واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سنت پسندیده به پیشباز رفتن سال نو با برنامه های گوناگون مانند خانه تكانی، سبز كردن سبزه، برنامه های شب عید و تحویل سال نو كه همگی همراه با نظافت و بهداشت، ترمیم و تازگی است ریشه در اعتقادات نیاكان باستانی ما دارد و چون این سنت ها و آداب و رسوم در دیگر اقوام نیز به گونه ای وجود دارد، به نظر می رسد از طریق ضمیر ناخود آگاه جمعی به همه اقوام و ملل به ارث رسیده باشد. در آخرین ماه سال، همه ایرانی ها و اقوام و ملیت های دیگری كه در همسایگی و یا منطقه ما هستند با نظافت خانه و دور ریختن لوازم اسقاطی و ترمیم و تعمیر خانه و لوازمی كه می توان از آنها استفاده كرد، زندگی را نو می كنند تا سبكبال و آسوده خاطر به پیشباز عید نوروز بروند. اما عده ای خود را وابسته به اشیا و وسایلی كرده اند كه سالهاست جای آنها را تنگ كرده بودند آنكه مورد استفاده قرار گرفته باشد. شاید همین امر باعث فشار فكری و ذهنی آنها شده باشد. وقتی در خانه ای كوچك با فضای محدود، وسایلی را كه نمی دانیم برای چه نگه داشته ایم و فقط به صرف اینكه شاید روزی به دردمان بخورد آنها را اینجا و آنجا بایگانی می كنیم تا آنجا كه وقتی به سراغ لوازم ضروری روز مره می رویم، با آنها برخورد پیدا می كنیم.اینها تصاویری از انباشتگی، بلاتكلیفی و فشار در ذهن ما به وجود می آورند. هرچه بیشتر داشته باشیم، نگرانی بیشتری خواهیم داشت و همچنان كه زمان می گذرد ما بنده وسایل خود می شویم. فكرش را بكنید! اگر لازم باشد كه فقط با خود چمدانی را بردارید و در آن لوازم مورد علاقه و ضروری را قرار دهید، چه خواهید كرد؟ این خود می تواند امتحانی برای آمادگی ما برای رهایی از دلبستگی و وابستگی به لوازمی باشد كه جز زحمت، فایده دیگری ندارند. این لوازم اگر خیلی قیمتی باشند، پیوسته برای ما ایجاد نگرانی می كنند و برای اینكه از آنها خوب نگهداری كنیم باید مرتب به آنها برسیم و آنها را تمیز نگاه داریم و مواظب باشیم تا آسیبی به آنها نرسد. بیایید از خانه خویش به درآییم و به خانه ذهن وارد شویم!! بدن انسان دارای سه جنبه است؛ بدن جسمانی، بدن روانی- عاطفی و بدن ذهنی. بدن جسمانی جایگاه ارگان های مختلف مانند: قلب، مغز، كلیه، ریه و... است.جایگاه بدن روانی- عاطفی در واقع قلب انسان است كه جایگاه عاطفی و عشق، مهر و خدای ناخواسته، كینه و نفرت است.بدن ذهنی كه مكان آن در مغز است، جایگاه افكار، اندیشه ها، آمال و آرزوهاست.این سه جنبه از بدن در تعامل با یكدیگر هستند و اختلال و بیماری در هر یك، روی دیگری اثر می گذارد. بحث ما در باره بدن ذهنی است كه افكار و اندیشه ها از آن بر می خیزد و خاطرات خوب و بد و همه آنچه را كه از طریق حس و تجربه آموخته است، در خود بایگانی می كند. و گاهی این انباشتگی خاطرات و آموخته ها اگر بد و دارای اثرات نامطلوب باشند، هر از گاهی سر برآورده و آرامش ما را بهم می زنند. *** فردی كه دچار افسردگی، وسواس فكری، اضطراب و بدبینی شده بود، باگریه می گفت: «خاطرات تلخ زندگی گذشته ام، دست از سرم بر نمی دارند، مرور این خاطرات، بخشی از برنامه روز مره زندگی من شده است. گاهی آن چنان دراین خاطرات غرق می شوم كه زمان و مكان را فراموش می كنم. اغلب با خود حرف می زنم و از خود می پرسم. چرا؟ چرا؟ راستی چرا؟ من به این خاطرات عادت كرده ام و پیوسته به آنها فكر می كنم. اگرچه در حال حاضر زندگی خوبی دارم، اما خاطرات تلخ گذشته زندگی فعلی مرا هم تلخ كرده است، زیرا نمی توانم خودم و دیگران را ببخشم و خود را از دست خاطرات بد گذشته رها كنم!! این فرد، ذهنی شلوغ و پر از ایده های سیاه و نا امید كننده داشت. او گفت كه معاشرت و رفت و آمدهای فامیلی و دوستانه را ترك كرده است. از سكوت و تنهایی خوشش می آید. سر و صدا، نور و شلوغی باعث آزار او می شود. به رفتار اطرافیان حساس است !!؟؟ملاك و معیار زندگی این فرد ، گذشته و تجربیات تلخ گذشته بود. حال را فدای گذشته كرده بود و از زندگی خود لذت نمی برد. *** تفکر خلاق ضمیر ناخودآگاه همه ما پر از خاطرات تلخ و شیرین گذشته است. ذهن ما همانند اتاقی خالی است كه افكار و اندیشه ها در آن رفت و آمد می كنند. گاهی در آن می مانند و گاه آن را ترك می كنند. كسانی كه وابسته به خاطرات گذشته هستند، افكار و اندیشه هایشان این خاطرات را مرور می كند، آنها را ارزیابی كرده و آنچه را كه دلبستگی بیشتری به آن دارد ، نگاه می دارد و هر از گاهی به آنها فكر می كند. كم كم به آنها خو می گیرد و آنها را ملاك و معیار انتخاب رفتار خویش قرار دهد و اینها در قالب احساسات و اندیشه های آنها، خود را نشان می دهد. مهرورزی، محبت، ستایش، خوبی ها، امید، بخشیدن خود و دیگران... نشانه های سلامت روان و برخورد منطقی و زندگی در اینجا و اكنون است.اما نا امیدی، كینه و نفرت، بدبینی و... كه ویروس های روان هستند و از قدرت تخریب بالایی برخوردارند، نشانه ذهن ملامتگر و بدبین است. راستی، در خانه ذهن شما چه می گذرد ؟آیا ذهن شلوغی دارید؟ آیا ذهن شما انباشته از سؤال است؟ آیا ذهن شما انباشته از خاطرات تلخ است؟ آیا در ذهن خود نشانه هایی هم از خاطرات خوب دارید؟راستی، چرا خود را از دست این خاطرات تلخ رها نمی كنید؟ آیا به ضرر و آسیب های ذهنی، جسمی و روانی این خاطرات هم فكر كرده اید؟پس، منتظر چه هستید؟ چرا خود را از شر آنها رها نمی كنید؟می پرسید چگونه؟ با خانه تكانی ذهنی!! بسیاری از روانشناسان معتقدند كه بهترین روش رهایی از دست احساسات ناخوشایند و مشكلاتی كه از این رهگذر به وجود می آید، «خانه تكانی ذهنی» است. به طبیعت بنگرید كه چگونه در پاییز و زمستان برگ و بار كهنه خویش را به دور انداخته و پس از چندی دوباره نو می شود. به آب نگاه كنید! اگر آب، این مایه حیات مثل همه موجودات به همین شكل و بدون تغییر و تحول در كره زمین به حیات خود ادامه می داد، بدون شك پس از مدتی می گندید و همه اقیانوس ها و دریاها به مرداب بزرگی تبدیل می شدند! هیچ فكر كرده اید كه از بدو پیدایش زمین تاكنون، چند بار؟ چند هزار بار؟ چند میلیون و میلیارد بار و چند... بار، آبهای جهان تبدیل به بخار و ابر شده و سپس به صورت برف و باران به روی زمین بازگشته اند؟ باز هم می پرسید چگونه و چطور خود را از دست این خاطرات بد رها كنید؟ خیلی راحت است!! با بخشیدن خود و دیگران و فراموش كردن آنچه كه اتفاق افتاده و به فراموشی سپردن خاطرات بد و جایگزین كردن خاطرات خوش و نگاه منصفانه و واقع بینانه به همه ابعاد زندگی! همه شما مثال معروف لیوان پر و خالی را می دانید. حتی اگر قطره ای آب در لیوان باشد، چه بهتر است كه آنرا این گونه توصیف كنید: من در لیوان خود مقداری آب دارم! (كمیت آن اهمیت چندانی ندارد. بلكه وجود آب در لیوان مهم است.) و این شامل ایمان ،سلامتی، شادی، ثروت، موفقیت و همه چیزهایی می شود كه می توان به داشتن آنها افتخار كرد و سپاسگزار خداوند بود! منبع : روزنامه ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]