واضح آرشیو وب فارسی:الف: هیستریک سیاسی در سیاست خارجی ترکیه
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۹
شرق نوشت؛ ترکیه که بعد از رویکارآمدن حزب عدالت و توسعه، سیاست «عمق استراتژیک و بهصفررساندن تنشها با همسایگان» را در اولویت سیاست خارجی خویش قرار داده بود و توانسته بود ثبات داخلی و رشد اقتصادی مطلوبی را برای خود رقم بزند، از سال ٢٠١١ و با شروع ناآرامیها در سوریه، با ارزیابی غیرواقعبینانه و توهمی از قدرت بازیگری و توان منطقهای خود و همچنین دستزدن به خطایی استراتژیک و هزینهزا در چارچوب سودای احیای سلطانیزم عثمانی، به اعمال سیاست خارجی دُنکیشوتواری در منطقه دست زده است که نهتنها تاکنون هیچ آوردهای برایش نداشته، بلکه ضربهای مهلک و آسیبهایی جبرانناپذیر به اقتصاد روبهرشد و ثبات و امنیت داخلی ترکیه وارد کرده است. بنبست در سوریه، سقوط دولت اخوانی در مصر، ناکامی هواداران اخوان در لیبی، اتخاذ رویکرد مستقل از اخوان از طرف النهضه در تونس و شکست اخوان در یمن، تثبیت اسد در سوریه و ناکامی در عراق، در کنار آواری از مشکلات و ناامنیهای داخلی، باعث شد رؤیای رهبری خیلی زود به یک کابوس برای ترکیه اردوغان تبدیل شود. حال ترکیه سطوحی از تنش را با عراق، سوریه، مصر، ایران، ارمنستان و روسیه تجربه میکند و آنچه سیاست خارجی این کشور را دستمایه طنز ناظران قرار داده چرخشهای لحظهای و هیستریک آن به رهبری تام و تمام اردوغان است. ترکیه اردوغان از دولت اخوانی مرسی حمایت کرد و در شرایطی که پس از سقوط مرسی، دولت سیسی را به رسمیت نشناخت، اما حالا به دنبال عادیسازی روابط با مصر سیسی است؛ در روزهای نخست از داعش حمایت مالی و لجستیکی کرد، اما پس از آنکه داعش مسئولیت چند انفجار را در ترکیه به عهده گرفت، مدعی مبارزه با داعش شده است؛ در روزهای نخست فقط از سقوط اسد در سوریه سخن میگفت، اما پس از تثبیت اسد چندین بار از حضور او در دولت انتقالی سخن گفته است؛ در موضعی شدیداللحن، روابط دیپلماتیک خود را با تلآویو قطع کرد، اما در چرخشی مذبوحانه، این رابطه را خیلی زود عادیسازی کرد؛ جنگنده روسی را هدف قرار داد و از این کار خود قاطعانه دفاع کرد، اما در نهایت شرمساری ناچار به عذرخواهی از پوتین شد؛ در ماجرای کودتای نافرجام، آمریکا و عربستان را متهم کرد و به باد انتقاد گرفت، اما چندی بعد با حمایت و تحریک این دو، به صورت رسمی و علنی به خاک سوریه تجاوز کرد؛ پس کودتای نافرجام و حمایت اصولی و قاطعانه جمهوری اسلامی ایران از دولت اردوغان و محکومیت این کودتا از سوی ایران، پس از آنکه از اروپا، آمریکا و عربستان دلچرکین شد، به ایران و روسیه نزدیک شد و حتی در مذاکرات آستانه برای حل بحران سوریه مشارکت کرد، اما حالا که به یاوهگوییهای ترامپ مبنی بر مهار ایران و ایجاد مناطق امن در سوریه دلخوش کرده در کنفرانس امنیتی مونیخ، ایران را به سیاستهای فرقهگرایانه در منطقه متهم میکند و با دلبستن و امیدواری به اینکه ترامپ میخواهد محور عربی-ترکی را احیا کند و ائتلافی سنی در منطقه برای مواجهه با ایران شیعه ایجاد کند، با ذوقزدگی به کشورهای حاشیه خلیج فارس میرود تا خود را به عنوان ستون خیمه ضدایرانی معرفی کرده و از این فضا برای بهبود موقعیت منطقهای خود بهره ببرد. این همه چرخش با هیچ منطقی قابل توجیه نیست و تنها بیانگر سیاستهای چندگانه و متناقض و سینوسی در سیاست خارجی، سردرگمی و نوسان در موضعگیری و پیادهسازی الگوی دنبالهروی - موضوعی که تحلیلگران از آن با عنوان bandwagoning یاد میکنند- در دوستی و دشمنیهای ترکیه و در یک کلام «هیستریک سیاسی در سیاست خارجی اردوغان» است. اینگونه به نظر میرسد باد تحولات منطقهای از هر طرف که بوزد، سیاست خارجی ترکیه نیز به همان سو میچرخد و این برای کشوری که مدعی قدرت منطقهای است، فاجعهبار است، چنانکه امروز نتایج این رهیافت فاجعهآمیز را در سیمای داخلی و خارجی سیاست این کشور بهوضوح مشاهده میکنیم. این همه چرخش احساسی و ناگهانی در سیاست خارجی، سه واقعیت را پیشِروی مقامات ترکیه قرار میدهد: واقعیت اول این است که فضای هیستریک، احساسی و خالی از منطق و واقعبینی ترکها، آنها را از دیدن واقعیتهای منطقه محروم کرده و آنها را در چرخهای از محاسبات غلط درباره منافع و امنیت خود گرفتار کرده است. دوم اینکه، درحالحاضر ترکیه با محیطی مواجه و درگیر است که هیچکدام از طرفهای سیاست خارجیاش حتی آمریکاییها، دیگر همچون گذشته به همپیمانی و همکاری با آن اعتماد ندارند و بیش از آنکه بازیگری کنشمحور و تعیینکننده در منطقه باشد، به بازیگری کنشپذیر و واکنشمحور و در نتیجه متوسلبه چنگ آویختن به سیاستهایی طایفهگرایانه و تفرقهافکنانه شده است و سوم اینکه، وضعیت آشفته سیاست داخلی و خارجی ترکیه حکایت از این واقعیت دارد که این کشور فراتر از توان و ظرفیت خود به ایفای نقش در منطقه پرداخته است و اگر واقعا آنگونه که ادعا میکند به دنبال ثبات منطقهای است، بهتر است به مرزهای داخلی خود بازگشته و ضمن سروساماندادن به وضعیت بیثبات داخلی خود و رویآوری مجدد به سیاست صفر با همسایگان، از این طریق به ثبات منطقهای کمک کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]