پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850955782
گلایه سربازان بازمانده اتوبوسمرگ از بیمهری مسئولان/ درد داریم و زخم، اما هنوز معافمان نکردند!
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: گلایه سربازان بازمانده اتوبوسمرگ از بیمهری مسئولان/ درد داریم و زخم، اما هنوز معافمان نکردند!
روزنامه ایران نوشت: دوم تیرماه 95، ساعت یک و 12 دقیقه نیمه شب، جایی در جاده سیرجان به نیریز، دره بیست متری، قتلگاه سربازانی شد که خیلیهایشان موقع حادثه در خواب بودند.
آفتابنیوز : خواب میدیدند؟ کسی نمیداند. در خواب لبخند میزدند؟ کسی نمیداند. آنها که بیدار بودند و به خواب همیشگی رفتند، آن لحظه به چه چیزی فکر میکردند؟ کسی نمیداند. دلتنگ کسی بودند؟ کسی نمیداند. آنچه میدانیم این است که ساعت یک و 12 دقیقه نیمه شب دوم تیرماه 95، جایی در جاده سیرجان به نیریز، دره بیست متری، حادثهای تلخ رقم خورد که دل همه را لرزاند.
ساسان محمدی، 25 ساله، لیسانس برق. سربازی که در این حادثه دچار نقص عضو شده میگوید: 8 مهره کمرم شکست. خونریزی داخلی داشتم، دماغم شکست، ریههایم له شد، کتفم شکست، عصب مچ دست و همینطور کتفم قطع شد. دست راستم از کتف دیگر حرکت ندارد. دو هفته پیش عمل جراحی پیوند عصب کتف انجام دادم که جواب نداد. هنوز دیه نگرفتهام. برای حق از کارافتادگی هم قولهایی دادهاند. معاف شدهام. الان ولی مشکل ما این است که ما امریه داشتیم و سوار ماشین خودشان شدهایم تا ظرف 10 روز خودمان را به یگان معرفی کنیم.
چند وقت گذشته؟ چند ماه پیش بود؟ چند سال؟ سال!؟ این کلمه چقدر در دهان نمیچرخد؛ سال... سال... اصلاً تکرارش هم سنگین است. مثل سرب میشود روی زبان. انگار چند سال گذشته. روزها چرا اینقدر کش آمدند؟! هرکدام به اندازه چندین روز. ممتد و کشدار. هر صبح، اندازه چند طلوع و هر عصر اندازه چند غروب جمعه دلگیر. باید جای آنهایی باشی که این سال را اندازه چند سال گذراندهاند.
چقدر گذشته از آن نیمه شبی که صداها درهم پیچید و بعد سکوت. سکوتی که نشان مرگ بود؛ دردناک و تلخ. میگویند رفقای دوران خدمت، تا ابد رفیق میمانند. دوستان جانی؛ شریک روزهای بیبازگشت؛ خاطرههای تکرار نشدنی. آن رفیقان را اما تلخترین خاطره، در خاطر همدیگر حک کرد. آن روز که با شوخی و خنده سوار اتوبوس میشدند که به مرخصی پایان دوره بروند، هرچیزی توی ذهنشان بود جز اینکه تا چند ساعت بعد، نه موقع رسیدن به شیراز و به وقت رفتن به خانه، که در گذرگاه مرگ با هم خداحافظی کنند. نمیشود از یاد بردشان؛ سرباز وطن. #سرباز-وطن، عزیزان دل مردم، چه بغضها کردیم با «الو... مادر... من دیگر برنمیگردم» راستی چند وقت پیش بود؟ درست یک سال پیش؛ تیرماه 1395. حکایت تلخ آن سربازان وطن که میان آهن پارههای اتوبوس جان باختند و آنها که ماندند و با تنی مجروح، داغدار همخدمتیهای ناکامشان شدند.
عباس یکی از آنهاست؛ عباس بهادری، 24 ساله، دارای مدرک مهندسی مکانیک، اهل شیراز. از لحظه تصادف هیچ چیز به خاطر نمیآورد: «نمیدانم خواب بودم، چه بود که اصلاً هیچ چیز یادم نمیآید. آن روز ما آخرین گروهی بودیم که از پادگان سوار اتوبوس شدیم. تاریخ اعزام من اول اردیبهشت 95 بود. پادگان 05 کرمان افتادم. دو ماه آنجا بودیم و بعد تقسیم شدیم. اول تیر بود که برای 10 روز مرخصی پایان آموزشی ترخیصمان کردند که بعدش به یگان برویم. بچههای هر استان را با یک اتوبوس میفرستادند. ما بچههای شیراز سوار اتوبوس فارس شدیم، آخرین اتوبوس. دیر کرده بود به خاطر همین دیرتر از بقیه راه افتادیم. 60 نفر بودیم. ساعت هفت و نیم عصر بود که سوار اتوبوس شدیم. راننده ساعت هشت و نیم برای افطار نگه داشت. شام خوردیم و سوار شدیم. بعد از آن دیگر هیچ چیز یادم نیست. اتوبوس ساعت یک و 12 دقیقه نیمه شب به دره رفته بود. حتماً آن موقع خواب بودم که چیزی نفهمیدم. 10 روز در کما بودم. اول اسمم را اشتباهی بین مفقودان رد کرده بودند. خانوادهام خیلی عذاب کشیدند. فکر میکردند کشته شدهام. در سردخانه دنبالم میگشتند که بعد فهمیدند در کما هستم. جراحتم زیاد بود. شکستگی ران و مهره. دست و فکم هم شکسته بود. بعد از اینکه از کما درآمدم، 20 روز هم در آی سی یو بودم. پایم ایراد پیدا کرده. در واقع نیمه راست بدنم دچار مشکل شده. چند بار عمل کردهام و توی همین ماه هم دوباره پایم را جراحی کرده ام.»
عباس به خاطر شدت جراحات معافیت پزشکی گرفته است. حالا با عصا راه میرود و حرکت برایش سخت است. میگوید: «بجز من و دو نفر دیگر که معاف شدند، بقیه بچهها سرباز شدند. در واقع برگشتند سر ادامه خدمتشان. کاری که برایشان کردند این بود که خدمتشان را بیندازند شیراز. قرار بود بچههایی را که کشته شده بودند، شهید محسوب کنند و ما را جانباز، اما فقط وعدهاش را دادند. حتی قرار بود درصدی حق از کارافتادگی به ما پرداخت کنند که آن هم اتفاق نیفتاد. من الان به خاطر وضعیتم نمیتوانم شاغل باشم. بعدها هم چون معافیت پزشکی دارم، قطعاً در یافتن شغل، بخصوص شغل دولتی دچار مشکل خواهم شد. بچههایی که با ما بودند، همگی دارای مدرک لیسانس و فوق دیپلم بودند. حالا اما سرنوشتمان تغییر کرده.»
عباس هنوز دیهای دریافت نکرده. میگوید به این خاطر است که پروندهاش هنوز در پزشکی قانونی باز است و مراحل درمانش تمام نشده است. در این مدت هم روند رسیدگی به پروندهاش سه ماه سه ماه تمدید شده است، در شرایطی که به گفته خودش حتی برای بالا و پایین رفتن از پله مشکل دارد: «چند روز پیش سالگرد بچهها بود. حالم منقلب شد. صدای نوحه خوانی و ضجه مادرهایشان را میشنیدم و با خودم فکر میکردم اگر من هم مرده بودم، حالا خانوادهام همین وضعیت را داشتند. بعد از این اتفاق علاوه بر مشکلات جسمی، حال و روزم به لحاظ روانی هم خیلی بد بوده. حس میکردم دیگر از زندگی سیر شدهام.»
درد دارم، هنوز سربازم
حمیدرضا هنوز سرباز است. حمیدرضا کاظمی، 25 ساله، لیسانس کامپیوتر: «سرم از 17 جا شکسته بود. کلی پلاستیک شکسته اتوبوس در سرم گیر کرده بود که با جراحی خارج شد. دست و پایم هم شکسته بود. یک پایم هنوز مشکل دارد و باز باید عمل کنم؛ ماه بعد. طول درمانم 10 ماه طول کشید. در این مدت 3 بار عمل جراحی کردهام. درد دارم اما معاف نشدم. راستش خودم هم پیگیرش نشدم و ترجیح دادم معاف نشوم تا بعداً برای پیدا کردن شغل به مشکل برنخورم. ما را که در حادثه مجروح شده بودیم، انداختند شیراز.»
حمیدرضا آن شب را خوب به خاطر دارد. همان شب که او و هم خدمتیهایش سوار اتوبوس شدند و سرنوشت بعضیهایشان، شد خاک سرد گورستان و بعضی دیگر، جراحتهایی که بر تن و روحشان نشست: «من همه چیز را دیدم. نخستین صندلی نشسته بودم. اولش خواب بودم اما با صدای کمک راننده بیدار شدم. میگفت ترمز بریدهایم، همه بروید عقب. اصلاً تصوری از اینکه چه اتفاقی دارد میافتد نداشتم. فکر میکردم دارم خواب میبینم. رفتیم ته اتوبوس. با چشم خودم دیدم که ماشین دارد ته دره میرود. بیهوش شدم و در بیمارستان چشم باز کردم.»
