پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849499092
آسیب شناسی اصلاحات امیرکبیر در ایران- محمد علی مرادی نیا *
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آسیب شناسی اصلاحات امیرکبیر در ایران- محمد علی مرادی نیا * در این یادداشت مهم ترین عوامل تاثیر گذار برآغاز و چگونگی و گستره اصلاحات امیرکبیر بررسی شده است .
امیر کبیردر سال 1186 در اراک زاده و در 20 دی 1230 در کاشان چشم از جهان برگشود.پدر وی آشپز میرزا عیسی قائممقام بود که در تبریز مقام صدارت عباس میرزا نایبالسلطنه را تا زمان فوتش در سال 1237/1822 برعهده داشت. پس از فوت قائممقام، پسرش میرزا ابوالقاسم جانشین او شد و امیرکبیر و پدر همچنان در دستگاه نایبالسلطنه در تبریز خدمت میکردند. در تمام مدتی که قائممقامها (پدر و پسر) در دربار عباس میرزا در تبریز صدارت میکردند، امیر جوان در دستگاه آنان هم پرورش فکر مییافت و هم با زیر و بم امور حکومت و مشکلات و معضلات کشور آشنا میشد.بنابراین امیرکبیر از زمان خردسالی در سایه سه مردی بزرگ شده و تربیت یافته بود که نهتنها همگی خواهان اصلاحات بودند، بلکه به لحاظ اخلاق و رفتارهای سیاسی هم بیتردید یک سر و گردن بالاتر از همعصران و همردیفان خود به شمار میآمدند. امیر جوان از قائممقام ها معرفت، کتابت، انشاء و کیاست آموخت و خدمت به شاهزاده اصلاحطلب عباس میرزا او را وارد افقهای اصلاحطلبی و ترقیخواهی کرد.وی که یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود، همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.ظهور افکار اصلاح طلبیاصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر 39 ماه (سه سال و سه ماه) بود.درتاریخ به مفهومی که می شناسیم ،هیچ جریان و پدیده ای را نمی توان یافت که خود محرک خود باشد. یعنی بدون رابطه با اجتماع و شرایط آن تحقق یابد.ظهور مردان تاریخی و نیز تحولات اجتماعی امری اتفاقی نیست و تا زمینه وبسترمناسب نداشته باشند شکل نمی گیرند.به عبارت دیگرمردان برجسته ،حاصل مقتضیات عصر خویش اند و موجبات دوران پیدایش آنان را می طلبد.امیرکبیر نماینده روح زمان خویش بود وروح تاریخ زمان را بیداری شرق در برخورد با استیلای مدنیت غرب می ساخت.وآن تمدنی عالمگیر بود که روز به روز بر نیروی تحرکش می افزود وتعادل نسبی شرق و غرب را در قرن هجدهم میلادی در هم فرو می ریخت.در قرن هجدهم که در تاریخ مغرب زمین عصر روشنایی و بسط دانش و تجسس علمی بود ،سرتاسر مشرق زمین را نابسامانی ،ناامنی ،بی دانشی ،جنگ ها و تنش های داخلی فرا گرفته بود.در این تضاد تاریخی ،مغرب و مشرق با هم تصادم کردند و به پیروزی و استیلای غرب و شکست و خواری شرق انجامید.واما ایران علاوه بر عوامل فوق ، عوامل دیگری نیز بر عقب ماندگیش می افزود:- تغییر مسیرتجارت اروپا و آسیا- هرج و مرج سیاسی- جنگ های داخلی- خونریزی های بی حساب- ظلم و بیداد حکومت ها و حکمرانان- علاوه بر آن استقرار ترکان عثمانی در آسیای صغیرهم چون دیواری بلند بین ایران و غرب حائل گشته بود.ترکان عثمانی که در دفع نفوذ علمی غرب ید طولایی داشتند مدام با ایران از در جنگ و خصومت وارد شده تا آنجا که توان هر دو کشور از دست رفت و در نهایت از در صلح و عقد قرار داد و گفتگو وارد شدند.این دوره زمینه بازنگری در سیاستها و در نهایت اندیشیدن برای دنیای نوین در عثمانی و سپس ایران را فراهم آورد.از سوی دیگر فرانسه و انگلیس در جهت منافع خود هر کدام به تقویت قوای نظامی ایران کوشیدند.رفت و آمد قوای نظامی فرانسوی و انگلیسی و سعی آنها در اصلاح امور نظامی ایران از آثار این تحول است.هم چنین همسایگی با روسیه وارتباط مستقیم و روز افزون بین ایران و اروپا همگی عوامل تازه ای در جهت آشنایی ایران با مدنیت جدید غرب را فراهم آوردند.همه تحولات تاریخی آن دوران بر هوشیاری ایرانیان در کسب مدنیت جدید افزود.پیش قراولان اصلاحات در ایرانکانون این هوشیاری و جنبش اصلاح طلبانه در آذربایجان بود.زیرا این خطه از کشور در همسایگی روسیه،عثمانی و نزدیکترین مکان ایران به اروپا بود.البته ناگفته نماند که اصلاح طلبی وتحول خواهی در دستگاه حکومتی آذربایجان که مقر ولیعهد عباس میرزا محسوب می شد ، شکل گرفت وعامه مردم آذربایجان درخشانتر از سایر مردم ایران نبودند.عباس میرزا و میرزای بزرگ اصلاحات جدید را پایه ریزی کردندو به مظاهر آن همت گماشتند.شروع به کار صنایع توپ ریزی ، تفنگ سازی ،باروت سازی در تبریز و از دیگر سو واردات صنایع پنبه و پشم ریسی و پارچه بافی و استخراج معادن آهن و سرب و مس ازجمله اقدامات ولیهعد عباس میرزا محسوب می گردد.(امیرکبیر و ایران،فریدون آدمیت .163)اعزام دانشجو به فرانسه و انگلستان در جهت فراگیری علوم جدید هم چون پزشکی،مهندسی ،علوم طبیعی ،نقشه برداری و صنعت چاپ نیز از اقدامات این دوره است.(همان)از دیگر اقدامات سودمند این دوره گردآوری کتابخانه ای از آثار موءلفان فرانسوی و انگلیسی و روسی بود.(همان)هم چنین آثار سودمندی به فارسی ترجمه شد که می توان "تاریخ تنزیل و خرابی دولت روم""تاریخ پطرکبیر""تاریخ اسکندر" وچند کتاب در احوال زندگی ناپلئون را نام برد.اما عباس میرزا نابهنگام مرد و وزیر لایقش قائم مقام دوم به دست محمدشاه کشته شد.آنچه ذکر شد به اختصار شرایط ایران و جهان قبل از صدارت امیر کبیر را مورد توجه و بررسی قرار داده است.بخشی از جنبش ترقی خواهی ایرانیان زمینه شکل گیری شخصیتی چون امیر کبیر را فراهم آورده است.نکته مهم در این جنبش آن است که اصلاح طلبی از دل دستگاه حکومت هم چون عباس میرزا ،قائم مقام اول و دوم و مستوفیان و اهل خرد آغاز شد.امیرکبیر و شکل گیری تفکراصلاح طلبیامیر کبیر فرزند خلف مربیان خویش چون میرزای بزرگ و قائم مقام است.در فن مذاکره و گفتگو به حق میراث دارگذشتگان خویش قائم مقام ها بود.چنانچه در مذاکرات سیاسی ارزنه الروم و کشمکش های او با روس در دوره صدارتش حکایت از پایداری و استواری او در جلوی گیری ازنفوذ بیگانگان در ایران دارد. که شرح کامل آن در کتاب امیر کبیر و ایران نوشته فریدون آدمیت آمده است.تماس امیرکبیر با تمدن غرب به مراتب عمیقتر بود. او سالها قبل از آنکه به صدارت برسد دوبار به همراه یک هیات رسمی به روسیه سفر کرد و هر بار چند ماه اقامتش در آن کشور به طول انجامید. امیرکبیر در خلال آن سفرها با اکثر مناطق اروپایی روسیه از نزدیک آشنا شد."هنوز 24 ساله نشده بود که به همراه هیاتی در سال 1244/1829 به روسیه سفر کرد. او در بازدید از روسیه به شدت تحت تاثیر کارخانههای اسلحهسازی، رصدخانه، آموزشگاهها، مدارس جدید، ماشین بخار، راهآهن، کشتیسازی و بیمارستانها قرار گرفت. در یادداشتهای روزانهاش نوشت که، حیف باشد که ما ترقی و نظم همسایه خود را که در این مدت اندک تحصیل کرده است، به رایالعین ببینیم و هیچ به فکر نباشیم." (صادق زیباکلام، سنت و مدرنیته: ریشهیابی علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار، انتشارات روزنه، چاپ هفتم، تهران، 1390)اگر دیدار از روسیه جرقههای توسعه صنعتی وپیشرفت های اقتصادی را در ذهن امیر زد، دیدار و درستتر گفته باشیم اقامت در امپراتوری عثمانی فکر پیشرفتهای سیاسی و اجتماعی را در ذهنش شعلهور کرد. قریب به یک دهه بعد از تجربه روسیه امیر به مدت چهار سال به عنوان رئیس هیات نمایندگی ایران در ارزنه الروم به امپراتوری عثمانی رفت. اگرچه امپراتوری عثمانی در آن برهه از روسیه بسیار عقبماندهتر بود، اما اوضاع و احوال خاصی که در آن مقطع در آن امپراتوری جریان داشت روی امیر تاثیرات زیادی بر جای گذارد.اقامت چهار ساله امیر در ارزنه الروم درست زمانی اتفاق افتاد که فضایی مملو از اندیشه و مباحث گسترده پیرامون ضرورت اصلاحات میان مخالفان و موافقان در امپراتوری عثمانی در گرفته بود. مغز متفکر جریان اصلاحات، رشید پاشا صدراعظم نوگرا و اصلاحطلب ترک بود که با سرسختی و با وجود مخالفتهای زیاد سعی در پیشبرد برنامه اصلاحاتش داشت. البته نزدیک به دو دهه قبل از وی سلطان سلیم پاشا تلاش کرده بود تا یکسری اصلاحات را تحت عنوان نظام جدید به اجرا درآورد.امیرکبیر درست زمانی ماموریت چهار سالهاش را در امپراتوری عثمانی میگذارند که جامعه ترک در مسیری از تبوتاب و جدال میان مخالفان و و موافقان اصلاحات فرو رفته بود.امیر در تماس و مکاتبه مستقیم با رشید پاشای اصلاحطلب بود و بدون تردید مجموعه آن تحولات به علاوه شخصیت، افکار و آرمانهای صدراعظم اصلاحطلب ترک در وی بدون تاثیر نبوده است.گذشته از مطالعه امیر در احوالات روسیه و عثمانی ،امیر با اوضاع و احوال و تفکرات و تحولات اروپا نیز آشنا بوده است.«... سرچشمه دیگر اندیشههای میرزاتقیخان آثار مولفان فرنگی بود. در سفارت ارزنهالروم، با وجود همه آن گرفتاریهای سیاسی، دستور داد پارهای کتابهای اروپایی را گرد آورند. از مجموع آن آثار کتاب کلانی در دو جلد در احوال تاریخ، جغرافیا، احوالات سیاسی و اقتصادی جهان گرد آورند. خود شخصا متون آن کتاب را زیر نظر داشت. نوشتههای این کتاب به همراه نامههای امیر و گزارش نمایندگان خارجی از مذاکراتی که با وی داشتهاند نشاندهنده علم و اطلاع امیر از اوضاع و احوال جدید و بنیادهای اجتماعی و ترقی اروپا است. از همه مهمتر، بررسی آنها حکایت از هوشیاری اجتماعی امیر و اعتقاد وی به لزوم پیشرفت و ترقی در ایران مینماید.» )همان)مطالعه کتاب "جهان نمای جدید" که اطلاعات عمومی بسیار دقیقی از همه کشورهای جهان در آن یافت می شد در خور توجه است.متونی در باب تاریخ ،اقتصاد،سیاست،و طبیعیات در این کتاب موجود است.همچنین در کتاب ذکرشده صنایع،امورنظامی،دریایی،مدارس،بیمارستانها،موزه و تماشاخانه،بانک ،کاغذاخبار ونقاشخانه های کشور های گوناگون معرفی شده اند.