واضح آرشیو وب فارسی:الف: چالش جدید حاکمان سعودی
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۵۱
علت وجودی کشور پادشاهی عربستان، خاندان سعودی است که در حال حاضر گروه های مخالف روی همین نامشروع بودن علت وجودی اش تاکید دارند بنابراین مشروعیت این کشور در واقع بر مشروعیت خاندان سعودی که متکی بر میراث فرهنگی در سنت تاریخی است تطابق دارد. این مشروعیت مبتنی بر اقتدار بر پایه ثروت عظیم نفت و سخاوتمندی حاکمان سعودی در قبال جامعه عرب تقویت شد. ضمن اینکه پادشاهی عربستان سعودی بر اساس نظام حکومتی اقتدارگرا تاسیس شده و سیستم بوروکراسی بر آن حاکم است و برای حفظ موقعیت خود از همه امکانات دینی استفاده می کند. از سوی دیگر ترکیب قومیتها و ملیتها در آن به نحوی است که توزیع آن با مناطق جغرافیایی هماهنگ است و این، مشکلات مضاعفی برای حاکمیت ایجاد خواهد کرد و مخالفین را برای احراز حقوق خود مصمم تر می کند. در مقیاس کلی چهار ملیت در عربستان وجود دارند؛ حجازیها که در اماکن مقدس هستند، نجدیها که در مرکز جغرافیای عربستان هستند و خاندان سعودی از این قبیله اند، شیعیان که در شرق و مناطق صدور نفت سکونت دارند، و در نهایت آسوریها که اقلیت کوچکی هستند و در مرز یمن و مناطق کوهستانی جنوب غرب ساکنند. خاندان آل هاشم، آل سلیمان، آل رشید، آل سعود از خاندان های مهم در عربستان هستند که نقشی در مناسبات سیاسی و اقتصادی این کشور دارند. آل سعود به علت سرسختی و جنگ طلبی توانست افکار خود را منتشر نماید و به اصطلاح این تفکر نظامی آنها تفکر مذهبی را به کمک گرفت و پیوند این دو پارامتر در واقع یک مشروعیت را برای خاندان آل سعود فراهم آورد. اما چالشی که هم اینک عربستان سعودی با آن رو به روست ظهور مخالفینی است که می تواند در درازمدت مشکلات غیرقابل حلی را برای خاندان آل سعود بوجود آورند و حتی باعث تغییرات در نقشه سیاسی عربستان سعودی شوند. البته این مساله بستگی به این دارد که چقدر رژیم سعودی بتواند بطور همزمان به خواسته های دینی و دنیوی مردم پاسخ دهد چراکه خواسته های دینی محدود ولی خواسته های دنیوی نامحدود است. شواهد نشان می دهد که آل سعود روز به روز در اجرای این خواسته ها با مشکلات بیشتر مواجهند. مشروعیت حکومت آل سعود که ریشه مذهبی دارد، از علما و روحانیون وهابی گرفته شده و اکثر آنها با پیاده کردن مظاهر جدید تمدن امروزی با هر شکلی مخالفند. رهبران شیوخ و قبایل که به طور سنتی قدرت دارند هم عقیده وهابیون هستند، مثلا در دهه۸۰ در جده برای افراد کم درآمد یک مجموعه ساختمانی ایجاد شد که به علت عدم وجود دستشویی مخصوص زنان، علمای متعصب وهابی آنرا منع کردند. در حال حاضر وهابیون سنتی پا را فراتر گذاشته و نسبت به فساد در دربار اعتراض می کنند و حتی خواهان برخورد و سخت گیری در اجرای احکام اسلامی هستند. وهابیون سنتی این روزها بیشتر اعتراضات خود را متوجه شیعیان کرده اند و اعتراض دیگر آنها این است که چرا دولت بودجه بیشتری برای تبلیغ وهابیت در دیگر نقاط جهان اختصاص نمی دهد و اینکه چرا خاندان سعودی سعی می کنند مسایل سیاسی و اقتصادی کشور خود را با جهان غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا حل و فصل نمایند. مخالفین دیگر، شاهزادگان نه چندان مطرح آل سعود هستند. این گروه اصلاح طلبانی اند که بر ضرورت وارد شدن عموم مردم در جهان صنعتی و مدرن با دگرگونی های اساسی در بافت نظام سیاسی عربستان تاکید دارند و معتقدند که وضع موجود با ارزش های پذیرفته شده جهان کنونی مغایرت دارد. دیگر مخالفین رژیم سعودی، نو وهابیون هستند. نو وهابیون جریانی است که بر خلاف وهابیون سنتی که به مسایل سیاسی توجه نداشتند و بیشتر مسایل دینی را مدنظر قرار داده بودند، نگرش شان سیاسی است و حتی پا را فراتر گذاشته و حق انحصاری حاکمیت قبیله خاندان آل سعود را زیر سوال می برند و خواهان انجام اصلاحات همه جانبه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند. آنها فسادهای مالی، فامیل بازی بخصوص در دربار را تحمل نمی کنند و می خواهند از آن به عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن حکومت استفاده کنند. موضع گیری خاندان سعودی در قبال مسایل منطقه ای و جهانی نیز یکی دیگر از علل اختلافات آنهاست، بخصوص مسایل منطقه ای روزبه روز ابعاد گسترده تری می گیرد مانند موضع گیری رهبران عربستان در قبال فلسطین، عراق، یمن و حتی چچن و افغانستان. از دیگر مخالفین رژیم سعودی، حجازی ها و سنی های غیر وهابی هستند. عربستان سعودی دارای دو بخش اصلی یعنی نجد و حجاز است و بیشترین پیروان اهل تسنن غیر وهابی در منطقه حجاز سکونت دارند و اماکن مقدس مکه و مدینه نیز در حجاز قرار گرفته است. حجازی ها از لحاظ افکار، اندیشه و تحصیل فراتر از نجدی ها هستند، این در حالیست که نجدی ها عملا قدرت را در اختیار دارند و از امکانات بیشتری هم برخوردارند اما حجازی ها در هیچ یک از پست ها و مقامات حکومتی جای ندارند. علاوه بر مخالفین ذکر شده یک طبقه متوسط جدید و روشنفکر هم خارج از قوانین و قواعد ذکر شده در حال شکل گیری است. قشر تحصیلکرده که در عربستان بوجود آمده ضمن آنکه با فرهنگ غربی آشنایی دارند، تفاوت میان نظام موجود در عربستان از لحاظ سیاسی و اجتماعی با دیگر نظام های سیاسی- نظامی دنیا را به خوبی درک می کند و تفاوت بسیار زیادی بین آنها قائل است و همین آگاهی می تواند پایه های فعلی حکومت را در عربستان سعودی سست کند. تغییرات ساختاری همانند بالا رفتن جمعیت، شهرنشینی، پیدایش طبقات تجار تحصیل کرده ثروتمند، پزشکان، معلمان و نظامیان که با افکار جدید روی کار آمدند و همه آنها را باید نتیجه بالا رفتن درآمدهای نفتی بدانیم که طبقات جدید با ویژگیهای خاص را در کشور بوجود آورده و از رفاه بالا برخوردارند ولی اینک این درجه رفاه به سرعت در حال کاهش است چراکه پیچیده تر شدن زندگی ساختارهای جدیدی را به وجود می آورد و این ساختارها هزینه بر است. در نتیجه رفاه به سرعت در حال کاهش است و توده مردم عربستان را در شرایط بحرانی قرار داده که چشم انداز آینده را بسیار تیره کرده است. بودجه های نظامی هم مزید بر علت شده است. رژیم سعودی نسبت به اتباعش بویژه طبقه متوسط و بخصوص از قشر روحانیون به شدت سوظن دارد، روی همین اصل عوامل حکومتی همه جا حضور دارند و این سوءظن در حال حاضر دو طرفه شده و یک بدگمانی همگانی به شکل متقابل بخش اعظم روابط میان دولت و مردم را در برگرفته است. پایگاه طبقاتی روشنفکران و تحصیل کرده های کشورهای غربی هم در افزایش جمعیت طبقه متوسط نقش داشته اند. روی همین اصل دیدگاه حکام نسبت به تحصیل کرده ها جنبه تحقیرآمیز دارد زیرا آنها ارزشهای غربی را مانند دموکراسی و حقوق بشر، حق انتخاب نخبگان، حق شهروندی در مشارکتهای سیاسی – اجتماعی را طلب می کنند و حکومت هم به دنبال اهداف خودش است که با این خواسته ها مغایرت دارد. از سوی دیگر حمایت خارجی از آل سعود تا وقتی ادامه خواهد یافت که این خاندان بی چون و چرا در راستای منافع غرب قدم بردارند و چنانچه یک آلترناتیو ظهور کند مطمئنا حکومت آل سعود به سرعت تغییر می کند. گروهی از کارشناسان مسایل استراتژیک معتقدند که شاید عراق آلترناتیوی برای عربستان باشد، روی همین اصل رژیم سعودی از امنیت واقعی در عراق خشنود نیست و این به منزله زنگ خطری برای خاندان سعودی به شمار می رود. با این تفاسیر رژیم سعودی با شرایط سختی روبروست و درآمدهای رویایی نفت دیگر نمی تواند تنها اتکای حاکمان این کشور باشد و استبداد سعودی سیاست یکپارچه هویتی که مدنظر اعراب است را با چالش واقعی روبه رو کرده و این سرآغازی خواهد شد برای گرفتن مطالبات طایفه گرایی و قبیله گرایی در درون مرزهای سیاسی عربستان سعودی و در نهایت جهان عرب. منبع: شفقنا/ مریم وریج کاظمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]