واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جامعیت و كمال دین( قسمت اول) دكتر احمد بهشتی
اشاره:در سلسله مقالاتی كه در سه قسمت و با عنوان جامعیت و كمال دین حضورتان ارائه می گردد سعی شده است تا با پرداختن به آیه 3 از سوره مائده و تفسیر آن به چگونگی جامعیت دین و مسئله تفكیك دین از سیاست و طرح پرسش و پاسخهایی در این زمین پرداخته شود.جامعیت و كمال دین در اینكه اسلام، از نظر پیروان آن، دینى جامع و كامل است،جاى گفتگو نیست. قرآن كریم مىفرماید: الیوم یئسالذین كفروا مندینكم فلاتخشوهم واخشون الیوماكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكمالاسلام دینا (1) «امروز كافران از دین شما نومید شدند. از آنها نترسید و ازمن بترسید. امروز دین شما راكامل كردم و نعمتم را بر شماتمام ساختم و به اسلام، بعنوان دین شما راضى شدم.» آن روزى كه كفار از دین مسلمانان نومید شدند وامیدهاى آنان بر باد رفت، چهروزى بود؟ آن روز، كه دین به كمال و تمامیت رسید و خداوندخشنود شد از اینكه اسلام، دینبشریتباشد، كدامین روز بود؟ آیا روز یاس، همان روز اكمال و اتمام است؟ مفسران كلام الهىپذیرفتهاند كه این دو، در یك روزبوده است. اماآیا روزى كه آیه نازل شد،همان روز یاس كفار و اكمال دین و اتمام نعمت بود؟ علامه طباطبایى، مفسربرجسته عالم اسلام، در تفسیرمحققانه خود به نقد نظریات گوناگون، برخاسته و با كنكاشى عمیق در تعیین روز نزول آیه و روز اكمال و اتمام،سرانجام به نظریهاى رسیده كه درخورتامل است. احتمالات مورد نقد و نظر به قرار زیرند: 1- مقصود از آن روز، روز معینى نیست; بلكه مقصود زمانى است كه با بعثت پیامبر و دعوت او، اسلام ظهورمىكند و شجره طیبه آن مىروید و به رشد و پویایى مىپردازد. این احتمال درست نیست. زیرا ظاهرآیه، این است كه در روز نزول آیه مورد بحث، مسلمانان، دینى داشتهاند كه كفاردر انتظار زوال آن بوده و مسلمین از آنهابیم و هراس داشتهاند و این، با آغازظهور اسلام سازگار نیست. 2- مقصود، روز فتح مكه است. چراكه در آن روز خداوند، نیرنگ مشركان قریش را باطل كرده، و شوكت و صلابت آنها را درهم شكست و بنیان دینشان را ویران كرد از این رو امید خود را از دستدادند و دانستند كه توان مبارزه با اسلامو جلوگیرى از پیشرفت آن را ندارند. این احتمال با جمله «الیوم اكملتلكم...»، كه از سیاق آیه، وحدت «روز»استفاده مىشود، سازگار نیست. چرا كه روز فتح مكه، روز اكمال دین و اتمام نعمت نیست، بلكه دین هنوز مراحلىدیگر را طى مىكند. 3- مراد از «الیوم»، روز نزول آیهبرائت است كه اسلام گسترش یافته وآثار شرك، محو، و آداب و سننجاهلیت فراموش گردید و در اماكن مقدس، هیچ مشركى دیده نشد و هیچیك از شعایر شرك، در مقابل شعایرتوحیدى خودنمایى نكرد. اما این نیز بمفهوم اكمال دین و اتمام نعمت نیست. نزول آیه برائت، به سال نهم هجرى مربوط است; (2)حال آنكه پس از نزول آن آیه كریمه، آیات بسیارى در زمینه حلال و حرام نازل گردیده كه تا ارتحال جانگداز نبىاكرم(ص) ادامه داشت. درسوره مائده كه آخرین سوره نازل شده بر پیامبر است، همچنان آیات بسیارى در زمینه حلال و حرام وجود دارد. 4- با توجه به اینكه احتمالات سهگانه فوق مردود است، این احتمال مىماند كه مراد از «الیوم»، همان روزىاست كه آیه «الیوم یئسالذین كفروا ...»نازل شده است. همه مفسران، جملههاى: «الیومیئسالذین كفروا» و «الیوم اكملت لكمدینكم ...» را به یكدیگر مربوط مىدانند.اگر آن روز، نه روز فتح مكه و نه روزنزول آیه برائت، نبوده است، پس چه بوده است؟! آیا روز عرفه یعنى روز نهم ذىالحجه سال دهم هجرى؟ مگر درروز عرفه آن سال چه اتفاقى افتاده كه كفار را مایوس كرده و اكمال دین و اتمام نعمت را باعث شده باشد؟! كفار قریش كه در روز فتح مكه (سالهشتم) مایوس شده بودند. كفار عرب هم با نزول آیه برائت در سال نهم مایوس شدهاند و مراد، یاس همه كفارعالم هم نمىتواند باشد زیرا، قطعا درروز عرفه سال دهم هجرت كه مسلمانان در مناسك حج هستند، اتفاقى جهانى نیفتاده و كفارى كه خارج ازجزیرةالعرب هستند، هنوز داراى شوكتند و از دین و آیین خود مایوس نشدهاند. پیامبراكرم(ص) پیش از آن،دستورهاى فراوانى در زمینه فرایضدینى و از جمله حج صادر فرموده وآنچه در روز عرفه بیان كرده، تنها حكم حج تمتع بوده كه آن هم بعد از رحلت آن حضرت مهجور شد. در این صورت، آموزش حج تمتع، نمىتوانسته موجب اكمال دین باشد. بعلاوه بیان حكم حج،چه ارتباطى با یاس كفار دارد؟ نمىتوان ادعا كرد كه در روز عرفه، بقایاى احكام اسلامى نازل شد و دین بابیان احكام باقىمانده، به اكمال و اتمامرسید، زیرا بعد از روز عرفه هم، احكام دیگرى همچون آیات مربوط به "كلاله"و "ربا" نازل شده است. بنابراین بىشك، مراد، روز غدیراست. هجدهم ماه ذىالحجه سال دهمهجرى، همان روزى كه پیامبر اكرم درمراجعت از سفر حج، در غدیر خم،نزول اجلال فرموده در میان جمعیت انبوه مسلمانان، على(ع) را به خلافت وامامت برگزید. این احتمال با روایات هم موافق است. اینك جاى این سؤال است كه نصب امام و تعیین جانشین پیامبر چه تاثیرى در یاس كفار، اكمال دین،اتمام نعمت و خشنودى خدا داشته است؟!
در حقیقت باید روشن شود چهاتفاقى افتاده كه چهار خاصیت بسیارمهم و سرنوشت ساز دارد:1 - یأس كفار كفار براى طرد اسلام از صحنه زندگى مردم، توطئهها كردند، خون دلها خورده و كشتهها دادند و گرچه دربسیارى میادین، شكستخوردند اما قطعا هنوز مایوس نشده بودند. آنان امید داشتند كه با رحلت پیامبر خدا، امتاسلام متلاشى شده و تعلیمات اسلامى به فراموشى سپرده شود. تنها نقطه امید كفار همین بود. ولىاگر خداوند براى دوران پس از رحلتپیامبر، رهبر و امامى بر مردم بگمارد كه كار حفظ دین، تدبیر امور و ارشاد امت راهمچون خود پیامبر دنبال كندو بقاى حكومت اسلامى درمسیر صحیح، تضمین شود، آخرین امید كفار نیز مبدل به یاس خواهد شد. در این صورت ترس از كفار معنى ندارد. ولى باید از خدا ترسید. یعنى مؤمنان باید درامر خلافت كه امید كفار را ازمیان برده،از خدا بترسند وكارى نكنند كه خدا را به خشم آرند.2 و 3 - اكمال دین و اتمام نعمت: اكمال و اتمام از نظر معنى به هم نزدیكند. راغب اصفهانى، "كمال" شىءرا، حاصل شدن هدف آن و "تمام" شىء را، رسیدن آن به حد و مرتبهاى مىداند كه نیازى به خارج از خود نداشته باشد. (3) محققان با الهام گرفتن از آیات قرآن،"تمام" و "كمال" را اینگونه تحلیل كردهاند: برخى از امور به گونهاى هستند كه با بودن همه اجزا، اثر بر آنها مترتب مىشود و بدون یكى از آنها، مترتب نخواهد