تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836961121
انعکاس حس و اندیشه در شعر کلاسیک فارسی/ در شعر مدرن عقب ماندیم
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتگوی مهر با عباس صفاری؛
انعکاس حس و اندیشه در شعر کلاسیک فارسی/ در شعر مدرن عقب ماندیم
شناسهٔ خبر: 3870399 - یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۳
فرهنگ > شعر و ادب
.jwplayer{ display: inline-block; } عباس صفاری میگوید شعر کلاسیک فارسی شاید شفافترین آینه حس و اندیشه جهان کهن باشد اما از زمان نیما تا عصر حاضر سرمشقهایمان را از جریان ادبی مدرن دنیا گرفته از آنها عقب ماندهایم. خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: عباس صفاری از شاعران نوگرای معاصر ایران است که در کنار ترجمه و فعالیت در زمینه هنرهای تجسمی، به صورت جدی در سالهای اخیر به کار شعر پرداخته و از رهگذر آن دفاتر شعر پرمخاطبی چون «تاریکروشنا»، «کبریت خیس»، «دوربین قدیمی»، «خنده در برف» و «مثل جوهر در آب» روانه بازار کتاب شده است. صفاری به تازگی دفتری گزیده از تمامی اشعار سروده خود را منتشر کرده است. به بهانه انتشار این گزیده اشعار با وی به گفتگویی درباره تجربه شاعری و شعر ایران پرداختهایم؛ * جناب صفاری در بیوگرافی خود که در ابتدای دفتر گزیده اشعارتان ذکر کردهاید، اشارهای داشتید به دوران دبیرستان و تحصیل در ادبیات و حتی ترانه سرایی. از روزهای اولی برایمان بگویید که شور و شوق شاعری را در خودتان کشف کردید؛ این حس چطور در شما شکل گرفت. گمان نمیکنم کشف و درک استعداد سر آغاز مشخصی داشته باشد که بتوان تشریحش کرد. پی بردن به استعداد و به کار گیری آن یک پروسه طولانی است که بسته به شخص مورد نظر شدت و ضعف پیدا میکند. در مورد من نیز بیتردید خوابنما نشدهام که ابتدا به ساکن قلم به دست بگیرم و به صحرای کربلا بزنم. اما هر نویسنده و شاعری دست کم از انتشار نخستین دسته گلی که به آب داده باید خاطرهای داشته باشد. نخستین چیزی که از من منتشر شد یک غزل پنج بیتی بود با ردیف (افتاده است) در مجله صبح امروز. این غزل را اواسط دوران دبیرستان نوشتم و فقط یک مصراع مضحک آن (پیکرم در گوشه میخانهها افتاده است) را به یاد دارم. وقتی آن را به معلم انشایمان نشان دادم ضمن تشویقهای لازمه پرسید تا به حال شراب خوردهای که پاسخ منفی بود. بعد پرسید تا به حال به میخانه رفتهای که باز هم پاسخ منفی بود. پس از آن مکثی کرد و گفت پس چرا این چیزها را نوشتهای، شاعر باید از خودش بنویسد. تا قبل از انقلاب سلیقه حاکم بر ترجمه شعر بیشتر ایدئولوژیک بود تا هنری – ادبی و مترجمین بیشتر گرایش به ترجمه کار شاعرانی داشتند که در طیف چپ قرار میگرفتند و در یک ارزیابی کلی به عقاید سیاسیشان بیشتر اهمیت داده میشد تا چندوچون شعرشان. خوشبختانه مدتی است که ما از این مرحله فراتر رفتهایم. هنوز آمادگی شنیدن انتقاد را نداشتم و خودم را برای شنیدن آفرین و مرحبا آماده کرده بودم. انتقادش ظاهرا به جا بود (اگرچه امروزه طور دیگری فکر میکنم که بحث دیگری دارد) اما مشکل عمده که احتمالا از آن خبر نداشت این بود که بر دشواریهای از خود نوشتن آگاه نبود. ما داریم از دورانی حرف میزنیم که شاعران کارکشتهاش نیز هنگامی که از خود مینوشتند، حرف از «خودِ» آرمانی بود، نه خود واقعی و شاعری مانند فروغ که خود واقعیاش را میشد در شعرش دید استثنا بود. من تا بتوانم از آن خود آرمانی فاصله بگیرم سه مجموعه و سی سال وقت بُرد. * برایم جالب است که شما برای آغاز فعالیت در شعر نخست قدم در وادی ترانهسرایی گذاشتهاید و البته گویا سریع هم آن را کنار گذاشتهاید. ماجرا از چه قرار بود؟ در مورد ترانهسرایی باید اعتراف کنم که در آغاز انگیزه اصلی کسب در آمد بود. وجهی که از بابت جیره روزانه از خانه میگرفتم در حد بلیط اتوبوس به دبیرستان و ناهار ظهر بود و کفاف کافه نشینی و خرید کتاب و مجله را نمیداد. سیگاری هم شده بودم که پنهانی بود و نمیشد وجهی از بابت آن طلب کنم! در آن زمان دوتا برادر بودند با عنوان (برادران طلائی) که در کافههای لالهزار برنامه کمدی داشتند و اگر شعر ترانههای روز را به صورت فکاهی در میآوردی، پنجاه تومن میدادند که بیش از مقداری بود که دو هفته یک بار از خانه میگرفتم. نوشتن سه ترانه فکاهی برای آنها آغاز ورود به کار ترانهسرائی بود. پس از مدتی دیدم به جای آن جفنگیات میتوانم ترانه جدی و جدید بنویسم. دوره دوم اما انگیزهاش فقط پول نبود. از حدود ده ترانهای که برای خوانندگان پاپ و اداره فرهنگ و هنر نوشتم سه تای آنها و از جمله ترانه فرهاد مهراد به اصطلاح آن روز ترانههای معترض محسوب میشدند که یک ژانر کاملا نو و یادآور تصنیفهای اعتراضی مشروطه بود. علت رها کردن آن نیز محدودیتهای این فرم بود و ذهنیت عوامانه حاکم بر آن.
* در مقدمه گزیده اشعارتان اشاره دارید به مهاجرت. با همه شور و شوقتان به ادبیات، چرا تحصیل را در رشتهای غیر از آن انتخاب کردید و چه چیزی شما را به طور جدی به دنیای ادبیات به ویژه ادبیات عاشقانه شرق دور و باستان علاقهمند کرد؟ هنگامی که ایران را ترک کردم کارنامه ادبی مهمی نداشتم که بخواهم نقشه آیندهام را بر مبنای آن بکشم. چهارتا مقاله و شش تا ترانه هیچ در باغ سبزی نشان آدم نمیدهد. از آن گذشته تعداد دانشگاههایی که در غرب رشته ادبیات فارسی تدریس میکردند بسیار اندک بودند و غالبا از مرحله فوق لیسانس به بالا دانشجو میپذیرفتند و شاگردانشان اکثرا بورسیه داشتند. من روی علاقهای که به سینما و هنرهای تجسمی داشتم به امید تحصیل در یکی از آن دو رشته به خارج رفتم و نهایتا گرافیک تبلیغاتی را جهت ادامه تحصیل انتخاب کردم. تردیدی ندارم که آن تجربهها در آنچه امروزه مینویسم بیتاثیر نبوده و نیست. من اصولا مرز نفوذ ناپذیری میان هنرهای گوناگون نمیبینم. همواره رشتههائی نامرئی آنها را به هم وصل میکند. سینما را نزدیک میکند به شعر (برگمان)، شعر را نزدیک میکند به موسیقی (مولانا)، رنگ را نزدیک میکند به رقص (مینیاتور)، معماری را نزدیک میکند به مجسمهسازی (فرانک گری) و غیره .... * به بهانه تورق این گزیده اشعار میخواهم از نخستین دفتر شعرهایتان و حال هوایش بپرسم. چقدر متاثر از فضای روز شعر ایران بودید و چقدر تحتتاثیر خارج از ایران قرار داشتید. علت گرایش شما به شعر غیر سنتی چه بود؟ شاعران غالبا از چاپ اولین مجموعه شعرشان پشیمان میشوند. من اما از انتشار نخستین دفتر شعرم (در ملتقای دست و سیب) چندان پشیمان نیستم. نه به این معنی که آنجا شق القمر کرده باشم. به هر صورت و به رغم کمبودهایش تجربه نزدیک به چهل سال زندگی و کتابخوانی پشتوانه آن بوده است. لحن و زبان طبعا تفاوت عمدهای با شعر سپید رایج در دهه پنجاه نداشت. شاعران محبوبم در آن دوره اوکتاویو پاز بود و الیوت و والاس استیونس که تعدای از اشعارشان را نیز ترجمه کرده بودم. بی تردید باید چیزهائی از آنها آموخته باشم . اگر تشخصی در تعدادی از اشعار آن مجموعه باشد به سبب تنوع مضامین آن است و گذر از فضاهای متنوع جغرافیائی بدون قصد و عمد از پیش اندیشیدهای. هم سری به شهر زادگاهم یزد زدهام، و هم از بلوچستان و تهران و لندن و مکزیک و غیره... گذر کردهام. زاویه نگاه من مدت مدیدی است که تغییر عمدهای نکرده است. چشم انداز اما به طرز ترسناک و بیسابقهای مدام در حال دگرگونی است. تغییراتی که ارزیابی و هضم آن در حال حاضر ناممکن است و من را نیز همانقدر گیج کرده است که دنیای اطرافم را* برایم جالب است که در دفاتر نخست گویا دغدغه فرم و شیوه روایت شعری برای شما اهمیت زیادی دارد و در گذر زمان این دغدغه به مساله محتوا تغییر مسیر میدهد و محتوا بیشتر از فرم زبان برایتان اهمیت پیدا میکند. درست حدس زدم؟ من اصولا به استقلال فرم و محتوا اعتقادی ندارم. به گمانم مهم نیست کدام یک برای شاعر عمده باشد و انرژیاش را صرف آن کند. نهایتا زبانی را که اختراع یا انتخاب کرده به او دیکته میکند که با چه نوع مضامین و با چه حس و اندیشهای قادر است همخانه و همنشین شود. این که شما میگوئید محتوا در مجموعههای متاخرم اهمیت بیشتری پیدا کرده را من به فال نیک میگیرم. شاید این برداشت شما ناشی از آن باشد که از زبان در این اشعار به نحوی استفاده شده که خودش را به رخ نکشد. انتخاب این زبان نزدیک به محاوره فارغ از هر اسمی که بر آن نهاده شود نیز به همین نیت بوده است . * شما در مقدمه برگزیده اشعارتان به دستاوردهای نیما برای شعر معاصر ایران اشاره کردهاید. به انرژی نهفته در دینامیک زبان محاوره و تلاش برای آزاد شدنش در شعر. اما به نظر میرسد استعارههای سنتی شعر ایرانی و حتی ایهامهایش در شعر نو نیز جای خود را به مفاهیمی مشابه و دیرفهم داد که تنها شیوه بیانش از حالت مقفی خارج شده است. این را میشود در دفاتر شعر ابتدایی شما نیز دید. در واقع ظرفیت زبان و استفاده از زیبایی سادگی آن در دفاتر موخر شماست که نمود پیدا میکند. با این نظر موافقید؟ به گمانم اشاره شما به شعر پیش از انقلاب است. به شعر دهههای چهل و پنجاه. اگر این طور باشد با شما هم عقیدهام. حذف ردیف و قافیه و کوتاه و بلندی اوزان عروضی و نهایتا سپیدنویسی ساختمان شعر نو را یکسره تغییر داد. بند نافش اما کماکان به شعر کلاسیک وصل بود و حس آمیزی و اندیشه غالب بر آن نیز کمابیش یادآور همان عوالمی است که طی هزار سال روح و فکر ایرانی را به تسخیر خود در آورده بود و خلاصی از آن در این سال و زمانهها نیز میسر نخواهد بود و در چشم انداز پیش رو نیز نقطه پایانی برای تقلید و تکرار آن نمیتوان متصور شد. دفاتر اولیه من نیز از این قاعده مستثنی نبود. امروزه اما بهرغم این که از قافیههای درونی، ترکیبات. تکیه کلامها و دیگر اسباب رایج در شعر کلاسیک زیاد استفاده میکنم، خوشبختانه اما هوس بازگشت به آن عوالم به سرم نمی زند . * بخش زیادی از فعالیت ادبی شما در این سالها به ترجمه شعر اختصاص داشته است. میخواهم بپرسم آورده ادبی و غیر ادبی ترجمه شعر برای ما در ایران چیست؟ این سوال زمانی برایم مهم میشود که میبینم به طور عمده آنچه ما از شعر میخواهیم و در آیئنه آن از گذشته نگاه میکنیم، به نظر میرسد با آنچه در غرب و خارج از گستره فارسیزبانان از شعر انتظار دارند بسیار متفاوت است. حالا میخواهم بدانم تلاقی این دو سختار و تفکر در طول اینسالها برای ما چه دستاوردی به ارمغان آورده است. من به دلیلی که بیشتر عمرم را در خارج از کشور گذراندهام شناخت دقیقی از وضعیت ترجمه در ایران ندارم. شعر غیرفارسی را سالهاست که به زبان انگلیسی میخوانم. پیرامون شعر تمدنهای کهن مشرق زمین نیز از راه ترجمه انگلیسی آنها به تحقیق و ترجمه پرداختهام. طی این سالها اما از طریق اخبار مربوط به انتشار ترجمه شعر در ایران و مطالعه نمونههائی از آنها در نشریات کاغذی و اینترنتی تا حدودی به آنچه ترجمه و با اقبال مواجه میشود آشنا شدهام. ما هنوز در این که چه کلماتی شاعرانه است یا شاعرانه نیست مشکل داریم و مثلا به سطل زباله در یک شعر عاشقانه نمیخواهیم جواز عبور بدهیم. در صورتی که به خاطر دعوای بیرون بردن سطل زباله، زن و شوهرهای زیادی با قهر به بستر میروندبا استناد به همین اطلاعات میتوانم بگویم دریچههایی به دور از پیش داوریهای عقیدتی به سوی شعر ارزشمند کشورهای دیگر گشوده شده که امیدوارکننده است اما کافی نیست. دلیل آن نیز شاید فروش کم و عدم استقبال جامعه کتابخوان باشد. این را هم اضافه کنم که تا قبل از انقلاب سلیقه حاکم بر ترجمه شعر بیشتر ایدئولوژیک بود تا هنری – ادبی و مترجمین بیشتر گرایش به ترجمه کار شاعرانی داشتند که در طیف چپ قرار میگرفتند و در یک ارزیابی کلی به عقاید سیاسی شان بیشتر اهمیت داده میشد تا چند و چون شعرشان. خوشبختانه مدتی است که ما از این مرحله فراتر رفتهایم. اما تاثیر پذیری از ترجمههای اخیر نیز متاسفانه قدری دستپاچه و عجولانه بوده است . * دوست دارم از شما به عنوان فردی که در بطن هر دو تجربه شاعرانه ایرانی و غیر ایرانی(اعم از شرقی و یا غربی) بودهاید، سوال کنم که به نظرتان چقدر شعر و شاعری در ایران، دنیاهای تجربه نشده پیش روی خود دارد. در مصاف با شعر روز و رایج در جهان پیرامونمان، ما راه نرفته بیشتری پیش رو داریم یا غرب و شرق؟ در شعر کلاسیک جهان، شاعرانی که در قد و قواره و همطراز شاعران کلاسیک ما باشند در حد انگشتان یک دست هم نیستند. شعر فارسی کلاسیک شاید جامعترین و شفافترین آینه حس و اندیشه جهان کهن باشد. اما تردیدی نیست که در شعر و ادب جهان مدرن ما از آنها عقب افتادیم و سرمشقهایمان را نیز از زمان نیما تا عصر حاضر از آنها گرفته و هنوز میگیریم و گاهی به آن افتخار نیز میکنیم. اما پاسخ به این سئوال که در حال حاضر چند پله از آنها عقب هستیم میتواند قدری دشوار باشد. قدر مسلم آنها به عرصههائی پا گذاشتهاند که در فرهنگ ما هنوز تابو محسوب میشود. در بعضی از زمینهها شاعر ایرانی به خاطر ممیزی اصلا وارد نمیشود که سیاست روز و اروتیزم از آن جمله است. کمبودها اما فقط محدود به همینها نیست. ما هنوز در این که چه کلماتی شاعرانه است یا شاعرانه نیست مشکل داریم و مثلا به سطل زباله در یک شعر عاشقانه نمیخواهیم جواز عبور بدهیم. در صورتی که به خاطر دعوای بیرون بردن سطل زباله، زن و شوهرهای زیادی با قهر به بستر میروند. روی هم رفته اما میتوانم بگویم وضع شعر ایران در این ارتباط خیلی بهتر و هماهنگتر با تحولات جهانی است تا فرضا نقاشی و معماری و به ویژه موسیقی که هنوز دارد در پس کوچههای عهد دقیانوس پرسه میزند . * جناب صفاری توقع خودتان از شعر این روزها چقدر تغییر کرده و در آن به دنبال چه هستید؟ زاویه نگاه من مدت مدیدی است که تغییر عمدهای نکرده است. چشم انداز اما به طرز ترسناک و بیسابقهای مدام در حال دگرگونی است. تغییراتی که ارزیابی و هضم آن در حال حاضر ناممکن است و من را نیز همانقدر گیج کرده است که دنیای اطرافم را . ما امروزه شاهد بزرگترین دگرگونی تاریخی پس از انقلاب صنعتی هستیم. این انقلاب آنچنان سنگ عظیمی در اقیانوس جهان انداخته است که دههها طول میکشد تا امواج و نوسانات آن فرو بنشیند و بتوان به ارزیابی دستاورد آن نشست. متاسفانه و به رغم تمام دستاوردهای مثبت این انقلاب چشمانداز خوشایندی را من در افق روبرو نمیبینم. خشونت بیسابقه، گرایش به راست افراطی در سیاست دنیا، تبدیل سرمایهداری به سرمایهپرستی، در هم تنیدگی غیرقابل تشخیص جهان مجازی با جهان واقعی، سقوط بیسابقه اخلاق که یادآور خشم الهی و تخریب سُدم و گمرا در کتاب مقدس است و پدیدههای شوم دیگر که هیچکدام چشمانداز خوشایندی را ترسیم نمیکنند . تردیدی نیست که این تحولات در آیندهای شاید نه چندان دور سرنوشت انواع هنر و از جمله شعر را نیز تغییر خواهد داد. هم اکنون از دستاوردهای مثبت علمی و صنعتی آن در هنر سینما و معماری استفاده روز مره میشود. اما جواز ورود به شعر و ادبیات و هنرهائی که با حس و عاطفه سر و کار دارند موکول میشود به زمانی که درونی ِ هنرمند شده و به حد خاطره و نوستالژی برسند. بخشی از دغدغه من از این بابت است که نه میتوان این تحولات را یکسره نادیده گرفت، نه آنقدر جا افتاده و بیات شدهاند که به طرزی طبیعی و نا خودآگاه قدم به عرصه شعر بگذارند. شاید عمر من و هم نسلان من کفاف ندهد که شاهد فرو نشستن گِل و لای این سیل سهمگین باشیم و بازتاب چهره خود را در آینه آن تماشا کنیم. به گمانم از ساز و کار آن دنیا زن و مردی سر در میآورند که در حال حاضر هفت سالهاند و سرشان آنقدر شلوغ که وقت ندارند روشهای سادهتر دانلود و فتوشاپ را به پدر مادر خِنگشان که من را نیز شامل میشود یاد بدهند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]
صفحات پیشنهادی
علی اسفندیاری و راهی نو در شعر فارسی/ تو را من چشم در راهم
بازخوانی مهر علی اسفندیاری و راهی نو در شعر فارسی تو را من چشم در راهم شناسهٔ خبر 3866210 - دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱ ۲۹ فرهنگ > شعر و ادب jwplayer display inline-block; سیزدهم دی ماه یادآور درگذشت علی اسفندیاری نیما یوشیج است شاعری که آغازکننده راهی نو در شعر فارسی بسلسله نشست های بررسی اندیشه های عرفانی در آثار شعرای ترک
سلسله نشست های بررسی اندیشه های عرفانی در آثار شعرای ترک شناسهٔ خبر 3859099 - یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۴ ۲۸ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; سلسله نشست های بررسی اندیشه های عرفانی در آثار شعرای ترک به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار مآثار نیمایوشیج پلی میان سروده های کهن و شعرهای نوین فارسی ایجاد کرد
