واضح آرشیو وب فارسی:الف: آیا ترامپ بر طبل جنگ میکوبد؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۴۰
آقای ترامپ در دوره رقابتهای انتخاباتی و پس از پیروزی و ورود به کاخ سفید، با اتخاذ مواضع تند ضد ایرانی، به گونهای رجزخوانی میکند که گویا بر طبل جنگ میکوبد. آیا اینچنین است و این رجزخوانیها و لفاظیها، از یک جنگ پیشرو خبر میدهد؟ قبل از پاسخ به این پرسش، باید نگاه خود را نسبت به ترامپ و دولت وی دقیق و منطبق با واقع نماییم. ترامپ از زمان ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی با خانم هیلاری کلینتون و پس از انتخاب شدن به عنوان رئیسجمهور امریکا، طوری سخن گفته و در قبال موضوعات داخلی و خارجی ایالات متحده اظهار نظر کرده که گویا یک استثنا در تاریخ امریکا است. اکنون در داخل کشور ما هم عدهای به دنبال جا انداختن همین نوع نگاه هستند و میگویند باید بین امریکا و ترامپ به عنوان یک پدیده و استثنا تفاوت قائل بود. عمدتاً کسانی این رویکرد را نسبت به دولت ترامپ دارند که پیش از این، به بزک کردن امریکا روی آورده، به دنبال گشودن باب مذاکره با این کشور و آغاز همکاریها بودند. آیا واقعاً اینچنین است و میتوان بین ترامپ و سیستم سیاسی حاکم بر امریکا تفاوت قائل شد؟ شواهد و قرائن نشان میدهد که هرچند برخی از موضعگیریهای آقای ترامپ به نوعی برای سیستم سیاسی ـ اقتصادی حاکم بر امریکا چالشبرانگیز است، لکن آقای ترامپ به عنوان نماینده همین سیستم اکنون قدرت اجرایی را به دست گرفته است. به عبارت دیگر شرایط کنونی ایالات متحده در داخل و خارج و اقتضائات این کشور چنین رئیسجمهوری را طلب میکند. امریکا دچار بحرانهای جدی شده است. نظام سرمایهداری حاکم بر ایالات متحده با چالشهای فراوان روبهرو است و برای عبور از این چالشها، نیازمند رئیس جمهوری با مختصات آقای ترامپ میباشد. آقای ترامپ با همین ادبیات به ظاهر در مواردی مغایر با نظام سرمایهداری و حامی تودههای مردم و فقرا آمده است تا از منافع نظام سرمایهداری محافظت و منافع این اقلیت یک درصدی حاکم در تمامی امور را تأمین کند. از این منظر آقای ترامپ و آقای اوباما، دو روی یک سکه هستند. بنابراین کسانی که افسوس رفتن اوباما را میخورند و از آمدن ترامپ نگران میباشند، باید برای شناخت ماهیت نظام سرمایهداری و سیاست گردش قدرت سیاسی در این نظام بیشتر تأمل کنند. آقای ترامپ براساس همین رویکرد کلی پیشگفته، میخواهد بگوید برخوردش با انقلاب اسلامی و ملت ایران، متفاوت از اسلافش خواهد بود. او با عبارتهایی تند، میخواهد خود را قاطع و کوبنده معرفی کرده و از این جهت، ملت ایران را نسبت به روزهای سخت در پیش رو بترساند! به عنوان مثال ایشان در پیامهای توئیتری خود در روزهای گذشته، پیامهایی با این محتوا به ایران ارسال کرده است: «ایران رسماً به خاطر پرتاب موشک بالستیک اخطار گرفته است. آنها باید قدر این توافق بسیار بد با امریکا را میدانستند» یا «ایران داشت نفسهای آخر را میکشید و رسماً در حال فروپاشی بود که امریکا آمد و با یک توافق نجاتش داد!» یا «ایران با آتش بازی میکند، آنها قدر مهربانی اوباما را ندانستند، من آنطور نیستم!» این نوع رجزخوانیها، در بیان دیگر مقامات دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی هم مشاهده میشود. به طور قطع در آینده، شاهد حجم بیشتری از این نوع لفاظیها از سوی مقامات کاخ سفید خواهیم بود. آقای مایکل فلین، مشاور امنیت ملی امریکا، با ادبیاتی کپیبرداری شده از رئیسجمهور جدیدالورود به کاخ سفید، با اشاره به آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی در روزهای اخیر میگوید: «ما امروز رسماً به ایران اخطار میدهیم!» نکته بسیار مهم در این رجزخوانیها، تکرار جمله و نخنما شده در دوره هشتساله اوباما است. آقای ترامپ هم این جمله را به ارث برده و برای تهدید جمهوری اسلامی و ملت ایران میگوید: «همه گزینهها در قبال ایران بر روی میز است.» بنابر موارد پیش گفته، آیا آقای ترامپ به دنبال راه انداختن یک جنگ علیه ملت ایران است؟ اگر قاعده مورد اشاره را بپذیریم که آقای ترامپ، یک سیستم و جریان را نمایندگی میکند، باید گفت که گفتمان آن سیستم و جریان حاکم بر امریکا، این است که ایالات متحده در شرایط مناسب برای آغاز یک جنگ در غرب آسیا و آن هم علیه جمهوری اسلامی قرار ندارد. به عبارت دیگر سالهای سال است که امریکاییها، فکر اقدام نظامی علیه ملت ایران را از سر خود بیرون کرده و عملاً به آن نمیاندیشند، گرچه ایران را مرتب به اقدام نظامی تهدید کرده و خواهند کرد. دلیل این انصراف از جنگافروزی مستقیم امریکا علیه ملت ایران، قدرت پاسخگویی کوبنده و قاطع جمهوری اسلامی به هر نوع تجاوز و در هر سطحی است. سیستمهای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و سیاسی امریکا، ایران را یک هدف سخت و تسخیرناپذیر ارزیابی میکنند. آنان به خوبی دریافتهاند که ایران با تمامی کشورهایی که امریکا در دهههای گذشته به جنگ با آنان روی آورده، بسیار متفاوت است. آنان با بخشی از قدرت آشکار جمهوری اسلامی در درون مرزها و در منطقه راهبردی غرب آسیا، آشنا بوده و نیک میدانند که ملت ایران از یک قدرت ناپیدا هم در مقیاس بالا برخوردار است. بنابراین وقتی امریکاییها چنین برآوردی را از قدرت دفاعی ملت ایران و نظام اسلامی دارند، هرگز به آقای ترامپ اجازه بازی با دم شیر را نمیدهند. وقتی نخبگان سیاسی و نظامی امریکا میدانند که با شلیک یک گلوله به سمت ایران با چه واکنش تند و غیرمنتظرهای از سوی جمهوری اسلامی مواجه میشوند، هرگز اجازه نمیدهند آقای ترامپ با آتشبازی علاوه بر برهم خوردن امنیت رژیم صهیونیستی، جان هزاران هزار امریکایی در منطقه خلیج فارس و کشورهای اطراف ایران به خطر بیفتد. دوران امپراتوری امریکا و حضورش در منطقه خلیج فارس پایان یافته و چارهای جز سپردن این منطقه به ملتهای آن ندارد. آری، آقای ترامپ به زودی خواهد فهمید که راه توسعه قدرت جبهه انقلاب اسلامی از یک طرف و راه افول قدرت جبهه مستکبرین، یک راه بیبازگشت است. او خواهد فهمید که هرگز نمیتواند براساس شعارهای تبلیغات انتخاباتیاش، امریکا را به موقعیت و دوران ابرقدرتیاش بازگرداند. آری دوران ایالات متحده امریکا هم همانند دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق رو به پایان است. دوران جدیدی در راه است و آن دوران، عصر اسلام انقلابی با ظهور تمدن نوین اسلامی است. نشانههای ظهور این دوران، در افق پدیدار است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]