واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چرا روضه «ماجان» نميگرياند؟!
موضوع فيلم «ماجان» يک موضوع کاملاً انساني و وابسته به عاطفه مادري است.
نویسنده : شيدا اسلامي
موضوع فيلم «ماجان» يک موضوع کاملاً انساني و وابسته به عاطفه مادري است. تقابل دو نگاه کاملاً متضاد در مورد اين موضوع انساني و عاطفي ميتواند موجد يک کشمکش جذاب و درگيرکننده باشد، به شرط اينکه شخصيتهاي متقابل فيلم عمق پيدا کنند تا مخاطب با جان نوشتار سينمايي داستان در صفحات فيلم همراه شود. شايد در مورد پرداخت شخصيت مادر در فيلم که به طرز غير قابل باوري، بدون آنکه هيچ ويژگياي از شمالي بودن زن(لهجه يا...) ديده شود، «ماجان» خوانده ميشود؛ بتوان تا حدودي قانع شد- هرچند که خود اين رفتارها هم موجد تناقضهايي آشکار است- اما در مورد پدر و رفتارهاي بسيار تند و خشونتبارش، ايراد با قوت باقي است.
البته قبل از عبور از اين نکته، ناگفته نگذاريم که اگر دو کاراکتر پدر(فرهاد اصلاني) و مادر(مهتاب کرامتي) در فيلم شهرستاني و با ويژگيهاي مردمان اقليم مورد نظر طراحي ميشدند، احتمال اينکه بتوان با استفاده از بافت جامعه شناختي و فرهنگ و سنن جاري در محيط به ريزهکاريها و ظرايف بيشتري در مورد فيلم دست يافت، بيشتر ميشد که متأسفانه در فيلمنامه مدنظر قرار نگرفته و به آساني به صرف انتخاب نام بيپيوست و بيهويت «ماجان» براي فيلم اکتفا شده که انتظار اوليه مخاطب از ديدن فيلمي درگير با ويژگيهاي يکي از اقوام ايراني برآورده نميکند و بنابر اين نامگذاري نيز فاقد وجاهت است.
مادر در اين فيلم، زن خانهدار به شدت سنتي، توسريخور و به ظاهر کمسواد و متعلق به اقشار پايين جامعه است که از زندگي فقط چشم گفتن و گذشت و صبر و کوتاه آمدن به مثابه يک زن فرودست را ياد گرفته است. غلظت اين رفتارهاي تسليمآميز به قدري است که وقتي ماجان تصميم ميگيرد تا با بچههايش بگريزد، بيننده را متعجب ميكند و مخاطب فيلم فقط با توجيه فداکاري براي فرزند است که از کنار آن عبور ميکند. حتي مانور عجيب و غريب هاشم با آوردن زني که ميخواهد با او ازدواج کند به محل و مقابل خانه ماجان هم با عکسالعمل و واکنش قابل انتظاري روبهرو نميشود. ماجان در مواجهه با ايراد تهمت شوهرش هم يک سيلي به گوش هاشم ميزند، ولي بلافاصله عذرخواهي ميکند. کاراکتري در اين حد از ذلت و حقارت براي چه آفريده شده است؟ براي اينکه ما دلمان بيشتر و بيشتر براي ماجان بسوزد و روضهخواني فيلم براي اين زن مثلاً مظلوم به اوج برسد؟ سادهانگاري است اگر تصور کنيم مخاطب امروز سينما در جامعه ما را مردمي شامل ميشوند که اگر زن را در اين شکل و شمايل ببينند، باور ميکنند که اين زن «قابل حمايت» و قابل پذيرش به عنوان زني مقبول است. گويي نويسنده فيلمنامه «ماجان» اين داستان را براي سينماي شايد چند دهه قبل ايران نوشته است. بگذريم که حتي در جو جامعه آن روزها هم مخاطب با زني تا اين اندازه ضعيف و بيهويت همذاتپنداري نميکرده است. تا اين حد عقب ماندن از ذائقه و تفکر مخاطبان؟!
داستان آنقدر خالي و مبتني بر اغراقهاي باورناپذير بر بد بودن يا خوب بودن کاراکتر هاشم و مولود است که سنجاق کردن کاراکتر دوست ماجان و برادرشوهرش و طرح پيرنگ فرعي ازدواج پسر مجرد با زن بيوه مسنتر از خودش هم صرفاً در حد آکسسوارهايي در فضاي فيلم براي پر کردن و به اصطلاح فربهتر کردن فيلمنامه به شمار ميرود و به دل نمينشيند. تناقض در رفتار مادر در پذيرش و غيرموجه دانستن هر دليلي براي خجالت کشيدن يا پنهان کردن فرزند معلول، آنجا که بچه معلول را زير چادرش مخفي ميکند يا ميپذيرد که رضا، احسان را به نوعي مخفيانه به ايستگاه اتوبوس بياورد و آن درگيري غيرمنطقي بچههاي محل با رضا شکل ميگيرد که با توجه به سطح فرهنگي عمومي جامعه باورنکردني است و لااقل بهانه و محمل مناسبي هم ندارد، همانقدر ناپذيرفتني است که انزجار هاشم از بودن فرزند معلولش در خانه با بهانهها و پرداختهاي ضعيفي که در فيلم شاهديم. نقطه طلايي و قوت فيلم، بازي بازيگر کودک نقش احسان است و فاجعه فيلم دقيقاً در انتهاي آن نمايان ميشود. در حالي که بعد از برقراري صلح و صفا و بدون هيچ نشانهاي از نقشه شيطاني پدر، به يکباره با صحنه اقدام براي فرزندکشي مواجه ميشويم، کارگردان ميزانسني در کنار دريا طراحي ميکند که غلط بودنش بديهي است. مگر يک دريا کوچه پس کوچه دارد که ماجان مدتي را سراسيمه کنار دريا ميدود و هاشم را نميبيند؟ اين ساختار ذهني اعمال شده از جانب فيلمساز براي هرچه غمناکتر و اشکانگيزتر کردن فيلم، کار «ماجان» را به جايي ميرساند که مخاطب را عصباني از سالن سينما به بيرون ميفرستد و متعجب از هدر رفتن تبحر و چيرهدستي بازيگراني چون مهتاب کرامتي و فرهاد اصلاني در کاري تا اين حد ضعيف.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]