واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: رقابت 17 گروه نمايشنامهخواني در سكوت وخلوت فرهنگسراي نياوران
سومين جشنواره سراسري نمايشنامهخواني روز گذشته ساعت 15 در سكوت و خلوت فرهنگسراي نياوران با رقابت 17 گروه راهيافته به مرحله نهايي آغاز به كار كرد و در روز اول 6 نمايشنامهخواني در سالن تازه تعميريافته گوشه اجرا شد و به ترتيب در روزهاي چهارم و پنجم تيرماه، 6 و 5 نمايش ديگر هم اجرا خواهد شد تا در نهايت جشنواره در روز پنجشنبه، ششم تيرماه،جاري با معرفي برگزيدگان به كار خود خاتمه دهد.
به گزارش سرويس هنري برنا، 17 اثر برگزيده سومين جشنواره سراسري نمايشنامهخواني، مسير دشواري را براي رسيدن به اين مرحله پشت سر گذاشتند. در ابتداي امر در سال گذشته 121 متن ارسالي به دبيرخانه جشنواره در مرحله بازخواني توسط هيئت داوران متشكل از سعيد كشن فلاح، رحمت اميني و تاجبخش فناييان مورد مطالعه قرار گرفت كه در پايان 43 متن به مرحله دوم راه يافتند. در اين مرحله نيز، پس از بازبيني هيئت داوران متشكل از علي نصيريان، دكتر محمد علي خبري و تاجبخش فناييان در نهايت 17 اثر مورد تأييد نهايي آنها قرار گرفت.
داوري مرحله نهايي را دكتر محمود عزيزي دبير جشنواره به عليرضا خمسه، ايرج راد و هما روستا سپرده تا در روز پاياني به بهترين كارگرداني، بهترين بازيگر نقش اول و دوم زن و مرد و بهترين متن (در دو بخش، به عنوان جايزه ويژه هيئت داوران و بهترين نمايشنامه) جوايزي تعلق گيرد.
آغازگر روز اول جشنواره در ساعت 15، اجراي نمايشنامه "زنان مهتابي" به كارگرداني سحر سيفي بر پايه متني از چيستا يثربي بود و پس از آن به ترتيب از ساعت 16 تا 20، نمايشنامههاي ماه و پلنگ به كارگرداني مزدك شيدايي بر اساس نمايشنامهاي به همين نام نوشته بيژن مفيد از تهران، دويدن در ميدان تاريك مين به كارگرداني وحيد درويشي از بندر انزلي بر پايه نمايشنامهاي از مصطفي مستور، پيانو به كارگرداني مليكا رضي و نويسندگي طوفان مهرداديان از تهران، كاكتوس به كارگرداني ناصر سهرابي بر اساس نمايشنامهاي از زندهياد اكبر رادي از تهران و رستگاري نافرمان به كارگرداني حميدرضا قنبري و نويسندگي شيوا شيخاوندي از تهران، يكبهيك نمايشنامهخواني شدند.
"مقدم"، مسئول حوزه سينما _ تئاتر فرهنگسراي نياوران و از مسئولان اجرايي جشنواره علت تأخير در برگزاري جشنواره و خصوصاً طولاني شدن مرحله بازبيني را مسئله تأمين اعتبار سالن گوشه (محل اجراي نمايشنامهخوانيها) ذكر كرد و افزود: اين كه چون تأمين اعتبار حاصل شده بوده، برگزاركنندگان اولويت را با تعمير سالن دانستهاند تا تعميرات نهايي صورت گيرد و پس از آن جشنواره برگزار شود. اين مسئله با انتقاد گروههاي شركتكننده همراه بود و مصائب و بلاتكليفيهايي كه به اين حيث در اين مدت گريبانگير آنها بوده است.
اما سالن كوچك گوشه كه تنها ظرفيت 100 نفر به عدد صندليهايش را دارد حتي اگر گاهي لحظات پر ميشد، تنها بستگان، دوستان، نزديكان و نهايتاً افراد گروههاي ديگر شركتكننده را به عنوان تماشاگر در خود جاي ميداد. نفس شروع حركت، همچنان برگزاركنندگان را راضي نگه ميداشت و اين كه هنوز در سال سوم برگزاري از آغاز حرف ميزدند. آنها تنها تبليغات در جرايد و بنر جلوي تئاتر شهر را كافي ميدانستند و پر بودن سالن كوچك صدنفري، براي يك جشنواره سراسري با مرزي به پهناي يك كشور را، مايه مباهات. اين قدمهاي لاكپشتي و چه بسا گامهاي رو به عقب چه دردي دوا ميكند و به كجاي جريان تئاتر كشور سودي ميرساند همچنان علامت سؤال ميماند. گويي صرف برگزاي جشنواره خوشحالمان ميكند. بالاخره سرخوشيم از اين كه كاري صورت گرفته و نصيبي براي آينده تئاتر خواهد داشت.
در ميان اجراي اول و دوم به زحمت توانستيم گفتوگويي داشته باشيم با "هما روستا" از اعضاي هيئت داوران و بيشتر صحبت كوتاه ما، در اين مورد بود كه اصلاً نمايشنامهخواني چيست و آيا حداقل هيئت داوران در اين زمينه به يك تعريف واحد رسيده يا خير؟
«هما روستا» در اين باره معتقد است: «آنچه در نمايشنامهخواني (Play-Reading) حائز اهميت است امكان رهايي و آزاد بودن تخيل تماشاگر است. و هر قدر نمايشنامهخواني به اين سمت پيش رود، مؤثرتر خواهد بود.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه استفاده از ميزانسنهاي حركتي در نمايشنامهخواني جايز هست يا نه (با توجه به اين كه، براي مثال در كار اول اجرا شده جشنواره، شاهد اين بوديم كه نقشخوانان به نوبت از ميان تماشاگران برخاسته و به محل اصلي اجرا حركت ميكردند) گفت: «بحث حركت مربوط به كارگردان ميشود. اما به نظر من اگر بازيگران حركت نكنند و سر جايشان بنشينند، بهتر است. در عين حال، حركت عيب بزرگي هم نيست اما از آن بابت نبودش بهتر از بودش است كه تماشاگر فرصت بيشتري براي تخيل پيدا مي كند.»
از ميان كارگردانان روز اول تنها توانستيم با "مزدك شيدايي" و "وحيد درويشي" صحبتي داشته باشيم كه ماحصل گفتوگوها در زير ميآيد:
شيدايي درباره علت انتخاب نمايشنامهاي از بيژن مفيد براي نمايشنامهخواني و مطابق كردن آن براي مدت 55 دقيقه گفت: زمان اصلي اجراي نمايشنامهخواني يك ساعت و 45 دقيقه است كه از حوصله جمع خارج بود. بنابراين جرح و تعديل ها و حذف و اضافاتي صورت گرفت كه همگي بر اساس متن است و به هيچ وجه ديالوگها را حذف نكرديم كه مانيفست و دكترين مرحوم مفيد زير سؤال نرود و معمولاً ديالوگهايي را براي حذف انتخاب كرديم كه در متن اصلي چندين بار تكرار شده بود. actها هم كه در متن اصلي به صورت دستور صحنه آمده بود، ما آنها را به صورت موزون درآورديم و آنرا به بيان و قلم مرحوم مفيد نزديك كرديم تا كل نمايشنامه شكل واحدي را به خود گيرد.
- با توجه به انواع مختلف حركت كه در اجراي نمايشنامههاي بيژن مفيد بر روي صحنه نياز است، شما از آنجهت كه در نمايشنامهخواني فاقد امكانات حركتي هستيد، با اين مسئله چهطور كنار آمديد؟
متن مانند شهر قصه حركات موزون زيادي را ميطلبيد و با توجه به تعدد شخصيتها، ميزانسنهاي زيادي را نياز داشت. ما براي رفع اين مشكل از اصل فضاسازي استفاده كرديم. حتي دكور، نور و لباس را در قالب بيان و لحن بازيگران آورديم و به معرض نمايش گذاشتيم و فكر هم ميكنم موفق بودهايم كه اين البته به نظر مخاطب برميگردد. در فضاسازي از فيزيك استفاده نكرديم فقط مختصري از ميميك بازيگران بهره برديم.
- آيا مشكل خاصي براي تمرين داشتيد؟
بله. كلي براي گرفتن جاي تمرين به مشكل برخورديم كه در نهايت مجبور شديم در كنسرواتوار تهران تمرين كنيم. يك كلاس به ما دادند و در آنجا تمرين كرديم. مركز هنرها و برگزاركنندگان خود فرهنگسرا هم در فرم اوليه لحاظ كرده بودند كه از دادن مكان براي تمرين گروهها معذوريم. اما در پايان فكر ميكنم بايد اين نكته را هم اضافه كنم كه نمايشنامهخواني پلهاي براي رسيدن به اجراي صحنه نيست و خيلي جاها بر آن برتري هم دارد. شما زماني كه با استفاده از لحن و بيان، فضاسازي ايجاد كنيد و با مخاطب ارتباط برقرار كنيد، كار بزرگي كردهايد. مثل جنگاوري كه زره، كلاهخود و شمشيرش را گرفتهاند و او تنها با يك خنجر كوچك به مبارزه ميپردازد. من از ابتداي كار به نمايشنامهخواني به عنوان يك كار حرفهاي نگاه ميكنم.
اما "وحيد درويشي" كه تنها شركتكننده شهرستاني روز اول (از ميان تنها 6 اثر راهيافته از شهرستانها) است با گلهمندي ميگويد:
«قرار بود اين جشنواره زمستان پارسال برگزار شود، اما متأسفانه سالن نمايش همين يك ساعت پيش آماده شده است. سالن گوشه در حال تعمير و بازسازي بوده. سالن در اختيار نداشتند و بنابراين جشنواره از اسفندماه به تيرماه آمده. خب خيلي از گروهها خصوصاً گروههاي خوب تهراني نتوانستند بچههايشان را دور هم جمع كنند و بنابراين جشنواره را از دست دادند، چون در جاهاي ديگر مشغول به كار شده بودند.»
او درباره نمايشنامهخواني و ويژگيهايش ميگويد: «نمايشنامهخواني براي اين است كه نمايشنامهنويسهاي خوب معرفي شوند. در اروپا كساني نمايشنامهخواني ميكنند كه جايي براي اجرا ندارند. يك اتاق با چند صندلي و ميز براي براي اين كار كافي است كه اين مزيت آن محسوب ميشود زيرا امكانات كمتري را ميطلبد.»
وي افزود: «پايه اصلي اجراي يك نمايش، نمايشنامهخواني و تمرين، براي تحليل درست متن است. و من در عين حال كه خودم هميشه اجراي صحنه ميكنم ديد مستقلي به نمايشنامهخواني دارم.»
درويشي درباره چرايي نوشتهاي از مصطفي مستور براي اجرايش اظهاركرد: «وقتي اولينبار داستان كوتاه "و ما ادريك ما مريم" را خواندم شيفته مستور شدم و تا به امروز هر آنچه از او منتشر شده خواندهام. دنيايش برايم خيلي جالب است و آدمهاي آثارش برايم قابل لمس هستند. او در اين نمايشنامه دنيا را به ميني تشبيه كرده كه ما بيرحمانه و بدون فكر در حال دويدن روي آن هستيم.»
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]