واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتوگوی تفصیلی با فارس عنوان شدتأثیر سید آزادگان در نوع نگرش و سبک زندگی آزاده قزوینی/ نقش کیهانیها در اطلاعرسانی اسامی اسرا
بازنشسته سپاه صاحبالامر(عج) استان قزوین در بیان خاطرات خود از مدت اسارت در زندانهای بعثی گفت: مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی انسان مقاوم، شجاع، صبور، قدرتمند و جزو ورزیدهترین ورزشکاران بین اسرا بود.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، هر دورهای از تقویم روزشماری از لحظههای تاریخ است که یاد آن را در دلها زنده میکند. بیست و ششمین روز از مردادماه هر سال یادآور خاطرات آزادگانی است که سالها به دور از وطن بوده و طعم تنهایی را در زندانهای عراق و شکنجههای آن چشیدهاند. بدون شک تحمل درد و رنج نیازمند صبری بالا همچون صبر بلال حبشی است تا این دردها را به جان بخری و در راه رسیدن به آرمانهای الهی برای دشمن لب تر نکنی. در گفتوگوی تفصیلی با آزادهای همراه شدهایم که لحظه لحظههای خاطرات تلخ و شیرینش را از دوران اسارت در زندانهای عراق بیان میکند. علی ناصحفر متولد 1348 بازنشسته و عضو رسمی سپاه صاحبالامر(عج) استان قزوین و فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی ارشد بوده که دارای دو فرزند دختر و یک پسر است که متن گفتوگو را در ذیل میخوانید: * فارس: آقای ناصحفر درباره اعزام دوستانتان به جبهه و مهمترین عامل حضور شما در جبهه سخن بگوئید؟ سال 63 نخستین بار توفیق حضورم در جبهه در سال 63 و در مقطع دوم راهنمایی بود. عوامل بسیاری برای حضورم در جبهه تأثیر داشت که از جمله آن میتوان به تشویق معلمانم اشاره کرد و یادآور میشود که همواره در طی دوران تحصیلم شاهد تشییع شهیدان در خیابانهای شهرمان بودم که بسیار برایم تأثیرگذار بود. با توجه به اینکه در مدرسه محسن میرزایی مشغول به تحصیل بودم از معلمانم به ویژه مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی درسهای عبرتآمیزی را آموختم. از اعزام دوستان و رفقا به جبهههای جنگ و شهید شدن آنها احساس خاصی نصیبم میشد و علاقهمند بودم در جبههها حضور داشته باشم. مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی تأثیر بسیاری در انتخابهای زندگیم داشت. * فارس: مهمترین عاملی که موجب اسارت شما شد، چه بود؟ آزادگان نقض عضو را به اسیر شدن به دست دشمن ترجیح میدادند؛ همیشه به مادرم یادآوری میکردم که دوست دارم دو پایم قطع شود و اسیر دشمن نشوم. اسارت در زندانهای عراق خواست و تقدیر الهی بود و در زمانی که با 7 نفر از دوستانم از شلمچه به کردستان منتقلمان کردند و آرزو داشتیم یا پیروز شویم و راه کربلا باز شده و یا شهید شویم و جنازهمان را برگردانند. هیچ آزادهای دوست ندارد اسیر دشمن شود و تقدیر الهی بود که به جای شهادت یا پیروزی اسیر شوم. * فارس: مدت اسارتتان چند سال بود؟ دو سال و نیم در زندانهای عراق اسیر بودم و بعد از مدت اسارت عراقیها اسیران را با نخستین گروه آزادگان در بیست و ششم مرداد ماه به وطن اسلامی بازگرداندند. در سال 69 ساعت 2 شبانه به همراه چند نفر از همبندیهایم از کردستان به منطقه دیگری منتقلمان کردند و سه ماه به مدت اسارتمان اضافه شد. * فارس: بعد از اسارت شما را به کجا بردند؟ اسارت مراحل مختلفی را به خود اختصاص میدهد در مرحله نخست در تاریکی شب به زندانهای سلیمانیه که با بوی بدی همراه بود منتقل شدیم و در آن بدترین شکنجهها برای اسیران از جمله بستن شوک الکتریکی به گوش آنها تحمیل میشد. بعد از چند روز به شهر صلاحالدین عراق منتقل شدیم که به مدت 10 تا 20 روز در آن شهر اسیر بودیم. * فارس: مهمترین عامل تحمل شکنجه اسیران ایرانی از سوی عراقیها چه بود؟ ایمان به خدا و ولایتمداری از مهمترین عوامل تأثیرگذار در این زمینه بود. ذکر ائمه اسیران ایرانی عامل دیگری در تحمل شکنجههای سخت و طاقت فرسای عراقیها بود و این اسیران خود را با محیط سازگار کرده و وفق داده بودند. * فارس: به شهادت یا اسیر شدن فکر میکردید؟ قطع شدن پاهایم از درخواستهایم از خداوند متعال بود و امیدوار بودم یا شهید شده یا پیروز شویم تا راه کربلا برای زائران امام حسین(ع) باز شود. جنگ سفره و نعمتی بود که تمام شد، اسارت نیز به مانند جنگ سفره نعمت ارزشمندی بود که لحظه لحظههای آن قابل استفاده بود. * فارس: دوران اسارت چه درسهایی را برای شما به همراه داشت؟ بالاترین درس همانند حضرت زینب(س) پیشه کردن صبر و استقامت بود. مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی از همبندیهایم تجسم عینی صبر بود، زیرا با وجود شکنجههای بسیار صبر و استقامت را الگوی خود قرار داده بود. آن مرحوم گوشت و پوست خود را به شکنجههای عراقیها آغشته کرده بود و نمونه بارز استاد اخلاق دلسوز با عمل محسوب میشد. * فارس: بدترین شکنجههای عراقیها چه بود؟ عراقیها طی سه وعده برای حضور و غیاب اسیران ایرانی در زندانها حضور داشتند و کابل برق سه فاز را به کمر اسرا میبستند و آنها را شکنجه میدادند. اسیرانی که کلیه آنها دچار مشکل بود و درد داشتن برای خالی کردن مدفوعات آن، سطل زباله را در کنار در زندانها میگذاشتند. منتقل کردن اسراء در داخل حوضچههای یخ طی زمستان و منتقل کردن آنها به اتاقکی لبریز از گند و کثافتهای ادرار و مدفوع و دستشویی با بدترین شکل از بدترین شکنجههای عراقیها بود. * فارس: دوران اسارت چه خاطرات تلخ و شیرینی را برای شما به همراه داشته است؟ بهترین لحظههای این دوران در به یاد خدا بودن و رضایت او بود؛ هر اندازه که بیشتر شکنجه میشدیم نیاز خداوند را بیشتر حس میکردیم. * فارس: بیشترین فعالیتهای اسرای ایرانی چه بود؟ این اسیران از کوچکترین و کمهزینهترین امکانات اولیه همچون لباس مناسب اسیران محروم بودند. در اکثر مواقع اسیران به صور دسته جمعی دوش میگرفتند. عراقیها بدترین شکنجهها و محدودیتها را برای اسیران ایرانی قائل بودند و در عین حال هیچ کمبودی برای خود قائل نمیشدند با وجود این محدودیتها فعالیتهای فرهنگی اسیران ایرانی تمام نشدنی بود. سعی میکردیم به بهترین نحو مطلوب از وقت خود استفاده کنیم و آموزشهای لازم را نسبت به یکدیگر انجام دهیم. * فارس: مرحوم ابوترابی همبند شما بود، شخصیت آن مرحوم را چگونه ارزیابی میکنید؟ مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی انسان مقاوم، شجاع، صبور، قدرتمند و جزو ورزیدهترین ورزشکار بین اسرا بود. * فارس: خاطرهای از مرحوم ابوترابی به یاد دارید؟ پیاده رویهای آن مرحوم زبانزد خاص و عام بود؛ زیرا از حرم امام خمینی(ره) تا حرم حضرت معصومه(س) به مدت سه روز و از تنگه مرصاد تا مرز خسروی نیز به مدت 7 روز پیادهروی داشتند. با وجودی که آزاد بود همچون اسرا زندگی و به مانند آنها غذا صرف میکرد. به فکر دیگران و به دور از تجملات بود و اسیر دنیا و پست و مقام نبود. * فارس: آیا خانواده از اسیر بودن شما اطلاع داشتند؟ در ابتدا آگاهی نداشتند و در سالهای بعدی از اسیر بودنم آگاهی یافتند. خواب پدرم مبنی بر «کبوتری که خون از او میچکد و دو قرقی به آن نوک میزند» موجب شد تا خانواده و به ویژه مادرم از زنده بودنم خبردار شوند. در سالهای بعد نامم را جزو اسیران در روزنامه کیهان درج میکنند که همین امر موجب میشود خانواده از اسیر بودنم اطلاع داشته باشند. * فارس: چه پیشنهادی برای نسل جوان دارید؟ توصیه بزرگان و ولایتفقیه به تهذیب نفس و انجام ورزش بوده و هرچه داریم از ولایتفقیه که بالاتر از عبادتهایی چون نماز بوده، است. دانشجویان در دانشگاهها تحت تأثیر قرار میگیرند و انتظار داریم سفر به سایر کشورهای نابسامان را تجربه کنند تا طعم آرامش و امنیت را در کشور ایران بچشند. * فارس: نقش رسانهها در بیان خاطرات اسیران چیست؟ این نهادهای فرهنگی نقش مهم و تأثیرگذاری در انعکاس گذشتگان دارد و با استفاده از آن میتوان به منابعی آگاه دست یافت. اجرای برنامههای فرهنگی ویژه همچون اجرای نمایش فصل شیدایی به عنوان بزرگترین فعالیت فرهنگی در استان قزوین محسوب میشود که البته این برنامههای فرهنگی باید طی سالهای گذشته نیز دنبال میشد. *به لحاظ فرهنگی عقب هستیم بنابر این مصاحبه هر سال برگی از روز بیست و ششم مردادماه در تقویم ورق میخورد و یاد دوران اسارت در دلها زنده میشود. به راستی اگر فداکاریها و اسارتهای اسیران نبود زندگی تکتک ایرانیها در امروز چگونه رقم میخورد... انتهای پیام/77018/ت40
1395/05/28 :: 15:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]