واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: امروزه و با گسترش فوقالعاده اینترنت، سایتهای داتکام به وفور یافت میشوند و بخش بزرگی از توجهات بیش از آنکه به این سایتها و نشانیهایشان باشد، به سرویسهای گوناگون و نرمافزارهای موبایلی جلب است که حکمرانان جدید این عرصه به شمار میآیند، اما دو دهه پیش از این ماجرا بسیار متفاوت بود.
اینترنت که دوران بلوغش آغاز شده بود، بستر مهیا و بکری برای موج شرکتهای نوپا و سرمایهگذارانی بود که با ورود همهجانبه به این بازار، سودهای سرشاری را نصیب خود کنند، موجی که همراه بود با تولد پدیدهای به نام «حباب داتکام» و حبابی که سرانجامی بسیار تلخ داشت. دههها پیش از آنکه اصلا اصطلاحی به نام «داتکام» وجود داشته باشد، اینترنت که در آن زمان شبکه دارپا نامیده میشد، توسط وزارت دفاع آمریکا ایجاد شد؛ شبکهای که هیچکس به مخیلهاش هم خطور نمیکرد دامنهاش سراسر کره زمین را دربرگیرد و کاربرانش به میلیونها و میلیاردها برسد. آغاز دهه 90 میلادی و گسترش دسترسی کاربران مختلف به اینترنت، اما شروعی بود برای انقلابی در اقتصاد اینترنتی. اواخر این دهه شرکتهای کوچک و بزرگ بسرعت به ظرفیت این بازار عظیم پی بردند و سایتهای «داتکام» (سایتهای با دامین com.) یکی پس از دیگری بر این بستر حاصلخیز سربرآوردند. هر کس با دوستانش دور هم جمع میشدند، رایانهای در گاراژ خانهشان به پا میکردند و سایتی میساختند. سرمایهگذاران هم که شاهد این رشد چشمگیر بودند، شروع به ریختن سرمایه در این شرکتها و خرید سهامهایشان کردند. با سودهایی که از این بازار به دست میآمد، کسی هم نگاهی به قیمتهای عجیب و غریب این سهامها نمیکرد. ریسک خرید سهام این شرکتها هم راهحل داشت: هر قدر میتوانی از سهام شرکتهای رقیب هم بخر و اجازه بده بازار تصمیم بگیرد چه کسی برنده میشود! بهرههای پایین در سالهای 1998 و 1999 هم کمککار بزرگی در راه این رشدهای نجومی بود. در این دوره، مدل کسبوکار یک شرکت داتکام کلاسیک بر پایه اثرات شبکهای (Network Effects) بنا شده بود. به این معنا که هدف اصلی ساختن سهم بازار بود و نه سوددهی. این شرکتها معمولا سرویسها یا محصولات تولیدیشان را رایگان در اختیار کاربران میگذاشتند، با این انتظار که به اندازهای برندشان را قدرتمند کنند که در آینده بتوانند بابت سرویسهایشان درخواست هزینه کنند. شعار مشهور و پرطرفدار «سریع بزرگ شو!» (Get big fast) عملا نشاندهنده همین مدل بود. اوج حباب در اصطلاحات اقتصادی، حباب بازار سهام به افزایش و انفجار قیمتهای سهام در یک صنعت خاص گفته میشود. حباب هنگامی اتفاق میافتد که خریداران، سهامی را به دلیل رشد سریع و احتمال افزایش قیمت بیشتر در آینده خریداری کنند؛ به جای آنکه این کار را به دلیل ارزان شدن سهام انجام دهند. اتفاقی که دقیقا برای شرکتهای اینترنتی در آن دوره رخ داد. از یک سو، رسانههای آمریکایی، حتی رسانههای معتبری چون فوربز (Forbes) یا والاستریت ژورنال (Wall Street Journal)، همه افراد را تشویق به سرمایهگذاری با ریسک در شرکتهای مختلف میکردند. در حالیکه در بسیاری از این شرکتها بنیادیترین مسائل اقتصادی هم بدرستی رعایت نمیشد. این تشویقها و سرمایهگذاریهای خرد و گسترده، جامعه را به سمت آینده روشنی در بازار فناوری پیش میبرد که سرابی بیش نبود. از سوی دیگر، شرکتهای اینترنتی تازه به دوران رسیده یکی پس از دیگری IPOهایشان (عرضه اولیه سهام) را برگزار میکردند و موسسان آنها یکشبه به ثروت هنگفتی میرسیدند. در اوج دوره حباب داتکام، این امکان وجود داشت که شرکتی یک IPO داشته باشد و حجم قابلتوجهی پول را هم جمع کند، بدون آن که حتی یک سنت درآمد داشته باشد! جالب است بدانید در این حالت، تحلیل وضعیت و آینده شرکت براساس «نرخ خرج» (Burn Rate) صورت میگرفت. [نرخ خرج، نرخی است که یک شرکت فاقد مدل کسبوکار مشخص سرمایه جذبشدهاش را خرج میکند!] تبلیغات نیز در این دوره نقشی موثر در ایجاد حباب بازی کردند، چون همه تمرکز روی جذب مخاطب بود، شرکتها با اسامی خاص و عجیب از هر نوع تبلیغی برای رسیدن به این هدف بهره میبردند؛ تبلیغات تلویزیونی، چاپی و حتی در رویدادهای مهم ورزشی. ژانویه 2000 و تنها در فینال مسابقات فوتبال آمریکایی (که بزرگترین رویداد ورزشی آمریکا به شمار میآید)، 16 شرکت داتکام هر کدام بیش از دو میلیون دلار بابت 30 ثانیه تبلیغ پرداخت کرده بودند! در این شرایط و با اهمیت بیشتر رشد در مقابل سوددهی، عجیب نبود مدیران این شرکتها به سوی خرجهای اشرافی و مسرفانه روی آورند. خرجهایی که گاهی شامل فضاهای کاری عجیب و غریب یا تفریحات خاص میشد. کارمندانی هم که در ابتدای کار شرکت به جای حقوق سهام دریافت میکردند، پس از IPO به میلیونر تبدیل میشدند! آنها نیز به نوبه خود این ثروت بادآورده را دوباره در داتکامهای بیشتری سرمایهگذاری میکردند تا این چرخه کماکان ادامه یابد! ترکیدن حباب ماجرا داشت بخوبی پیش میرفت. شرکتها تأسیس، مدیران ثروتمند و افراد عادی سهامدار میشدند... تا مارس 2000 که یکباره همهچیز تغییر کرد. 10 مارس، مجموع ارزش سهام بازار بورس آمریکا، نزدک (NASDAQ) حدود 6.7 میلیارد دلار بود، اما در آن سوی این قله، سقوطی عظیم کمین کرده بود که از روز بعد از آن آغاز شد. 30 مارس، ارزش سهام به شش میلیارد دلار رسیده بود و در ابتدای ماه بعد، به 5.7 میلیارد دلار. در فاصله کمتر از یک ماه، نزدیک به یک میلیارد دلار سهام به طور کامل ناپدید شد! و البته این تازه آغاز کار بود. تا سال 2001، شاخص سهام نزدک تا حدود 78 درصد فروریخت و سهامداران نزدیک به پنج میلیارد دلار ضرر کردند!
با وقوع این بهمن سرمایه، بسیاری از شرکتهای کوچک مانند Pets.com، Startups.com، Open.com و theGlobe.com با سرمایههای چند صد میلیون دلاری اعلام ورشکستگی کردند. شرکتهای داتکام بزرگتر نیز پس از تحمل ضررهای هنگفت توانستند دوام بیاورند. شرکت سیسکو 86 درصد سهامش را از دست داد و آمازون هم سهامش از 107 دلار به هفت دلار پس از سقوط رسید! درسها هیچ تغییری یکشبه اتفاق نمیافتد! یکی از بزرگترین اشتباهات سرمایهگذاران حباب داتکام تخمین نادرست سرعت انطباق بازار با ایدههای جدید بود. هر شرکتی با ایده جذاب و نو، مدتی طول میکشد تا بتواند بازار خود را بیابد. زود بودن همیشه هم خوب نیست! هر قدر هم ایده شما فوقالعاده باشد، در نبود بستر مناسب برای کاربران، بازاری هم برای آن در کار نخواهد بود. ایدهای موفق خواهد بود که در زمان مناسب مطرح شود. کمی خلاقیت به خرج دهید! ایده بسیاری از استارتآپهای اینترنتی شکستخورده فقط در همین حد بود که کسبوکار موجود را در یک وبسایت بگنجانند، یا از روی سایت دیگری که این کار را کرده کپی کنند! از قدرت بستری مانند اینترنت یا موبایل استفاده کنید تا یک کسبوکار را به نفع خودتان شکل دهید. محمود صادقی ضمیمه کلیک جامجم
دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 16:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]