واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: شرق نوشت: خانواده مردی ٥٣ساله اهل کهگیلویهوبویراحمد که مرگ مغزی شده بود، اعضای بدن او را اهدا کردند تا چند بیمار، زندگی راحتتری داشته باشند.
ساسان عباسی، هماهنگکننده پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی استان کهگیلویهوبویراحمد، دراینباره به خبرنگار «شرق» گفت: «مرحوم عسکر معصومی از عشایر ترکزبان شهرستان و ساکن روستای آبشیرین، به دلیل سانحهای دچار خونریزی مغزی و به دنبال آن مرگ مغزی شد. در آن هنگام بود که خانوادهاش قبل از طرح پیشنهاد اهدای عضو از سوی همکاران من، برای این عمل خیر پیشقدم شدند. درنهایت دو کلیه و کبد این عزیز از سوی خانواده نوعدوستش به دو بیمار اهدا و این عمل جراحی در بیمارستان شهیدرجایی گچساران انجام شد».
در ادامه، مصاحبه با «مهدی»، پسر بزرگ خانواده معصومی را که پیشقدم جلب رضایت دیگر اعضای خانواده شده است، میخوانید.
مرگ مغزی پدرتان چطور اتفاق افتاد؟
در روز حادثه، پدر سر ساختمان کار میکرد؛ حدود ساعت یکونیم، دو بود که بالابر ساختمانی روی سرش افتاد. ماجرا از این قرار بود که استادکار تخریب، قصد خرابکردن بخشی از ساختمان را داشته و جابهجاکردن بالابر را که مزاحمش بوده، به کارگری سپرده است. آن کارگر هم پس از جابهجاکردن بالابر، آن را مهار نمیکند و به کسی هم اطلاع نمیدهد که دستگاه مهار نبوده است. پدر من هم بیاطلاع از این موضوع، از بالابر استفاده کرده که همین موضوع باعث سقوط دستگاه بالابر و اصابت آن به پدرم شده است. پس از آن پدرم به بیمارستان منتقل شد و با وجود اینکه برای نجات جانش دو عمل جراحی انجام شد، او دچار مرگ مغزی شد.
شما چطور از مرگ مغزی پدرتان مطلع شدید؟
بعد از عمل جراحی دوم، نامهای به ما دادند که به پزشکی قانونی ببریم و در آنجا بود که فهمیدیم به ادامه حیات پدرم امیدی نیست؛ بنابراین تصمیم به اهدای عضو گرفتم.
شما چطور از موضوع اهدای عضو و امکانی که در صورت مرگ مغزی افراد فراهم میشود، مطلع شدید؟
من خودم در بیمارستان پیوند اعضای شیراز کار میکنم و از آنجا با موضوع اهدای عضو آشنا بودم. این کار را برای آخرت پدرم کردم؛ بعد از اینکه تصمیم خود را گرفتم، با دیگر اعضای خانواده مشورت کردم و گفتم با این کار چند نفر به زندگی باز میگردند؛ دیگران هم قبول کردند.
شما پسر بزرگ خانواده هستید؟ چند خواهر و برادر دارید؟
بله، من پسر بزرگ و بچه دوم خانواده و ٢٢ساله هستم. یک خواهر بزرگتر هم دارم که ٢٤ساله است و بعد از من هم یک برادر و یک خواهر کوچکتر هستند.
شما در بیمارستان پیوند اعضای شیراز چه شغلی دارید؟
این بیمارستان هنوز راهاندازی نشده است و من در آنجا مسئول تأسیسات برق هستم. موقعی که نامه پزشکی قانونی را بردم، من را به اتاق راه ندادند و پدر دامادمان به داخل اتاق رفت؛ حدس زدم ماجرا چیست و تصمیم گرفتم رضایت دیگر اعضای خانواده را جلب کنم.
اعضای خانواده مخالفت کردند؟
نه، هیچکس مخالفت نکرد و همه موافق بودند و گفتند بهترین کار است.
آیا پدرتان دراینباره چیزی گفته بود یا وصیتی داشت؟
نه پدرم اصلا چیزی نگفته بود و این اتفاق ناگهانی افتاد و من خواستم از این راه برای آخرتش توشهای جمع کنم.
توصیهات به افرادی که ممکن است در شرایط مشابه با شما قرار بگیرند، چیست؟
توصیه میکنم اگر پدر یا هریک از اعضای خانوادهشان با دستگاه زنده است، بهتر است آنها هم اهدای عضو کنند؛ چون اینطوری میتوانند چند نفر را زنده نگه دارند. این کار به نفع آخرت آن مرحوم هم میشود؛ ولی اگر بدون اهدای عضو آن مرحوم را دفن کنند، چند سال بعد فقط استخوانهای او است که باقی میماند؛ نه نام نیکی و نه توشهای برای آخرت.
واکنش اطرافیان وقتی میشنیدند شما این کار را کردهاید، چه بود؟
همه تشویق میکردند و میگفتند چه کار خوبی کردید و همین کار باعث افزایش تحمل شما شده است.
اگر اهدای عضو نمیکردید، فکر میکنید چه میشد؟
پشیمان میشدم و فقط پشیمانی. الان خوشحالیم که توانستیم کاری کنیم که برای عاقبت فایده دارد و البته این یک کار اعتقادی است.
آیا شما هم کارت اهدای عضو دارید؟
من فعلا برای اهدای عضو ثبتنام کردهام؛ اما برای اهدای عضو باید شرایطش وجود داشته باشد و این شرایط هم کم پیش میآید و به نوعی میتوان گفت خداوند بندههای خود را انتخاب و امتحان میکند.
به غیر از شما دیگر اعضای خانواده هم کارت اهدای عضو دارند؟
بله، در خانواده ما افرادی هستند که از سال ٨٢ کارت اهدای عضو دارند.
چرا فقط سه عضو پدرتان را اهدا کردید؟
ما اعضای بیشتری را اهدا کردیم؛ اما چون امکانات کم بود، فقط از دو کلیه و کبد پدرم امکان استفاده وجود داشت؛ مثلا برای استفاده از قلب، دستگاه خاصی لازم است که در آن بیمارستان وجود نداشت و بنابراین نتوانستند قلب پدرم را برای پیوند بردارند.
۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]