محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829274497
یادی از «ابراهیم هادی» در سالروز شهادتش
واضح آرشیو وب فارسی:الف: یادی از «ابراهیم هادی» در سالروز شهادتش
تاریخ انتشار : جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۹
یکی از آشنایان ابراهیم درباره ادب او روایت میکند:« با موتور میرفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید و با اینکه مقصر بود، به ما بیاحترامی کرد. من دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قویای که دارد، پائین بیاید و جوابش را بدهد.ولی ابراهیم با آن لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد.» به گزارش ایسنا، ابراهیم هادی اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان متولد شد. او چهارمین فرزند خانواده بشمار میرفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را بدرستی شناخته بود. پدری که توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. دوران دبستان را به مدرسه طالقانی و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان درس خواند. سال1355 توانست دیپلم ادبی بگیرد. از همان سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد.حضور در«هیئت جوانان وحدت اسلامی» و همراهی وشاگردی استادی نظیر «علامه محمد تقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب در سازمان تربیت بدنی مشغول و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ابراهیم همچون معلمی فداکار و متعهد به تربیت دانشآموزانش پرداخت. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد و در والیبال و کشتی بینظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستاد.مردانگی او را میتوان در ارتفاعات سر به فلک کشیده «بازیدراز» و «گیلانغرب» تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسههای او در این مناطق هنوز در یاد همرزمانش میدرخشد.ابراهیم در عملیات «والفجر مقدماتی»، پنج روز به همراه بچههای گردان «کمیل» و «حنظله» در کانالهای «فکه» مقاومت کردند و تسلیم دشمن نشدند. سرانجام در روز 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به پشت خط مقدم او تنها ماند و از آن پس دیگر کسی او را ندید و گمنام باقی ماند. مزار یادبود این قهرمان شهید در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به چشم میخورد. ابراهیم به دلیل ویژگیهایی اخلاقی، فرماندهی و شخصیتیای که داشته است تا کنون به عنوان یکی از شهدای مفقودالجسدی شناخته میشود که شنیدن زندگینامه او برای هر جوانی دلانگیز و هیجانآور است. در یکی از خاطرات درباره او نقل شده است:«درهمان ایام پایانی دبستان ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت که ابراهیم برو بیرون و تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کار کرده. اما روی حرف پدر حرفی نمیزدند. شب بود که ابراهیم برگشت با ادب به همه سلام کرد. سوال شد ناهار چه کار کردی؟ پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان میداد منتظر جواب ابراهیم بود. ابراهیم خیلی آهسته گفت که تو کوچه راه میرفتم دیدم یک پیرزن کلی وسایل خریده و نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمیخواستم قبول کنم، ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلاله چون براش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم.» یکی از آشنایان ابراهیم درباره ادب او روایت میکند:« با موتور میرفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید و با اینکه مقصر بود، به ما بیاحترامی کرد. من دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قویای که داره پائین بیاید و جوابش را بدهد.ولی ابراهیم با آن لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد.» درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل میکند:« به بچههای گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام میکند چون فقط آتش و دود بود که دیده میشد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین میخوردند و بلند میشدند. میان سرخی غروب بالاخره آنها به خاکریز ما رسیدند. پرسیدیم از کجا میآیید؟ گفتند: از بچههای گردان کمیل هستیم. با اضطراب پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، کمی مکث کردند و ادامه دادند:ما این دو روز زیر جنازهها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی میزد، یک طرف با تیربار شلیک میکرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم میکرد، به مجروحان رسیدگی میکرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف میزنید مگر فرماندههتان شهید نشده بود؟ گفت:جوانی بود که نمیشناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم میکرد و روحیه میداد. داشت روح از بدنم خارج میشد. سرم داغ شده بود. آب دهانم را فرو دادم چون که اینها مشخصات ابراهیم بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو میگی درسته؟ الان کجاست؟ گفت:آره انگار یکی دوتا از بچههای قدیمی آقا ابراهیم صداش میکردند. یکی دیگر گفت:تا آخرین لحظه که عراق آتش میریخت زنده بود، به ما گفت: عراق نیروهایش را عقب برده است حتما میخواهد آتش سنگین بریزد، شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوت است عقب بروید. دیگری گفت: من دیدم که او را زدند. با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین. بیاختیار بدنم سست شد. دیگر نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. سرم را روی خاک گذاشتم و تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور شد. از گود زورخانه تا گیلان غرب و ...بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شده بود !رفتم لب خاکریز میخواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچهها گفت با رفتن تو ابراهیم بر نمیگردد . همه بچهها حال و روز من را داشتند. وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود:«ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان کو شهیدانتان؟ » صدای گریه بچهها بیشتر شد. خبر شهادت و مفقود شدن ابراهیم خیلی سریع بین بچهها پخش شد. یکی از رزمندهها که با پسرش در جبهه بود گفت:همه داغدار ابراهیم هستیم. به خدا اگر پسرم شهید شده بود آنقدر ناراحت نمیشدم.هیچ کس نمیداند ابراهیم چه آدم بزرگی بود. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند.» همچنین یکی از اعضای خانواده شهید ابراهیم هادی درباره چگونگی گفتن خبر شهادت به مادرشان را این چنین توضیح میدهد: «پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید که چرا ابراهیم مرخصی نمیآید با بهانههای مختلف بحث را عوض میکردیم و میگفتیم: الآن عملیات است ، فعلاً نمیتواند به تهران بیاید. خلاصه هر روز چیزی میگفتیم.تا اینکه یکبار دیدم مادر آمده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته است و اشک میریزد. آمدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟، گفت:من بوی ابراهیم رو حس میکنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و..وقتی گریهاش کمتر شد گفت:من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده است. ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی به او گفتم: بیا برایت به خواستگاری برویم میگفت: نه مادر، من مطمئنم که برنمیگردم. نمیخواهم چشم گریانی گوشه خانه منتظر من باشد.چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه میکرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم از دایی بخواهیم به مادر حقیقت رو را بگوید. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی. سی. یو بیمارستان بستری شد.» کتاب «سلام بر ابراهیم» در صفحه 135 به بیان خاطرات و بخشهایی از زندگی نامه این پهلوان شهید پرداخته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]
صفحات پیشنهادی
علی حسین استادزاد ، ابراهیم هادیان، کریم اسلاملوئیان ، احمد صدرایی جواهری برآورد سری زمانی شاخص دانش در اقتصاد
علی حسین استادزاد ابراهیم هادیان کریم اسلاملوئیان احمد صدرایی جواهریبرآورد سری زمانی شاخص دانش در اقتصاد ایران با روش لوینسون و پترین طی دوره 40 ساله سطح دانش برای اقتصاد ایران دارای روندی صعودی با نرخ رشد 0 42 درصد به طور میانگین برای هر سال بوده است این نرخ رشد برای کشورهادیزاده: شانس زیادی برای کسب مدال در بازیهای اسلامی داریم
هادیزاده شانس زیادی برای کسب مدال در بازیهای اسلامی داریم مسوول انجمن دوومیدانی نابینایان گفت شانس زیادی برای مدالآوری در دو رشته جودو و دوومیدانی نابینایان و جانبازان و معلولان در بازیهای کشورهای اسلامی داریم علی اصغر هادیزاده در گفتوگو با ایسنا با اشاره به حضور دو رشتابراهیموویچ: لیورپول فشار زیادی را رو ما وارد کرد - ورزش11
به گزارش ورزش 11 دقایقی پیش شیاطین سرخ با گل دقایق پایانی زلاتان از شکست خانگی برابر لیورپول گریختند زلاتان گفت این بهترین عملکرد از سوی ما نبود جدال برابر لیورپول همانند یک جنگ دشوار بود زیرا ما با یک گل از حریف عقب افتادیم و بعد از آن ما حریف را وادار به عقب نشینی کردیم بع۱۵۵پروژه عمرانی در میادین میوه و تره بار تهران بهره برداری می شود
تا پایان امسال ۱۵۵پروژه عمرانی در میادین میوه و تره بار تهران بهره برداری می شود شناسهٔ خبر 3895898 - جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸ ۰۹ جامعه > شهری jwplayer display inline-block; مدیرعامل سازمان مدیریت میادین میوه وتره بار گفت ۱۵۵ پروژه عمرانی در میادین و بازارهای میوه و ترهمدیرکل بنیاد مسکن: 9 طرح هادی روستایی آذربایجان غربی در دهه فجر به بهره برداری می رسد
مدیرکل بنیاد مسکن 9 طرح هادی روستایی آذربایجان غربی در دهه فجر به بهره برداری می رسد ارومیه- ایرناـ مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی آذربایجان غربی گفت 9 طرح هادی روستایی این استان با هزینه ای بالغ بر 37 میلیارد ریال در دهه فجر به بهره برداری می رسد محمود بدلی روز یکشنبه در گفتسمینار پیوند سلول های بنیادی غرب کشور در کرمانشاه برگزار شد
سمینار پیوند سلول های بنیادی غرب کشور در کرمانشاه برگزار شد کرمانشاه- ایرنا- اولین سمینار پیوند سلول های بنیادی غرب کشور با حضور اساتید و کارشناسانی از دانشگاه های علوم پزشکی غرب کشور و رییس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه روز پنجشنبه در سرسرای اجتماعات بیمارستان امام رضا ع کرمانشابسترهای مدیریت جهادی، در شهرداریها بیش از هر مجموعه دیگری بارز است
بسترهای مدیریت جهادی در شهرداریها بیش از هر مجموعه دیگری بارز است نماینده شهرداران کشورمان با اشاره به این که بخش قابلتوجهی از بار توسعه و عمران کشور بر دوش شهرداریها است گفت قابلیتها و بسترهای تحقق مدیریت جهادی و اقتصاد مقاومتی در شهرداریها بیش از هر مجموعه دیگر اجراییعمو هادی، کارتن خوابی که به زندگی برگشت
معتادی که با جت مسیر اعتیاد را طی کرد عمو هادی کارتن خوابی که به زندگی برگشت فاروج- ایرنا- یکی پیاده می آید و یکی با جت اما به هرشکل و با هر شیوه ای که در این مسیر بیفتی تهش به بن بست می رسی اعتیاد سقوط در برزخی است که خلاصی از آن ساده نیست این ها را عمو هادی 44 ساله گفت کچمران: فرهنگ عذرخواهی در کشور هنوز نهادینه نشده است
چمران فرهنگ عذرخواهی در کشور هنوز نهادینه نشده است عضو کمیته حقوقی شورای شهر تهران اعلام کرد فرهنگ عذرخواهی هنوز در جامعه نهادینه نشده است به گزارش ایسنا مهدی چمران در جلسه نوبت عصر شورای شهر تهران که به بررسی ابعاد پلاسکو با حضور شهردار تهران میپردازد با انتقاد از تذکرات برخکارگر جوان زیر حجم زیادی از خاک مدفون شد
سخنگوی آتشنشانی تهران گفت کارگر جوان هنگام کار در چاه بر اثر ریزش دیواره آن زیر حجم زیادی از خاک مدفون شد و جان باخت سید جلال ملکی در گفتوگو با تسنیم پویا با اعلام خبر مرگ کارگر جوان بر اثر ریزش چاه در خیابان جهاداکبر درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد ساعت 14 56 امروز حادثه-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها