واضح آرشیو وب فارسی:الف: یاداشت توکلی در رسای پدر سه شهید
تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۵
از وقتی که در شب میلاد حضرت مهدی علیهالسلام در سال 1346 آتش به جانم افتاد، با انجمن جوانان بهشهر آشنا شدم. این انجمن یک سال پیش از تولد من در مهر 1329 به دست مردان جوان بی ادعابی که در بهشهر به پاکی شناخته میشدند به راه افتاده بود تا در برابر موج بیمبالاتی و تجددمآبی به راه افتاده به دست رژیم پهلوی، جوانان پاک نهاد را قدرت مقاومت ببخشد. مؤسسین و اعضای اصلی این انجمن از آقای میر عبدالواحد بنی کاظمی تا سید محمد هاشمی نژاد، از علی نیکخواه تا محمدطاهر بهشتی، از علیاکبر یاطبی تا محمدعلی دباغی، از محمدعلی صدفی تا محمدعلی زهدی و محمد باقرزاده و عزیزان دیگری که نامشان به یادم نمانده است همگی کاسبان جزء یا کارگرانی از کارخانه چیت سازی بهشهر بودند که آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشته بودند. این جمع با برکت که اولین بازداشت دسته جمعی را در ماجرای شهادت نواب صفوی تجربه کرده بودند از حمایت مرحوم آیۀ الله کوهستانی فقیه زاهد ما و نیز از حمایت جدی مرحوم آیۀ الله حاج شیخ محمد شاهرودی، مجتهد مؤثر و کم ادعای شهرمان برخوردار بودند. در میان این جمع از آقای حاج میر عبدالواحد بنی کاظمی، پیشگام این جمع که بگذریم، دو نفر به فضیلت مسئلهگویی برجستگی داشتند، مرحوم دباغی و مرحوم علیاکبر باطبی؛ و آنکه به تقدیم سه جگرگوشه شهید جنگ تحمیلی آزمون شد و در صبر و شکیبایی و رضایت به خواسته خدا سربلند شد حاج علیاکبر باطبی بود. مرد پاک باختهای که در پی شهادت سه پسرش خداوند او را به بردن پسر ارشدش نیز آزمود و با صبوری او، به صبر ارتقای مقام بخشید. چه کسی در این خانه با برکت ستون خیمه و پشتیبان حاج علیاکبر باطبی بود تا سرو قامتانه بایستد؟ پشتیبان باطبی صبور همسر فهیم و بسیار عاقلش بود که همیشه زبان جز به رضا نمیگشود. هر بار که به قصد تیمن و برکت جویی به حضور این زوج انقلابی و متشرع میرسیدم جز سپاسگزاری از انقلاب و اسلام حرفی نداشتند. فقط سالهایی متأخر گله گزاری از مسئولان به سخنانشان اضافه شده بود که: قدر نعمت انقلاب اسلامی و رهبری را نمیدانند و به چرب و شیرین دنیا روی آوردهاند و به جمع مال میپردازند، یا کفایت ندارند و در اصلاح معیشت مردم مستضعف ناتوانند و مردم را ناراضی میکنند و یا تبعیضهای ناروا را روا میشمارند و دفاع از انقلاب و نظام را برای انقلابین دشوار میکنند. آنها تا هم اکنون نیز در خانهای که بچههایشان را از خدا گرفتند، پروراندند و به معراجشان فرستادند سر میکردند. با همان قناعت پیشگی کارگری ساختند و سوختند ولی دلی را نسوزاندند و نمک بر زخمی نپاشیدند، بلکه مرهم زخمها بودند. خواهر ارجمندم حاجخانم باطبی، شما از حاج علیاکبر هم پیش میگیرید چرا که غم از دست دادن او را هم باید به دوش بکشید و به صبر آبرو ببخشید. من در برابر عظمت روح حاج علیاکبر باطبی و عزت و شرف جنابعالی خواهر بزرگوارم به تکریم سر فرو میآورم. به دو پسر رشید باقیمانده از آن جمع هم تسلیت میگویم و از اینکه به توصیه پزشک از سفر معذورم و نمیتوانم در مراسم حاضر باشم متأسف هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]