تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند:...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798508040




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لیلا را با ۲۵ ضربه چاقو کشتم/تهیه پول برای درمان سگ همسرم پایم را به قتل باز کرد


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: قاتل ۲۵ ساله‌ در گفت‌وگو با ایلنا: لیلا را با ۲۵ ضربه چاقو کشتم/تهیه پول برای درمان سگ همسرم پایم را به قتل باز کرد
لیلا را با ۲۵ ضربه چاقو کشتم/تهیه پول برای درمان سگ همسرم پایم را به قتل باز کرد

حسن پسر ۲۵ ساله‌ای که به جرم قتل توسط کاراگاهان آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده است، می‌گوید: «می‌خواستم به همسرم ثابت کنم که دوستش دارم، ولی انگار راه عاشقی را اشتباه رفته‌ام.» به گزارش خبرنگار ایلنا، حسن پسر ۲۵ ساله‌ای است که به جرم قتل توسط کاراگاهان آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده است. پس از تحقیقات مشخص شد که حسن برای درمان پای سگ همسرش از مقتول ۹۰۰ هزار تومان به بهانه دروغ معرفی دعانویس به وی پول گرفته و در نهایت در یک درگیری او را به قتل رسانده است. قاتل پرونده در جریان مصاحبه مدام از عشق به همسرش صحبت می‌کرد و آنچنان که باید به قتل و اینکه کسی را با ۲۵ ضربه چاقو به قتل رسانده است، توجهی نداشت. آنطور که حسن می‌گوید؛ پدرش یکی از معتمدین محل است و در خانواده و محل زندگی دست خیر دارد و به همه مردم کمک می‌کند، ولی حسن از هشت سالگی شروع به مصرف مشروبات الکلی و کشیدن سیگار کرد و پس از آن رفته رفته به سمت مواد مخدر صنعتی رفت. روزی که حسن لیلا را با به قتل رساند تریاک و شیشه مصرف کرده بود و با چاقویی که همسرش برای او هدیه گرفته بود، با ضربات متعدد به شانه و پهلوی لیلا، جان او را گرفت. در ادامه مشرح گفت‌وگو با این قاتل را می‌خوانید: - چند سال داری و در کدام محله تهران بزرگ شده‌ای؟ من کوچکترین عضو از یک خانواده شش نفره هستم، محل زندگی من خیابان اسکندری است، اما از ده سالگی به بعد در گمرک و چهارراه شاهپور بزرگ شده‌ام. از اینکه اینجا نشسته‌ام و شما در این موارد از من سوال می‌کنید، حس زیاد خوبی ندارم. وقتی در مورد قتل صحبت می‌کنم یا صدای اذان می‌شنوم بی اختیار شروع به گریه کردن می‌کنم. سال‌ها است که از خانواده فراری هستم و بسیاری از شب‌ها در خیابان می‌خوابیدم. تنها وقتی که پولی برای خرج کردن نداشتم به سمت خانواده می‌رفتم تا شاید از پدر یا برادر و یا دامادم پولی بگیرم، آنها هم همیشه به من کمک می‌کردند، ولی من محبت آنها را درک نمی‌کردم و دوست داشتم جایی باشم که بتوانم به راحتی مواد مصرف کنم، تا اینکه با همسرم ازدواج کردم و پس از آن پدرم بیشتر به من کمک کرد، چون هم کمتر مواد می‌کشیدم و هم با دوستان قدیمی‌ام کمتر رفت و آمد می‌کردم. - با همسرت چگونه آشنا شدی؟ همسرم، دختر خاله مادرم است و نزدیک به ۱۳ سال با هم فاصله سنی داریم. حدود سه سال پیش از همسرش جدا شده بود. من از بچگی او را دوست داشتم و می‌خواستم به هر نحوی که شده با او ارتباط برقرار کنم تا اینکه یک سال پیش با بیشتر شدن رفت‌‌وآمدها توانستم با او وارد رابطه بشوم تا اینکه سه ماه در حالی که خانواده من از این موضوع اطلاعی نداشتند و خانواده او هم مخالف بودند، با هم ازدواج کردیم. من به شدت او را دوست دارم، ولی با این حال او می‌گوید که در عشق من شک دارد و باورش نمی‌شود که به چه اندازه دوستش دارم. بهترین لذت زندگی برای من این است که او را تماشا کنم و هر کاری که از دستم بر بیاید، برایش انجام دهم. -حتی قتل؟ او از من نخواست که کسی را بکشم و بعد از این هم دیگر نمی‌خواهم، کسی را بکشم ولی غیر از این هرکاری که بگوید برایش انجام می‌دهم. - با لیلا (مقتول) چطور آشنا شدی؟ همسرم در آزمایشگاه کار می‌کرد و لیلا هم با او همکار بود. من همیشه به محل کار همسرم جعبه بزرگ یا کارت تبریک می‌فرستادم و به سرکارش می‌رفتم تا از آنجا به بیرون برویم. در همین رفت ‌و آمدها با لیلا آشنا شدم. همسرم یک سگ خانگی دارد که به جانش بسته است. پای سگ ‌شکست و من شبانه سگ را به دامپزشکی بردم و دکتر گفت که درمانش یک میلیون هزینه دارد. لیلا با همسرش میانه خوبی نداشت و می‌خواست نظر همسرش را جلب کند در حالی که من برای درمان پای سگ نیاز به پول داشتم لیلا گفت به دنبال دعانویسی می‌گردم تا شاید با جادو و جنبل نظر شوهرش را جلب کند. همسرم هر شب به خاطر سگش گریه می‌کرد و من هم باید به او ثابت می‌کردم که برایش همه کار می‌کنم به همین دلیل به لیلا گفتم یک دعا نویس می‌شناسم، در صورتی که دعا نویسی در کار نبود. ۹۰۰ هزار تومان از لیلا گرفتم و چند ساعت بعد گفتم، دعانویس گفته کمتر از یک ماه بعد همه چیز خوب می‌شود. - قتل چطور اتفاق افتاد؟ کنار اتوبان حکیم فضای سبزی است و شمشادهای بلند اطرافش را پوشانده است و نفرات زیادی برای مصرف مواد مخدر به آنجا می‌آیند و جای بسیار خطرناکی است به همین خاطر با خودم چاقو بردم. آن روز لیلا از صبح می‌خواست که پیش دعا نویس برود و او را ببیند و با او صحبت کند، ولی دعانویسی در کار نبود. مجبور شدم به او بگویم که بیاید آنجا چون یک آدم نئشه راحت‌تر می‌تواند مخ یک زن را بزند. از وقتی که آمد من چنین نشان دادم که دعانویسی که می‌خواهد به دنبال ما بیاید، قصد آمدن ندارد و پول را خورده است. لیلا لحظه به لحظه عصبانی‌تر می‌شد تا اینکه شروع به فحاشی به همسرم کرد که من دیگر نفمیدم چه شد و چاقو را از جیبم خارج کردم و تنها می‌دیدم که دست خون آلودم بالا و پایین می‌رود. من فکر کردم هفت یا هشت ضربه به شانه و پهلوی او زدم ولی اینجا متوجه شدم که ۲۵ بار چاقو را به بدن لیلا فرو کردم. من می‌خواستم پول را به او پس بدهم، ولی لیلا مرتب به همسرم فحاشی می‌کرد و من هم که در حال خودم نبودم. - فکر می‌کنی چه آینده‌ای پیش رو داری؟ نمی‌دانم شاید خودم را در زندان کشتم، ولی هنوزم هیچ چیز مشخص نیست، امیدوارم کسی زیر پای همسرم ننشیند تا از من جدا شود، شاید بتوانیم از خانواده مقتول رضایت بگیریم و یکی دوسال دیگر از زندان آزاد شوم. من عاشق همسرم هستم، می‌خواهم با او زندگی کنم. در این مدتی که در زندان بودم به این موضوع فکر کردم که شاید بتوان چنین پیشنهادی داد که بگذارند یک سال با همسرم زندگی کنم و بعد از آن به وحشیانه‌ترین حالت مرا بکشند. نمی‌دانم چه قرار است پیش بیاید چون هنوز فکر می‌کنم که خواب هستم. من عاشق همسرم هستم و او را دوست دارم، ولی آنچه مشخص است، گویا راه عاشقی را اشتباه رفته‌ام.

۱۳۹۶/۰۱/۲۳ ۰۹:۳۳:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن