محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829562167
روایت نیویورک تایمز از سرنوشت همسر یک داعشی
واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: روایت نیویورک تایمز از سرنوشت همسر یک داعشی
"آه محمد، آه محمد، ببین به نام تو چه کارها کرده اند." سرباز عراقی در حالی که زیرزمینی مملو از زنان و کودکان که زندانی شده توسط داعش کشف می کند فریاد می کشد، این افراد 20 روز پیش در موصل پیدا شدند. نبا 20 ساله یکی از 32 نفری است که توسط شبه نظامیان به اسارات در آمده بود. او همسر یکی از جنگجویان داعش است که به همراه مادر شوهر و خواهر شوهرش از ماه آوریل زندانی شده بودند. پس از سه ماه وقتی برای اولین بار نور به چشم اش خورد، سرباز عراقی که کمک اش کرده بود را در آغوش گرفت، سرباز به گریه افتاد و زن گفت: "ممنونم، ممنونم دایی"
سرباز اشاره اش به حضرت محمد بود، بسیاری از مسلمانان ساکن موصل به اسلامی که داعش به آنها تحمیل می کرد بی میل بودند. نبا متوجه گریه سرباز شد. زندگی او زمانی تغییر کرد که پدرش دیدگاه های اش در خصوص اسلام را تغییر داد و به حامی رادیکال داعش بدل شد، مردی که سپتامبر گذشته دختر خود را مجبور کرد به عقد یک جنگجوی داعش در آید. اینک حامله است و "همسر داعشی" قلمداد می شود. با چنین زنانی و بچه های شان به عنوان مظنون برخورد می شود. دولت عراق اردوگاهی در خارج از موصل برای آنها برپا کرده تا از آنها بازجویی کند، یا اینکه صبر کنند تا بدانند باید با آنها چه کنند. نبا ترسیده است. نمی خواهد به بیرون از شهر برده شود و در یک اردوگاه اسکان داده شود، و نمی داند که با بچه متولد نشده خود چه کند. ازدواج او صرفا در سیستم داعش ثبت شده است، سیستمی که دولت عراق آن را به رسمیت نمی شناسد. بی شک هراس و پیش داوری بسیاری علیه زنانی همچون او در موصل وجود دارد. خیلی ها نیز اذعان دارند که جدا کردن این زنان و بچه های شان شیوه خوبی برای مواجهه با این مشکل نیست.
علی الرسام، که با المصلا، سازمانی که اخیرا برای درمان صدمات اجتماعی شهر تاسیس شده است، همکاری می کند، می گوید: "اینک زمان التیام بخشیدن زخم ها است. اگر این زنان را به اردوگاه ببریم، بچه های شان با نفرت بزرگ خواهند شد و این داستان پایان نخواهد یافت. ما به داستانی تازه نیاز داریم." بسیاری در موصل تمایلات الرسام را تکرار می کنند. تا وقتی این موضوع حل و فصل شود، نبا در موصل با مادر، خواهران و برادرش زندگی می کند، امیدش به این است که کسی نفهمد او همسر یکی از اعضای داعش بوده، یا اگر لو رفت، مقامات متوجه شوند که او یک قربانی است – نه یک مظنون.
داستان نبا از زندان بدنام ابوغریب آغاز می شود. جایی که نشوان، پدر او، از پدری دوست داشتنی که از راه دوزندگی زندگی خوانواده اش را می چرخاند به حامی داعش بدل شد. پای او به صورت تصادفی به زندان کشیده شد، زمانی که پیامکی که برای یک مشتری ارسال کرد خوانده شد: "دشداشه شما حاضر است." یکی از مشتریان این لباس را سفارش داده بود. اما زمانی که پیامک ارسال می شود، آن مرد که از اعضای القاعده بوده توسط پلیس عراق بازداشت شده است و نشوان نیز به عنوان مظنون به عضویت در عملیات او دستگیر می شود.
