تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849688311




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فاتحه ای بر مزار خالی پلاسکو - آخرین خبر


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین خبر: ایرنا/ پلاسکو خودش هم نمی دانست ساعت مرگش روی 11 و 15 دقیقه پنجشنبه کوک شده. یادگار قدیمی شهر فروریخت و جای خالی اش زخمی شد عمیق. آتش نشان هایش هم خاطره غم انگیز پنجشنبه سیاه تهران. پلاسکو حالا حکم دندان کشیده شده ای را دارد که زبان جای خالی اش را توک می زند. گویی کسی هنوز باور ندارد که دیگر نیست. بر سر مزارش می ایستم و فاتحه ای می خوانم؛ شاید این گورستان زادگاه دیگری باشد. 39 شب از آن پنجشنبه می گذرد؛ پنجشنبه هول و هراس. حالا هر راننده ای که از اینجا می گذرد نیش ترمزی می زند و جای خالی پلاسکو را با حسرت تماشا می کند و سرش را تکان می دهد و با آهی بلند می گذرد. ساعت 3 صبح، جز 2 پیرمردی که کلاه را در سرمای آخرین روزهای سرد زمستان تا بناگوش پایین کشیده اند و سیگار دود می کنند عابری مقابل تابوت پلاسکو نایستاده . بین عبور و توقف گرفتار شده ام. تسلیم می شوم ولی نمی دانم پیدا شوم یا نه؟ کابوس 9 شب پی در پی دوباره تکرار می شود. پیاده می شوم. هنوز بوی دود می آید. یادگاری که خودش را محکم به در و دیوار ساختمان های مبهوت چهار راه استانبول چسباند که مبادا کسی قربانی اش را فراموش کند. بوی مانده دود نفس ام را تنگ می کند و سینه ام به خس خس می افتد، گلویم می سوزد. انگار پرتم کرده اند میان ساختمان آتش گرفته ای که خیال خاموشی ندارد؛ آتش نشان هایی که برای لحظه ای دست از کار نمی کشند. بیل ها و بلدوزرهایی که آوارها را بار کامیون ها می کنند. آدم های مایوس با چهره دودزده ای که روی جدول آن طرف خیابان نشسته اند و نگاه شان گره خورده به تیرآهن های کج و معوجی که نمی خواهند از پیکره پلاسکو جدا شوند. گریه های آتش نشانی که سرش را به دیوار گذاشته و با آجرهای قرمز دود گرفته درد دل می کند. توقف عملیات و خاموش شدن ماشین هایی که پیام می داد پیکری از زیرآوار بیرون آمده، پیکری که... مثل دیوانه های شب زده سر مزار پلاسکو حاضرم و همه صحنه هایی که در آن 9 شب دیده ام، مقابل چشمانم تکرار می شود. کابوس تمامی ندارد. جلوی مزار را داربست زده اند و گونی آبی رنگی مثل ساقه های نیلوفر میله های سرد و بی روح را پوشانده. گویی هیچگاه ساختمانی به نام پلاسکو در کار نبوده! روبه روی ساختمان فروریخته یادمانی از تصاویر شهدای آتش نشان برپاست. هر کس که از اینجا می گذرد سلامی هم به آنها می دهد. درست موقعی از شب که خیلی ها خوابند، آدم هایی هستند که بالای سر تابوت خالی پلاسکو حاضر می شوند. زن و مردی جوان، سرگردان میان دیدن جای خالی ساختمان و عکس گرفتن، تصمیم می گیرند جلوتر بیایند. گونی آبی رنگ را پایین می دهند و محوطه تهی غم انگیز را تماشا می کنند. تلی خاک و دیگر هیچ. مرد می گوید: «کار زمانه را ببین چطور این ساختمان یکدفعه پایین آمد. خدا به خانواده های آتش نشانان و مردمی که اینجا آتش گرفتند، صبر بدهد. نمی شود درک شان کرد که چه مصیبتی دیده اند.» عکسی از آتش نشانان شهید می گیرند و می روند. جای پارک شان را ماشین دیگری می گیرد. 4 جوان 20 ساله. کاپشن هایشان را به تن می کنند و یکراست سر وقت گونی آبی رنگ می آیند. گونی ها حکم دروازه را دارند. نگاه شان کنجکاوانه است. برای چند لحظه ای سکوت می شود و بعد گفت و گویی طولانی. محسن که از همه شان پر انرژی تر است فرصت اظهارنظر به دوستانش را نمی دهد وادعا می کند: «بوپ بوپ بوپ. این صدای انفجارها الکی نبوده، مطمئن باشید خبری بوده ولی نمی گویند. مگر می شود ساختمانی با این هیبت، آتش بگیرد و بریزد کف خیابان؟ کار داعش است. حتماً بمب گذاری کرده.» حرف های محسن را «پوریا» قطع می کند و نظریه مهندسی می دهد: «حرف آدم های بیسواد را نزن، وقتی سازه ای آتش می گیرد تیرآهن ها منبسط می شوند و از هم باز می شوند. به خاطر همین هم هست که ساختمان یکدفعه توان خود را از دست می دهد و می ریزد. این حرفای خودم نیست، استادمان توی دانشگاه برای مان توضیح داد. خیر سرم دانشجوی مهندسی عمرانم.» «مرتضی» هم نظریه دیگری می دهد: «شنیدم بعضی از کاسب های پلاسکو ورشکسته شده بودند؛ برای اینکه از شر طلبکارها فرار کنند، ساختمان را آتش زده اند ولی بدبخت ها نمی دانستند که این همه آدم می میرد» «آرش» آخرین نظریه پرداز گروه است. به حرف های مرتضی می خندد. مسخره اش می کند. دستش می اندازد: «چرا همه اتفاقات را جنایی می کنید؟ آتش سوزی پلاسکو فقط یک اتفاق بوده و بی مبالاتی مدیرانی که باید سیستم اطفای حریق برای ساختمان نصب می کردند، همین. آدم نباید هر چیزی را با توهم بزرگ کند.» پس از چند دقیقه جر و بحث و رد و بدل شدن نظریات و فرضیات مختلف و به نتیجه نرسیدن، با یک عکس سلفی ماجرا را پایان می دهند و عکس را بی درنگ توی اینستاگرام می گذارند با چنین نوشته ای: «خداحافظی با پلاسکوی شهرمان.» یک ساعت ایستاده ام و واکنش کسانی را که از مقابل پلاسکو می گذرند مثل دوربین راهنمایی و رانندگی تحت نظر گرفته ام. گویی آدم هایی که از اینجا می گذرند چاره ای جز نظر به چپ ندارند. نزدیک 4 صبح ماشین سفید رنگی توقف می کند. چند دقیقه ای است از داخل ماشین، پاساژ کویتی ها و پلاسکو را تماشا می کنند. پیاده می شوند. ابتدا می روند جلوی بنر عکس آتش نشانان. لحظه ای بعد مقابل گونی آبی رنگ می ایستند و برای کسانی که در این حادثه جان خود را از دست داده اند فاتحه می فرستند. راننده می گوید هر بار که از زیارت امامزاده صالح (ع) برمی گردد سری به اینجا می زند و دعا و فاتحه می خواند. دوستش که مثل بقیه هنوز متقاعد نشده که این حادثه چگونه رخ داده ، سؤال پیچم می کند: «آقا شما که می گویی 9 شب اینجا بودی واقعاً مطمئنی عمدی درکار نبوده؟ چرا عملیات تجسس و امداد این همه طول کشید؟ به نظرت آن 4 نفر که توی اتاق گرفتار شده بودند، واقعاً پیامک داده بودند؟ می گویند آتش نشان ها هم زنده بودند، راسته؟» آنها هم مثل من بوی دود و آتش را حس می کنند. این همان بویی است که انگار حالا حالاها نمی خواهد از اینجا دل بکند. راننده به دوستش می گوید نفسش تنگ شده و بوی دود اذیتش می کند. فاتحه دیگری می دهند و می روند. آخرین کسی که پیش از اذان صبح، برای بازدید از مزار پلاسکو سر می رسد، جوان 28 ساله ای است به نام مصطفی. بچه خیابان قلمستان است. مثل داش مشتی ها حرف می زند. پیاده آمده. بی خوابی به سرش زده. از خانه تا اینجا کوبیده تا ببیند پلاسکو چه خبر است؟ می گوید: «آقاجونم همیشه از پلاسکو می گفت. از اینکه بلندترین ساختمان تهران بوده و وقتی کسی می خواست از پایین نگاش کنه کلاه از سرش می افتاده. از زمانی که یاد میاد بابام برام از اینجا لباس می خرید. آقاجونم هم بابام رو می آورده اینجا. حیف شد! خاطره های زیادی با اینجا داشتیم. بیچاره اونایی که زیر ساختمون موندن. خدا رحمت شون کنه. هر روز اخبار رو از تلویزیون دنبال می کردم. مادرم برای آتش نشان ها و اونهایی که زیر آوار مونده بودن، هر روز سرنماز دعا می کرد. نذر هم کرده بود. از روز آتیش سوزی نیومده بودم. امشب به دلم افتاد بیام. خیلی ناراحت شدم.» مصطفی هم مثل بقیه درد دل می کند و راهش را می کشد و می رود. صدای اذان از مسجد هدایت بلند می شود با لحنی که انگار داغدار همسایه باشد. وقت رفتن من هم فرامی رسد؛ مزار پلاسکو را با بوی دود و ساختمان های غم زده استانبول ترک می کنم. می روم ولی احساس می کنم جزئی از آن هستم و خودم را جا می گذارم. با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید


شنبه ، ۲۷خرداد۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین خبر]
[مشاهده در: www.akharinkhabar.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن