تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده اش در هر روز نصيحتى عرضه مى كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و اگر ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798722515




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کاوشی در حقیقت اراده انسان - بخش دوم و پایانی تفاوت اراده انسان با اراده الهی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کاوشی در حقیقت اراده انسان - بخش دوم و پایانیتفاوت اراده انسان با اراده الهی
خبرگزاری فارس: تفاوت اراده انسان با اراده الهی
کاوش فکری پیرامون اراده واختیار آدمیان در دو جنبه نظری و عملی زندگی بشر، به دلیل مناسبت تامی که با اعتقادات دینی و حیات عملی او دارد، امری مهم و سرنوشت‌ساز بوده است.


2. رابطه اراده با تصمیم
واژه تصمیم از نظر لغوی از ریشه «صمّ» گرفته شده و در معنای استقامت در هر امری و عزم و تعمد و قصد قبلی به‌کار برده می‌شود (ر. ک به: الفراهیدی، 1425، ج7، ص92). 
بیشتر صاحب‌نظران میان اراده و تصمیم فرقی قائل نیستند؛ بلکه به همین مقدار قناعت کرده‌اند که بگویند شوق اکید باعث صدور کار می‌گردد. آن‌ها در عبارات خود به‌صورت مترادف از این دو کلمه استفاده کردند و حتی برخی از آنان در تعریف اراده از واژه تصمیم بهره‌ می‌برند؛ چنان‌که صدرالمتألهین در بیان مغایرت بین اراده و شوق می‌نویسد: «فانّ الإراده هی الإجماع و تصمیم العزم؛ اراده‌‌ همان اجماع و تصمیم راسخ است» (ر. ک به: صدرالدین شیرازی، 1428، ج4، ص113). همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، ایشان برای ارائه تعریف اراده از واژه تصمیم و عزم استفاده می‌کند و اراده را‌‌ همان اجماع و تصمیم می‌داند. 
از نظر امام خمینی (ره) اراده یک حالت تصمیم‌گیری است که متصل به صدور کار می‌باشد (امام خمینی، 1362، ص40). 
از نظر استاد مصباح یزدی نیز اراده دارای دو معنا می‌باشد که یکی از آن‌دو تصمیم گرفتن بر انجام کار است (مصباح یزدی، 1378، ج2، ص90). 
اما با دقت نظر در استعمالات متعارف عقلا دیده می‌شود که این دو مقوله جدا از هم و به‌طور مستقل استعمال می‌شود. گروهی بر این باورند که با مراجعه به درون می‌توان تفاوت میان اراده و تصمیم را احساس کرد؛ زیرا تصمیم نیز مانند اراده و درد و لذت جزو علوم حضوری ماست و وقتی تصمیم می‌گیریم، واقعیت آن برای ما هویداست (ر. ک به: طباطبایی، 1350، ج2، ص35). 
به‌نظر می‌رسد عزم و تصمیم از اراده بهر‌ه‌مند می‌شود، ولی از سنخ اراده نیست. به‌عبارتی، دامنه اراده گسترده‌تر از تصمیم است و تصمیم اخص از اراده می‌باشد. 
علامه محمدتقی جعفری نیز به تفاوت بین اراده و تصمیم قائل است و دراین‌باره می‌نویسد: «تصمیم یک حالت بسیط روانی است که پس از گذشتن دوران رغبت و اراده ایجاد می‌گردد و نمی‌تواند با رغبت گذشته به مبارزه برخیزد» (جعفری، 1379، ص78-77). 
ایشان در ادامه به برخی تفاوت‌های این دو مفهوم متذکر می‌شود که در این قسمت به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم: 
1. در بسیاری از اوقات بدون اینکه اثری از تصمیم در خود احساس کنیم، اراده را به‌طور روشن در درون خود دریافت می‌کنیم؛ یعنی رسیدن به هدف را می‌خواهیم و همچنین کاری که ما را به آن هدف خواهد رسانید را مورد اراده قرار می‌دهیم، ولی هنوز تصمیم به هدف و انجام کار نگرفته‌ایم. 
2. در آن حال که تصمیم می‌گیریم، احساس می‌کنیم از پدیده اراده که یک پدیده قابل شدت و ضعف است، عبور نموده و دارای یک حالت روانی غیر قابل جریان و شدت و ضعف گشته‌ایم. 
3. اراده به‌معنای خواستن و اشتیاق می‌تواند به کار‌ها و اهداف امکان‌ناپذیر متعلق گردد؛ درحالی‌که محال است تصمیم به کارهای امکان‌ناپذیر تعلق گیرد (ه‌مان). 
طرح یک شبهه و پاسخ آن
در باب اراده انسان اشکالی مطرح است که از طرف کسانی که منکر وجود اختیار در انسان هستند، ارائه می‌شود. آن‌ها با این شبهه بر مجبور بودن انسان استدلال می‌کنند. ایراد این گروه آن است که اگر انسان در افعال خود دارای اراده باشد، اراده او نیز ارادی و نیازمند اراده دیگری خواهد بود و همین‌طور ادامه می‌یابد تا به تسلسل محال می‌انجامد؛ یا اینکه اراده او از طریق اسباب و علل خارجی به‌وجود آمده است و به‌موجب منتهی شدن سلسله اسباب و مسببات به اراده الهی، اراده انسان نیز مستند به اراده خداوند است و به مقتضای تخلف‌ناپذیری اراده الهی، تحقق اراده الهی در اراده انسان امری جبری است؛ در نتیجه انسان مجبور است (ر. ک به: الرازی، 1420، ص87؛ 1314، ص45-43). 
پاسخ: با توجه به اینکه این اشکال، یکی از مهم‌ترین اشکالاتی است که بر اختیار آدمی وارد شده و توسط آن استدلال بر جبر می‌شود، علما و صاحب‌نظران زیادی درپی پاسخ این اشکال برآمده و نظرات و راه‌حل‌هایی ارائه داده‌اند (ر. ک به: آخوند خراسانی، 1409، ج2، ص14؛ طباطبایی، 1417، ج1، ص99). 
در پاسخ این اشکال باید گفت: مرید و مختار بودن انسان بدین معناست که انسان بنابر هویت و ذات خود موجودی انتخاب‌گر است و این صفت، ویژگی تکوینی او می‌باشد. 
صدرالمتألهین در پاسخ این اشکال می‌نویسد: «مختار کسی است که فعلش از روی اراده باشد، نه اینکه اراده او به اراده او باشد؛ و الا در این صورت اراده او عین ذات او نخواهد بود» (صدرالدین شیرازی، 1428، ج6، ص328). 
به همین دلیل وقتی می‌گوییم در فعل ارادی اراده حضور دارد، بدین معناست که خود اراده، ذاتی است و ارادی بودن همه افعال، بالعرض است؛ یعنی به این دلیل که اراده به آن تعلق می‌گیرد، ارادی است، اما چون خود اراده ذاتی است، ازاین‌رو قابل تبیین علّی- معلولی نیست. 
 اما به‌نظر می‌رسد بهترین راه‌حل را امام خمینی (ره) بیان کرده است. ایشان برای پاسخ به این اشکال ابتدا افعال اختیاری انسان را به دو قسم افعال جوارحی و جوانحی تقسیم می‌کند: 
1. افعال جوارحی: افعالی که به‌وسیله اسباب و ادات جسمانی صادر می‌شود؛ مانند نوشتن و صنعت زرگری و بنایی. 
2. افعال جوانحی: افعالی که یا بدون واسطه از نفس صادر می‌شود، یا اگر واسطه‌ای در کار باشد، غیر جسمانی است؛ مانند بعضی تصورات؛ بلکه می‌توان گفت همه صورت‌های ذهنی و تصورات نفسی بدون واسطه انجام می‌گیرد و تنها خلاقیت نفس است که آن‌ها را ایجاد می‌کند. 
ایشان در ادامه می‌افزاید: «بدان که عزم و اراده و تصمیم و قصد از افعال نفس است، و مبدأ اراده و تصمیم، خود نفس است و این مبدئیت نه به‌واسطه آلات جرمانی و جسمانی است که محتاج به واسطه باشد، بلکه نفس انسان، اراده، محبت و قصد را بدون آنکه واسطه جسمانی داشته باشد، ایجاد می‌کند، و هر چیزی که این‌چنین باشد و بدون واسطه از نفس صادر شود، نه‌تن‌ها احتیاج به اراده زائد که میان نفس و آن چیز واسطه شود ندارد، بلکه چنین وساطتی امکان‌پذیر نیست و نفس با‌‌ همان علم و شعوری که در مرتبه ذاتش می‌باشد، اراده، قصد و تصمیم را ایجاد می‌کند» (امام خمینی، 1362، ص111-110). 
تفاوت اراده انسان با اراده الهی
به‌طورکلی ازآنجا‌که باری‌تعالی موجودی ازلی و ابدی، مستقل و بالذات است و وجود او قابل مقایسه با موجودات دیگر نمی‌باشد و دیگر موجودات همگی نیازمند و وابسته به او هستند، صفات او نیز قابل قیاس با صفات دیگر موجودات ازجمله انسان نیست. اراده حق‌تعالی منزه از رنگ تغییر و زوال است و اراده ما انسان‌ها متغیر و حادث و زودگذر می‌باشد؛ زیرا اراده از مراتب وجود است و وجود حقیقتی ثابت می‌باشد که در واجب، واجب بالذات و در ممکن، ممکن بالذات است. ازاین‌رو اراده نیز مانند علم و قدرت و دیگر صفات کمالی در حق‌تعالی و دیگر موجودات امکانی تفاوتی به بلندای مرتبه واجب تا ممکن دارد. 
صدرالمتألهین دراین‌باره می‌نویسد: «انّه کان الباری جل ثناءوه، موجوداً ثابتاً حقاً و له صفات کمالیه مباینه لصفات جمیع ماسواه؛ همانا باری‌تعالی موجودی است که حقیقتاً ثابت و دارای صفات کمالی می‌باشد، که آن صفات با تمام صفات ماسوا مباین است» (صدرالدین شیرازی، 1428، ج6، ص284). 
اراده و خواست انسان‌ها ناقص و محدود است؛ وقتی چیزی را اراده می‌کنند، باید به چیزهایی غیر از اراده متوسل شوند و تا وقتی آن وسایل و اسباب مهیا نباشد، کاری از پیش نمی‌برند. این در حالی است که در مورد اراده خداوند چنین امری صادق نیست؛ زیرا اراده او محیط بر همه چیز است و همه چیز وابسته به اراده اوست؛ اسباب و موانع نیز مولود اراده و مشیت اوست. پس در مرتبه‌ای که اراده او حاکم است، هیچ چیز در برابر او به‌عنوان شرط یا سبب و مانع وجود ندارد و همه چیز محکوم اراده او و تابع آن است. در حقیقت اراده او مطلق است و هر چیز هرطور که او بخواهد، به‌‌ همان صورت محقق می‌شود؛ برخلاف اراده در انسان که چه‌بسا بسیاری از امور را اراده می‌کند، اما مرید و خواست او محقق نمی‌شود. به‌علاوه، اراده در انسان مسبوق به مبادی سه‌گانه تصور، تصدیق به منفعت و مصلحت در فعل و شوق می‌باشد؛ درحالی‌که باری‌تعالی منزه از این امور است. 
علامه طباطبایی دراین‌باره گفته است: «ما انسان‌ها وقتی چیزی را اراده می‌کنیم، ابتدا آن را تصور می‌کنیم و به‌واسطه آن علم تصوری، قوای ارادی ما به حرکت درمی‌آید و سپس قوه محرکه‌ای که در عضلات انسان است، اعصابش را به حرکت درمی‌آورد؛ در نتیجه مراد حاصل می‌شود. لذا مبادی ارادی در انسان متعدد است. اما ذات حق‌تعالی از کثرت و انگیزه خارجی و انفعال‌پذیری و ابتهاج خارجی مبرا می‌باشد» (ه‌مان، ص299-230). 
وی در مورد اینکه شوق از مبادی ارادی انسان است و در ذات حق‌تعالی راه ندارد و ذات احدیت از اینکه در او شوق وجود داشته باشد، منزه است، می‌گوید: «شوق به‌هیچ‌وجه در ذات او راه ندارد؛ چراکه شوق یک کیف نفسانی است و ملازم با فقدان است، و تفاوت شوق با حب آن است که شوق تنها در امور کمالی صادق است که فاعل فاقد آن باشد و فقدان ملازم نقصان است؛ درحالی‌که واجب‌ تعالی از هر نقص و عدمی مبراست» (طباطبایی، 1416، ص293). 
تفاوت دیگری که بین اراده انسان با خداوند وجود دارد این است که انسان‌ها در اراده خود دارای هدف و انگیزه بیرونی هستند، اما ذات حق‌تعالی از اینکه انگیزه و هدفی غیر از ذات خود در افعالش داشته باشد، منزه است؛ چنان‌که علی (ع) دراین‌باره می‌فرماید: «مرید لا بهمه؛ خداوند اراده‌کننده‌ای است که اراده او همراه با قصد نیست» (نهج‌البلاغه، خطبه 179، ص308). 
 «تصدیق به غایت فعل،‌‌ همان داعی است و در فعل حق‌تعالی داعی صورت نبندد؛ زیرا واجب‌الوجود تعالی هم علت فاعلیه فعل است و هم علت غائیه آن، و اگر غایه‌الغایات و مقصود بالذات در فعل مطلق او، خود او نباشد، باید چیزی باشد، و در این صورت استکمال خداوند به دیگری لازم آید؛ حال اینکه «بسیط الحقیقه کل الاشیاء»؛ پس دیگری نیست. ازاین‌رو اطلاق اراده بدین معنا که در ما می‌شود، در باری‌تعالی ناصواب است و نقص باری‌تعالی لازم آید» (حسن‌زاده، 1375، ص15). 
اراده در انسان کیف نفسانی است و خداوند منزه از کیف نفسانی می‌باشد؛ بلکه اراده او عین وجود واجبی اوست. علامه طباطبایی در توضیح این مطلب یادآور می‌شود: «اراده‌ای که در انسان است، یک کیف نفسانی خاص و مغایر با علم و شوق است، در ذات واجب راه ندارد؛ چراکه اراده به‌صورت کیف نفسانی ماهیت است، و واجب تعالی از ماهیت و امکان منزه و مبرا می‌باشد» (طباطبایی، 1416، ص213). 
اراده در انسان به‌عنوان یک صفت، با دیگر صفات او هم تغایر مفهومی دارد و هم تغایر مصداقی؛ اما اراده الهی با دیگر صفات کمالی حق‌تعالی گرچه تغایر مفهومی دارند، اما در مصداق یکی و عین ذات حق‌تعالی هستند؛ چنان‌که عبدالرزاق لاهیجی معتقد است اراده، مشیت و اختیار از هم منفک نیستند (رک به: لاهیجی، 1364، ص48). 
علامه حسن‌زاده آملی هم دراین‌باره می‌نویسد: «حیات و قدرت و علم و اختیار و اراده و مشیت و نظایر آن‌ها، هریک به-حسب مفهوم غیر از دیگری است؛ ولکن به‌حسب وجود در عقول مفارقه، به‌خصوص در حقیقهالحقایق یکی‌اند؛ یعنی یک ذات بحت محض و بسیط صرف است که آن‌همه مفاهیم از وی مستفادند و انفکاک بعضی از این معانی از بعضی، در حق انسان، با اتحاد آن‌ها در حق خداوند سبحان منافات ندارد» (حسن‌زاده، 1375، ص15). 
در برخی روایات مأثور از اهل‌بیت (ع) نیز به تفاوت بین اراده الهی و اراده انسان اشاره شده است که در اینجا به نقل دو روایت اکتفا می‌کنیم: 
صفوان می‌گوید: از موسی بن جعفر (ع) سؤال کردم: مرا از اراده در مورد خدا و مخلوق خدا آگاه فرما. امام فرمودند: اراده از مخلوق به‌معنای اندیشه و قصد است و آنچه به فکر آدمی از کاری که می‌خواهد انجام دهد، خطور می‌کند؛ ولی اراده در مورد خدای متعال به‌معنای خلقت و آفرینش اوست، نه چیزی دیگر؛ زیرا خداوند اندیشه و تفکر نمی‌کند و این صفات (تصور و تصدیق و...) در خداوند راه ندارد و اندیشه و تفکر و تصور و تصدیق از صفات مخلوقات است. اراده خداوند‌‌ همان فعل اوست، نه چیز دیگر؛ هر چیزی را که اراده کند، محقق می‌شود، بدون اینکه تفکری کند یا لفظی به‌کار ببرد، نه اینکه کیفیتی در اراده او راه داشته باشد؛ همان‌گونه که در ذات او تحول و کیفیت وجود ندارد (کلینی، 1365، ج1، ص109؛ صدوق، 1398، باب11، ص147). 
نتیجه اینکه، تفاوت بین اراده خدا و انسان در این است که خداوند به‌خلاف انسان هیچ‌گاه بر سر دوراهی قرار نمی‌گیرد. به‌علاوه، انسان اگر چیزی را اراده می‌کند، باید متوسل به چیزهایی غیر از اراده خود شود و تا آن اسباب و وسایل را تحصیل نکند و موانع را برطرف ننماید، از اراده او کاری ساخته نیست؛ اما اراده خدا چون محیط بر همه چیز است، پس همه چیز به اراده او بوده و اسباب و وسایط و موانع هم مولود اراده او می‌باشد. ازاین‌رو در مرتبه‌ای که اراده او حاکم است، هیچ ‌چیز در برابر او به‌عنوان شرط یا سبب یا مانع وجود ندارد و همه محکوم و تابع اراده او هستند. 
البته آنچه در روایت فوق بدان اشاره شده‌ آن است که اراده خداوند از صفات فعلی او می‌باشد؛ اما حدیث دیگری از امام صادق (ع) به اراده ذاتی خداوند نیز اشاره دارد. امام صادق (ع) فرمود: خداوند مشیت را به خود مشیت آفرید؛ سپس چیز‌ها را با مشیت آفرید (کلینى، 1365، ج1، ص110، ح4). معناى جمله دوم واضح است؛ ولى درباره جمله اول انظار و اقوال مختلفى از شارحین کافى نقل شده است. مرحوم مجلسى پنج قول در مرآه العقول نقل می‌کند که خلاصه یکى از اقوال آن است که مشیت نسبتى به شائى (خداوند) و نسبتى به مشى‏ء (خواسته‌شده) دارد: از لحاظ اول، صفت ذاتى قدیم و عین ذات خداوند است؛ به این معنا که ذات خدا می‌تواند آنچه خیر و صلاح است، اختیار کند. بنابراین کلمه «خَلَق» (آفرید) مجاز است و مراد تحقق و ثبوت مشیت و انتزاع آن از ذات بارى‌تعالى است. اما از لحاظ دوم،‌‌ همان معنای جمله دوم است که همه چیز را خداوند به مشیت آفریند (مجلسی، 1404، ج2، ص119). 
نتیجه
1. شناخت اراده انسان که یکی از صفات وجودی اوست، ارتباط تنگاتنگی با شناخت اراده خداوند دارد. یکی از عواملی که سبب پیدایش اختلاف بین نحله‌های فکری مختلف در مورد اراده الهی شده، نوع شناخت و معرفت این گروه‌ها از اراده انسان است. 
2. ارائه تعریفی روشن از اراده کار آسانی نیست؛ زیرا با تأمل در تعریف‌ها و تفسیرهای ارائه‌شده، گرچه هریک به‌وجهی درست می‌نماید، اما به‌نظر می‌رسد هیچ‌یک حقیقت اراده و ماهیت آن را به‌صورت تام بیان نکرده ‌است؛ زیرا مفاهیم علم و اعتقاد به نفع و مصلحت در فعل، میل و شوق مؤکد، همگی با هم متفاوت و مغایر هستند و ما با توجه و تفکر در خودمان درمی‌یابیم که گاهی واقعیت‌های فوق در ما ایجاد می‌شود، اما ما آن را اراده نمی‌کنیم. شاید حقیقت امر این باشد که اراده وصفی وجودی است و مانند وجود، ماهیت خارجی آن در ذهن حاصل نمی‌شود؛ زیرا از سنخ ماهیت نیست و دستیابی به حقیقت آن دشوار است و آگاهی انسان از این نوع صفات نفسی و درونی، ‌آگاهی حضوری است، نه حصولی. 
3. به‌دلیل همبستگی و ارتباط خاصی که میان اختیار و اراده وجود دارد، تشخیص مرز حقیقی میان این‌دو بسیار مشکل است. ازاین‌رو برخی متفکران و صاحب‌نظران میان اراده و اختیار تفاوتی قائل نیستند و اختیار را‌‌ همان اراده و اراده را‌‌ همان اختیار می‌دانند؛ درحالی‌که واضح است صرف داشتن اختیار فاعل منجر به ظهور فعل نمی‌گردد؛ بلکه آنچه ارتباط مستقیم با تحقق و ظهور فعل دارد، اراده است. مختار به دو طرف یک امر، یعنی انجام و ترک آن نظر دارد؛ درحالی‌که مرید به طرفی که اراده کرده است، توجه دارد. 
4. بیشتر صاحب‌نظران میان اراده و تصمیم فرقی قائل نیستند؛ اما با دقت بیشتر و نیز مراجعه به درون می‌توان تفاوت این‌دو را احساس کرد و نتیجه گرفت عزم و تصمیم از اراده بهر‌ه‌مند می‌شود، ولی از سنخ اراده نیست. در حقیقت دامنه اراده گسترده‌تر از تصمیم است و تصمیم اخص از اراده می‌باشد. 
5. باری‌تعالی موجودی ازلی و ابدی، مستقل و بالذات است و وجود او قابل مقایسه با موجودات دیگر نمی‌باشد. صفات او نیز قابل قیاس با صفات دیگر موجودات ازجمله انسان نیست. ازاین‌رو تفاوت اراده حق‌تعالی با اراده انسان به بلندای مرتبه واجب تا ممکن است. اراده در انسان مسبوق به مبادی سه‌گانه تصور، تصدیق به منفعت و مصلحت در فعل و شوق می‌باشد؛ درحالی‌که باری‌تعالی منزه از این امور است. 
مراجع
- نهج‌البلاغه، ترجمه علی شیروانی، چ3، قم: نسیم حیات، 1387. 
- آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایه الاصول، قم: مؤسسه آل‌البیت، 1409ق. 
- ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1411ق. 
- امام خمینی، سید روح‌الله موسوی، طلب و اراده، ترجمه و شرح سید احمد فهری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1362. 
- جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، قم: منشورات الشریف الرضی، 1370. 
- جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار اسلامی، 1379. 
- جوهری، اسماعیل بن حماد، تاج اللغه، تحقیق عبدالسلام هارون، ج1، تهران: مؤسسه الصادق، 1382. 
- حسن‌زاده، حسن، خیر الاثر در رد جبر و قدر، قم: مرکز انتشارات حوزه علمیه قم، 1375. 
- دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1337. 
- الرازی، فخرالدین، القضا و القدر، تصحیح: محمد معتصم بالله، چ2، بیروت: دار الکتاب العربی، 1314ق. 
- ــــــــــــــــ، المطالب العالیه فی العلم الالهی، بیروت: انتشارات دار الکتاب العربی، 1420ق. 
- رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی (ره)، 1379. 
- زنوزی، ملاعبدالله، لمعات ‌الهیه، ‌مقدمه و تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران، 1361. 
- سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب والسنه و العقل، ج1، چ6، قم: مؤسسه امام صادق (ع)، 1384. 
- سمیح دغیم، فلسفه القدر فی‌ فکر المعتزله، بیروت: دار الفکر اللبنانی، 1992م. 
- صدرالدین الشیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، ج4و6و8و9، چ2، قم: طلیعه نور، 1428ق. 
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، چ2، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1398ق. 
- طباطبایی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و شرح مرتضی مطهری، ج2، قم: صدرا، 1350ق. 
- ــــــــــــــــــــــ، تفسیر المیزان، ج1، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1417ق. 
- ــــــــــــــــــــــ، نهایه الحکمه، قم: مؤسسه النشر الاسلامیه التابعه لجماعه المدرسین، 1416ق. 
- طوسی، خواجه نصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، چ2، تهران: دفتر نشر کتاب، 1403ق. 
- طوسی، محمد بن حسن، تمهید الاصول، ترجمه عبدالحسین مشکوهالدین، تهران: انجمن حکمت و فلسفه، 1358. 
- عبدالجبار معتزلی، المغنی فی أبواب التوحید و العدل، بتحقیق جورج قنواتی، ج6، قاهره: الدار المصریه، 1965م. 
- ـــــــــــــــ، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمد بن حسین ابی‌هاشم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1422ق. 
- فارابی، محمد، آراء اهل المدینه الفاضله، بیروت: دار المکتبه الهلال، 1421ق. 
- الفراهیدی، الخلیل بن احمد، العین، تحقیق مهدی المخزومی و ابراهیم السامری، تصحیح اسعد الطیب، المنظمه الاوقاف و الامور الخیریه، ج10، قم: المطبعه الاسوه، 1425ق. 
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج1، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1365. 
- کندی، یعقوب، رسائل، ج1، قاهره: دار الفکر العربی العام، 1369ق. 
- لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح صادق لاریجانی، تهران: انتشارات الزهراء، 1364. 
- لاهیجی، فیاض، شوارق الالهام فی شرح التجرید، اصفهان: نشر مهدوی، بی‌تا. 
- مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج2، چ2، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1404ق. 
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج1و2، تهران: امیرکبیر، 1378. 
- مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران: بنیاد 15خرداد، 1362. 
- مفید، محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق. 
نویسنده: 
محسن عمیق: استادیار مرکز معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان 
دو فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 30
انتهای متن/

95/05/14 :: 07:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن