واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: مصباحیمقدم: روحانی مسیرش را از اصولگرایان جدا کرده است
آفتابنیوز : سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر اینکه، سخنانش بر پایه دیدگاه و تحلیلهای شخص اوست، اظهار کرد: نمی توان رئیسی را بعنوان لیدر اصولگرایی معرفی کرد.
به گزارش انتخاب، بخشی از گفتگو با غلامرضا مصباحی مقدم را در ادامه بخوانید: شما و آقایان مرتضی نبوی و مهندس باهنر سه چهره شاخص و مهم اصولگرا بودید که ابتدای سال گذشته چند باری زمزمه اینکه بهتر است در بررسی ها اصولگراها آقای روحانی را هم مدنظر قرار دهند را مطرح کردید. البته حواشی هم در این مورد پیش آمد که نمی خواهم وارد آن بحث شویم. چرا این تفکر در سه نفر شما وجود داشت؟ حالا آن دو بزرگوار را که بنده خبر ندارم و باید از خودشان پرسید. اما من که می گفتم به دلیل این بود که بالاخره خاستگاه اصلی آقای روحانی، اصلاح طلبی نبود و این نکته مدنظر من بود. البته اصلاح طلبان زیر چترش آمدند و توانستند ایشان را عَلَم بکنند و همه رای اولی هم که در 92 گرفت اصلاح طلبان نبود بلکه بخشی از رای اصولگرایان را هم گرفت که توانست رئیس جمهور شود. در ابتدا هم دیدگاهم نسبت به عملکرد رئیس جمهور مثبت بود همراه با انتقاد. ولی واقعیت این است که طی یکسال اخیر نظرم از ایشان برگشت و عملکرد ایشان، دیدگاه مرا تغییر داد. شاید هم من دیر متوجه شدم! آقای روحانی یک ایده مرکزی تحت عنوان برجام داشت و شما از جمله افرادی بودید که واقعا در مورد برجام روشنگری و کمک کردید و گفتید که تا آن حدی که آقا می گوید، خوب است. اما خیلی از اصولگرایان مثل شما نبودند و جلوی ایده مرکزی را گرفتند.
وقتی رهبری عزم کرده، بقیه چه می خواهند بگویند؟ خیلی، اندکی بودند. اما صدایشان بلند بود. صدایشان بلند بود ولی اندک بودند. ببینید! این اتفاقا یکی از همان مسائل است. یعنی گروه کوچک 20 نفره ای در مجلس داشتیم که مخالف جدی برجام بودند و این گروه صدایشان بلند بود. ولی به عنوان صدای اصولگرایی به حساب آمد. این را جریان چپ آمد و بولد و بزرگش کرد تا کل مجلس نهم را مقابل برجام معرفی کند و حال آنکه مجلس نهم برجام را تصویب کرد. آقای ابوترابی، نایب رئیس مجلس مدافع برجام بود. اما در آن چند ماه چه بلایی سر آقای دکتر روحانی آمد؟ چه حرفهایی که زده نشد! آقای دکتر ظریف، خائن و آقای دکتر عراقچی جاسوس آمریکا شد! آقای روانچی، جاسوس فلان کشور شد و... همه اینها که می گویید برای اقلیت کوچکی در مجلس بود. دولت و حامیانش می توانستند بگویند که شما بیخود سرو صدا نکنید، بخش اعظم مجلس حامی ما هستند. روی این تکیه می کردند و بعدا هم روی این که مجلس و دولت روی این قضیه مشترکا به نتیجه رسیدند و رهبری هم حمایت فرمودند. ولی بنای استفاده در انتخابات بود. انتخابات مجلس بعدی. برای همین هم خدمات مجلس نهم نادیده گرفته شد و خدماتی که در حمایت از آقای روحانی داشت، نادیده انگاشته شد و خودِ دولت و حامیان دولت از جریان چپ دنبال این بودند که از این مسئله، برای انتخابات مجلس دهم استفاده کنند که کردند. خیلی خوب، نوش جانشان. نگذاشتند که بهترین های مجلس دومرتبه در مجلس وارد شوند. اصولگرایان چقدر در اینکه گرایش روحانی تغییر کند، نقش داشته اند؟ چقدر تلاش کردید که از او حمایت کنید؟ ایشان خودش در این مسائل نقش داشت. در چه چیزی؟ در همین چرخش. اولا خودش از نظر مواضع سیاسی چرخید. بعدا هم آن حرمتی که باید برای مرحوم آقای مهدوی کنی نگه بدارد را نگه نداشت. آقای مهدوی کنی شخصا برای ایشان پیام فرستاد و انتظار این بود که شخصا آقای رئیس جمهور با ایشان ملاقات کند. بزرگترش بود. چه تاریخی؟ بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92. که بیایید پیش من! ایشان که نگفت بیا پیش من. مگر معنی داشت که بگوید بیا پیش من؟ من از شما سوال می کنم. بالاخره آقای روحانی ایشان را بزرگتر خودش تلقی می کرد. بزرگتر مجموعه روحانیت بود و تعارف که ندارد ولی جا داشت که جناب آقای روحانی بعد از اینکه رئیس جمهور شد و بعد هم آن پیام قرا را از جناب آقای مهدوی کنی از حمایت از خودش دریافت کرد و بیانیه جامعه روحانیت مبارز را در حمایت از خودش دریافت کرد، و هیاتی از جامعه روحانیت مبارز به سراغ ایشان رفت و تبریک گفت، جا داشت که برگردد و در یک جلسه جامعه روحانیت مبارز شرکت کند. جا داشت برگردد و یک ملاقات خصوصی با آیت الله مهدوی کنی در دفتر کارش داشته باشد و از ایشان تشکر کند که جنابعالی برای من پیام فرستادید و سپاسگزارم. ببینید! اینها آداب اولیه اخلاق از یک رئیس جمهوری است که به قدرت رسیده. انتظار این بود ولی ایشان نه با جناب مهدوی کنی ملاقات کرد و نه اینکه در یک جلسه جامعه روحانیت شرکت کرد که نشان دهد همچنان به مجموعه پایبند است و همراهی مجموعه را می خواهد و البته در طی دوره، بنده چند بار به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت اعلام کردم که جامعه روحانیت همچنان از ایشان حمایت می کند. البته از 5 خرداد به این طرف دیگر چیزی در حمایت از ایشان نگفتم. من از حرفهای شما اینطور می فهمم که بخشی از جریان اصولگرایی راهش را از آقای روحانی جدا می کند. آقای روحانی خودش را از جریان اصولگرایی جدا کرده. از این به بعد لیدر اصولگرایان آقای رئیسی است؟ هنوز تصور نمی کنم که جناب آقای رئیسی را بتوان به عنوان لیدر معرفی کرد. ایشان می تواند محل امید این مجموعه 16 میلیونی باشد ولی معنایش لیدری نیست. داستان رای حلال و حرام چیست؟ مراجعه کنید از خودِ آیت الله بپرسید. من برداشت روشن اینچنینی ندارم ولی پاسخ من این است که آقای روحانی توانست با دیو و دلبر ساختن مردم را از دین بترساند. از اینکه به من رای ندهید، جنگ خواهد بود. یا به صلح رای بدهید یا به جنگ. طبعا یک عده مردم را ترساند. و واقعا عده ای از مردم ازاینکه دومرتبه برای کشور ما جنگی باشد، ترسیدند. از اینکه یا رو به پیش می گذارید و به آینده می نگرید یا به عقب برمیگردید. درواقع یک چنین دوگانگی بوجود آورد و طبعا عده ای را برانگیخت که به او رای دهند که به آینده می نگرند و نه برگشت به گذشته و از اینکه گفت اگر اینها روی کار بیایند، بین زن و مرد در خیابانها دیوار خواهند کشید، به نظرم سیاه نمایی برای رقیب خودش کرد و رقیب خودش را تخریب کرد. طبعا یک عده ای مایل نیستند.
۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]