واضح آرشیو وب فارسی:الف: ناطقنوری: گاهی از ظرفیت زیاد آیتالله هاشمی خلقم تنگ میشد/ هرچه بگذرد فقدان او بیشتر حس میشود
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۱۵
رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظم رهبری گفت:آقای هاشمی در زندان قصر بسیار شکنجه شد اما وقتی بیرون آمد نگران شکنجه کسانی بود که هنوز در زندان بودند. به گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام اکبر ناطق نوری به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بعد از مدت ها به تلویزیون آمده است. او در برنامه «این شبها» از خاطراتش از رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت. ناطق نوری اظهار کرد: آشنایی بنده با آیت الله هاشمی رفنسجانی به آغاز نهضت امام در سال 42 برمی گردد. بعد از ارتحال آیت الله العظمی بروجردی، رژیم شاه احساس کرد خلائی به وجود آمده، غافل از اینکه زمین خالی از حجت نمی ماند. رژیم شاه طرح ایالتی و ولایتی را راه انداخت اما علما در برابرش ایستادند و مبارزات امام شروع شد. وی ادامه داد: قبل از ماه رمضان امام فرمودند وقتی برای تبلیغ به روستاها و بلاد می روید بگویید که بر سر اسلام چه می آید. بعد از ماه رمضان، در 25 شوال رژیم خواست گوشمالی بدهد، مرحوم آیت الله گلپایگانی جلسه ای در فیضیه داشت، آنجا کماندوها آمدند و طلبه ها را زدند و فیضیه را ویران کردند. مبارزه از همانجا آغاز شد. ناطق نوری اظهار کرد:در هفتم یا چهلم فیضیه قرار شد مراسمی در مسجد بالاسر بگیریم. با دوستمان آقای گیلانی رفتیم به منزل آقای هاشمی. ایشان آنقدر دقت داشت که گفت کسی باید حرف بزند که تن صدایش خوب باشد. من که حرف زدم، گفت ایشان باید سخنرانی کند. گفتند چطور حرف می زنید، نمی ترسید ساواک شما را بگیرد؟ من گفتم من عمامه سیاه می زنم و عینک می زنم. شما تراکت ها را پخش کنید، وقتی ساواک درگیر این شد که چه کسی تراکت ها را پخش کرده، در آن زمان عمامه ام را عوض می کنم و می روم. رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظم رهبری افزود: جزوه عبرت و انتقام تقریبا زیر نظر آقای هاشمی کپی می شد و اگر در آن شرایط می فهمیدند معلوم نبود سرنوشت ایشان چه می شد چون خیلی تند بود. اینها آغاز آَشنایی من با آقای هاشمی بود. ناطق نوری گفت: ایشان را در پرونده امانی و بخارایی دستگیر کردند و ایشان مدتی زندان بودند. من یک بار به ملاقات زندانی ها در زندان قصر رفتم، سراغ ایشان را گرفتم، گفتند ایشان زیر شکنجه بیهوش شده و به بیمارستان برده اند. بعد از مدت ها ایشان آزاد شد. منزل آقای فلسفی بودیم که آقای هاشمی آمدند، آقای فلسفی گفتند که شنیده ام شما خیلی اذیت شدید. آقای هاشمی با اینکه خودشان تازه آزاد شده بودند، گفتند چیزی نبود من بنیه دارم اما آمده ام به شما بگویم به داد بقیه زندانی ها برسید. من با ایشان آَشنا بودم اما با این اتفاقات باعث می شد علاقه من به ایشان بیشتر شود. وی گفت: آقای هاشمی جزو موسسین جامعه روحانیت مبارز هستند، آقایان مهدوی، ملکی مطهری، بهشتی، باهنر و... از موسسان بودند. ایشان بسیار فعال بود و کمک کار مرحوم بهشتی در تنظیم اساسنامه بودند و ظهور و بروز جامعی داشت. ناطق نوری اظهار کرد: تا اینکه مسئله کشید به آمدن امام به ایران. می دانید که بختیار جلوی ورود امام را گرفته بود. جامعه روحانیت تحصن کردند، از ارکان تحصن آقای هاشمی بود. وی به تحصن دیگری نیز اشاره کرد و گفت: قبل از اینکه امام از نوفل لوشاتو بیایند، مسئله تحصن کارگران نفت در آّبادان اتفاق افتاد، امام از آنجا هیاتی را تشکیل دادند. به من زنگ زدند و گفتند شما و آقای بازرگان به کمک آقای هاشمی بروید. هر جا می رفتیم آقای بازرگان را می شناختند و روی دست می گرفتند تا رسیدیم به آبادان. آقای هاشمی بعد از چند روز در پالایشگاه آّبادان سخنرانی کرد. سخنرانی ایشان همان و جلب نظر افکار عامه مردم و متخصصین به آقای هاشمی، همان. دیدند یک روحانی در مسائل تخصصی چنان سخنرانی می کند. بعد از آن، من آنجا بودم. در خارک در اتاقی شروع کردند به صحبت. یکی آقایی کنار من بود، پرسید ایشان مهندس است؟ چطور اینقدر اشراف دارد؟ حجت السلام علی اکبر ناطق نوری، در برنامه «این شب ها» شبکه یک با بیان اینکه امام (ره) به آیت الله هاشمی بسیار اعتماد داشت و هرکاری داشت با او مطرح می کرد، گفت: امام (ره) آنقدر به آیت الله هاشمی اعتماد داشت که به او پیشنهاد تاسیس حزب داد و بعد پیشنهاد تاسیس حزب جمهوری اسلامی را مطرح کردند. آقای هاشمی در این باره همیشه می گفت که امام در آن زمان پول درست و حسابی ای در اختیار من گذاشت تا حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دهم. اینگونه بود که این حزب با تلاش آقای هاشمی و در کنار کسانی مانند شهید باهنر، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی، آیت الله خامنه ای و غیره شکل گرفت. وی گفت: امام علی در جایی می فرماید: دل انسان ها مانند یک ظرف است و بهترین انسانها کسانی هستند که ظرفیت بیشتری دارند و به قول معروف شرح صدر دارند. به نظر من یک روحانی باید همینگونه بوده و سعه صدر داشته باشد. امام علی (ع) هم جاذبه دارد و هم دافعه. هم دوست ساز است هم دشمن ساز. انسان باید تحمل داشته باشد همانطور که خودش اهل نقد است. عده ای انتقاد می کنند اما تحمل پذیرفتن انتقاد را ندارند. مرحوم هاشمی در کشور ما جزء معدود افرادی بود که از این ظرفیت برخوردار بود. واقعا گاهی من از ظرفیت زیاد ایشان خلقم تنگ می شد. ظرفیت او عجیب بود. ناطق تاکید کرد: آیت الله هاشمی انسان ریاکاری نبود. او از دو چهره بودن و تملق بدش می آمد و ازهرکسی که این خصلت ها را داشت متنفر بود. او صراحت لهجه داشت و آنچه را تشخیص می داد را عمل می کرد و می گفت و باکی هم نداشت که علیه او چیزی می گویند و یا کسی خوشش می آید یا بدش می آید که این اخلاق ایشان هم یک دستور اسلامی است. ناطق تاکید کرد: چرا مردم برای درگذشت یک روحانی با تمام هجمه ای که سالیان سال است علیه روحانیون وجود دارد تا این حد ناراحت می شوند؟ به خاطر خصوصیات اخلاقی و مدیریتی او در دوران زندگیش بود. هرچه بگذرد فقدان هاشمی بیشتر احساس می شود. آزادگی،صریح اللهجه بودن و صبوری دلیل این محبوبیت است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]