در گفت و گو با ایرنا تبیین شد آثار نیمایوشیج پلی میان سروده های کهن و شعرهای نوین فارسی ایجاد کرد تهران- ایرنا- عبدالحسین فرزاد استاد زبان و ادبیات فارسی نیمایوشیج را شاعری نوپرداز و آزاداندیش دانست و بیان داشت نیما با واقع گرایی و بهره بردن از سبکی نوین توانست پلی میان شعر کتاثیرات کودتای 28 مرداد بر شعر فارسی
هفته نامه کرگدن - حوراد نژاد صداقت گفت و گو با عبدالجبار کاکایی درباره تاثیراتی که کودتای 28 مرداد بر شعر فارسی داشت و به سنگ محکی برای قابلیت های شعر نیمایی تبدیل شد وقتی هنوز خیلی ها درگیر بحث و جدل بر سر فرم و قالب نوی شعر نیما بودند آن هم بعد از حدود 30 سال کودتای 28 مرداداوری نهایی آثار کنگره شعر حجاب و عفاف انجام شد
داوری نهایی آثار کنگره شعر حجاب و عفاف انجام شد داوری آثار کنگره شعر و عفاف در سه مرحله انجام گرفت و به دلیل حساسیت زمان زیادی صرف انجام این مرحله برگزاری کنگره شد سید حمیدرضا برقعی شاعر در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص کنگرهانتصاب اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر
انتصاب اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر دبیر و اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر منصوب شدند به گزارش ایلنا با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر و اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر منصوب شدند سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی حکمیشب شعر انقلابی در شیراز برگزار شد
جشنواره بین المللی شعر انقلاب شب شعر انقلابی در شیراز برگزار شد شناسهٔ خبر 3862246 - چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰ ۵۵ استانها > فارس jwplayer display inline-block; شیراز- نخستین شب شعر ششمین جشنواره بین المللی شعر انقلاب در تالار صدرا و سینای شیراز برگزار شد به گزارش خبرنگارمحمدکاظم کاظمی دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر شد
با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محمدکاظم کاظمی دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر شد شناسهٔ خبر 3862271 - چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۳ فرهنگ > شعر و ادب jwplayer display inline-block; وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی حکمی محمدکاظم کاظمی را به عنوان دبیر علمی یازدهمین جشنواشعر انقلاب پیشگام در هنرهاست
مدیرآفرینش هنری حوزه هنری کشور شعر انقلاب پیشگام در هنرهاست شیراز- ایرنا- مدیر دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری کشور گفت هیچ کدام از هنرها پیشگام و جلوتر از شعر انقلاب نیستند و امروزه هزار رساله دانشگاهی در مورد شعر انقلاب موجود است به گزارش ایرنا علیرضا قزوه سه شنبه در آیین افتشعر
شعر گر فتنهگري در پي اعمال به حصر است اين حداقل كار در اين وادي و عصر است قرآن به نساء آيهي يك با نود خويش حكمي بنمود بر همهي فتنهگران خويش با خون شهيدان همه در اوج برفتيم دشمن شده مأيوس ز اين اوج كه رفتيم روبهصفتان پشت به داخل بنمودند با وعدهي دشمن همه ي-
گوناگون
پربازدیدترینها