واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در کوچه پسکوچههای خیابان سبلان به کوچهای میرسم که انتهایش دفتری قراردارد. دفتری که برای من مقصدی متفاوت از دیگر مقاصد است. در اینجا قرار است با خانمهایی هنرمند و زحمتکش مواجه شوم که با وجود داشتن قامت کوتاه، همتی والا و مهارنشدنی در وجودشان قد کشیده و آنها را به موفقترینهای عرصه خود تبدیل کرده است.
عدهای بانوی کوتاه قامت، توانا و تلاشگر هر روز از صبح تا عصر آنجا جمع میشوند و با ممارست و تلاش، فعالیتهای هنری انجام میدهند و آثار دستی خود را برای فروش آماده میکنند، اما چه کسی باعث افتتاح این موسسه ارزشمند شده؟ یک بانوی جوان و کوتاه قامت که توانسته تمامی بندهای محدودکننده مشکلات خود را از میان ببرد و هدفمندانه با همتی والا و مقاومتی مثال زدنی دفتری قابل قبول و موفق را برای همنوعان خود بنیاد نهد. فاطمه قریشی، بانویی کوتاه قامت، اما توانمند، پرشور و امیدوار است و برای تمامی جوانان نسل خود و نسلهای بعدی الگویی ویژه به شمار میرود. آنچه مطالعه میکنید حاصل مصاحبه ما با اوست. شما سال 93 به عنوان بانوی کارآفرین نمونه انجمن کوتاه قامتان مطرح شدید و جایزه دریافت کردید. حتما در پس این موفقیت، داستانی از تلاش نهفته است. برایمان توضیح میدهید؟ ماجرای این موفقیت، طولانی است. اتفاقات زیادی افتاد تا من توانستم به این مرحله برسم. فارغالتحصیل رشته هنر نقاشی ایرانی هستم. وقتی مدرک کارشناسیام را دریافت کردم به ادارهها، سازمانها، شرکتها و حتی فروشگاههای فراوانی سرزدم تا بلکه بتوانم در یکی از آنها استخدام شوم. بیکاری دغدغه بسیاری از جوانهاست و هر کس ابتدای مسیر استخدام باید تلاشهای فراوانی کند، اما احساس میکنم این مشکل برای من چند برابر بود. یعنی کوتاه قامتیتان مانع استخدام بود؟ بله، متاسفانه در بعضی اماکن که وارد میشدم با طعنه و تمسخر دیگران مواجه بودم. انگار فردی که کوتاهقامت است حق کارکردن ندارد یا اگر شغل نداشته باشد خود به خود نیازهای مادیاش تامین میشود و در رفاه کامل قرار میگیرد. ما هم مانند تمامی انسانها به شغلی مناسب احتیاج داریم تا بتوانیم انرژیمان را در مسیری درست به حرکت بیندازیم و خرج خود را دربیاوریم. بعضی جاها مسخره میکردند، برخی دیگر میگفتند احتیاجی به نیرو ندارند و گروهی دیگر مدارکم را کامل نمیدانستند. من بجز مدرک دوره مهارتآموزی کاربری رایانه، کارت قالیبافی مهارت درجه مقدماتی و پیشرفته و همچنین چرمدوزی دریافت کردم. به هر جایی هم که ذهنم میرسید برای استخدام سر زدم، اما فایدهای نداشت. بیکاری بشدت عذابم میداد و در نهایت به فکر افتادم خودم کارآفرینی کنم. از سال 90 کار آموزش قالیبافی را شروع کردم. زیر نظر فنی حرفهای برخی کارها را انجام دادم و آنجا هم اتاقی را با شرایطی مناسب به ما اجاره دادند تا بتوانیم کار کنیم. ما آنجا قالیبافی راه انداختیم و بخوبی کار کردیم. دقیقا چه کارهایی انجام میدادید؟ بیشتر هماهنگکننده بودم و مدیریت میکردم. این کار را در اتاقی که از طرف فنی حرفهای گرفته بودم، انجام میدادم. برای آموزش قالیبافی مربی آوردم. خوشبختانه کارمان بسیار موفق بود، به طوری که مدیرکل فنی حرفهای که از آنجا بازدید به عمل آورد، ابراز رضایت فراوانی کرد و پذیرفت دفتری خوب و مناسب به ما دهد. ابتدا در خیابان شهدا به ما دفتر داد و اکنون در محدوده سبلان مشغولیم. یک روز که شهردار منطقه 8 از کارگاه من بازدید کرد از انجام این همه فعالیت در یک اتاق شوکه شده بود و قول داد حتما ساختمانی را به ما اختصاص دهد.

مهر سال گذشته به ما این ساختمان را دادند و ما بعد از بازسازی در آن کلاسهای قالیبافی، چرمدوزی و فناوری اطلاعات راهاندازی کردیم. اینجا عدهای کوتاهقامت بلندهمت در زمینه قالیبافی، چرمدوزی و فناوری اطلاعات با ما همکاری میکنند. کارهایی آماده میکنند که ما آنها را میفروشیم. من سال 93 بانوی کارآفرین نمونه انجمن کوتاهقامتان شدم. تاکنون عده زیادی را استخدام کردهام؛ هنرجویانی که از وضعیت کار خود رضایت داشتهاند و به انجام کار ادامه دادهاند. مانند هر زمینه دیگر، اینجا هم مشکلاتی وجود دارد، اما به طورکلی همه چیز رضایتبخش است و من خداوند بزرگ را بابت این همه نعمت بسیار شاکرم. پیشرفتهای شایان توجهی داشتهاید. حال کمی به دوران گذشته شما برگردیم، تولد و دوران کودکی. آن دوران برای شما چگونه گذشت؟ من تقریبا از سال دوم دبستان متوجه شدم جثهای بسیار ریزتر از دیگران دارم. پدرم برای مدرسه من میزی جداگانه سفارش داد و من پشت آن مینشستم. زنگ تفریحها حق نداشتم از کلاس خارج شوم و بیرون بروم مبادا زیر دست و پای بچهها بمانم. با این حال دوران مدرسه چندان سخت نبود. من در دوران دانشجویی بیشتر ناراحت بودم، چون میل داشتم خودم به تنهایی در جامعه قدم بردارم و این سو و آن سو بروم به دلیل آن که تا آن زمان همواره کسی همراهم آمده بود و آن طور که باید و شاید به خودباوری نرسیده بودم. این مرا بشدت آزار میداد. مشکل از چه زمانی حل شد؟ از دوران اشتغال. آن زمان بود که به خودباوری رسیدم و متوجه شدم با وجود برخی محدودیتها، استعدادها و تواناییهای فراوانی دارم و با به فعلیت درآوردن آنها میتوانم لذتی دوباره از زندگی ببرم. به همین دلیل اشتغال و موفقیت در کار را عامل نجات خود میدانم. پدر و مادرتان هم کوتاه قامت هستند؟ نه، آنها بلندقامت هستند، اما با هم نسبت فامیلی دارند. به همین دلیل یکی از برادرانم ناشنوا شد و من هم کوتاه قامت. یکساله بودم که والدینم مرا نزد پزشک بردند و این مساله را متوجه شدند. واکنش آنها در مقابل کوتاه قامتی شما چگونه بوده است؟ مادر من خانمی بسیار قوی و مقاوم است. از وقتی به یاد میآورم او به من اعتماد به نفس تزریق و مرا به پیشرفت در آینده تشویق کرده است. پدرم هم به من روحیه میدهد، اما کمی نگران آینده و نداشتن بیمه و حمایت کافی از ماست و البته نگرانی او هم درست است. به ازدواج و بچهدار شدن فکر میکنید؟ تاکنون مشغلههایم زیاد بوده، اما مطمئنا ازدواج خواهم کرد. عشق حسی زیباست و ما هم بخوبی آن را حس میکنیم. آیا فرزندان کوتاه قامتان هم کوتاه قامت خواهندشد؟ نه، الزاما این گونه نیست. اگر ما تحت نظر پزشک پیش برویم میتوانیم فرزندانی سالم به دنیا بیاوریم. یکی از دوستان ما با بلندقامت ازدواج کرده و فرزندی سالم به دنیا آورده است. خانم و آقای دیگری را هم میشناسم که هردو کوتاه قامتند و اکنون فرزند سالم دارند. خبر خوشحالکنندهای است. امیدواریم شما و تمام عزیزان کوتاه قامت بلندهمت دیگر به اوج خوشبختی برسید. حال وارد حوزه اجتماع شویم. بسیاری از کوتاه قامتان از سنگینی نگاه مردم گلایه دارند. شما در این مورد چه نظری دارید؟ مـن هـــم اوایل که در جامعه ظاهر میشدم سنگینی نگاه را بر خود حس میکردم و این برای من دشوار بود، اما بتدریج متوجه شدم کسی قصد توهین و تمسخر ندارد. تنها دلیل کنجکاوی مردم است. مردم عادت ندارند با کوتاه قامت مواجه شوند و بندرت پیش میآید فردی کوتاه قامت ببینند. علت تنها کنجکاوی است و نه تحقیر. من دیگر این را متوجه شدهام و با نگاه مردم مشکلی ندارم. خانم قریشی! اهل ورزش هم هستید؟ بله. پیشتر بدمینتون بازی میکردم. با کوتاه قامتان بازی میکردید؟ نه. اتفاقا با بلندقامتان بازی میکردم و معمولا هم برنده میشدم. البته اهل شنا هم هستم. بیشتر کوتاه قامتان شنا میکنند تا از این طریق نوعی آب درمانی کرده باشند. ما مشکلاتی در استخوانهایمان داریم و پزشکان آب درمانی را توصیه میکنند. از مشکلاتتان در رفت و آمدها و استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی بگویید. یکی از مشکلات ما در خیابان استفاده از عابربانکهاست که امکان استفاده به یک کوتاه قامت نمیدهد. من از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنم، اما همواره مراقبم در ازدحام قرار نگیرم. گاهی در مترو که ایستادهام خانمهای کناری فکر میکنند من روی زمین نشستهام و به من میگویند از جا بلندشوم تا جای کمتری بگیرم. من هم میگویم ایستادهام. آنها متوجه میشوند اشتباه کردهاند و محترمانه معذرت خواهی میکنند. برخورد مردم با کوتاه قامتان را بهطورکل چگونه ارزیابی میکنید؟ در سالهای اخیر برخورد مردم عزیز با ما بمراتب بهتر از قبل شده و من این را مدیون زحماتی هستم که عزیزان در رسانههای عمومی انجام میدهند. مصاحبههایی که با ما انجام میشود فرصتی برای صحبت از خود و معرفی شخصیت خویش به آنها را میدهد و تمامی ما کوتاهقامتان بابت آنها ممنون و سپاسگزاریم. همیشه صحبت از کوتاه قامت بودن که به میان میآید همه به محدودیتها و کاستیها میاندیشند. حال میخواهم سوالی متفاوت از شما بپرسم. آیا امتیازی در کوتاهقامت بودن هست؟ هر کمبودی میتواند به اهرمی بزرگ برای به حرکت درآوردن فرد تبدیل شود. فردی که تواناییها و استعدادهای خود را بشناسد و متوجه شود به کمک این تواناییها میتواند دوره سختی را به پایان ببرد و شاد و موفق زندگی کند انگیزه بمراتب قویتری برای پیشبرد اهدافش پیدا میکند. شاید اگر من کوتاه قامت نبودم چنین انگیزه قویای برای رسیدن به اوج موفقیت پیدا نمیکردم. گذشته از این مساله، در سالهای اخیر وقتی وارد ارگانها و نهادهای مختلف میشوم حتی اگر در صفی بلند قرار بگیرم مسئولان خیلی زودتر از دیگران کار من را راه میاندازند و به من توجهی خاص مبذول میکنند. عزت و احترامی که آنها برای ما قائلند ستودنی است و من قدردان محبت همگیشان هستم. شما ثابت کردهاید هیچ غیرممکنی وجود ندارد و زندگی باید سراسر شور و عشق باشد. کلام آخرتان برای خوانندگان روزنامه چیست؟ آنها را دوست دارم و برای تکتکشان آرزوی سلامتی و سربلندی میکنم. لیلا رعیت
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 01:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]