منبع دیگر آگاهیبخش امیر مطبوعات اروپایی بودند. به دستور امیر روزنامههای خارجی از کشورهای فرانسه، انگلیس، روس، اتریش، عثمانی و هند به سفارت میرسیدند و اهم اخبار و گزارشات آنها به فارسی ترجمه شده و پس از تحریر امیر به صورت روزانه آنها را مطالعه میکرد. (همان)صدارت امیرکبیراول آبان 1227 (هـ.ش) ناصرالدین شاه به کمک میرزا تقی خان امیرکبیر وارد تهران شدند و در روز بعد در قصر گلستان تاج گذاری کرد.اگر در مورد عباس میرزا، معضلات و نیازهای جنگ با روسیه سبب پیدایش اندیشههای اصلاحطلبانه شد، در خصوص امیرکبیر باید گفت که معضلات و نیازهای کل مملکت بود که ضرورت انجام اصلاحات را برایش اجتنابناپذیر کرد. بنابراین دامنه اصلاحات و گستردگی تغییر و تحولاتی که امیرکبیر انجام داد به مراتب عمیقتر و مفصلتر از اصلاحات عباس میرزا بود.امیر در اصلاحطلبی به مراتب از مربیانش جلوتر رفت ، زیرا تماس، تجربه و آگاهی او از اروپا و پیشرفت های بسیار گستردهتر از عباس میرزا و قائممقام ها بود.امیر از یکسو پیشرفت و ترقیات روسها را دیده و چشمانش رو به افقهای تازهای گشوده شده بود و از سوی دیگر میدید که چگونه امپراتوری عثمانی (کشوری که شباهتهای زیادی به ایران داشت) عزم خود را برای اصلاحات جزم کرده و دیر یا زود در مسیر ترقی میافتاد.شروع اصلاحات در عثمانی باید امیر را نیز به این فکر انداخته باشد که در ایران نیز دیر یا زود چنین اقداماتی میباید آغاز شود.عنصر بعدی که در بیداری امیر و پیدایش اندیشه اصلاحات موثر افتاد مطالعه آثار و منابع اروپایی بود.با چنین سابقه و پیشزمینهای مبنی بر لزوم اصلاحات بود که امیر به عنوان صدراعظم پادشاه جوان ناصرالدین شاه در سال 1848 با اختیارات کامل به قدرت رسید. در جهت اصلاحات عمومی مصمم شد که تشکیلات اداری کشور را یکسره اصلاح کند.از ابتدای صدارت خود در کنار کلیه اصلاحاتی که کرد شاه را مجبور کرد که سلطنت کند نه حکومت. خرید و فروش حکومت ولایات را براندازد، طبقه دهقان را از ستمگریهای گذشته آزاد کند و اصول مالیاتی را تغییر دهد. مالیه و خزانه مملکت را سر و سامان داده و حدود و ثغور درآمدها از یکسو و مخارجات حکومت را از سویی دیگر تعیین نماید.از مواجب و مستمریهای گزاف شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و روحانیون کاسته، برای پادشاه حقوق ثابت معین کرده، برای سایر حقوق بگیران و مستمریبگیران حد و حدود مشخص تعیین نموده و با بهبود در وضعیت جمعآوری مالیات سعی بر افزایش عایدات دولت کند.در اصلاح نظام قشون جدید مربیان نظامی اروپایی استخدام کرد، به تربیت افسران جدید پرداخت، فوجهای تازه و واحدهای دائمی مرزی برقرار کرد، کارخانههای اسلحهسازی و توپریزی احداث کرد، یونیفورم و مشق نظامی ترتیب داد، درجههای نظامی را تحت قانون درآورد (به جای اعطای آنها از سوی پادشاه) برای تاسیس نیروی دریایی چندین فروند کشتی سفارش داد.در اصلاح دستگاه عدالت تلاش کرد تا امور شرعی و عرفی را از هم جدا سازد؛ امیر شکنجه و تحمل و زنجیر کردن زندانیان و مظنونین را ممنوع کرد، رسم بستنشینی را شکست و حکومت قانون را استوار کرد. در اصلاح اخلاق مدنی، رشوهخواری، دزدی و پیشکش دادن حکام، دیوانیان و سوروسات لشکریان را برانداخت، تملقگویی به بزرگان، درباریان و رجال، القاب و عناوین مبالغهآمیز به بزرگان اهل دولت، مدیحهسرایی شاعران را برای حکام و رجال ممنوع کرد.هرزگی، لوطیبازی، قدارهبندی، چاقوکشی و عربدهکشی مستانه را قدغن کرد.خواست قمهزنی و برخی از عادات مرسوم ایام سوگواری عاشورا را نیز براندازد اما کامیاب نشد، در اصلاح امور شهری چاپارخانه و پست جدید دایر کرد. قانون تذکره (پاسپورت) را بنیان گذارد. آبلهکوبی را تعمیم داد، جزوههایی در مبارزه با آبله و وبا میان مردم و روحانیون منتشر کرد..به سنگفرش کردن کوچهها و جمعآوری زباله از معابر پرداخت. نخستین بیمارستان دولتی در کشور را دایر کرد، برای حرفه پزشکی امتحان طبی مقرر کرد.کر، کور، جذامی و سفلیسی را از سطح شهر و معابر جمع کرد، از رودخانه کرج آب به تهران آورد، در بیرون شهر تهران خانههای تازه ساخت؛ در همه شهرها قراولخانه تاسیس کرد، حتی به مرمت بناهای تاریخی که بسیاری از آنها در شرف از بین رفتن بودند همت گماشت..در نشر دانش و آگاه کردن ایرانیان به علوم جدید توجه والایی کرد.مدرسه دارالفنون که ترجمه واژه اروپایی «پلی تکنیک" (Poly Technic)است را تاسیس کرد ،تا برای نخستین بار ایرانیان با علوم جدید آشنا شوند. از اروپا استادان زبان، علوم و پزشکی استخدام کرد، و استادان ایرانی یعنی همان کسانی که در دوره عباس میرزا به اروپا رفته و متخصص شده بودند را در مدرسه به کار گرفت. به ترجمه آثار مهم غرب همت گماشت، چاپخانههای جدیدتری به ایران آورد.روزنامه «وقایعالتفاقیه» را به راه انداخت، هیاتی از مترجمان زبانهای خارجی تشکیل داد.بخش دیگر توجهاش به صنعت و به تعبیر آن روز آوردن «قوه تجار» (انقلاب صنعتی) به ایران بود. چندین کارخانه جدید از جمله پارچهبافی به کمک متخصصان اروپایی تاسیس کرد، شماری از ایرانیان وارد به صنعت را برای آموزش و آگاهی به صنایع جدید به روسیه فرستاد تا صنایع غربی را بیاموزند، در رقابت با کالاهای خارجی از صنعت علمی سخت حمایت کرد. توجه به معادن و استخراج آنها جنبه دیگر اقدامات امیر بود.از اروپا اساتید معدنشناس و متخصص استخراج معدن به ایران آورد. آن قدر به صنعتی کردن کشور اصرار و علاقه داشت که در سال دوم صدارتش برخی محصولات ایران را به نمایشگاه بینالمللی لندن فرستاد.در عین توجهاش به صنعت از توسعه کشاورزی هم غافل نمانده بود. چندین سد روی رودخانهها ساخت. زراعت برخی محصولات جدید را در ایران رواج داد؛ شیلات خزر را از دست اتباع روس گرفت و به ایرانیان سپرد. به پیشبرد کشاورزی و توسعه دامپروری و تولید انبوه به ویژه در خوزستان توجه ویژهای نشان میداد.وجه دیگر اقدامات و اصلاحات امیر در جلوگیری از اعمال نفوذ و مداخلات سفارتخانههای روسیه و انگلستان در امور ایران بود.از آن مهمتر جلوگیری و برخورد شدیدش در قبال اطرافیان شاه، درباریون بانفوذ و وابستگان حکام و دیوانیان در امور مملکت بود. برخورد او با مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه نمونه بارز ایستادگی او در برابر مداخلات آشکار و پنهان اطرافیان شاه و دیگران در امور مملکتی بود.اصلاحات امیرکبیر به معنای واقعی کلمه یک «انقلاب از بالا» بود. با سختی میتوان گوشهای از حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران را در نظر گرفت که اصلاحات امیر بر آن تاثیر نگذارده باشد.بنابراین کمتر گروه اجتماعی را میشد سراغ گرفت که اصلاحات و تعبیر و تحولاتی که امیر به وجود آورده بود از آن متاثر نشده باشد.