واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس به مناسبت روز بزرگداشت شیخ اشراقجریان اشراقی شدن سهروردی چه بود/ تقسیم بندی حکما به تعبیر شیخ اشراق
![خبرگزاری فارس: جریان اشراقی شدن سهروردی چه بود/ تقسیم بندی حکما به تعبیر شیخ اشراق خبرگزاری فارس: جریان اشراقی شدن سهروردی چه بود/ تقسیم بندی حکما به تعبیر شیخ اشراق](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/01/22/871722_PhotoA.jpg)
جریان اشراقی سهروردی براساس خوابی است که میبیند. ارسطو در عالم خواب در پاسخ این پرسش که حقیقت چیست، به او میگوید: خود را باش و از این پس سهروردی تمایلات اشراقی پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، شیخ شهابالدین یحیی سهروردی معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید ستاره درخشان فلسفه و عرفان ایران زمین است. به مناسبت سالروز بزرگداشت شیخ اشراق (هشتم مرداد) مروری بر زندگینامه او خواهیم داشت: در سال 549 هجری در سهرورد، دهکدهای در حوالی زنجان به دنیا آمد. ابتدا نزد مجدالدین جیلی در مراغه و سپس در محضر ظهیرالدین قارعی در اصفهان به تحصیل پرداخت و یکی از همدرسان وی در این دوره فخرالدین رازی از بزرگترین مخالفان فلسفه بود که پس از مرگ سهروردی وقتی کتاب تلویحات وی را به او دادند، بوسید و گریست. سپس به سیر و سیاحت در ایران پرداخت و با صوفیه آشنا شد و مدت درازی در اعتکاف و عبادت و تأمل گذراند. در سیر و سفر خود از منطق آناتولی و شامات گذر کرد و در حلب، ملک ظاهر پسر صلاحالدین ایوبی مجذوب وی شد و از او دعوت کرد تا در آنجا ماندگار شود، او نیز پذیرفت. مهارت در فلسفه و بی احتیاطی در بیان معتقدات، مخالفینش را علیه او شورانید و پس از اینکه ملک ظاهر از قتل وی امتناع کرد، شکایت را به صلاح الدین ایوبی بردند و چون صلاح الدین تازه سوریه را از صلبیون گرفته بود و نیاز به تأیید علما داشت، دستور قتل سهروردی را داد. ملک ظاهر وی را به زندان افکند و در سال 587 یا 586 هجری در سن سی و هشت یا سی و هفت سالگی به علت گرسنگی یا خفگی کشته شد. وقتی خبر مرگش به استاد وی، ماردینی رسید، گفت: همان شد که حدس میزدم. لذا دربارهاش نوشتهاند، شهابالدین علمش بر عقلش فزونی داشت. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال587 هـ . ق از زندان بیرون آوردند. بدین ترتیب، سهروردی نیز سرانجامی همچون سقراط یافت. مزار او در شهر حلب مشهور است. *تألیفات سهروردی با وجود عمر کمی که داشت، حدود صد و پنجاه اثر را از خود به جای گذاشت که میتوان آنها را به پنج گروه تقسیم کرد: 1.چهار کتاب بزرگ نظری و تعلیمی (سه رساله فلسفه مشایی ارسطویی و چهارمی اشراق محض) که عبارتاند از: تلویحات، مقاومات، مطارحات و حکمة الاشراق. 2.رسالههای تعلیمی کوتاه که تلخیص کتب فوق به زبان ساده است، از قبیل هیاکل النور، الالواح العمادیة، پرتونامه، اعتقادالحکماء، اللمحات، یزدان شناخت و بستان القلوب که دو کتاب اخیر را سید شریف جرجانی به عین القضاة نسبت داد ولی به احتمال بیشتر از خود سهروردی است. 3.حکایات ساده و رمزی سفر نفس و مراتب نفس و اشراق، نظیر عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، قصة الغربة الغربیة، لغت موران، رسالة فی حالة الطفولیة، روزی با جماعت صوفیان،رسالة فی المعراج و صفیر سیمرغ. 4.ترجمه و شرح و تفسیر کتب قدیم فلسفه و قرآن کریم، نظیر ترجمه فارسی رسالة الطیر ابن سینا، شرح اشارات بوعلی، رسالة فی حقیقة العشق مبتنی بر رسالة فی العشق بوعلی سینا و تفسیر آیاتی از قرآن کریم. 5.دعاها و مناجاتنامهها به زبان عربی که شهرزوری آنها را الواردات و التقدیسات القلبیة نامیده است. *منابع حکمت اشراق آثار و تفاسیر زیادی که طی هفت قرن گذشته بر آنها نوشتهاند بنای اصلی حکمت اشراق را تشکیل میدهد که عبارتاند از: 1.آثار صوفیه و مقدم بر همه، نوشتههای حلاج و مشکوة الانوار غزالی 2.فلسفه مشائی به ویژه ابن سینا که آنها را نقد کرده و به کار گرفت. 3.مکتب قبل از اسلام یعنی فیثاغورس ، افلاطون و نیز هرمسی، به آن صورت که در اسکندریه وجود داشت و توسط صائبین حران انتشار یافته است. 4.حکمت ایرانیان قدیم که وارث حکمت انبیا از قبیل: ادریس نبی و اخنوع پیامبر پیش از طوفان بود هاست و نیز سخنان زردشت پیامبر در بحث نور و ظلمت و فرشته شناسی چنان که خود وی نگاشته است. براساس نظر سهروردی فلسفه ارسطو در آغاز یونانی نبود بلکه پایان آن بود که با محدود کردن حکمت به جنبه استدلالی میراث قدیمی را به نهایت رسانید، زیرا بر آن لباس عقلانی پوشانید. او در تاریخ فلسفه نظر خاصی دارد بر این اساس که حکمت الهی از جانب خداوند و از طریق وحی به ادریس پیغمبر یا هرمس رسید و سپس دو شاخه شد: یکی به ایران و دیگری به مصر رفته و از آنجا به یونان و سپس وارد تمدن اسلامی شد که به آن وحدت و اعتدال بخشید است. به نظر سهروردی این حکمت جهانی به وسیله حکمای باستانی انتقال یافت که به طریق رمزی باید آنان را شناخت. *اشراق این واژه از لحاظ زبان و ادبیات مصدر و به معنای درخشندگی و نورافشانی آفتاب به هنگام برآمدن است و در اصلاح به چند معنی است: خرد یا حکمت الهی و ظهور عالم وجود که اشراق سرچشمه آن است. فلسفه مبتنی بر شهود و عرفان عملی و سیر و سلوک که از مشرق عقل محض اشراق می شود. حکمت الهی اشراقیون ایران باستان که معرفتشان اشراقی و مبتنی بر کشف و شهود بوده است. جریان اشراقی سهروردی براساس خوابی است که میبیند. ارسطو در عالم خواب در پاسخ این پرسش که حقیقت چیست، به او میگوید: خود را باش. شرح واقعه در کتاب تلویحات در طی چندین صفحه آمده است. به تعبیر قطبالدین شیرازی در شرح حکمة الاشراق ، حکمة اشراق یعنی حکمتی که بر اشراق و کشف مبتنی باشد و یا حکمت مردم مشرق زمین، یعنی مردم ایران و معنای دوم باز به همان معنای نخستین بر میگردد، چون حکمت ایرانیان ذوقی و کشفی بود. ظاهرا اشراق سهروردی به دو قسم اخیر اشاره دارد که ابن سینا در رسالههای حی بن یقظان، رسالة الطیر و سلامان و آبسال به عنوان حکمت اشراقی از آن یاد کرده است و سهروردی با توجه به مکتب اشراقی ایرانیان قدیم و مبحث نور و ظلمت توانست آن را تبیین کند و کتاب حکمة الاشراق را بنگارد. از لحاظ تاریخی نیز حکمت اشراق به پیش از ارسطو بر میگردد و سید شریف جرجانی در کتاب التعریضات میگوید: اشراقیان، حکمای پیرو افلاطون هستند. عبدالرزاق کاشانی شارح فصوص الحکم ابن عربی آنها را پیروان هرمس میداند و ابن وحشیه آنها را طبقهای از کاهنان مصر می داند که فرزندان خواهر هرمس بودهاند. سهروردی در مقدمة حکمة الاشراق حکما را به چهار دسته تقسیم میکند: -حکیم الهی که هم با فلسفه و هم با معرفت خفی یا تاله آشناست مانند فیثاغورث و افلاطون و خود او -حکیمی که خود را با فلسفه بحثی درگیر نمیکند و به معرفت خفی قانع است مانند حلاج، بسطامی و تستری. -فیلسوفی که با فلسفه اشنا و با معرفت خفی بیگانه است مانند فارابی و ابن سینا. -طالب علمی که هنوز به هیچ مقامی نرسیده است. برتر از همه امام و قطب است که در راس سلسله مراتب روحانی است. مفهوم شرق و غرب در نظر سهروردی مهم است او غرب را دنیای ماده میداند که محبس روح است و شرق را عالم فرشتگان مقرب قلمداد میکند. *حکمت اشراق بهترین منبع برای شناخت اصول عقاید مکتب اشراق کتاب حکمةالاشراق است که در سال 533 هجری به مدت دو ماه و به تعبیر سهروردی با القای روح القدس نگارش یافته است. سهروردی را گاهی به تمایلات ضد اسلامی متهم کردهاند که میخواسته دین زردشت را در مقابل اسلام زنده کند. ولی حقیقت امر چنین نیست بلکه او رمزهای زردشتی را برای بیان نظرات خویش به کار برد چنانکه جابربن حیان پیش ا زوی رموز هرمسی را به کار برد و این امر مستلزم ان نیست که عقاید او بر خلاف اسلام باشد. روش سهروردی در بین اهل تسنن پیروانی داشت ولی بیشتر در محافل شیعه رواج یافت. از مهمترین شرحها بر حکمة الاشراق یکی شرح شهرزوری شاگرد و همکار سهروردی و دیگری شرح قطب الدین شیرازی شاگرد خواجه نصیر و صدرالدین قونوی است. ابن کمونه ، شهرزوری و علامه حلی به ترتیب در قرون هفتم و هشتم هجری بر تلویحات شرح نوشتهاند. منابع: -سیدحسین نصر، مجموعه مصنفات -فخررازی، الماحث الشرقیه -هانری کربن -مرتضی مطهری انتهای پیام/و
95/05/08 :: 09:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]