واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: مروری بر عملیات سرب گداخته: لاسجردی:رسانهها در سال ۲۰۰۸ پرستیژ اسرائیل را به چالش کشیدند/ جنگ غزه محرک اصلی تصویب قطعنامه علیه تلآویو
جنگ غزه موجب شد تا نابرابر بودن و عدم توازن نبرد به ضرر اسراییل آشکار و نمایان شود و افکار عمومی به این نتیجه رسید که فلسطینیها با دست خالی توانستند پیروز این میدان شوند. «حسن لاسجردی» کارشناس مسائل بینالملل در تشریح ابعاد مختلف جنگ غزه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا بیان کرد: واقعیت جنگ غزه در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و حمله اسراییل به این منطقه این است که موضع مقاومت در این منطقه بر خلاف سیاستهای رژیم صهیونیستی پیش رفت و از این جهت اسراییل میبایست برای آرام کردن اوضاع به نفع خود یک به هم ریختگی امنیتی ایجاد میکرد. در سال ۲۰۰۶ حزب الله لبنان به مقابله با اسراییل پرداخت و پس از آن بحثهای انتفاضه اول و دوم مطرح شد. از این جهت، مقابله تلآویو با کانونهای مقاومت در غزه و حتی لبنان در فهرست اولویتهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. وی ادامه داد: بهانه دیگر آنها بحث اسارت سربازان ارتش توسط گروههای مقاومت بود. به گونهای که آنها علاوه بر این موضوع، بحث قدس و پایتخت بودن آن را مورد هدف قرار دادند و در اینجا بود که یک اختلاف دو طرفه پدیدار شد. از جهت دیگر با توجه به ضربههای زیادی که اسراییل از سوی محورهای مقاومت در منطقه خورده بود، در صدد برآمد تا دست برتر نظامی خود را آشکار کند که البته در آن دوران از حمایت حداکثری آمریکا برخوردار بود. البته یکی از تبعات مثبت جنگ غزه را باید واکنش نهادهای بینالمللی دانست. از سوی دیگر باید توجه داشت که جنگ غزه موجب شد تا نابرابر بودن و عدم توازن نبرد به ضرر اسراییل آشکار و نمایان شود و افکار عمومی به این نتیجه رسید که فلسطینیها با دست خالی توانستند پیروز این میدان شوند. تحول بزرگ دیگری که در این بین رخ داد، به میان آمدن رسانههای محلی و حتی منطقهای و جهانی برای انتشار اخبار مربوط به نبرد نابرابر غزه بود. به صورتی که عکسها، فیلمها و تصاویری که از حملات اسرائیلیها به غزه و حتی استفاده از بمبهای فسفری منتشر شده بود، چهره و پرستیژ بینالمللی تلآویو را مخدوش کرد. از این جهت نقش رسانهها برای به تصویر کشیدن نبرد نابرابر بسیار فعال و موثر نمایان شد. این تحلیلگر مسائل منطقه اضافه کرد: اسرائیل بر این باور بود که در این بازه زمانی میتواند سناریوی مقبول را نوشته و نهایتاً عملی کند اما شاهد بودیم که در بازه زمانی بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ توان نظامی و همچنین حیثیت بینالمللی رژیم صهیونیستی زیر سوال رفت. در مورد قطعنامه ۲۳۳۴ که توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد، نکتهای وجود دارد. تصویب این قطعنامه به نوعی علیه اقدامهای اسرائیل در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ در غزه تلقی میشود. چراکه فلسطینیها توانستند در این بین موضع برخی دولتها را برای طرح کشور مستقل فلسطین به نمایش بگذارند اما اسرائیل نتوانست مثبت عمل کند. چراکه ترورهای غیر هدفمند و همچنین محاصره غزه موجب شد تا شرایط به نفع اسراییل رقم نخورد. علاوه بر آن نگاه زاویهدار اوباما و کاخ سفید در سالهای اخیر به اسراییل، تا حدودی جایگاه این رژیم را متزلزل کرد. از این منظر باید دانست که اولویتهای آمریکا در خاورمیانه تغییر کرده و برای اولین بار در سالیان گذشته جایگاه اسراییل در سیاست خارجی ایالات متحده کمرنگتر شده است. وی در پایان خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که یک منحنی معنادار متشکل از تمامی کشورها از جمله اروپا، آفریقای شمالی و حتی آمریکای لاتین علیه اسراییل خلق شد که خروجی آن القاء شوک بینالمللی به مقامهای تلآویو بود. لذا قطعنامه اخیر نشان میدهد که اگر جامعه جهانی بخواهد وارد یک مناقشه بینالمللی شود، بدون شک اجماع کشورها میتواند مفید و موثر واقع شود.
۱۳۹۵/۱۰/۰۸ ۰۸:۰۰:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]