واضح آرشیو وب فارسی:الف: آقای فرهادی جور دیگری ببینید!
احمد اولیایی، 13 دی ۹۵
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۲
آقای اصغر فرهادی سلام نامه شما را به رئیس جمهور خواندم. پیش از نیز نامههای تصویری شما را در قالب فیلم دیده بودم. شباهتهای نامه نگاری شما با فیلم سازیتان بسیار است. گاهی نگاه تیزبینانه شما، سوژهها را برایتان از گور بیرون میکشد و مینویسید، گاهی نیز سوژهها را از نابترین و کم یاب ترین مسائل بین زوجها مییابید و میسازید. اما مهمترین نقطه اشتراک این نامه و فیلمهایتان علاقه شدید شما به سوژههای بکر، کم یاب و در نهایت بزرگ نمایی آنهاست. دیگر استفاده از واژه سیاه نمایی در مورد آثار شما خیلی تکراری شده اما "تعمیم موضوع به شرایط کل کشور" شاید عنوان بهتری برای مفاهیم کارهای شما باشد. مسأله ای اجتماعی و به عبارتی آسیبی اجتماعی را انتخاب میکنید، در بین یک زوج به تصویر میکشید و در نهایت به مخاطب القا میکنید که شرایط جامعه ما این است. "دلم می خواد یک بلدوزر بندازم همه این شهر را خراب کنم" و "يک پايان تلخ بهتر از يک تلخی بی پايان است" و دهها جمله دیگر در کنار قابهای تاریک و ناامیدانه تصاویر شما، فقط یکی دو نمونه از این تعمیمها و القائات است. این بار نیز سوژه را از قبرستان سوژها بیرون کشیدید و چنان به آن روح دادهاید که سوژه نسبتاً بی جانتان در کشور و رسانهها روح تازهای پیدا کرده است. فرهادی عزیز! کسی منکر کاستیها و معضلات اجتماعی و اقتصادی در ایران نیست اما شما که بهتر می دانید کارگردان خوب باید بازنمایی دقیق، متن صحیح، انطباق متن بر واقعیت را در کارهای خود حفظ کند؛ اما شما نه تنها در فیلمهایتان، بلکه نشان دادید در نوشتن نیز علاقه شدیدی به نورپردازی خاص، فیلمبرداری اپتیکی و کج قرار دادن زاویه دوربینتان دارید. آقای فرهادی بله درست است؛ یک نفر از ایرانیان نیز نباید بی خانمان باشد؛ اما همه میدانند که مدینه فاضلهای که شما نتوانید در مورد آسیبهایش فیلم بسازید شاید محقق نشود. پس برای نشان دادن واقعیت، کل لیوان آب را ببینید نه فقط نیمه خالی آن را... شما یادداشت پدری که خود کشی کرد را خواندید اما آمار بی خانمانهایی را که پس از انقلاب صاحب خانه شدند نخواندید؟ یادداشتهای روستاییانی که صاحب برق و روشنایی در خانههایشان شدند ندیدید؟ البته که ندیدید و نخواهید دید چرا که خود، خود را تنها "نظارهگر و شنونده فراموشکار رنجها" نامیدید. اقای فرهادی ظاهراً شما در نشان دادن آسیبهای ایران به بن بست تصویر رسیدید که وارد عرصه نگارش نامه شدهاید. مگر انتظار دنیا برای دیدن فیلمهای ایران شناسانه خود را نمیبینید که دل را به انتظار سیاستمداران و دولتمردان برای خواندن نامههای خود خوش کردهاید؟! آقای فرهادی به خود اجازه نمیدهم در نیت خیرخواهانه شما تردید کنم اما روش شما را سخت نکوهش میکنم. نگاه تیزبینانهتان را بیش از آن که خرج بزرگ نمایی آسیبها کنید، خرج القای امید کنید. چنین نامههایی به مسئولین برای رفع سیاهیها لازم اما سرگشاده کردنش ادامه همان سیاه نمایی فیلمهایتان است. در نهایت... سعی کنید علامت سؤال را با آثار آینده خود از انتهای جملات پایانی نامه خود یعنی "این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمانها؟" بردارید و طوری بسازید و بنویسید که مخاطب جملات فوق را پس از دیدن کارهای شما، اخباری بخواند نه سوالی... والسلام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]