محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846247097
«مارکتینگ»؛ حلقه مفقوده بازار گیلان
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
بابک مهدیزاده۱-بعضی تیمها را ستاره هالی مینامند. یعنی بعد از چند سال بهیکباره در آسمان فوتبال میدرخشند و دوباره کمنور میشوند.همچون ستاره دنبالهدار هالی که هر ۷۵ سال یکبار بر فراز آسمان کره زمین دیده میشود. این تیمها درخشندگیشان همیشگی نیست. یکیاش کیه وو چند سال پیش لیگ سری A ایتالیا. دیگری لسترسیتی دو فصل پیش لیگ برتر انگلیس. یکی هم که برای ما ایرانیها شناختهشده و یادآوریاش لذتبخش است هرتا برلین چند سال پیش (دوره علی دایی و کریم باقری) بوندسلیگای آلمان. حال بعضیها فروغشان به یک نیمفصل میرسد؛ مانند «کیه وو» و بعضها هم نورشان یکفصل تمام چشمها را خیره میکند؛ مانند لسترسیتی. مهمترین عاملی که این ستارههای هالی را به ظهور میرساند ، «انگیزه و مسائل روحی روانی» است. در ایران هم از این نمونهها کم نداشتیم. خاطرهانگیزترینش تیم ملی ایران در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه است. وقتی ایران با مایلی کهن از یکقدمی صعود بهیکباره پا در آستانه سقوط نهاد و به مرحله پلیآف رفت تا با تیم قدرتمند استرالیا رقابت کند فدراسیون دوران صفایی فراهانی ریسک بزرگی کرد و والدیرویرای برزیلی را که در تیمهای عربی شاغل بود به ایران آورد. ویرا کاری کرد کارستان اما نه به خاطر ایدههای تاکتیکیاش بلکه به خاطر روحیهای که در تیم افسرده ایران دمیده بود. به همین خاطر هم فدراسیون آن زمان ریسک دیگری کرد و والدیر ویرای محبوب را برکنار و تومیسلاو ایویچ نامدار را استخدام کرد. سپیدرود دوستداشتنی ما هم این روزها چنین حال و هوایی دارد. فصل پیش در لیگ یک همچون ستاره هالی بود. چهبسا اگر موفق به صعود در لحظات آخر نمیشد معلوم نبود که امسال چه سرنوشت تلخی در انتظارش میبود. اینک که سپیدرود به لیگ برتر رفته ، درخشش مدام در حال چشمک زدن است. سپیدرودی که بعد از دو دهه به سطح اول فوتبال ایران صعود کرد به این دلیل ستاره هالی بود که نه صاحب و مالک داشت ، نه اسپانسر داشت ، نه امکانات داشت ، نه پول داشت و نه داخل میدان بر اساس یک فکر منسجم پیشرفته بازی میکرد و نه ستاره داشت. سپیدرود بعد از سالها به لیگ یک آمده بود و یک شهر حسرتزده را به شوق آورد. مربیاش استاد روحیه و بازیهای روانی بود. آنقدر در این کار خبره بود که بعضیاوقات از آنسوی بام میافتاد و مدام اخراج میشد. علی نظرمحمدی آن روزها که در زمین سبز برای تماشاگران دست تکان می داد و حرکات آکروباتیک میکرد و دقایق پایانی همچون یک مهاجم جلوی دروازبان حریف می ایستاد یک ورزشگاه را به سر شوق می آورد. همچون والدرامای کلمبیایی و چیلاورت پاراگوئه ای. همچون عابدزاده خودمان و آن حرکت خونسردانه اش در بازی با استرالیا که با تک دست ، توپ حریف را قاپید یا در بازی با کره جنوبی جلوی چشم ده ها هزار نفر پاهای بازیکن حریف را کشید و بردش خارج از زمین. نظرمحمدی هم چنین خصیصه ای دارد. سراسر شور و هیجان و روحیه است. همین یک عامل هم در کنار انرژی فوران شده مردم رشت باعث صعود شگفت انگیز سپیدرود شد. اما هر عامل هیجانی یک روزی به سر میرسد. برای کیه وو به سر رسید ، برای لستر هم همچنین. برای سپیدرود هم به سر میرسد. سپیدرود بی صاحب و مالک و پول و اسپانسر و ستاره ، به زودی فریادهای شورآمیز تماشاگران و رفتارهای انگیزشی مربی جوانش را هم بی ثمر خواهد دید و به آخر خط میرسد. خسته از فقر و بی معرفتی و بی توجهی. این تیم بیش از هر چیزی به اقتصاد محتاج است؛ اقتصاد ورزشی، اقتصاد فوتبالی.۲- اقتصاد، علم عرضه و تقاضا است. رمز شکوفایی اقتصاد هم تناسب درست میان عرضه و تقاضا است. یعنی باید بتوانی تقاضای بازار را بشناسی و محصولت را به درستی عرضه کنی. آمریکایی ها اسمش را گذاشتند مارکتینگ. رمز پیروزی شان بود. کار به جایی رسید که لازم نبود در بازار تقاضایی باشد تا محصول را عرضه کنند. با مارکتینگ برای محصول بی تقاضا هم تقاضا ایجاد کردند. دانشگاه برایش تاسیس کردند و اساتید خیلی جدی در ترم های متعددی دانشجویانشان را آموزش می دیدند که از چه زاویه ای تاریخ بخوانند ، چگونه جوامع را بشناسند ، چگونه نیازهای یک جامعه را برآورده کنند و چطور یک محصول را به بهترین شکل ممکن به جامعه هدفِ مصرف گرا بفروشند. در فیلم گرگ های وال استریت ، لئوناردو دی کاپریو برای سنجش کارآموزانش در بورس امتحانی معمولی گذاشت و گفت چه کسی می تواند یک خودکار را به من بفروشد. از میان آن همه کارآموز یک نفر بود که با طرح یک سوال ساده توانست قهرمان داستان را متقاعد کند که به خودکار نیاز دارد. آمریکایی ها به این می گویند مارکتینگ و ژاپنی ها بعد از جنگ این راز را دریافتند که به جای دشمنی با دشمن دژخیمشان ، راز اقتصادی شان را یاد بگیرند. دانشجویان ژاپنیِ دانشگاه های آمریکا بعد از فراگیری این راز به جای آنکه ماندگار شوند در کشوری که با بمب های شیمیایی ، کشورشان را نابود کرد به ژاپن بازگشتند تا این کشور کوچک شرق آسیایی در کمتر از دو دهه بتواند هرآنچه که تولید میکند را به جهانیان بفروشاند و گوی سبقت را از آمریکا و دنیای غرب برباید.حال ما در ایران و مشخصا در گیلان نیاز به علم مارکتینگ داریم. در تمام زمینه هایش. بازاریابی در گیلان خلاصه شده به تعدادی جوان و دانشجوی بیکار محتاج به پول که حقوق ۵۰۰ هزار تومانی دریافت می کنند و یک بروشور دستشان می گیرند ، از صبح تا شب ، از این مغازه به آن مغازه، تا اجناس شرکت ها را بفروشند و پورسانتی اندک دریافت کنند. بی هیچ آموزش علمی. با این شیوه حتی آدامس هم نمیشود فروخت چه برسد به کالاهای اساسی. در اقتصاد هرچیز عرضه شونده ای ، کالا محسوب میشود. فرهنگ هم کالا است. فوتبال هم کالا است. حتی سیاست هم کالا است. مثلا به وضعیت تیاتر در گیلان نگاه کنید. اولین سالن تیاتر ایران در رشت بود. گیلان ید طولایی در رشد و تعالی تیاتر داشت و دارد. نمونه ای مانند اکبر رادی کل تاریخ تیاتر ایران را بس. اما به وضعیت کنونی تیاتر گیلان نگاه کنید. تمام تیاترهایی که از تهران به رشت می آید در عرض چند ساعت بلیط شان فروش می رود اما خود گیلانی ها که تیاتر می گذارند باید با هزار ترفند و ژانگولر بلیط بفروشند. دلیلش مطمینا ضعف در اجرا و داستان نیست. نه اینکه نباشد، دلیل اصلی اش نیست. دلیل اصلی عدم استقبال جامعه از تیاتر گیلان عدم رعایت اصل مارکتینگ است. شما برای فروش –اگر یکی از اهداف اصلی اجرای نمایش فروش بلیط باشد وگرنه اگر صرفا ارایه یک کار هنری با مخاطب معدود است که مخاطب بحث ما نیست- یک اثر هنری باید عوامل انگیزشی برای جذب مخاطب را داشته باشید. مردم وقتی به تیاتر می آیند که یا نمایشنامه نویسش یک هنرمند معروف عام پسند – عام پسند نه به معنای هجوش- باشد یا کارگردان محبوبی باشد یا حداقل یکی از بازیگرانش ستاره شناختهشده ای باشد. بدون این عوامل چرا یک مخاطب عام باید پایش را به سالن تیاتر بگذارد. تماشاخانه هامون در حال ایجاد فرهنگ تماشای تیاتر است. تیاترهای خوبی را هم به صحنه خواهد آورد. اما باز کافی نیست. رشت باید به جایی برسد که هر روز سالن های تیاترش شاهد حضور ستارههای ملی باشند. در آن صورت است که تیاتر تبدیل به کالایی جذاب برای مخاطب میشود و در گام بعدی می توان امیدوار بود که هنرمندان بومی هم تبدیل به ستارههایی بزرگ شوند و مخاطبی که با تیاتر آشنا شده است آثار هنری اهالی گیلان را با رغبت ببیند. نه تنها در تیاتر که در تمامی زمینه های هنری ما نیاز به یک بازار مارکتینگ داریم و پیدا کردن روش های مناسب برای جذب مخاطب. در حوزه اقتصاد هم ما همین مشکل را داریم. بزرگ ترین مشکل محصولات تولید شده در گیلان عدم پیدا کردن بازار در خارج از مرزهای استان است. وگرنه محصولات لبنیات سارا به مراتب باکیفیت تر از محصولات لبنی دیگری است که در استان های همسایه به راحتی فروش می روند اما سارا در خود رشت هم هیچ گاه دست بالا را در فروش نداشته است. شاید این عقب ماندگی اقتصادی به ده ها عامل دیگر هم مرتبط باشد اما یکی از عوامل اصلی اش همین ضعف در مارکتینگ است. یا در دورانی که اتحاد جماهیر شوروری فروپاشید و بازار کشورهای مشترک المنافع به ما چشمک می زد و منطقه آزاد انزلی هم تاسیس شده بود با هزار رایزنی و لابی دولتی توانستیم مشتریانی پیدا کنیم اما نتوانستیم بازار را حفظ کنیم. ضعف اصلی ما در همین مارکتینگ بود. دنیا به آن می گوید نسل سوم بازاریابی. یعنی اینکه کارتان با فروش محصول تمام نشده و تازه ابتدای کار هستید. تعریف علمی اش این است: ارتباط دائمی با مشتری تا نفوذ به ذهن و قلب او. به جایش بنابه آنچه که استاندار وقت ، علی صوفی برایم تعریف میکرد: طرف های تجاری ایران در کشورهای شمالی دریای خزر بعد از دو بار خرید محصول از ایران به شدت شکایت داشتند که چرا محصولات ایرانی از کیفیت باثباتی برخوردار نیستند و بعد از هر مرحله ارسال، محصولاتی با کیفیت های پایین تر بدستشان میرسد. ما در جهانی که برای عقب نماندن از رقابت نیازمند همراهی با مصرف کننده تا پس از مصرف است به راحتی بعد از دوبار فروش محصولاتمان ، قید نظارت دائمی بر روی محصولاتمان را زدیم و بازار فربه شمال دریای خزر را دو دستی تقدیم ترکیه و کشورهای عربی کردیم.سپیدرود هم دقیقا با همین مشکلات دست و پنجه نرم میکند. سپیدرود به طرز مضحک و تلخی تنها تیمی است که حتی هیچ اسپانسری بر روی پیراهنش ندارد. در دوره ای که سرمایه داران برای تصاحب تیمهای دسته دومی فوتبال ایران سر و کله می شکنند چطور ممکن است تیم لیگ برتری و پرطرفداری همچون سپیدرود نتواند بعد از یک سال یک خریدار پیدا کند. این به ضعف مسئولان گیلان در امر مارکتینگ برمی گردد. در گیلان نمی دانند چگونه کالایی مانند سپیدرود را تعرفه کنند ، چطور برایمشتری پیدا کنند و چطور در این بازار مستعد از سپیدرود پول بسازند. اینکه تیم محبوب یک شهر یک میلیون نفری را نتوانی به عنوان یک کالای خوب به مشتریان بفروشی ناشی از ناکارایی مسئولان است. هر شرکت تجاری بزرگی آرزو دارد که نامش روی پیراهن تیمی قرار بگیرد که صدها هزار نفر برایش اشک می ریزند و عاشقش هستند. سپیدرود یک بهانه تجاری بزرگ است برای هر شرکتی که در پی شکوفایی و فروش بیشتر است. اما این بازاریابان هستند که باید بتوانند با علم مارکتینگ ، جاذبه های تجاری سپیدرود را به مشتریان و علاقمندان بشناسانند. وقتی یک محصول تجاری می تواند با قرار دادن نامش بر روی پیراهن سرخ سپیدرود صاحب قلب و جیب و فروش انحصاری یک شهر شود چرا مسئولان ورزش که نقش بازاریاب برای سپیدرود را باید بازی کنند قادر به انجام این کار ساده نیستند؟یکی از اصلی ترین دلایل عقب ماندگی گیلان در عرصه های اقتصادی ، فرهنگی و ورزشی همین عدم شناخت علم مارکتینگ است.گيل نگاه: انتشار اخبار و يادداشت های دريافتی به معنای تاييد محتوای آن نيست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر میشود.
۲۲ شهریور ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
اعتدال، حلقه مفقوده در مشروطیت
اعتدال حلقه مفقوده در مشروطیت انقلاب مشروطیت ایران را بدرستی یک تجربه ناتمام دانستهاند تجربهای با دستاوردهای مهم و ارزشمند از یکسو و ضعفها و ناکامیهای بسیار از سوی دیگر لطف الله آجدانی در روزنامه ایران نوشت شاید بتوان گفت ریشه اصلی بسیاری از علل و عوامل ناکامیهای انقلاب وهویت و فرهنگ بومی، حلقه مفقوده معماری معاصر است
مدیر مرکز معماری حوزه هنری هویت و فرهنگ بومی حلقه مفقوده معماری معاصر است تهران-ایرنا- مدیر مرکز معماری حوزه هنری گفت هویت و فرهنگ بومی حلقه های مفقوده معماری معاصر است علی فروزانفر روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت موضوع هویت در معماری می تواند شاملارائه برنامه، حلقه مفقوده تبلیغات انتخاباتی نامزدها - علی حبیبی*
ارائه برنامه حلقه مفقوده تبلیغات انتخاباتی نامزدها - علی حبیبی برنامه نامزدها در هر انتخاباتی از مهمترین راه های شناخت نامزد اصلح است و چنانچه هر نامزدی به هر دلیلی از ارائه آن به مردم خودداری کند در واقع امکان شناخت رای دهندگان از نامزد اصلح را با مانع روبرو کرده است هر رای دتوسعه کشور وحلقه مفقوده آموزش و پرورش...!!
توسعه کشور وحلقه مفقوده آموزش و پرورش روزنامه امروز خراسان جنوبی چاپ بیرجند روز دوشنبه 11 اردیبهشت ماه 1396 سرمقاله ای با عنوان توسعه کشور و حلقه مفقوده آموزش و پرورش از محمد راعی فرد را در شماره 3329 خود منتشر کرد ادامه مطلب به این شرح است آمارهایی که بیانگر توسعحلقه ارتباطی تولیدات بومی استان بوشهر در سطح بازار کشور ایجاد شود
معاون استاندار بوشهر حلقه ارتباطی تولیدات بومی استان بوشهر در سطح بازار کشور ایجاد شود شناسهٔ خبر 3967310 - دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱ ۲۹ استانها > بوشهر jwplayer display inline-block; بوشهر - معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استاندار بوشهر گفت حلقه ارتباطی تولیدات بومتفکر سیستمی، حلقه مفقوده نظام آموزشی ما
تفکر سیستمی حلقه مفقوده نظام آموزشی ما این آموزش ها شامل استراتژی و تفکر استراتژیک خلاقیت شناخت و رفع گره های ذهنی و در مجموع بازسازی و معماری ذهن هستند اشاره محمودرضا بهشتی مدرس کالج جورج براون کانادا و پژوهشگر تفکر سیستمی است او در یادداشت زیر آموزش درست فکر کردن و تفنامزدها از حلقه های مفقوده در کشور صحبت کنند/ مردم تخریب را نمی پسندند
نماینده مجلس نامزدها از حلقه های مفقوده در کشور صحبت کنند مردم تخریب را نمی پسندند تهران- ایرنا- نماینده مردم الیگودرز در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مردم تخریب را نمی پسندند به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری توصیه کرد در مناظره ها درباره حلقه های مفقوده در کشور صحبت کنندفرهنگ؛ حلقه مفقوده مناظرات
در این روزها فکر کردن نوشتن و مباحثه بدون این که انتخابات وارد موضوع شود و بسیار دشوار است فضای انتخاباتی بخصوص پس از پخش مناظره اول نامزدهای ریاست جمهوری همه چیز را تحت تاثیر قرار داده از گفتوگوهای جدی چند نفره شوخیها تا گپهای کوتاه درون تاکسی بابت این رخداد خدا را شاکآسیبشناسی عدم استفاده گیلان از ظرفیت بزرگ بازار روسیه/ محصولهای صادراتی که نرسیده به روسیه فاسد میشود
گیل نگاه مریم صابری کنستانتین آلکسیف سرکنسول فدراسیون روسیه در رشت امروز چهارشنبه ۲۸ تیرماه مهمان سازمان مدیریت و برنامهریزی استان گیلان بود او در بیست و چهارمین نشست تخصصی توسعه در سازمان مدیریت و برنامهریزی گیلان با حضور جمعی از مدیران درباره روابط متقابل و اصول همکاری بینحلقه مفقوده صنعت گردشگری استان مرکزی در انسجام بین بخشی است
مدیرکل میراث فرهنگی استان مرکزی حلقه مفقوده صنعت گردشگری استان مرکزی در انسجام بین بخشی است اراک - ایرنا - مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی گفت حلقه مفقوده صنعت گردشگری در این استان در انسجام بین بخشی و هماهنگی ارکان و عناصر گردشگری است به گزارش ایرنا سیدم-
گوناگون
پربازدیدترینها