شد. مانند روزه، كه اگر در یكجزء از اجزاى روز، ترك امساك شود، باطل است. در اینجا واژه "تمام" به كارمىبریم. مثل «اتمواالصیام الىاللیل»(الانعام 115) روزه را تا شب به اتمام برسانید. در مورد اجزاى نماز نیزاینگونه است. اگر كسى یك جزء واجباز نماز را عمدا به جاى نیاورد، نمازش ناقص است و اثرى بر آن مترتب نیست. برخى دیگر، امورى هستند كه اثر،وابسته به حصول همه اجزاء در آنها نیست. بلكه هر جزئى، اثرى دارد. مانندروزه ماه رمضان كه روزه هر روز، اثرىدارد و اثر مجموع روزههاى یك ماه، مجموعه آثار هر روز است. در اینجا از واژه "كمال"استفاده مىكنیم. مثل: «منلم یجد فصیام ثلاثة ایام فىالحج و سبعة اذ ارجعتم تلك عشرة كاملة» (البقره 196)در این آیه از كسى كه پول قربانى ندارد،خواسته شده كه سه روز در حج و هفت روز بعد از مراجعت، روزه بگیرد تا ده روز كامل شود. آنچه در روز غدیر، اتفاق افتاده، دووجهه دارد: هم "كمال دین" و هم "تمام نعمت" است. یعنى دین به منزله یك"كل استغراقى"، تلقى شده و مشتمل بردستورهایى است كه هر كدام، هدفخاصى دارد و "هدف مجموع"، مجموع اهداف یكایك دستورها است.اینجاست كه حادثه مورد نظر، دستورمهمى بر دستورهاى دین افزوده و آن را كامل كرده است. و اگر آن حادثه نبود، دین كامل نشده بود. گو اینكه به قول طبرى دستورهاى دیگرى هم بعد از این قضیه ممكن است نازل شده باشد، اما آنها در كمال دین نقشى ندارند. ولى این حادثه خاص، موجب كمال دین است. و اما نعمت چیست كه اگر این حادثه نبود، ناتمام مىماند و عینا مانند نماز یا روزهاى بود كه مكلف، آن را قطعمىكرد و به پایان نمىبرد و اگر این حادثه باشد، همچون نمازى است كه«اولهاالتكبیر و آخرهاالتسلیم» و سایر اجزا نیز هر كدام به جاى خود است؟ این نعمت، نعمت "ولایت" است.یعنى ولایت خدا، رسول و اولى الامر.پس دین بدون "ولایت"، همچون كالبدى بىروح است و اما ولایت همتنها به ولایتخدا تمام نمىشود و الزاما باید به ولایت رسول پیوند یابد. ولایترسول هم لازم است، اما تمام نیست.زمانى تمام مىشود كه ولایت اهلبیت(ع) را در پى داشته باشد.4 - دین پسندیده (رضیت لكم الاسلام دینا): معلوم مىشود آن دینى كه از نظرتشریع به كمال نرسیده و از نظر نعمت"ولایت"، تمام نیست، مرضى وپسندیده خدا نیست و به همین جهتاست كه به دنبال یاس كفار، اكمال دین و اتمام نعمت فرمود: «و رضیت لكمالاسلام دینا» و بدین ترتیب وعدهاى كه خدا در سوره نور داده بود، در سوره مائده تحقق یافت: وعداللهالذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فىالارض كمااستخلفالذین من قبلهم و لیمكنن لهم دینهمالذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهمامنا یعبدوننى لایشركون بىشیئا (4) «خداوند به آنهایى از شما كه ایمانآورده و عمل صالح انجام دادهاند، وعده داده است كه آنها را در روى زمین خلیفهكند. همانگونه كه پیشینیان آنها را خلیفهكرد و دینشان را كه برایشان پسندیده است، براى آنها استوار و متمكن سازد وخوف آنها را مبدل به امن كند كه مرابپرستند و چیزى شریك من قرارندهند.»پىنوشتها:1) المائده / 3.2) منتهىالامال، وقایع سال نهم هجرى3) المفردات فى غریبالقرآن: تمم، كمال.4) النور/ 55.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 723]