او در ابوغریب شکنجه می شود و نهایتا مجذوب ایئولوژی القاعده می شود. نه ماه بعد آزاد شد، اما آن مرد به تغییرات فکری رادیکالی پا گذاشته بود، مردی که بچه های اش و همسرش هدی دیگر او را نمی شناختند. هدی، مادر نبا، شیعه است، هر چند 20 سال از ازدواج آنها گذشته بود و پنج بچه از نشوان داشت، پس از آزادی از زندان دیگر به او دست نمی زد. فراتر از آن، از خوردن غذایی که درست کرده بود یا آبی که ریخته بود سر باز می زد. نشوان زن اش را به خاطر اینکه شیعه بود کافر می پنداشت. ده روز پس از آزادی گزینه ای روبه روی اش قرار داد : یا طلاق بگیرد یا کشته شود. هدی تصمیم گرفت طلاق بگیرد، با درد و محنت زیاد از اینکه شوهری که روزگاری عاشق اش بود پس از نه ماه زندان چنین تغییر کرده بود.
هدی داستان زندگی اش را می گوید: "وقتی به وجنات نشوان نگاه می کردی معلوم بود چه چیزی پیش روی موصل قرار دارد. اولین چیزی که پس از آزادی از زندان گفت این بود که شکنجه حکومت به تروریسم منجر شده و "دولت اسلامی" در راه است."
ظاهرا این موضوع برای تمام زندانی های ابوغریب روشن بوده است. زمانی که یک سال بعد داعش ظهور کرد نشوان کاملا آماده بود. ریش اش بلند شده بود، زن شیعه اش را بیرون کرده بود، با زنی سنی ازدواج کرده بود، و هر روز از 7 تا 10 صبح، موعظه های جدید برای بچه های اش ایراد می کرد. اسلامی متفاوت با اسلامی که آنها با آن بزرگ شده بودند، اسلامی مملو از افراط گرایی و جزم اندیشی. او فورا با خلافت داعش بیعت کرد.
زمانی که پدر نبا از او خواست به عقد سربازی داعشی در آید 19 سال اش بود. "وقتی شنیدم به من می گوید به عقد یک داعشی درآیم گریه ام گرفت. به لرزه افتادم. نمی خواستم. اما مرا تهدید کرد. اگر قبول نکنی به داعشی ها می گویم مادرت شیعه است و آنها او را می کشند." نبا به ازدواج تن می دهد و جان مادرش را نجات می دهد.
او شوهرش، اشرف، را در شب عروسی و زمانی که به اتاق خواب پا می گذارد می بیند. فقط در چند دقیقه اول با نبا مهربان است. نبا توضیح می دهد: "شوهرم اشک ریخت و گفت می دانم که من را نمی شناسی و برای ات سخت است که با من باشی. اما وقتی به من دست زد و اکراه کردم، ناگهان خشن شد و به زور متوسل شد." این وضعیت در 10 روز نخست ازدواج، زمانی که اشرف خانه بود و از جنگ دور، ادامه یافت.
وقتی اشرف برای پیوستن به جنگ خانه را ترک کرد با خواهر شوهرش تنها می ماند. می گوید: "از خانواده شوهرم هراس داشتم. از آنها می ترسیدم فکر می کردم هوادار داعش هستند. در اتاق را قفل می کردم، تنها برای غذا، شستن ظرف ها و تمیز کردن خانه بیرون می آمدم و باز به اتاقم باز می گشتم."
وقتی شوهرش گاه و بیگاه به خانه باز می گشت تا نبا را ببیند، به او التماس می کرد تا اجازه دهد مادر و خواهران و برادرش را ببیند. تنها دو بار اجازه چنین ملاقاتی را داد و در کل ملاقات بازوی او را گرفته بود و اجازه نمی داد عزیزانش را بغل کند.
اوایل آوریل امسال، جنگ شدت می گیرد و نبا به همراه دیگر زنان خانواده شوهرش به موصل برده می شوند. این زمانی است که آنها به همراه دیگر وابستگان مونث اعضای داعش به زیرزمین کذایی منتقل می شوند. سی و دو تن از آنها سه ماه کامل در زیرزمین محبوس بودند. در این دوران به نور دسترسی نداشتند، روزی دو سه عدد خرما به هر نفر می دادند، مقداری عدس و آب رودخانه برای نوشیدن.
