تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798659457




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک شغل عجیب؛ این آقا برای شما وقت می‌گیرد | پایگاه خبری تراز


واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: یک نوبت‌بگیر حرفه‌ای: برای بیمارستان‌ها باید خیلی زود وقت گرفت. ساعت 4، 5 صبح. خیلی جاها وقت گرفتن تلفنی شده اما هنوز هم در خیلی از بیمارستان‌ها باید سر صبح رفت و نوبت گرفت. معمولا دفترچه‌ها را می‌گیرم و توی نوبت می‌گذارم. خیلی وقت‌ها هم البته دفترچه لازم نیست. باید بیایی و اسم بنویسی. تلفنی و این‌ها قبول نمی‌کنند. حتما باید کسی حضوری بیاید. ساعت 6 صبح اسم می‌نویسند و ساعت 11، 12 نوبت مریض می‌شود.

به گزارش تراز ، یک نوبت‌بگیر حرفه‌ای: برای بیمارستان‌ها باید خیلی زود وقت گرفت. ساعت 4، 5 صبح. خیلی جاها وقت گرفتن تلفنی شده اما هنوز هم در خیلی از بیمارستان‌ها باید سر صبح رفت و نوبت گرفت. معمولا دفترچه‌ها را می‌گیرم و توی نوبت می‌گذارم. خیلی وقت‌ها هم البته دفترچه لازم نیست. باید بیایی و اسم بنویسی. تلفنی و این‌ها قبول نمی‌کنند. حتما باید کسی حضوری بیاید. ساعت 6 صبح اسم می‌نویسند و ساعت 11، 12 نوبت مریض می‌شود. 
یک همراه حرفه‌ای: مامان حالا آرتروزش خیلی اذیت می‌کند. دیگر نمی‌تواند مریض‌ها را جابجا کند. لگن بگذارد و روی پا بماند. من جای او هستم. بیشتر در همین بیمارستان. کار من ربطی به وظایف پرسنل بیمارستان ندارد. خیلی مریض‌ها باید همراه داشته باشند و کسی را ندارند. من می‌مانم و مراقب بیمار هستم. مثل خانواده خودم هستند. فرقی ندارد. مادرم همیشه همین را می‌گفت. می‌گفت باید به چشم فامیل خودت به مریض‌ها نگاه کنی.

این شغل هیچ تخصصی نمی‌خواهد. تحصیلات؟! خیر. در حد خواندن و نوشتن کافی است. تنها مهارتی که لازم است داشته باشید، سحرخیزی است که باید اندکی فرز بودن را هم چاشنی‌اش کنید. آن وقت، شما یک نوبت‌بگیر حرفه‌ای خواهید بود. درآمدش بستگی دارد به خودتان. به اینکه چقدر می‌توانید وقت‌تان را مناسب، تقسیم کنید و تا چه اندازه در جذب مشتری برای خودتان موفق باشید. نوبت بگیرها در هر طیف سنی می‌توانند باشند. شغل‌شان هم موروثی نیست. این حرفه، کاملاً من درآوردی و مولود شرایط زندگی امروز است.کافی است یک روز صبح زود، یا در واقع صبح خیلی زود، سری به یکی از بیمارستان‌ها، خصوصاً بیمارستان‌های دولتی بزنید تا دستگیرتان شود این شغل تا چه اندازه می‌تواند در شرایط فعلی کارآمد باشد. اسمش علیرضاست؛ 29 ساله، دیپلم ردی. یکی از چند 10نفری است که روی صندلی ردیفی سالن انتظار نشسته. باقی افراد منتظر، معمولاً مسن یا میانسال هستند. چهره‌ها خواب آلود است، در ساعت 6 صبح. علیرضا 2 تا دفترچه بیمه دست‌اش گرفته و گاهی به سمت میز منشی سرک می‌کشد. حرکتی ناخودآگاه که باقی بیماران منتظر هم انجام می‌دهند. علیرضا بیمار نیست. خیلی زود است سر و کارش به دکتر ارتوپد بیفتد. او یک نوبت‌بگیر است. از یک سال و نیم پیش کارش همین است. کار ثابت‌اش. قبلاً نیمه وقت این کار را می‌کرده اما حالا، از وقتی تولیدی‌شان تعطیل شده، نوبت بگیری شغل تمام وقت اوست. مشتری‌ها را در همین صف‌های طولانی انتظار پیدا می‌کند. زنان و مردانی که سنی ازشان گذشته و نای منتظر ماندن‌های طولانی را ندارند. ترجیح می‌دهند مزدی به او بدهند تا به جایشان وقت دکتر بگیرد: «برای بیمارستان‌ها باید خیلی زود وقت گرفت. ساعت 4، 5 صبح. خیلی جاها وقت گرفتن تلفنی شده اما هنوز هم در خیلی  ازبیمارستان‌ها باید سر صبح رفت و نوبت گرفت. معمولاً دفترچه‌ها را می‌گیرم و توی نوبت می‌گذارم. خیلی وقت‌ها هم البته دفترچه لازم نیست. باید بیایی و اسم بنویسی. تلفنی و این‌ها قبول نمی‌کنند. حتماً باید کسی حضوری بیاید. ساعت 6 صبح اسم می‌نویسند و ساعت 11، 12 نوبت مریض می‌شود. برای کسانی که مسن هستند خیلی سخت است این همه وقت منتظر باشند. فقط هم مطب نیست. برای سونوگرافی و رادیولوژی هم گاهی باید چند ساعت منتظر ماند. بعضی‌ها بچه‌های‌شان را برای نوبت گرفتن می‌فرستند اما خب، همه که نمی‌توانند. آدم دلش به حال این پدر و مادرها می‌سوزد. من هزار تا بدبختی دارم وگرنه به خدا پول هم نمی‌گرفتم ازشان؛ گناه دارند. یک عمر کار کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند و حالا که پیر و از کار افتاده شده‌اند، هر روز باید یک پایشان بیمارستان باشد.»
 
علیرضا درست یادش نیست؛ اصلاً چطور شد به فکرش رسید این کار را بکند. یکی از آشناها که در بیمارستان کار می‌کند به او پیشنهاد داده. گفته هم ثواب دارد و هم کمک خرج است. خودش شماره علیرضا را به چند تا از مریض‌ها داده بوده. اتفاقاً چقدر هم استقبال کرده بودند: «شماره‌ام را دارند. باور نمی‌کنید زنگ خورم چقدر است. آدم از مریضی دیگران خوشحال نمی‌شود به خدا. بیشترشان مسن هستند. بعضی‌ها، بچه‌های‌شان زنگ می‌زنند و هماهنگ می‌کنند. خیلی هم راضی هستند. چون کارشان راه می‌افتد و به کار خودشان می‌رسند. سر مبلغ هم هیچ وقت چیزی تعیین نمی‌کنم. چند تا مشتری ثابت دارم که خیلی با آنها دوست هستم. همیشه هم خجالتم می‌دهند. بلافاصله برایم مبلغ را واریز می‌کنند. من هم خوشحال هستم از اینکه کاری برایشان می‌کنم. صبح زود نوبت می‌گیرم و بعد، نزدیک وقت‌شان که شد، زنگ می‌زنم بیایند. البته فقط هم صبح زود نیست. مطب بعضی پزشک‌ها هم کم از بیمارستان ندارد. باید چند ساعت منتظر بود که خب من این کار را می‌کنم. گاهی ساعت 4 بعد ازظهر مطب می‌روم و ساعت 12 شب نوبت بیمار می‌شود.»
 
علیرضا درآمد ثابتی از این راه ندارد. ماهی یک میلیون تا یک میلیون و 200 هزار تومان. البته آن‌جور که می‌گوید تمام وقت‌اش را برای این کار می‌گذارد و صد البته که درآمدش ثابت نیست و بالا و پایین دارد.
 
علیرضا تنها کسی نیست که به شغل نوبت بگیری اشتغال دارد. سمانه هم یک نوبت بگیر است. آن هم از نوع حرفه‌ای؛ 34 ساله و دیپلمه. سابقه‌اش از علیرضا بیشتر است. از 7 - 8 سال پیش در بیمارستان کار می‌کند. نه اینکه استخدام باشد؛ او همراه بیمار است. شغلش همین است. همدم بیمارانی است که کسی را برای همراهی ندارند. گاهی خانواده‌ها ترجیح می‌دهند کسی را استخدام کنند تا همراه بیمارشان باشد. سمانه همان شخص است. پول می‌گیرد و شب تا صبح کنار بیمار می‌نشیند. بر خلاف علیرضا، این شغل برای سمانه یک جورهایی موروثی است. مادرش قبل از او همین کار را می‌کرده. از 14، 15 سال پیش. آنقدر خوش اخلاق و مردمدار بوده که تا پیشنهاد می‌دهد دخترش هم بیاید، مریض‌ها بی‌چون و چرا قبول می‌کنند: «مامان حالا آرتروزش خیلی اذیت می‌کند. دیگر نمی‌تواند مریض‌ها را جابه‌جا کند. لگن بگذارد و روی پا بماند. من جای او هستم. بیشتر در همین بیمارستان. کار من ربطی به وظایف پرسنل بیمارستان ندارد. خیلی مریض‌ها باید همراه داشته باشند و کسی را ندارند. من می‌مانم و مراقب بیمار هستم. مثل خانواده خودم هستند. فرقی ندارد. مادرم همیشه همین را می‌گفت. می‌گفت باید به چشم فامیل خودت به مریض‌ها نگاه کنی. فکر کنی مادرت است. آن‌وقت کار کردن برایت راحت می‌شود.» از آنجایی که سمانه شب‌ها را در بیمارستان می‌گذرانده، صبح‌ها می‌توانسته برود طبقه پایین و برای درمانگاه‌ها وقت بگیرد. از همان جا بود که نوبت بگیری هم شد شغل پاره وقت‌اش. در آمدش از راه همراهی بیمار بد نیست. سمانه هم مثل علیرضا مجرد است اما خرج خانه می‌دهد. مادر دیگر نمی‌تواند کار کند. پدر از کار افتاده و برادری که در خانه است، بیکار. آقای سعیدی از علیرضا و سمانه هم حرفه‌ای‌تر است. کارت ویزیت دارد. دامنه فعالیت‌اش فراتر از یک نوبت بگیر است. برای خودش کلی لابی دارد. کارش فقط این نیست که برود در نوبت بنشیند. آنقدر دوست و آشنا در این سال‌ها پیدا کرده که دیگر برایش زحمت زیادی ندارد از فلان پزشک حاذق که 6 ماهه نوبت می‌دهد، در کوتاهترین زمان ممکن وقت بگیرد. روی کارت‌اش نوشته: «مشاور در امور پزشکی» این مشاوره به گفته خودش شامل خیلی چیزها می‌شود: «یک وقت هست که اصلاً مریض درست نمی‌داند باید کدام دکتر مراجعه کند. خیلی‌ها اشتباه فکر می‌کنند. من در این سال‌ها خیلی تجربه به دست آورده‌ام و تا شرح بیماری را بشنوم می‌دانم مریض باید پیش کدام دکتر برود. بین همین پزشک‌های متخصص هم بعضی‌هایشان در یک مورد بیماری خاص تبحر دارند. این‌ها را مریض‌ها نمی‌دانند. بهشان مشاوره می‌دهم تا وقت‌شان بی‌خود تلف نشود و از اول بدانند سراغ کدام پزشک بروند.»
 
آقای سعیدی، تحصیلات مرتبط ندارد. اصلاً دانشگاه نرفته و افتخارش هم این است که با کسب تجربه به جایی رسیده که می‌تواند کار خیلی‌ها را راه بیندازد. درآمدش هم بد نیست.
گذرتان به هر بیمارستان یا درمانگاهی بیفتد، با عده زیادی مواجه می‌شوید که برای ملاقات پزشک یا انجام سایر امور پزشکی در انتظارند. با وجود افزایش چشمگیر تعداد بیماران، بعید نیست ظهور مشاغلی از این دست که شاید حالا کمی غریب به نظر بیایند اما بعدها شاید وقتی از کسی می‌پرسیم شغل‌اش چیست، گلویی صاف کند و بگوید: نوبت بگیر یا همراه بیمار! 
 
 



منبع: ایران

تراز شبکه اجتماعی اخبار اقتصادی تراز نیوز تلگرام بازار اقتصاد ایران


اخبار تراز خبرگزاری اقتصاد ایران بازارمالی fatf





زمانبندی انتشار: 27 بهمن 1395 - 09:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن