تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817544806
علی اسفندیاری و راهی نو در شعر فارسی/ تو را من چشم در راهم
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: بازخوانی مهر؛
علی اسفندیاری و راهی نو در شعر فارسی/ تو را من چشم در راهم
شناسهٔ خبر: 3866210 - دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۹
فرهنگ > شعر و ادب
.jwplayer{ display: inline-block; } سیزدهم دی ماه، یادآور درگذشت علی اسفندیاری (نیما یوشیج) است؛ شاعری که آغازکننده راهی نو در شعر فارسی بود و تلاش کرد تا تحولی در ادبیات منظوم ایران بیافریند. خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: او آغازکننده راهی نو در شعر فارسی است؛ راهی که به نام شعر نیمایی و شعر نو شناخته میشود و تلاش کرد تا در کنار شکستن برخی قالبها و البته تداوم تکاملی برخی دیگر از قالبها مانند غزل، شعر کهن ایران زمین را به شعر جهان پیوند زند و البته نیاز موسیقایی شعر را پاسخ دهد و به موسیقی درونی کلام توجه بیشتری داشته باشد. سخن از علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج است؛ شخصیتی ادیب که در بیست و یکمین روز از آبان ماه سال ۱۲۷۴ به دنیا آمد و در مانند چنین روزی یعنی در سیزدهمین روز از دی ماه سال ۱۳۳۸ درگذشت. علی، تحصیلات ابتدایی را در یوش و تهران گذراند و با تشویقهای یکی از مهربانترین معلمان خود، به شعرسرایی تشویق و نخستین اشعار او در حدود سال ۱۳۰۰ و با عنوان «قصه رنگ پریده» منتشر شد. او همچنان شعر میسرود و در عین حال در برخی مدارس شهرهای مختلف شمال کشور و البته برخی مدارس تهران، تدریس میکرد. از علی اسفندیاری، اشعار، مقالهها و نامه های زیادی بر جای مانده است. او خود در زندگینامه خودنوشتش نوشته است: «مایه اصلی اشعار من، رنج من ست. به عقیده من گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود و دیگران شعر میگویم. فُرم و کلمات و وزن و قافیه در همه وقت برای من ابزارهایی بودهاند که مجبور به عوض کردن آنها بودهام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.» شاید از این رو است که این شعر بلندبالا، یکی از مشهورترین اشعار به جای مانده از علی اسفندیاری و با کلیدواژه درد و رنج و حکایت عشق و عقل، چنین آغاز میشود: من ندانم با که گویم شرح درد
قصه ی رنگ پریده، خون سرد؟ هر که با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد قصه ام عُشّاق را دلخون کند
عاقبت، خواننده را مجنون کند آتش عشق است و گیرد در کسی
کاو ز سوز عشق، می سوزد بسی قصه ای دارم من از یاران خویش
قصه ای از بخت و از دوران خویش نیما یوشیج در ادامه همین شعر از عشق سخن میگوید و چنین می آورد: من ندانستم چه شد کان روزگار
اندک اندک بُرد از من اختیار هر چه کردم از او گردم رها
در نهان می گفت با من این ندا بایدت جویی همیشه وصل او
که فکنده ست او تو را در جست و جو ترک آن زیبارخ فرخنده حال
از محال است، از محال است، از محال این شاعر پُرآوازه در بخشی دیگر از ابیات این شعر، به نوعی به همان ابیات آغازین بر می گردد و می سراید: شرح عشق و شرح ناکامی و درد
قصه ی رنگ پریده، خون سرد
جان فدای مردم جنگل نشین
آفرین بر ساده لوحان، آفرین
شهر درد و محنتم افزون نمود
این هم از عشق است، ای کاش او نبود
من هراسانم بسی از کار عشق
هر چه دیدم، دیدم از کردار عشق
او مرا نفرت بداد از شهریان
وای بر من! کو دیار و خانمان؟
خانه ی من، جنگل من، کو، کجاست؟
حالیا فرسنگها از من جداست
یک زمانم اندکی نگذاشت شاد
کس گرفتار چنین بختی مباد
تازه دوران جوانی من است
که جهانی خصم جانی من است
هیچ کس جز من نباشد یار من
یار نیکوطینت غمخوار من
باطن من خوب یاری بود اگر
این همه در وی نبودی شور و شر
آخر ای من، تو چه طالع داشتی
یک زمانت نیست با بخت آشتی؟
از چو تو شوریده آخر چیست سود
در زمانه کاش نقش تو نبود
کیستی تو! این سر پُر شور چیست
تو چه ها جویی درین دوران زیست؟
تو نداری تاب درد و سوختن
باز داری قصد درد اندوختن؟
پس چو درد اندوختی، افغان کنی
خلق را زین حال خود حیران کنی
چیست آخر! این چنین شیدا چرا؟
این همه خواهان درد و ماجرا
چشم بگشای و به خود باز آی، هان
که تویی نیز از شمار زندگان
دائما تنهایی و آوارگی
دائما نالیدن و بیچارگی
اندکی آسوده شو، بخرام شاد
چند خواهی عمر را بر باد داد
چند! چند آخر مصیبت بردنا
لحظه ای دیگر بباید رفتنا
با چنین اوصاف و حالی که تو راست
گر ملامتها کند خلقت، رواست
ای ملامت گو بیا وقت است، وقت
که ملامت دارد این شوریده بخت
گِرد آیید و تماشایش کنید
خنده ها بر حال و روز او زنید
او خرد گم کرده است و بی قرار
ای سر شهری، از او پرهیزدار
رفت بیرون مصلحت از دست او
مشنوی این گفته های پست او
او نداند رسم چه، آداب چیست
که چگونه بایدش با خلق زیست
او نداند چیست این اوضاع شوم
این مذاهب، این سیاست، وین رسوم
او نداند هیچ وضع گفت و گو
چون که حق را باشد اندر جست و جو
ای بسا کس را که حاجت شد روا
بخت بد را ای بسا باشد دوا
ای بسا بیچاره را کاندوه و درد
گردش ایام کم کم محو کرد
جز من شوریده را که چاره نیست
بایدم تا زنده ام در درد زیست
عاشقم من، عاشقم من، عاشقم و این رنج و درد، البته در دیگر اشعار نیما یوشیج هم جلوه گری می کند که شعر «آی آدمها» از آن جمله است: آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان، قربان! آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره، جامه تان بر تن
یک نفر در آب میخواند شما را
موج سنگین را به دست خسته میکوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابش افزون
میکند زین آبها بیرون
گاه سر، گه پا
آی آدمها!
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امّید کمک دارد آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج میکوبد به روی ساحل خاموش
پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش
می رود نعره زنان، وین بانگ باز از دور میآید:
«آی آدمها»...
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد، بانگ او رهاتر
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها:
«آی آدمها».... اینچنین است که میتوان این رنج و غم از زمانه را در اشعار متعددی از علی اسفندیاری دید: می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته چند
خواب در چشم تَرَم می شکند
نگران با من ایستاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دستهای سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
مانده پای آبله از راه دور
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در می گوید با خود
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند و این گفتار را با شعر مشهور دیگری از نیما یوشیج (که از آخرین اشعار اوست و در زمستان سال ۱۳۳۶ سروده شده است) به فرجام میآوریم؛ شعری که با همه این درد و رنجها، باز هم امید به آینده را نوید میدهد: تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ «تلاجن» ؛ سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام؛ در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی، دام
گَرَم یادآوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
همچنان چشمانتظار "علیاکبر" هستم
همچنان چشمانتظار "علیاکبر" هستم علیاکبر آویش شهید جاویدالاثری که با آرزوی گمنامی جسمش به مانند بانویش حضرت فاطمهالزهرا س با بستن حنای شادی برای رسیدن شهد شهادت به وصالش رسید به گزارش فرهنگ نیوز چهارم دی ماه مصادف است با سالروز رشادت مردانی که در منطقه ام&علی کریمی در دوراهی ایران و کرواسی
ورزش سه علی کریمی در ابتدای فصل تیم سپاهان را به مقصد دیناموزاگرب کرواسی ترک کرد اما در این تیم توفیق چندانی نیافت و نتوانست دقایق زیادی به میدان برود عدم حضور در ترکیب اصلی دیناموزاگرب از ماهها قبل شایعاتی را درباره بازگشت کریمی به ایران مطرح کرد و حتی گفته میشد او قرار استدایی: مبعلی و پراهیچ در نفت میمانند
وبسایت نود علی دایی جمعه شب در واکنش به پیشنهاد باشگاه استقلال برای به خدمت گرفتن ایمان مبلعی گفت مبعلی به استقلال نمی رود وی در پاسخ به این که آیا پیراهیچ را به پرسپولیس می دهید گفت خیر ما به همه بازیکنان خودمان احتیاج داریم و بازیکنی از جمع ما جدا نمی شود دایی در پاسخ به اوحدت اسلامی در شعر فارسی/ یعنی قرار و مقصد این کاروان یکیست
وحدت اسلامی در شعر فارسی یعنی قرار و مقصد این کاروان یکیستتاریخ انتشار چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۳۵ وحدت اسلامی همواره از مقولههای مورد توجه شاعران ایرانی بودهاست شاعرانی که به مشترکات مسلمانان و ضرورت مقابله همه آنان در برابر گروههای انحرافی و تکفیری اشعلی کریمی در دوراهی ایران و کرواسی :: ورزش سه
علی کریمی در دوراهی ایران و کرواسی هافبک ایرانی تیم دیناموزاگرب آیندهای بلاتکلیف دارد به گزارش ورزش سه علی کریمی در ابتدای فصل تیم سپاهان را به مقصد دیناموزاگرب کرواسی ترک کرد اما در این تیم توفیق چندانی نیافت و نتوانست دقایق زیادی به میدان برود عدم حضور در ترکیب اصلی دینامپاسخ صریح دایی به مدیران استقلال و پرسپولیس؛ دنبال مبعلی و پراهیچ نباشید
پاسخ صریح دایی به مدیران استقلال و پرسپولیس دنبال مبعلی و پراهیچ نباشید سرمربی نفت تهران تاکید کرد که بازیکنان تیمش را به استقلال و پرسپولیس نخواهد داد گزینه جدی استقلال تهران برای نقل و انتقالات زمستانی ایمان مبعلی است و پرسپولیسی ها هم ایگور پراهیچ را می خواهند اما با سدی بزناصر فیض: سرود نوعی شعر حماسی - تعلیمی است/ نباید در دامن سطحینگری و ابتذال افتاد
ناصر فیض سرود نوعی شعر حماسی - تعلیمی است نباید در دامن سطحینگری و ابتذال افتاد ناصر فیض معتقد است که سرود نوعی شعر حماسی - تعلیمی است که قرار است به مخاطب تذکری دهد و ما را در جریان جامعه بگذارد به گزارش خبرگزاری فارس ناصر فیض شاعر و ترانهسرای کشورمان با بیان اینکه در تاریتاثیرات کودتای 28 مرداد بر شعر فارسی
هفته نامه کرگدن - حوراد نژاد صداقت گفت و گو با عبدالجبار کاکایی درباره تاثیراتی که کودتای 28 مرداد بر شعر فارسی داشت و به سنگ محکی برای قابلیت های شعر نیمایی تبدیل شد وقتی هنوز خیلی ها درگیر بحث و جدل بر سر فرم و قالب نوی شعر نیما بودند آن هم بعد از حدود 30 سال کودتای 28 مرداعلی کریمی در دوراهی ایران و کرواسی - فرتاک ورزشی
به گزارش فرتاک ورزشی علی کریمی در ابتدای فصل تیم سپاهان را به مقصد دیناموزاگرب کرواسی ترک کرد اما در این تیم توفیق چندانی پیدا نکرد و نتوانست دقایق زیادی به میدان برود عدم حضور در ترکیب اصلی دیناموزاگرب از ماه ها قبل شایعاتی را درباره بازگشت کریمی به ایران مطرح کرد و حتی گفتهعلی خنیفرزاده، بدری واعظی آشتیانی آسیب فارسی زدگی در فهم احادیث با تاکید بر ترجمههای نهج البلاغه
علی خنیفرزاده بدری واعظی آشتیانیآسیب فارسی زدگی در فهم احادیث با تاکید بر ترجمههای نهج البلاغه در زبان فارسی وامواژههای بسیاری وجود دارد که از عربی به این زبان راه یافته ولی پس از ورود به فارسی معنای جدیدی یافته است چکیده در زبان فارسی وامواژههای بسیاری وجود دار-
گوناگون
پربازدیدترینها