تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845338259




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نوعروسی که به‌خاطر شوهرش «شیشه»ای شد/ چندبار به خاطر توهم،نزدیک بود بچه ام را خفه کنم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نوعروسی که به‌خاطر شوهرش «شیشه»ای شد/ چندبار به خاطر توهم،نزدیک بود بچه ام را خفه کنم
روزنامه ایران نوشت:«شیدا» زنی کم سن و سال بود. چشمانش گود رفته و چند دندانش هم افتاده بود. اما در پس چهره پریشان و افسرده‌اش زیبایی محوی دیده می‌شد. سعی می‌کرد آثار زخم روی مچ‌هایش را بپوشاند اما آنقدر بریدگی‌ها زیاد بود که تلاش‌هایش نتیجه‌ای نمی‌داد. آرام و قرار نداشت. وقتی از او خواستم داستان زندگی‌اش را تعریف کند، لحظه‌ای بهت‌زده نگاهم کرد و بعد هم بغضش ترکید. درحالی که بی‌وقفه گریه می‌کرد گــــــــفت: «10 سالی از ازدواج من و «جلال» می‌گذرد. آن موقع 16 سال بیشتر نداشتم که به اصرار خانواده‌ام با پسر همسایه‌مان «جلال»، پای سفره عقد نشستم. با آن سن کم هیچ درکی از ازدواج نداشتم. با این حال بعد از ازدواج با مشورت بزرگ‌ترها همه تلاشم را برای رضایت همسرم انجام می‌دادم.

چند ماه اول بعد از عروسی‌مان به همین شکل گذشت اما کم‌کم دیر آمدن‌های «جلال» برایم آزاردهنده شده بود. هرچه به او می‌گفتم که شب‌ها از ترس نمی‌توانم بخوابم و خواهش می‌کردم که زودتر بیاید بهانه‌های مختلف می‌آورد. اخلاقش روزبه‌روز بدتر می‌شد و همه‌چیز را هم گردن من می‌انداخت. به او شک کرده بودم. به همین خاطر مدتی رفتارهایش را زیر نظر گرفتم تا اینکه فهمیدم اعتیاد دارد.

البته خودش قبول نداشت و مدعی بود معتاد نیست و تفریحی شیشه و هروئین می‌کشد. درحالی که احساس می‌کردم دنیا روی سرم خراب شده است بارها به جدایی فکر کردم اما از آنجا که «جلال» را دوست داشتم نتوانستم با خودم کنار بیایم. از طرفی بعد از طلاق معلوم نبود چه شرایطی برایم پیش می‌آید. چون نمی‌توانستم روی حمایت خانواده‌ام حساب کنم. به همین خاطر تصمیم گرفتم بمانم و تحت هر شرایطی زندگی کنم.

برخی می‌گفتند بچه می‌تواند شوهرم را به زندگی پایبند کند. اما تولد دخترمان هم فقط مشکلی به مشکلات‌مان اضافه کرد. «جلال» هم انگار نه انگار که پدر شده بود چرا که حتی یک ساعت هم از شب‌نشینی و خوشگذرانی‌هایش کم نشد. دخترم چند ماهه شده بود که مسئولیت زندگی فشارهای زندگی‌ام را دوچندان کرده بود. دست آخر تصمیمی گرفتم که حالا هیچ راه برگشتی ندارم. فکر می‌کردم «جلال» هم همان‌قدر که من دوستش دارم به من علاقه دارد و اگر ببیند من معتاد شده‌ام دست از مواد برمی‌دارد و سربراه می‌شود. اما وقتی به او گفتم می‌خواهم با تو مواد بکشم باور نکرد و مسخره‌ام کرد.

بعد هم برای اینکه ثابت کند توان همراهی‌اش را ندارم، مرا پای بساط نشاند. اما نخستین بار که شیشه کشیدم دیگر نتوانستم آن را کنار بگذارم. هر روز اوضاع بدتر شد. وقتی به خودم آمدم فهمیدم از همسرم هم بیشتر وابسته و گرفتار مواد شده‌ام. وقتی مواد بموقع به من می‌رسید مشکلی نداشتم اما اگر خمار می‌شدم دیگر هیچ چیز و هیچ کسی را نمی‌شناختم. چندین بار حتی نزدیک بود به خاطر خماری و توهم دختر کوچولویم را خفه کنم. دیگر از این زندگی خسته شدم. حتی دخترم را به خاطر اعتیاد از من گرفته‌اند.»

تاریخ انتشار: ۰۸:۱۸ - ۲۳ آذر ۱۳۹۶ - 14 December 2017





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن