واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پسر ناخلف دست به جنايت آتشين زد
پسر ناخلف وقتي متوجه شد مادرش قصد دارد براي كمك به وي او را در كمپ ترك اعتياد بستري كند، دست به جنايت زد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 14 روز يكشنبه، 17 بهمنماه بود كه جسد سوخته زني سالخورده در حاشيه روستاي چهلگيز قيامدشت پيدا شد. وقتي مأموران كلانتري 174 قيامدشت در محل حاضر شدند، معلوم شد اين زن لباس خارج از منزل به تن دارد و از ناحيه كمر به بالا دچار سوختگي شديد شده و قابل شناسايي هم نيست. وقتي پرونده به دستور قاضي به تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران سپرده شد، راننده يك دستگاه كاميون كه خبر كشف جسد را گزارش داده بود، مورد تحقيق قرار گرفت. او در شرح ماجرا گفت: ساعت 13:45 روز حادثه از جاده فرعي معدني كه همان حوالي است، در حال عبور بودم كه متوجه يك خودروي سواري زرد رنگ شدم كه كنار جاده توقف كرده بود. از آنجا كه فقط خودروهاي سنگين در اين مسير تردد ميكردند، تعجب كردم. وقتي به آن خودرو نزديك شدم، متوجه شدم كه تاكسي است. هنوز به خودروي تاكسي نرسيده بودم كه شروع به حركت كرد. در حال حركت بود كه موفق شدم چند شماره از پلاك خودرو را به ذهنم بسپارم.
منتهي به معدن، در حال تردد بودم كه يك دستگاه خودروي زرد رنگ را بالاي جاده معدن مشاهده كردم! تعجب كردم چراكه اين جاده صرفاً محل تردد كارگران معدن است و آنها نيز به علت شرايط جاده، كمتر از خودروي شخصي استفاده ميكنند. با نزديك شدن به خودروي زرد رنگ متوجه شدم كه خودرو تاكسي است؛ در حالي كه فاصله زيادي با تاكسي نداشتم، تاكسي در خلاف جهت من شروع به حركت كرد و من در آن لحظه موفق شدم قسمتي از شماره پلاك تاكسي را به ذهنم بسپارم. در حالي كه تاكسي را از آينه ماشينم ميديدم، متوجه دود زيادي از كنار جاده شدم به خاطر همين دوباره به محل برگشتم و جسد پيرزن را داخل گودالي در حال سوختن ديدم و به پليس خبر دادم.
بعد از ثبت حرفهاي راننده كاميون، كارآگاهان با بررسي بانك اطلاعات افراد مفقود شده متوجه شدند كه روز حادثه زن جواني مأموران كلانتري 151 يافت آباد را از گم شدن ناگهاني مادر62 سالهاش با خبر كرده بود. از آنجا كه احتمال داشت جسد كشف شده متعلق به مادر شاكي باشد، بررسيها در اين باره به جريان افتاد و معلوم شد كه جسد متعلق به همان زن ناپديد شده است. با كشف هويت مقتول تحقيقات براي شناسايي عامل حادثه به جريان افتاد. خيلي زود معلوم شد كه پسر40 ساله مقتول كه محمد نام دارد، صاحب يك خودروي تاكسي زردرنگ است. چند شمارهاي هم كه راننده كاميون از پلاك خودروي تاكسي در اختيار پليس گذاشته بود با شماره پلاك خودروي محمد مطابقت داشت، بنابراين او به عنوان مظنون اصلي بازداشت شد.
محمد كه اعتياد شديدي به ترياك و شيشه داشت و آثار خراش زيادي هم در صورتش وجود داشت، در اولين تحقيقات قتل را انكار كرد، اما در بازجوييهاي بعدي به جرمش اعتراف كرد. او توضيح داد: روز حادثه مادرم گفت كه حالش بد است و خواست او را به بيمارستان ببرم. وقتي وارد بزرگراه آزادگان شديم، فهميدم كه ميخواهد من را در كمپ بستري كند. سر اين موضوع بود كه با او درگير شدم. او به صورتم چنگ انداخت. عصباني شدم و با پيچگوشتي كه كنار صندلي داشتم چند ضربه به او زدم كه كشته شد. بعد بدون هدف رانندگي كردم تا اينكه وارد يك جاده فرعي شدم. در جاي خلوتي جسد را به گودالي در حاشيه جاده بردم. سپس به رويش بنزين ريختم و كبريت كشيدم. در همان حال متوجه شدم كه يك كاميون در حال نزديك شدن است به خاطر همين سوار تاكسيام شدم و از محل دور شدم.
سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: با توجه به اعتراف متهم به قتل مادرش، به دستور قاضي تحقيقات بيشتر از او در اداره دهم پليس آگاهي تهران جريان دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]