خاطرات از جلوی چشمانش دور نمیشوند. شب حادثه و اتفاق هم همینطور. خدمتش برج 11 تمام میشود. همه بچهها را شیراز انداختهاند. آنها که جراحتشان کمتر بود، زودتر برگشتند سر خدمت: «اولش گفته بودند همه را معاف میکنند ولی بعد گفتند برگردید سر خدمت. هزینههای بیمارستان را همان روزهای اول پرداخت کردند. برای عملهای بعدی گفتند اگر در بیمارستان ارتش انجام بدهید رایگان است. من عملها را در بیمارستان ارتش انجام دادم اما از خودم هم برای دارو و هزینههای جانبی، هزینه کردهام. هنوز هم دیه دریافت نکردهام. البته آنهایی که طول درمانشان تمام شده، دیهشان را گرفتهاند اما برای کسانی مثل من که هنوز درمانمان کامل نشده و نیاز به جراحیهای دیگر داریم، دیه پرداخت نشده است و هنوز باید منتظر باشیم.»
همیشه به فکرشان هستیم
نمیشود از آن روزها حرف زد و بغض نکرد. روزهای بیبازگشت. مصطفی بغض میکند. مصطفی پورابراهیم، 26 ساله، بچه شیراز، لیسانس برق. او هم مثل عباس، از خدمت معاف شده است. به خاطر خونریزی ریه: «من صندلی یکی مانده به آخر نشسته بودم. وقتی اتوبوس به سمت دره میرفت، از ماشین بیرون افتادم. کاملاً بهوش بودم. همه چیز را به چشم دیدم. دیدم اتوبوس افتاد و داغان شد. با همان وضعیت بدی که داشتم، خودم را از دره بالا کشیدم و وسط جاده رفتم تا کمک بگیرم. هنوز نیروهای امدادی نرسیده بودند. آن موقع به خاطر شوک نمیدانستم چه اتفاقی برایم افتاده. 2 ماه در بیمارستان بستری بودم. رباط پایم پاره شده و دستم هم آسیب زیادی دیده بود. الان هم دستم پلاتین دارد. خونریزی ریه هم داشتم که به خاطر همان معاف شدم. تا حالا دوبار روی دستم جراحی شده. عمل پا هم داشتهام و باز هم باید به خاطر پایم زیر تیغ جراحی بروم و در حال حاضر فیزیوتراپی میکنم. برای ریهام هم زیر نظر پزشک هستم و دارو مصرف میکنم. خودم و خانوادهام در این یک سال مشکلات زیادی داشتهایم. بعضی هزینههایمان پرداخت شده اما خودمان هم کم هزینه نکردهایم. هنوز هم با اینکه پروندهام بسته شده، دیه دریافت نکردهام و جوابی نگرفتهام. همان موقع که این اتفاق افتاد، حرفش بود که به خاطر وضعیت پیش آمده و شرایط بدنی، حقوق بگیر شویم اما این، وعدهای بیش نبود. من حالا که با توجه به شرایط بدنیام امکان کار کردن ندارم. بعد هم میدانم که برای یافتن شغل، دچار مشکل میشوم. برای خانوادهام هم خیلی سخت است اینکه 25 سال تلاش کنند فرزندشان به جایی برسد، تحصیل کند و آیندهای داشته باشد و ناگهان چنین اتفاقی، تمام زندگیاش را تحت تأثیر قرار دهد. یکجور وضعیت بلاتکلیفی داریم.»
مصطفی وقتی از دوستان هم خدمتیاش میگوید، صدایش میلرزد: «دو ماه باهم بودیم؛ روز و شب. همه کارهایمان را باهم انجام میدادیم. به هم عادت کرده بودیم. اصلاً باورم نمیشود که دیگر نیستند. از دست دادنشان ضربه بدی بود. همیشه به فکرشان هستم. از ذهنم پاک نمیشوند. 14 نفر از دوستان و هم خدمتیهایم باهم رفتند. از آن موقع مشکل اعصاب و روان هم پیدا کردهام. اوایل دکتر میرفتم و دارو میخوردم. اما حالا قرص را گذاشتهام کنار، عصبیام میکنند. ماهم به لحاظ جسمی آسیب دیدهایم و هم به لحاظ روحی. مددکار یا روانکاوی سراغمان نیامد که جویای حالمان شود. به هرحال حادثه وحشتناکی بود و به لحاظ روانی تأثیر خیلی بدی روی همهمان گذاشت. در مراسم سالگرد بچهها شرکت کردم اما خیلی برایم سخت بود. داغشان هنوز تازه است.»