نبا می گوید: "برای ماه ها از شدت گرسنگی گریه می کردم. داخل زیرزمین از همدیگر می ترسیدیم. نمی دانستیم کی به کی است و اعتقادات دیگران چیست. پس هر کدام حرف هایمان را برای خودمان نگه می داشتیم." حالا موفق می شود گاه و بیگاه از طریق موبایلی که داخل جیب اش پنهان کرده بود با خانواده اش تماس بگیرد و به آنها بگوید که هنوز زنده است. اما نمی دانسته در کجا اسیر است. پدر او ناپدیده شده بود و تا به امروز جای او معلوم نشده است.
نبا تمام این سه ماه یک لباس بر تن داشته، که نهایتا به دلیل عرق بدن او به رنگ سیاه و سفید در آمده بود. همچنان اشرف هر هفته باز می گردد، بازوی او را می گیرد و از زیرزمین به آشپزخانه می آورد، کارش را خیلی سریع با او انجام می دهد و به داخل زیرزمین پرت اش می کند. اشرف به نبا می گوید: "من در نبرد برای حفظ خلافت خواهم مرد و تو نیز تا آخرین نفس با من خواهی مرد." این وضعیت هفته ها ادامه می یابد تا اینکه خبر می رسد کشته شده است. نبا می گوید: "لیست کشته شدگان را بلند می خواندند و می فهمیدیم. وقتی خبر مرگش را شنیدم راحت شدم و در عین حال ترسیدم."
بخشی از آنچه به هراس او دامن می زد این بود که را به یک "برادر داعشی" دیگر واگذار کنند، وقتی همسر یک داعشی بیوه می شود می تواند به عقد "برادر" دیگری در آید. اما این اتفاق برای نبا نیفتاد و در عوض آن سرباز عراقی او و دیگر زنان را پیدا کرد و آنها را از زندان شان نجات داد.
نبا می گوید: "چند ساعت کوتاهی که مانده بود تا خانواده و خانه و مادرم را ببینیم، تمام وقت گریه می کردم، می خواستم هر کس را می دیدم در آغوش بگیرم. می خواستم تمام سربازانی که سر راه با آنها مواجه می شدم بغل کنم. و بالاخره مادرم را دیدم، جیغ کشیدم و خود را میان بازوهای اش انداختم."
حالا هدی، نبا و تمام خانواده به گریه می افتند. هدی می گوید: "کاش مرا به جرم شیعه بودن کشته بودند و شاهد این اتفاقات برای دخترم نمی بودم."
نبا زمانی که از اسارت رهایی یافت چهار ماه حامله بود، و می خواهد بچه اش را سقط کند. من و مادرم روانه مطب دکتر شدیم، در مسیر به مادرش می گوید: "اگر صدای قلب اش را بشنوم، بچه را سقط نمی کنم، اما اگر صدای قلب اش را نشنوم سقط می کنم." نبا صدای قلب بچه را می شنود و با وجود اینکه دکتر همراه بوده و می خواسته سقط جنین را انجام دهد، او اجازه این کار را نمی دهد و می گوید: "نمی توانم بچه ام را بکشم. داعش مردم را می کشد. من نمی توانم همین کار را به آن بچه انجام دهم. من صدای قلب اش را شنیدم و او را نخواهم کشت."
بچه را نگه داشته و امیدوار است از سپتامبر بتواند به دانشگاه بازگردد. هر چند نبا امید دارد که طوری و به طریقی قادر باشد زندگی اش را بدون گذشته از سر گیرد اما به یقین سیاحتی ساده پیش رو ندارد. منبع: دیپلماسی ایرانی
دریافت عناوین آخرین خبرها در تلگرام
شنبه, 04 شهریور 1396 ساعت 11:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]
صفحات پیشنهادی
روایتی از سرنوشت همسر یک داعشی
روایتی از سرنوشت همسر یک داعشی آه محمد آه محمد ببین به نام تو چه کارها کردهاند سرباز عراقی در حالی که زیرزمینی مملو از زنان و کودکان که زندانی شده توسط داعش کشف میکند فریاد میکشد این افراد ۲۰ روز پیش در موصل پیدا شدند آفتابنیوز دیپلماسی ایرانی به نقل از نیویورک تایمنیویورک تایمز: توافق صلح اسراییل با جهان عرب نزدیک است
نیویورک تایمز توافق صلح اسراییل با جهان عرب نزدیک است روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در گزارشی ضمن فاش ساختن مناسبات رژیم صهیونیستی با چند کشور عربی مدعی شد سران واشنگتن و تل آویو اطمینان پیدا کرده اند که توافق صلح منطقه ای میان اسرائیل و جهان عرب نزدیک است آفتابنیوز به گزاگزارش نیویورک تایمز از امپراتوری بزرگ یک سرمایه گذار چینی در ایران (+عکس)
گزارش نیویورک تایمز از امپراتوری بزرگ یک سرمایه گذار چینی در ایران عکس شرکت های دولتی چینی در سراسر ایران فعال هستند ساخت بزرگراه ها استخراج معادن و ساخت مجتمع های بزرگ فولاد سازی فروشگاه های تهران با محصولات چینی پر شده و در خیابان های آن نیز با انبوه خودروهای چینی راهبندانیویورک تایمز: پسر ترامپ با یک وکیل روس دیدار داشته
نیویورک تایمز پسر ترامپ با یک وکیل روس دیدار داشته روزنامه نیویورک تایمز گزارش می دهد که پسر دونالد ترامپ سال گذشته پس از آنکه یک وکیل مرتبط با کرملین قول ارائه اطلاعاتی زیانبار درباره هیلاری کلینتون را داد حاضر به دیدار با او شده بود به گزارش بی بی سی دونالد ترامپ جونیور تاییدروایتهای واقعی از همسرکشی و اسیدپاشی در تهران/بازار کار برای بازیگران تئاتر بیشتر شده
کیومرث مرادی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد روایتهای واقعی از همسرکشی و اسیدپاشی در تهران بازار کار برای بازیگران تئاتر بیشتر شده کیومرث مرادی با اشاره به ویژگیهای نمایش هملت تهران 2017 گفت داستانکهای این نمایش برگرفته از اتفاقهای واقعی مانند همدستی مادر دو دختر با عمویشانگزارش نیویورکتایمز در مورد توافق هستهای
گزارش نیویورکتایمز در مورد توافق هستهای نیویورک تایمز روز دوشنبه در گزارشی ویدئویی برجام را مورد تحلیل قرار داد و به گوشه هایی از مصاحبه این روزنامه با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران پرداخت ایرنا نوشت ظریف در این مصاحبه درخصوص برجام گفت این یک توافق چند جنیویورک تایمز: پوپولیسم؛ بحران سیاسی اروپا
نیویورک تایمز پوپولیسم بحران سیاسی اروپا تهران - ایرنا - روزنامه نیویورک تایمز امروز چهارشنبه در مقاله ای نوشت مشکلات اجتماعی و سیاسی اروپا بحران بی سابقه پوپولیسم را در این قاره بوجود آورده است در این مقاله به قلم راس دو دت آمده است تصورشخصی من قبلا براین بود که رای دنیویورک تایمز: تحریمهای آمریکا مانع قرارداد ایران و رنو نشد
نیویورک تایمز تحریمهای آمریکا مانع قرارداد ایران و رنو نشد تارنمای خبری نشریه نیویورک تایمز نوشت شرکت خودروسازی فرانسوی رنو روز دوشنبه و تنها چند روز پس از اجرای قانون تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران قراردادی چندمیلیون دلاری با تهران امضا کرد این رسانه میافزاید این قراردااتهام تازه نیویورکتایمز به نزدیکان ترامپ
اتهام تازه نیویورکتایمز به نزدیکان ترامپتاریخ انتشار يکشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۶ ۴۶ «نیویورکتایمز» گزارش کرد که پسر رئیسجمهور آمریکا به همراه داماد و رئیس سابق ستاد انتخاباتی وی به محض تأیید نامزدی «دونالد ترامپ» بعنوان نامزد جمهوریخواهظریف در گفتوگو با نیویورک تایمز: آمریکا برای اجرای برجام به عزم سیاسی نیاز دارد
ظریف در گفتوگو با نیویورک تایمز آمریکا برای اجرای برجام به عزم سیاسی نیاز دارد وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به اینکه هماکنون آمریکا کمترین پایبندی را نسبت به برجام دارد تاکید کرد که آمریکا برای اجرای تعهدات خود در برجام به عزم سیاسی نیاز دارد به گزارش ایسنا محمد جواد ظ-
گوناگون
پربازدیدترینها