واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:
تبریک ولادت حضرت زینب (ع) اشک شوقه میباره نم نم از چشای حیدر و زهرا همه جمعن حتی ملائک اومده چون زینب کبری شب عشق و جنون / برای ما امشبه آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه زینبی کوثریم تا ابد حیدریم شب عشق و جنون / برای ما امشبه آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه چه قدر شادن همه امشب اومد عشق دلای بیتاب هیچ جا آروم نمیشه زینب به جز روی دستای ارباب مادر میخونه براش / آرامش قلب من دورش میگردن داداش حسین و داداش بزرگش حسن زینبی کوثریم تا ابد حیدریم شب عشق و جنون / برای ما امشبه آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه
شعرهای میلاد حضرت زینب (س) درخت معرفت داده ثمر حیدر، ثمر زهرا در ایجاد جهان دارد اثر حیدر، اثر زهرا دلیل آفرینش هست اگر حیدر، اگر زهرا ندا آمد در این خانه : خبر حیدر! خبر زهرا! جلیله می رسد دیگر/ جمیله می رسد دیگر جهالت خوار خواهد شد/ عقیله می رسد دیگر فروغ چشم پیغمبر بر این خانه شده نازل حدیث قدسی دیگر بر این خانه شده نازل دوباره سوره کوثر بر این خانه شده نازل محمد، باز یک دختر بر این خانه شده نازل به دامن گل بریز امشب/ گل خنده رسان بر لب زمین را نورباران کن/ که آمد حضرت زینب درخت بردبار روبروی بادها زینب فهیمه، عالمه، معصومه و روح دعا زینب نبوت مسلک و عبد ولایت آشنا زینب بود ذکر همه کروبیان امروز یازینب به طاق آسمان ماه او/ مسیر و شاخص راه او یدالله، فوق ایدیهم/ یدالله یدالله او که هست او؟ خواهر طوفان، که هست او دختر کولاک مفسر زاده و تفسیر وحی خواجه ی لولاک طنین خطبه اش تیری به قلب دشمن سفاک جمالش در حجاب از دیدگان کور هر ناپاک ندانم چیست این بانو/ ندانم کیست این بانو حسین و مجتبا و فاطمه- یا - حیدر ثانیست این بانو سلام ای مادر غم ها، درود ای عمه ی سادات ثنایت می کنم هر آینه ای فاطمه مرآت ببین دل ها چگونه باز افتاده به زیر پات که گفته دست نامحرم به تو نزدیک شد، هیهات تو ایوب بلا، زینب/ تویی ام البکاء، زینب امان از شام و از کوفه/ امان از کربلا زینب سری بر نیزه ها شد قاری قرآن تو عمه تنی صد پاره در گودال شد حیران تو عمه حرم غارت شده، جان اسیران، جان تو عمه سر عباس روی نیزه شد گریان تو عمه اسیری ماجرا دارد/ غم و درد و بلا دارد ۰۰۰ و دخت فاطمه بودن/ عبور از کوچه ها دارد
شعرهای میلاد حضرت زینب (س) با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم از فرط شور باده طوفان گرفته ایم در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است شور و شگفتی است و شبیه عشق مشرب است شامی که روشنایی روز است امشب است امشب تمام گرمی بازار زینب است امشب شب ملیکه دادار زینب است فصل الخطاب عاشقی ما رسیده است ای قطره های تب زده دریا رسیده است زیباترین حماسه دنیا رسیده است زینب به دست حضرت زهرا رسیده است چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد زیباترین دعای علی مستجاب شد باور نداشت چشم فلک دختر این چنین در بین چند کعبه دل دلبر این چنین از هرچه سرفراز زنی سرتر این چنین غیر از خدا نداشت کسی باور این چنین حتی فلک به چشم خواب خیالش ندیده است امشب خدا دوباره حسین آفریده است تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت در قامتش قیامت مولا ادامه داشت زینب که بود حضرت زهرا ادامه داشت زهرا نبود زهره دگر نُه فلک نداشت زینب نبود سفره خلقت نمک نداشت زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود زینب اگر نبود علم حق به پا نبود زینب اگر نبود کتاب خدا نبود یک یا حسین بر لب ما و شما نبود بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم این یا حسین را همه مدیون زینبیم ای برترین عقیله ی ایل و تبارها صبرت صلابت همه ی اقتدارها ای کرده با صدای علی کارزارها ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها با خطبه هات ها حید کرار زنده شد در هیبتت شکوه علمدار زنده شد نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام ای مرتضای دوم کوفه ؛حسین شام حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام ای زینب مدینه و زهرای کربلا تو تیغ میگرفتی اگر وای کربلا تو آمدی که صبر شوی مجتبی شوی تو آمدی حسین شوی کربلا شوی تو آمدی به آل کسا هم کسا شوی هم ما رأیت سمت جمیلا رها شوی تو آمدی که کعبه دل کربلا شود در سینه ها حسینیه غم رها شود از کودکی برای برادر گریستی از کودکی به خاطر مادر گریستی گاهی کنار سرو صنوبر گریستی گاهی کنار پیکر بی سر گریستی حقت نبود تا که به زنجیرتان کشند با خط تازیانه به تفسیرتان کشند
شعر در مورد ولادت حضرت زینب (س) با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را متلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین شور می داد ز حال خوش خود بالا را چشم هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد دل مجنون کسی برد دل لیلا را بین آغوش برادر چقدر آرام است چقدر ناز ربودست دل بابا را گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد زینب حضرت ارباب به دنیا آمد چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیتوته]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]