واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دی 95/ خبر اول سال، درگذشت هاشمی رفسنجانی
مهم ترین خبر سال 1395 در دی ماه رخ داد. هنگامی که در شامگاه نوزدهمین روز آن زمزمه ای در شهر پیچید: هاشمی رفسنجانی درگذشت...
عصر ایران- مهم ترین خبر سال 1395 در دی ماه رخ داد. هنگامی که در شامگاه نوزدهمین روز آن زمزمه ای در شهر پیچید: هاشمی رفسنجانی درگذشت. او در همان بیمارستانی چشم از جهان فروبست که در خرداد 1358 و پس از واقعه ترور در خانه دزاشیب بستری شده بود.
با این تفاوت که 37 سال قبل پیکر مجروح او را به بیمارستانی بردند که تازه نام آن به «شهدا»ی تجریش تغییر یافته بود و این بار در واقع پیکر بی جان او را به همان بیمارستان بردند در حالی که دیگر کاری از کسی بر نمی آمد. چرا که در استخر کوشک چشم از جهان فروبسته بود.
اهمیت خبر درگذشت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و حضور چند میلیونی در مراسم تشییع جنازه در روز 21 دی ماه را تنها می توان با ارتحال رهبر فقید انقلاب در 14 خرداد 1368 و تشییع پیکر در روز بعد مقایسه کرد و هاشمی رفسنجانی نیز در کنار امام خمینی آرام گرفت.
همه می میرند اما مرگ مشاهیر چه در سیاست و چه هنر یا ورزش و عرصه های دیگر بازتاب های بیشتری دارد و باز تفاوت است بین چهره هایی که از صحنه خارج شده و دیگر در رسانه ها مطرح نیستند یا یک دوره بیماری طولانی را سپری کرده و در می گذرند با شخصیت هایی که همچنان به کنش گری مشغول اند و بازیگر یا بازی ساز صحنه اند و ناگاه غایب می شوند و به همین خاطر شوک مرگ آنها سنگین تر و تکان دهنده تر است.
درباره هاشمی رفسنجانی و نقش او و نسبتی که با جمهوری اسلامی داشت بسیار نوشته اند و نوشته ایم و در اینجا قصد تکرار در میان نیست اما چون به دی ماه رسیدیم نمی توان به مهم ترین واقعه دی ماه که بی تردید خبر اول سال است، نپرداخت.
دی ماه را اما تنها با 19 مین روز آن نباید با اهمیت شمرد چرا که 21 دی هم حایز اهمیت است.روز مراسم تشییع پیکر آیت الله که طیف های مختلف سیاسی شرکت کرده بودند و در دو سوی خیابان شعارهای متفاوتی سر داده می شد بی آن که درگیری خاصی رخ دهد.
درباره درگذشت هاشمی رفسنجانی و نوع رفتار سیاسی خاصه در دهه پایانی عمر که در عین در حکومت و قدرت بودن با تکنوکرات ها و فعالان سیاسی بیرون از حاکمیت نیز تعامل داشت بسیار گفته شده اما ذکر دو سه نکته کمتر مورد اشاره دریادکرد دی ماه خالی از لطف نیست:
یکی این که کمتر از یک ماه قبل از این واقعه برادر خود – محمد هاشمی- را مأمور کرد به دیدار دکتر ایراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت برود که عازم سفری درمانی به آمریکا بود شاید چون برخی حدس می زدند به دلیل ابتلا به سرطان ممکن است بازگشتی در کار نباشد.
محمد هاشمی در این دیدار کتابی از خاطرات آیت الله را نیز هدیه کرد. ابراهیم یزدی البته به آمریکا نرسید چون در ترکیه به او روادید ندادند و در همان کشور همسایه زیر تیغ جراحی دخترش قرار گرفت ولی دوام آورد و بازگشت چندان که نوروز 96 را هم دید و در دهمین روز فروردین میزبان دوستان و همفکران خود بود که به دیدار نوروزی آمده بودند اما هاشمی رفسنجانی نوروز 96 را ندید و بعید نیست ابراهیم یزدی اگر حال مساعدی داشته باشد برای تسلیت در اولین عید به خانه هاشمی در جماران رفته باشد.
دیگر این که امام خمینی ساعت 10 و 20 دقیقه شب 14 خرداد 1368 درگذشت و نزدیک 9 ساعت طول کشید تا محمد رضا حیاتی در بخش خبر ساعت 7 صبح رادیو خبرارتحال را بخواند و همه مطلع شوند. قلب هاشمی رفسنجانی اما ساعت 6 و 20 دقیقه شب 19 دی 1395 از تپش بازایستاد و 9 دقیقه هم طول نکشید که خبر در گروه های تلگرامی و با سرعتی حیرت آور منتشر شد و همه مطلع شدند.
هاشمی رفسنجانی خود درباره فضای مجازی گفته بود :دریچه ای به دنیای جدید است و زندگی امروز را متحول کرده اند و حتی یک بار درباره «فیس بوک» از لفظ «مبارک» استفاده کرده بود.
در دی ماه و پیش از این اتفاق که همه توجه ها را به سوی خود جلب کرد گزارش روزنامه شهروند درباره «گورخواب» ها جامعه را تکان داد. یک گزارش حرفه ای ژورنالیستی که نشان داد در عصر غربت و عسرت روزنامه های چاپی و کاغذی کارهای حرفه ای همچنان می توانند دیده و خوانده شوند.
هر چند در این مورد هم برخی گفتند بازنشر آن گزارش در تارنماها و گروه ها و کانال های تلگرامی موجب انعکاس گسترده آنها شد و گرنه اگر محدود به همان روزنامه باقی می ماند شاید این همه سر و صدا نمی کرد.
گورخواب ها بی خانمان هایی هستند که از فرط استیصال به زندگی در گور تن داده اند.
یکی از دلایل دیگری که این خبر را بر سر زبان ها انداخت نامه اصغر فرهادی کارگردان نامدار سینمای ایران به رییس جمهور بود که در هفتم دی ماه منتشر شد و برخی به خاطر ادبیاتی که به کار گرفته بود از فرهادی انتقاد کردند و پیشنهاد او برای حضور ناشناس و بی همراه در روستاها و شهرهای دورافتاده را با اقتضائات زندگی امروزی ناسازگار دانستند.
اصغر فرهادی نامه خود را این گونه آغاز می کند: « امروز گزارش تکان دهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستان های اطراف تهران شب های سرد را به صبح می رسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض و به بهانه این نامه قصد دارم همه آنانی را که در این سرزمین و در این سی و چند سال مسؤولیتی داشته اند و دارند در این شرم ساری سهیم کنم... نام یکی از این کسان که به تعبیر تلخ گزارش نویس، مرگ را زندگی می کند "آرمان" است و این نام مرا رها نمی کند. آرمان؛ گم شده ای که در گور پیدایش کرده اند. شرم برما».
البته پی گیری های بعدی نشان داد قضیه به آن شوری که در آغاز تصور می شد نبوده و فاجعه گورستان نصرآباد کمتر از اندازه ای بود که تصور می شد یا دست کم نه در کیفیت که در کمیت پرشمار نبوده است.
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۲ - ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - 31 March 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]