تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829303374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راز فروش پسرخردسال در زندان بر ملا شد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: راز فروش پسرخردسال در زندان بر ملا شد
زن جواني كه به خاطر اعتيادش پسر چهارساله‌اش را به زن ديگري سپرده بود، وقتي به اتهام سرقت به زندان افتاد، متوجه شد او پسر خردسالش را به خانواده‌اي پولدار فروخته است.
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل زني جواني كه به اتهام سرقت در ندامتگاه زنان تهران‌بزرگ زنداني است از زن زنداني ديگري به نام شهناز به اتهام فروش پسر چهار ساله‌اش شكايت كرد.  با طرح اين شكايت، پرونده براي رسيدگي به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران در اختيار مأموران پليس قرار گرفت.

شاكي در توضيح ماجرا گفت: چندين سال قبل معتاد به موادمخدر شدم و به همراه پسر چهار ساله‌ام پويا زندگي مي‌كردم. زندگي سختي داشتم و از طرفي هم حوصله بچه‌داري نداشتم، به همين دليل اسفندماه سال قبل بود كه يكي از دوستانم به نام بهار مرا تشويق كرد پسر چهار ساله‌ام را به زن جواني به نام شهناز بسپارم و چندسال بعد كه بزرگ‌تر شد دوباره تحويل بگيرم. او گفت كه شهناز زن پولدار و با اصالتي است و من نگران پسرم نباشم. از آنجايي كه بهار دوست صميمي‌ام بود به حرف‌هايش اعتماد كردم و پسرم را موقتاً‌  به شهناز سپردم. مدتي بعد من به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شدم و ديگر از شهناز و پسرم خبري نداشتم. فكر مي‌كردم زن به خوبي از پسرم مراقبت مي‌كند و به همين خاطر خيالم راحت بود، تا اينكه مدتي بعد ناگهان با شهناز در زندان روبه‌رو شدم.

وقتي او را در زندان ديدم شوكه شده بودم تا اينكه فهميدم او هم به خاطر ارتكاب جرمي به زندان افتاده است. خيلي نگران پويا شدم و از شهناز سراغش را گرفتم. او هر روز به من دلگرمي مي‌داد و مدعي بود پسرم را به خانواده‌اش كه پولدار هستند، سپرده است و جاي نگراني ندارد. من كه چاره‌اي نداشتم حرف‌هايش را باور كردم و دلخوش بودم به اينكه پس از آزادي از زندان پسرم را از خانواده شهناز تحويل بگيرم. وي ادامه داد: مدتي گذشت تا اينكه يك‌روز بهار براي ملاقات من به زندان آمد. وقتي ماجرای  شهناز را براي او توضيح دادم، او هم شوكه شد و قرار شد درباره پسرم تحقيق كند و به من خبر بدهد. چند روز قبل بهار دوباره به ملاقات من آمد و گفت وقتي من به اتهام سرقت به زندان افتادم، شهناز پسرم را به مبلغ زيادي به خانواده پولداري فروخته است. در حالي كه به شدت نگران پويا بودم به سراغ شهناز رفتم و خواستم پسرم را به من برگرداند، اما او قبول نمي‌كند. هر چقدر التماس كردم، فايده‌اي نداشت و شهناز واقعيت را به من نگفت به همين دليل الان از او به اتهام فروش پسر خردسالم شكايت دارم.

در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه دارد، صبح ديروز شهناز به دستور قاضي‌سهرابي از زندان براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد.
   
متهم در بازجويي‌ها فروش پسر چهار ساله را انكار كرد
وي در ادعايي گفت: سال قبل بود كه بهار مرا به شاكي معرفي كرد. او گفت: شاكي معتاد است و توان نگهداري پسرش را ندارد و از من خواست تا از او مراقبت كنم. پس از چند جلسه حرف زدن در نهايت شاكي پويا را براي مراقبت به من سپرد تا اينكه متوجه شدم او به اتهام سرقت به زندان افتاده است. پس از آن مدتي از پويا مراقبت كردم، اما ناگهان در زندگي‌ام با مشكل روبه‌رو شدم به همين دليل مجبور شدم پويا را براي نگهداري در اختيار خانواده پولداري قرار دهم. وقتي به زندان افتادم، خواستم شاكي نگران نشود و به دروغ گفتم پدر و مادرم از پسرش نگهداري مي‌كنند. وي در پايان گفت: من فروش پسر خردسال را قبول ندارم و حاضرم پويا را از خانواده پولدار پس بگيرم و تحويل مادرش بدهم.
تحقيقات درباره اين پرونده به دستور قاضي سهرابي ادامه دارد.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن