محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831903593
این مرد کرمانی 4 شبانه روز در ته چاه با مرگ جنگید + عکس
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: این مرد کرمانی 4 شبانه روز در ته چاه با مرگ جنگید + عکس
مرد جوان که پس ازسقوط به چاه، 4 شبانه روز در عمق چاه 10 متری با مرگ جنگیده بود سرانجام بهدنبال یک اتفاق عجیب و معجزه آسا، با تلاش آتشنشانها نجات یافت.
آفتابنیوز : مرد جوان که پس ازسقوط به چاه، 4 شبانه روز در عمق چاه 10 متری با مرگ جنگیده بود سرانجام بهدنبال یک اتفاق عجیب و معجزه آسا، با تلاش آتشنشانها نجات یافت.
ساعت 21 پنجشنبه 27 مهر، «عباس» 36 ساله صدای عجیبی در ساختمان نیمه کاره همسایهشان در کوی سمنگان، شهرستان سیرجان-واقع دراستان کرمان- شنید. ازآنجا که فاصله آن ساختمان با خانهاش زیاد نبود بدون اینکه به کسی چیزی بگوید با روشن کردن چراغ قوه تلفن همراهش به طرف ساختمان رفت. هوا تاریک بود و نور چراغ گوشی «عباس» تنها جلوی پایش را روشن میکرد.مرد جوان با احتیاط وارد ساختمان شد. سکوت وهم انگیزی همه جا را گرفته بود. چند قدمی در پارکینگ ساختمان نیمه کاره جلو رفته بود که ناگهان زیر پایش خالی شد و با فریادی تلخ به دالانی تاریک و عمیق عمیق کرد و... ناپدید شدن مرموز ساعت از 10 شب گذشته بود اما هنوز خبری از «عباس» نبود. تلفن همراهش مدام بوق اشغال میزد. همسر و مادر مرد جوان بشدت نگران شده بودند. به همین خاطرگوشی تلفن را برداشتند و به دوستان واقوامشان تلفن زدند اما هیچ کس از مرد جوان خبری نداشت. چند ساعتی گذشته بود که دلشوره عجیبی به جان خانوادهاش افتاد. نیمههای شب مادر «عباس» به برادرش تلفن زد و با صدای بغض آلود و چشمانی اشکبار از او کمک خواست. برادر دل نگران که تاب شنیدن صدای لرزان و بی قرار خواهر را نداشت به او اطمینان داد همه تلاشاش را برای پیدا کردن «عباس» میکند. او نیز هر جا میتوانست تماس گرفت.اما تصور هم نمیکرد گمشدهشان مانند قطرهای آب در زمین فرو رفته باشد.دایی مرد جوان گمشده گفت: «آخرین ساعات پنجشنبه شب، خواهرم به من زنگ زد و با نگرانی سراغ «عباس» را گرفت. میگفت پسرش خیلی عجیب ناپدید شده است و هیچ کس از او خبری ندارد. وقتی خودم هم چند جا زنگ زدم و به نتیجهای نرسیدم با خودم فکر کردم شاید تصادف کرده یا اینکه جایی بیهوش افتاده است. کمی در خیابان دور زدم و بعد برای اعلام ناپدید شدن «عباس» به کلانتری و اداره آگاهی رفتم. قرار شد عکس او را برای تحقیق تحویل پلیس بدهیم. آن شب هیچ کس خواب نداشت. شاید بیش از صد بار با تلفن همراهاش تماس گرفتیم اما فقط بوق اشغال میزد تا اینکه صبح روز بعد تلفن خاموش شد.» دیگر شکی باقی نمانده بود که اتفاق تلخی افتاده است. هر کس چیزی میگفت و فرضیهای جنایی درباره سرنوشت «عباس» مطرح میکرد. صبح جمعه، همه اهل محل میدانستند که «عباس» شب قبل ناپدید شده است. به همین خاطر جست و جوهای مردمی آغاز شد. کسی دوست نداشت باور کند که بلایی سراو آمده است. اما خاموش شدن ناگهانی تلفن همراهاش نشانه خوبی نبود. دایی «عباس» ادامه داد: «به هر جا که فکرمان میرسید سر زدیم. همه بیابانهای اطراف شهرک، درمانگاهها و بیمارستانها را گشتیم. حتی با تصور اینکه شاید او را کشته و جسدش را داخل چاههای اطراف انداخته باشند، تک تک آنها را بررسی کردیم اما همه راهها به بنبست رسید. وقتی هیچ ردی از او به دست نیاوردیم و تا حدودی ناامید شده بودیم سرانجام صبح دوشنبه یکم آبان به پزشکی قانونی رفتیم تا در میان اجساد ناشناس دنبال گمشدهمان بگردیم. اما مسئول آنجا اعلام کرد که در این چند روز هیچ جسد ناشناسی نیاوردهاند. این حرف، هم خوشحالمان کرد و هم نگران. خوشحال از اینکه شاید «عباس» زنده باشد و نگران؛ بابت اتفاق تلخ تری که حتی نمیخواستیم تصورش را کنیم. در همین فکرها بودیم که یکی از همسایههای خانه «عباس» زنگ زد و خبر پیدا شدن او را داد.» در عمق تاریک چاه چه گذشت؟ «عباس» هنوز در شوک سقوط هولناک بود. میدانست که داخل چاه افتاده اما در اثر ضربه شدید به پای چپ و کمرش نمیتوانست تکان بخورد. چشم، چشم را نمیدید. حتی نمیتوانست تلفن همراهش را پیدا کند. با همه توانی که در بدنش مانده بود فریاد زد و کمک خواست. اما در آن ساعت شب و از عمق چاه 10 متری پارکینگ ساختمان نیمه کاره کسی صدایش را نمیشنید. درد شدیدی داشت اما ترس از آن تاریکی شوم، نفساش را بند آورده بود. صبح روز جمعه، همسایهها که از گم شدن ناگهانی «عباس» خبردار شده بودند، یکی یکی از خانه هایشان بیرون میآمدند. «عباس» هم با صدای آنها بیدار شده بود. به امید نجات؛ با تمام توان باقی مانده درجسم نیمه جانش بار دیگر فریاد زد و کمک خواست. صدایش داخل چاه میپیچید اما انگار دیوارهای خاکی، سدراهش بودند تا صدا به بالای چاه نرسد. با این حال در سختترین شرایط زندگی میگفت: «باید زنده بمانم. بهخاطر دخترهای کوچولویم. بهخاطر مادر و همسرم.» اما روز دوم، سوم و چهارم هم گذشت و هیچ کس حتی کارگرها هم به ساختمان نیمه کاره نیامدند تا اینکه نزدیک ظهر دوشنبه یک آبان، اتفاق عجیبی افتاد. «عباس» که پس از نجات معجزه آسایش با پا و کمر شکسته روی تخت بیمارستان خوابیده بود، درباره حادثه و لحظههای پردلهره زندگیاش گفت: «پنجشنبه شب جلوی در خانه بودم که صدایی از ساختمان نیمه کاره شنیدم. فکر کردم شاید دزدی به آنجا آمده باشد. با روشن کردن چراغ قوه تلفن همراهم وارد ساختمان شدم اما از آنجا که کارگرها روی چاه را با تخته و پلاستیک پوشانده بودند متوجه چاه نشدم و ناگهان به داخل چاه عمیق سقوط کردم و به دالان پشتی افتادم. چون با پا به زمین خورده بودم کمر و پایم بشدت آسیب دیده بود و فقط میتوانستم دستم را تکان دهم. خیلی ترسیده بودم. هر چه فریاد میکشیدم هیچکس صدایم را نمیشنید. همه آن چند روز هوشیار بودم. صدای همسایهها و حتی روشن شدن خودروها را میشنیدم اما صدای من به آنها نمیرسید. گرسنه بودم اما تشنگی امانم را بریده بود. خوابم که میبرد با حالت عطش شدید بیدار میشدم و فریاد میزدم: «چرا به من آب نمیدهید؟» لحظاتی بعد که به خودم میآمدم میفهمیدم ته چاه هستم. با اینکه چند شبانه روز با شکستگیهای متعدد و زخمهای شدید داخل چاه بودم اما فقط امیدم به معجزهای از سوی خدا بود تا فرصت دوباره زندگی پیدا کنم. در تمام آن لحظات سخت و نفسگیر از خدای مهربان خواستم به من هم مانند حضرت یوسف کمک کند و از اعماق چاه نجاتم دهد. در اوج ناباوری، ته قلبم میدانستم خدای مهربان بالاخره صدایم را خواهد شنید. از صدای همسایهها در روز و سکوت شب فهمیده بودم چند روز گذشته است. شب آخر کمی ناامید شده بودم. حتی «شهادتین»را هم خواندم اما باز هم دست از دعا برنداشتم. از خدا خواستم به بچهها وخانوادهام رحم کند. به مادرم که داغ دوباره فرزند نبیند... و خدای خوبم بالاخره جوابم را داد وصدای مرا ازعمق چاه شنید.» لحظات فراموش نشدنی شاید هیچ گاه برای «عباس»، شنیدن نامش شیرینتر از ظهر دوشنبه یکم آبان نبود. «دیگرهیچ رمقی نداشتم. فکر کردم شاید باید تسلیم دست سرنوشت شوم. در همین فکرها بودم که ناگهان صدای همسایه دیوار به دیوارمان را از فاصله نزدیکی شنیدم. انگار او برای اینکه در خلوتی ساختمان نیمه کاره راحتتر صحبت کند به آنجا آمده بود. این آخرین روزنه امیدم بود. در یک لحظه تمام توانم را درگلویم آورده و فریاد زدم: «سید سید؛ به فریادم برس. یاقمربنی هاشم تو را به خون حسین ودستان بریده ات نجاتم بده». برای لحظهای صدایش قطع شد ولی ناگهان به لب چاه آمد و گفت: «عباس؛ خودت هستی؟ آنجا چه کار میکنی؟» وقتی صدایم را شنید باعجله و برای آوردن کمک به خیابان رفت و چند دقیقه بعد آتشنشانان سیرجانی بالای چاه آمدند و درآخرین دقایق زندگیام نجاتم دادند. از خداوند بزرگ ممنونم که باردیگر مرا به زندگی دوباره بازگرداند. اما امیدوارم این شرایط برای هیچکس پیش نیاید. خیلی سخت است که هیچ راه نجاتی نداشته باشی و در ترس و هراس منتظر مرگ شوی. خانوادهام همه جا را جستوجوکرده بودند اما حتی به ذهنشان هم نرسیده بود من در آن ساختمان نیمه کاره، داخل چاه افتاده باشم. خدا بهخاطر بچهها وخانوادهام به من زندگی دوباره داد. از آتشنشانان سیرجانی هم کمال تشکر را دارم که در کمترین زمان به محل آمدند و کمک زیادی به من کردند.» در انتظار معجزهای دیگر دایی «عباس» که نخستین شب رهایی خواهرزادهاش از چاه تاریک، در کنار او در بیمارستان به سر میبرد، گفت: «عباس؛ کارگر جوشکار است. اما نمیتواند تا مدتی به کارش بازگردد. آنطور که پزشک معالجش گفته؛ او در اثر ضربه شدید پس از سقوط، پا و کمرش آسیب شدیدی دیده و استخوان ترقوهاش نیز ترک خورده است. مهره شکسته کمرش به نخاع فشار آورده وبه همین خاطرنمی تواند پاهایش را تکان دهد. امیدواریم معجزه دوبارهای شود و بعد از عمل جراحی، پاهایش حس بگیرد. از مردم عزیز هم درخواست داریم برایش دعا کنند.» «مهدی فیروزآبادی»، مدیرعامل سازمان آتشنشانی سیرجان نیز درباره عملیات نجات معجزه آسای این مرد گفت: «ساعت 12 و 50 دقیقه روز دوشنبه یکم آبان گزارش سقوط مرد جوانی به چاه ساختمان نیمه کارهای در کوی سمنگان به آتشنشانی داده شد. بلافاصله دو تیم عملیاتی ﺍﺯ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻭ ﺩﻭ به محل اعزام شدند. آتشنشانها پس از بررسیهای مقدماتی وضعیت محل سقوط، ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺕ ﻻﺯﻡ ﺩﺭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﮐﺎﺭﮔﺎﻩ ﻧﺠﺎﺕ را در کنار ﭼﺎﻩ برپا کردند و یکی از آتشنشانان برای بیرون آوردن مرد جوان به اعماق چاه رفت. با توجه به آسیب دیدگی پا و کمر مصدوم، او با احتیاط از چاه خارج شد و به یکی از بیمارستانهای سیرجان انتقال داده شد وخوشبختانه نجات یافت.»
۰۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]
صفحات پیشنهادی
دلیل مرگ ۲ معلول در یک مرکز شبانه روزی/ تعطیلی موقت مرکز نگهداری
دلیل مرگ ۲ معلول در یک مرکز شبانه روزی تعطیلی موقت مرکز نگهداری مدیر کل بهزیستی آذربایجان شرقی از مشخص شدن علت مرگ ۲ معلول در یک مرکز شبانه روزی تا اوایل هفته آینده خبرداد به گزارش میزان محسن ارشد زاده با اشاره به آخرین وضعیت مرکز شبانه روزی فاطمه قشقایی کافی الملک شبستر گفتسقوط مشکوک یک مرد میانسال در چاه+عکس
سقوط مشکوک یک مرد میانسال در چاه عکس سخنگوی آتشنشانی از سقوط مشکوک یک مرد میانسال به داخل چاه خبر داد آفتابنیوز سید جلال ملکی در گفتوگو با ایلنا درباره جزییات این حادثه گفت ساعت 16 56 امروز یک مورد حادثه سقوط در چاه در خیابان شهران خیابان طوقانی به سامانه 125 اطلاع داده مسقوط مرگبار زن ۶۰ ساله به چاهک آسانسور +عکس
سقوط مرگبار زن ۶۰ ساله به چاهک آسانسور عکس سقوط زن میانسال به چاهک آسانسور در بزرگراه شهید اشرفی اصفهانی مرگ وی را رقم زد آفتابنیوز پس از تماس ساکنان یک ساختمان مسکونی با سامانه 125 و اطلاع رسانی این حادثه بلافاصله نیروهای عملیاتی ایستگاه 55 به همراه گروه امداد و نجات 3 ب21مرداد، روز دریای خزر (عکس)
21مرداد روز دریای خزر عکس کشورهای حاشیه دریای خزر در سال ۱۳۸۲ یک کنوانسیون منطقهای حفاظت از محیط زیست دریای خزر موسوم به کنوانسیون تهران را امضاء کردند و در تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۳۸۵ لازم الاجرا شدن این معاهدهنامه را بعنوان یک واقعه مهم زیست محیطی جشن گرفتند از این رو ۲۱ مراحتمال بروز یک فاجعه در خیابان سپهبد قرنی/جان مردم در خطر است
رییس مرکز پژوهش های مجلس طی نامه ای خطاب به شهردار تهران احتمال بروز یک فاجعه در خیابان سپهبد قرنی جان مردم در خطر است رییس مرکز پژوهشهای مجلس طی نامهای به شهردار تهران از احتمال وقوع فاجعهای در خیابان نزدیک به این مرکز خبر داد به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهشروزهای تلخی بر من،همسر و خانوادهام گذشته است/ از مردم درخواست عفو دارم/عکس
گیل نگاه آزاده نامداری به حواشی ایجادشده درباره انتشار عکسهایش در سوئیس واکنش نشان داد آزاده نامداری که بعد از سفر به خارج از کشور و انتشار عکسهای بدون حجاب سر از او در شبکههای اجتماعی جنجالساز شد در جدیدترین پست خود در اینستاگرام در این باره نوشت روزهای تلخی بر من و همسرمتروسواری اعضای شورای شهر در اولین روز کاری (عکس)
متروسواری اعضای شورای شهر در اولین روز کاری عکس ظهر امروز بعد از پایان مراسم تحلیف و انتخابات هیات رئیسه شورای شهر تهران و انتخاب شهردار اعضای این شورا برای تجدید میثاق با بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی با مترو عازم حرم مطهر امام راحل شدند تصاویری از متروسواری اعضای شورای شهر رتعجب مردم از روزهای کم ترافیک صبحگاهی تهران
تعجب مردم از روزهای کم ترافیک صبحگاهی تهران برخورد و کنترل شدید بر موتورسواران متخلف نظارت محسوس و نامحسوس بر سرويس هاي مدارس نیز از اقدامات پلیس راهور تهران برای تامین امنیت عابران و دانش آموزان بود مهرماه امسال با سال های گذشته کمی متفاوت بود مردم شاهد ترافیک کمتری نسبت به زمرگ بیمار سالخورده به خاطر نبود دستگاه اکسیژن! +عکس
مرگ بیمار سالخورده به خاطر نبود دستگاه اکسیژن عکس زن سالخورده زمانی که برای عمل جراحی پا به یکی از بیمارستانهای تهران رفته بود سرنوشت تلخی برایش رقم خورد و فوت کرد آفتابنیوز زن سالخورده زمانی که برای عمل جراحی پا به یکی از بیمارستانهای تهران رفته بود سرنوشت تلخیماجرای مرگ عجیب دخترجوان و کوله پشتی 50 میلیون تومانی + عکس
ماجرای مرگ عجیب دخترجوان و کوله پشتی 50 میلیون تومانی عکس کارآگاهان پلیس تهران پس از مرگ دخترجوان فراری سرگرم تحقیق درباره پرونده ناپدید شدن کوله پشتی حاوی 50 میلیون تومان پول نقدی هستند که پس از مرگ وی به طرز مرموزی ناپدید شده است آفتابنیوز کارآگاهان پلیس تهران پس از مرگ-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها