طلاق بدهد ولی وقتی همسرم در کنار مغازه اش من و نوید را با یکدیگر دید، در حالی که کتکم می زد مرا تحویل پلیس داد.من هم به رابطه ام با نوید اعتراف کردم و برای مدت کوتاهی زندانی شدم. از آن روز به بعد خانواده ام مرا ترک کردند و همسرم نیز اجازه دیدن فرزندانم را نداد.
۲ اسفند ۱۳۹۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن