واضح آرشیو وب فارسی:الف: برگزاری «جشن طلاق» ریشه در کدام ضعف شخصیتی دارد؟
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۵
یک روانشاس و زوج درمانگر می گوید: «آنها که جدایی و طلاق شان را جشن می گیرند و به همه نشان می دهند دارای شخصیتی هیجانی هستند و در حقیقت به پختگی و رسش قطعی و واقعی نرسیده اند.» آدم های امروزی رفتارهای جالبی دارند، با ساعت و فرمان ماشین مدل بالایشان عکس می گیرند، با همین ماشین مدل بالا ویراژ می دهند، در سرما موهای سرشان را می تراشند و در گرما موهای بلندشان را دورتادور گردنشان رها می کنند، این رفتارها گاهی می شود ناهنجاری اجتماعی، گاهی هم می شود خودنمایی! اما برخی رفتارها هم ناهنجاری است و هم خودنمایی؛ مثل طلاق پارتی. جشن می گیرند و برای مهمانان کارت دعوت صادر می کنند، روی کارت دعوت هم می نویسند جشن رهایی! بعد هم پول هنگفتی را خرج شام و پذیرایی از مهمانان می کنند. سر ماجرای رهایی حرفی نداریم، چون طلاق بهتر از ادامه زندگی با فردی است که سازگاری و زندگی با او اصلا میسر نیست. این را هم می پذیریم که جداشدن چه میان زن و شوهر باشد، چه دو دوست و همکار، بهتر است همراه با خاطره خوش باشد. اما طلاق همان چیزی است که شرع مقدس ما را از آن حذر داده و آن را مکروه دانسته است. پس گرفتن جشن برای یک عمل مکروه چه معنایی می تواند داشته باشد جز خودنمایی توسط کسانی که به نوعی به ناهنجاری های اجتماعی در روابط شان دچار شده اند. حسن عسگری فر، زوج درمانگر با اشاره به اینکه هرچیزی که جنبه نمایشی و غیرمتعارف داشته باشد نوعی ناهنجاری است می گوید: «هنجار یعنی تکرار مکرر یک رفتار در موقعیت های مختلف و وقتی یک عمل یا رفتار به صورت مکرر تکرار نمی شود یعنی نوعی ناهنجاری روی داده است.» وی با بیان اینکه طلاق در همه جای دنیا قبیح است و مکروه و وقتی کسی از همسرش جدا می شود عنوان می کند که زندگی نافرجامی داشتم ادامه می دهد: «این مساله نشان می دهد، جدایی در هیچ جای دنیا جذاب نیست و افراد راز جدایی از همسرشان را فقط برای دوستان و نزدیکانشان بازگو می کنند.» عسگری فر که سال هاست به زوج های جوان یا در شرف متارکه مشاوره می دهد می گوید: «اما آنها که جدایی و طلاق شان را جشن می گیرند و به همه نشان می دهند دارای شخصیتی هیجانی هستند و در حقیقت به پختگی و رسش قطعی و واقعی نرسیده اند.» این روانشناس با اشاره به اینکه شخصیت های هیجانی و ناپخته، در عمده مسائل زندگی شان به دنبال موقعیتی برای دریافت حمایت گروهی هستند اضافه می کند: «این افراد شخصیت باثباتی ندارند و متعلق به گروه هستند. یعنی در گروه احساس قدرت می کنند و در تنهایی دچار رخوت و عزلت می شوند. اینها برای تایید اجتماعی دست به اعمالی می زنند که سرچشمه اش ضعف شخصیتی شان است.» اینکه مسائلی مثل طلاق پارتی یا جشن رهایی، مورد تایید جامعه ما نیست از نظر حسن عگسری فر نشانه ای می داند از اینکه اصولا تعداد افرادی که دچار ضعف شخصیتی باشند درجامعه ما کم است. بعد هم توضیح می دهد که در ازدواج این افراد جنبه سنتی و عرف رعایت نشده است و برای همین هم خیلی زود این نوع ازدواج ها به متارکه با رفتارهای نمایشی ختم می شود. اصلا ازدواج این افراد جنبه نمایشی داشته و این ماجرا به طلاق شان هم کشیده شده است. عگسری فر با اشاره به اینکه در جامعه ما فاصله مدرنیته و سنت وجود ندارد می گوید: «متاسفانه گاهی شاهد هستیم که پرونده ازدواج میان یک دختر و پسر بسته می شود و بعد این ماجرا به خانواده منتقل می شود. و این اختلاط غلط مابین مدرنیته و سنت است که باعث عمر کوتاه ازدواج ها شده است.» «همه ما در زندگی دچار نوسان های مختلفی می شویم، مثل کودکی و نوجوانی که همه این نوسانات نرمال است و طبیعی. مثلا کودکی در واکنش به خواسته ای از سوی پدر و مادرش می گوید نمی خواهم، انجام نمی دهم یا فلان لباس را نمی پوشم. این کودک دارد «من» خودش را مطرح می کند. نوجوانان هم به تفکیک دختر و پسر در سنین خاصی مثل 17 تا 19 سال قواعد خانه را نمی پذیرند؛ اینها روند طبیعی رشد فرد است و ما هم نسبت به این اتفاقات نگرانی نداریم.» بحث دیگری بود که دکتر عسگری فر بدان می پردازد. بعد هم توضیح می دهد که وقتی خانواده ها تجانس داشته باشند و پدر و مادر باهم همدل و همزبان باشند بچه ها کاملا نرمال و هنجار تربیت می شوند. وی اضافه می کند: «اما در خانواده ای که والدین باهم هماهنگی ندارند بچه ها رهبر می شوند و هرکسی مطابق روش و سبک رفتاری خودش کاری انجام می دهد. در این خانواده رسش و پختگی اتفاق نمی افتد و شخصیت بچه ها هم هیجانی رشد پیدا می کند. چون این افراد هیچوقت با مخالفت خانواده روبرو نشده اند که جلوی بزه، رفتار ناشایست و یا ناهنجارشان گرفته شود.» عسگری فر با اشاره به اینکه این بچه ها در بزرگسالی هم وقتی برای انجام بزه، در گروه دوستان یا رفقایشان مورد تایید قرار بگیرند از انجام این بزه تمکین می کنند می گوید: «اما اگر کسی که حمایت خانواده را دارد کمتر دچار بزه یا رفتار ناهنجار می شود. ما در خانواده یکدستی که اعتقادات مذهبی هم دارد ترمزهای قوی تری داریم و می توانیم هیجانات مان را کنترل کنیم.» وی با بیان اینکه تفاوت میان انسان و حیوان فقط اندیشه و زبان نیست می گوید: «کنترل هیجان هم وجه شاخص این تفاوت هاست. هیجان هم متاثر از کودک درون ماست. بزهکاری هم مساله ای است که می تواند تا میانسالی هم ادامه پیدا کند. وقتی کسی وسط خیابان عربده می کشد و می بیند تمام آدم های اطراف فرار می کنند این رفتار در او تقویت شده و ادامه پیدا می کند.» ترمز اجتماعی ما خانواده است و ارزش های قومیتی و سنت ها همه می توانند رفتارهای انسان را کنترل کنند. عسگری فر با اشاره به این مساله می گوید: «وقتی خانواده کمرنگ شد بزه و رفتار ناهنجار تقویت می شود، رفتارهایی مثل مسابقه دادن، لایی کشیدن یا برگزاری مسابقه رالی در خیابان.» این زوج درمانگر می گوید: «سن عقلی و سن تقویمی تفاوت هایی دارد. ممکن است فردی 50 ساله رفتار یک پسر 20 را از خود نشان دهد. پس طلاق پارتی یا ازدواج سفید و مسائلی از این دست بیشتر در افرادی اتفاق می افتد که رسش درستی نداشته اند یا از منبع اولیه حمایت یعنی خانواده محروم بوده اند.» منبع:قدس آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]