از آنجا که اصلاحات امیر بخش عمدهای از منافع و مصالح الیگارشی حاکم را مورد تهدید قرار داده بود، بنابراین خیلی دور از انتظار نبود که به سرعت صف گستردهای از مخالفان، گروهها و کسانی که منافعشان به خطر افتاده بود در مقابل امیر موضعگیری کنند.(طیف همبستگی سنتی ایلی حاکم)در عمل نیز دقیقا اینگونه شد. هنوز سال اول صدارت صدراعظم اصلاحطلب به پایان نرسیده بود که جبهه گستردهای از درباریها، مستمریبگیران، شاهزادگان قاجار، امرا و اشراف، تیولداران، صاحبمنصبان، سران قبایل و عشایر و پارهای از حکام و والیان در مقابلش جبهه گرفتند.به این صف گسترده باید سفارتخانههای روسیه و انگلستان را نیز افزود. جدای از آنکه برخی از سیاستهای امیر با منافع آنان همسو نبود، مساله مهمتر آن بود که امیر حاضر نبود در برخوردش با رجالی که مورد حمایت سفارشی بودند، تخفیفی قائل شود.در مقابل این خیل گسترده مخالفان، امیر فقط به حمایت شخص پادشاه جوان (ناصرالدین شاه) متکی بود. اما این نقطه اتکا به تنهایی برای بقای وی کافی نمینمود. مخالفان که به تکیهگاه امیر واقف بودند به تدریج نیروهای خود را در آن جبهه به کار گرفتند و تلاش کردند تا نظر شاه را نسبت به او تغییر دهند و در نهایت نیز در این راه موفق شدند. آنان به مدد مادر شاه را که مادر همسر امیر هم بود توانستند شیوع این گمان را در پادشاه جوان برانگیزند که امیر خود سودای حکومت دارد.سرانجام ناصرالدین شاه با اکراه حکم عزل امیر را صادر کرد اما او را در راس امور قشون نگه داشت. لکن این سمت نیز چندان دوام نیاورد و امیر به حالت تبعید به فین کاشان فرستاده شد. کار مخالفان هنوز تمام نشده بود زیرا ممکن بود امیر به طریقی خود را مجددا به شاه نزدیک کند و با توجه به نظر بسیار مثبت شاه به امیر و اصلاحاتش، ممکن بود نظرش نسبت به امیر تغییر پیدا کند و او را مجددا به دربار بازگرداند.آخرین پرده از سناریوی پایان اصلاحات با قطع شاهرگ دستان امیر به اجرا درآمد. با جاری شدن خون امیر در پاشویه حمام باغ فین کاشان، پرونده اصلاحات وی نیز در همان حمام شسته و با جنازهاش دفن شد.کاری که امیرکبیر کرد در واقع در حکم انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر امیر با دسیسه سیاستمداران «آنگلوفیل» (طرفدار انگلستان) و «روسوفیل» (طرفداران روسیه) و دستور ناصرالدین شاه کشته نمی شد، شاید وضعیت ایران کنونی از کشور ژاپن نیز بهتر می شد. نتیجه گیری:«میرزا یعقوب راست میگویی،اما حرف در اینست که بندگان شاهنشاهی با یک جود تنها در مقابل این همه رخنه درد مندان سپر خواهند انداخت و لابدا" به جهت آسودگی خودشان مرا قربانی خواهند کرد»(امیرکبیرو ایران،فریدون آدمیت/752)امیردر نامه ای خطاب به شاه نوشت:« .....چند کلمه عرض دارم،برای اینست که هرزگی و نمامی وشیطنت اهل این ملک را می شناسم.از این رشته که به دست آنها افتاده نمی کشند و طوری خواهند کرد که این کار منظم را که کل دنیا از شدت حسد به مقام پریشانی برآمدند ، بلمره خراب و ضایع و هم چنین که این غلام را خراب کردند ، هم جمیع کارهای پخته را خام نمایند.»(همان/706)بالاخره هرزگی و نمامی و شیطنت و نفوذ ایادی بیگانه و عدم مسئولیت پذیری ملی ونبود توجه به منافع ملی کارخودش را کرد تا جایی که دوباره امیر به شاه اینگونه نوشت:«این غلام نمی تواند نظم دهد،بی نظم هم کار به پیش نمی رود....این درد غلام را می کشدمردم به میرزا(میرزا آقاخان نوری)می گویند آن نظم تقی خانی گذشت.مردن را بر خود گواراتر از این حرف می دانم....»(همان/706)ولی در نهایت کسی پاسخگو نبود،این ملک و این فرهنگ بیشتر از این کشش نداشت.پایه های پوسیده آن تحمل این همه قدرت ،شخصیت ،ایمان و پختگی امیر را نداشت.امیر که دیگر مستاصل مانده بود نامه آخر را چنین نوشت:«قربان خاک پای همایونت شوم جسارت است اماچو آیدبه مویی توانش کشید چوبرگشت زنجیرها بگسلدباری،معلوم است مقدرآسمانی در تمامی کار این غلام است، زیرا زمنجنیق فلک سنگ می بارد...آن فرمایش صبحی ،دست خط همایون هم مزید واهمه این غلام شده که یقین خواهید فرمود،اینغلام بی خبر نیست.لابدا" با کمال روسیاهی جسارت عرض می شود که اولا از خدا مرگ می خواهم که این روزهای زیادتی را نبینم.ثانیا الحکم لله به قضای آسمانی و حکم پادشاهی حاضرم.امر همایون مطاع . مهر:عبدالراجی محمدتقی لااله الاالملک الحق المبین محمدتقی»در جواب شاه قاجار نوشت:«چاکر آستان ملائک پاسبان....حاج علیخان فراشباشی شهریاری ....به فین کاشان رفته میرزا تقی خان فراهانی را راحت نمایید.»(جامعه شناسی نخبه کشی،علی رضاقلی،نشرنی1377/165)این سرنوشت بزرگ مردی که با اصلاحاتش موثرترین وماندگارترین قدم ها را در پیشرفت این مرز و بوم براشت.تحلیل آخردرایران دورانی بس طولانی ارزشهای قبیلگی حاکم بود و مسئولیت های کاری و واگذاری مقامات بر اساس روابط قبیلگی انجام می شد.در این نظام قبیلگی، مدیریت اجرایی و اجتماعی توسط روابط سیاسی مخرب و منهدم کننده ناشی ازهمبستگی نظام ایلی توزیع می گردد.در نظام های قبیلگی شرط احراز سمت وابستگی و خویشاوندی است، همان که به زبان جامعه شناسی انتساب گفته می شود.علاوه بر این استیلای فرهنگ خرافی وسوءاستفاده ودخالت بیگانگان نیز مزید بر علت گشته واصلاحات امیر کبیر را ناکام نمود.چنانکه در غائله تبریززمانی که گاوی را برای کشتن می بردند،از دست قصاب گریخته و در بقعه صاحب الامر بست نشسته بود.و موجب سوء استفاده وتحریک کردن عوام توسط بیگانان انگلیسی شده بود، امیر به شیل وزیر مختار انگلیس نوشت:«....بعد از آنکه مردم اجامرو اوباش تبریز جهت شرارت های خودشان در امور ملکی و اتلاف مالیات دیوانی از برای خود مآمن و بستی قرار گذاشته و خودسری ها کنند....استیونس به جهت تقویت آنها و استحکام خیالاتشان چهل چراغی به مسجدصاحب الزمان فرستاده و بر آن وقف کرده ،زیاده از حد باعث جرات عوام واشرار گشته،پای جسارت را بیشتر گذارده ،تا از این خیالات عوام خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند.»(امیرکبیر و ایران/429)در نهایت می توان چنین تحلیل کرد که همه عوامل فرهنگی ، سیاسی ،اجتماعی داخلی و خارجی دست به هم دادند تا اعجوبه تاریخ ایران خونش در پاشویه حمام فین به ناحق ریخته شود ودرخت نوپای نواندیشی و نوخواهی جوانه نزده بخشکد.--------------------------------------------------------------------------------------------* پژوهشگر
11/01/1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-