مصطفی چه درخواستی دارد؟ دلش میخواهد از اینجور اتفاقها دیگر تکرار نشود. میگوید: «اگر روی اتوبوسها و رانندهها نظارت واقعی صورت بگیرد، احتمال وقوع چنین حوادثی کم میشود. امید و آرزوی خانوادههای سربازها خاک شد. تا ابد دلشان غمگین است.»
ساسان، وضعیتاش از بقیه بدتر است. ساسان محمدی، 25 ساله، لیسانس برق. تنها سربازی که در حادثه دچار نقص عضو شده: «8 مهره کمرم شکست. خونریزی داخلی... دماغم شکست، ریههایم له شد، کتفم شکست، عصب مچ دست و همینطور کتفم قطع شد. دست راستم از کتف دیگر حرکت ندارد. دو هفته پیش عمل جراحی پیوند عصب کتف انجام دادم که جواب نداد. برایم 107 درصد اعلام از کارافتادگی کردهاند. تهران هم که رفتم، از کارافتادگیام را 94 درصد اعلام کردند. پزشکی قانونی قرار 4 ماه دیگر معاینه مجدد برایم زده. هنوز دیه نگرفتهام. برای حق از کارافتادگی هم قولهایی دادهاند. معاف شدهام. الان ولی مشکل ما این است که ما امریه داشتیم و سوار ماشین خودشان شدهایم تا ظرف 10 روز خودمان را به یگان معرفی کنیم. طبق قانون باید جانباز به حساب بیاییم اما این مسأله را از سر خودشان باز کردهاند و میگویند مرخصی بودهاید. در صورتی که ما امریه داشتیم.»
دوم تیرماه 95، ساعت یک و 12 دقیقه نیمه شب، جایی در جاده سیرجان به نیریز، دره بیست متری، قتلگاه سربازانی شد که خیلیهایشان موقع حادثه در خواب بودند. خواب میدیدند؟ کسی نمیداند. در خواب لبخند میزدند؟ کسی نمیداند. آنها که بیدار بودند و به خواب همیشگی رفتند، آن لحظه به چه چیزی فکر میکردند؟ کسی نمیداند. دلتنگ کسی بودند؟ کسی نمیداند. آنچه میدانیم این است که ساعت یک و 12 دقیقه نیمه شب دوم تیرماه 95، جایی در جاده سیرجان به نیریز، دره بیست متری، حادثهای تلخ رقم خورد که دل همه را لرزاند.
بچههای ایران، سربازان وطن، عزیزان دل مردم... مادرها قربان صدقهشان میرفتند. فرقی نمیکند مادرشان باشی یا نه... اصلاً مادر باشی یا نه، پدر باشی یا نه... آنها فرزند همه بودند و داغشان روی دل همه ماند. بازماندهها را هم نباید فراموش کرد و تمام سربازهای وطن را؛ آنطور که خیلیها فراموش نکردند؛ نمونهاش راننده تاکسی سن و سالداری که پشت شیشه عقب تاکسیاش کاغذی چسبانده با این نوشته: «برای سرباز رایگان.» سربازان وطن، همانها که وقت برگشت از دوره آموزشی، میان آهنپارهها جان میدهند، آنها که سلامتیشان را از دست میدهند و همیشه درد با آنهاست، آنها که سرشان را سر مرز جا میگذارند، آنها که تمام دلتنگیهایشان را زیر شوخیهای ریز و خندههایشان در گردشهای کوتاه دسته جمعی، پنهان میکنند؛ کاش فراموششان نکنیم.
۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
استاندار قم: مسئولان با خدمت به مردم قدردان شهدا و ایثارگران باشند
استاندار قم مسئولان با خدمت به مردم قدردان شهدا و ایثارگران باشند قم - ایرنا - استاندار قم با بیان این که تداوم انقلاب اسلامی مرهون خون شهداست گفت مسئولان باید با خدمت صادقانه و بی منت به مردم قدردان شهدا و ایثارگران باشند به گزارش ایرنا از روابط عمومی استانداری سید مهدی صادگلایه آیت الله نوری همدانی از مسئولان - اتاق خبر 24
مرجع تقلید شیعیان گفت این روزها نامه های فراوانی از گله مندی معیشت بیکاری و از وضع بانک ها داریم و مسئولان بدانند باید معیشت مردم حل شود اتاق خبر 24 آیت الله نوری همدانی پیش از ظهر امروز در درس خارج خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد با اشاره به برپایی مراسم های ایام فاطمیه اظپیام تشکر بیت مرحوم آیت الله موسوی(ره) از همدردی مردم ومسئولان خبربعدی میامی نیوز اخبار مطالب مرتبط پاسخ دهید
میامی نیوز بیت مرحوم آیت الله موسوی ره در پیامی ازمردم ومسئولان که با ارسال پیام یا حضور خود در مراسم ترحیم همسر امام جمعه فقید شهرستان میامی شرکت داشتند تشکر کرد رضا مهدیان به گزارش میامی نیوز در این پیام آمده است در ایام شهادت حضرت صدیقه کبری س عروج روح بلند همسر مکرمه امامآیت الله بطحایی: هرگز علیه روحانی حرفی نزده ام / این اخبار سخیف کار افراد نان به نرخ روز خور است / عده ای سرشا
آیت الله بطحائی عضو مجلس خبرگان رهبری در اطلاعیه ای خبر اظهارات منتسب به خود علیه حسن روحانی رییس جمهور و رئیس دولت اصلاحات را تکذیب کرد روز نو آیت الله بطحائی عضو مجلس خبرگان رهبری در اطلاعیه ای خبر اظهارات منتسب به خود علیه حسن روحانی رییس جمهور و رئیس دولت اصلاحات را تکذیب کمونتلا: هنوز هم شانس اروپایی شدن داریم - هشدار نیوز
به گزارش "ورزش سه" نتایج نه چندان خوب روسونری ها در نیم فصل دوم باعث شد تا شانس این تیم برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان کمرنگ شود شانس صعود به اروپا "شکست برابر اودینزه و سمپدوریا شرایط ما را جدول کمی تغییر داد ما هنوز هم در کورس کسب سهمیه برای رقابت های اروپایی هسبابایان:هنوز شانس صعود داریم
جباروف هم در برنامه ابتدایی ما جایی نداشت بابایان هنوز شانس صعود داریم سرمربی تیم ملی ازبکستان معتقد است تیمش هنوز هم برای صعود به جام جهانی شانس دارد به گزارش ایلنا ساموئل بابایان پس از شکست تیمش مقابل ایران صعود تیم ملی فوتبال کشورمان به جام جهانی را تبریک گفت و اظهار داتجمع کارکنان پارسیلون خرم آباد برای قدردانی از مسئولان
تجمع کارکنان پارسیلون خرم آباد برای قدردانی از مسئولان خرم آباد - ایرنا - جمعی از کارکنان شرکت پارسیلون خرم آباد که تعداد آنها حدود 40 تن بود با حضور مقابل استانداری لرستان از اقدامات مسئولان ارشد این استان قدردانی کردند به گزارش خبرنگار ایرنا کارگران شرکت پارسیلون دلیل تجمع خودلاوروف: هنوز از مرگ البغدادی اطمینان نداریم
لاوروف هنوز از مرگ البغدادی اطمینان نداریمتاریخ انتشار جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶ ۰۸ وزیر خارجه روسیه با بیان اینکه کشورش هنوز از کشته شدن قطعی البغدادی اطمینان کامل ندارد گفت که این موضوع از طریق مجاری اطلاعاتی روسیه در حال پیگیری است به گزارش مهر به نقل از اسپوتینک وزیر خهنوز اخلاق در نظام مهندسی کشور نهادینه نشده است/ در بحث مدیریت پروژه نیاز به فرهنگ سازی بیشتر داریم
نایب رئیس سازمان مهندسی استان خراسان رضوی بیان داشت باید نظام مهندسی کشور با تدریس وعمل به اخلاق در مدیریت روزآمد شود متأسفانه مراکز آموزش عالی کشور به این سمت و سوی پیش نرفته اند به گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان رضوی دکتر سید مجید مزینانی در همایش بزرگداشت خواجه نصیر طوسی وگلایه محسن رضایی از کم کاری مسئولان - آخرین خبر
میزان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به عمل نشدن به فرمان رهبر انقلاب در مورد مشکلات خوزستان تاکید کرد اگر بموقع می شد امروز با مشکلات خوزستان مواجه نبودیم محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار پستی در خصوص آلودگی های خوزستان و کم کاری مسئولان در اینستاگرامش نو-