واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی کوتاه به زندگی پربار آیتالله مرعشی نجفی؛از نماز و روزه استیجاری برای حفظ میراث مکتوب تا پارو کردن برف از مسیر زائران حرم
آیتالله مرعشی نجفی نزدیک به 6 دهه، و در هر روز، سه وعده، در حرم مطهر به اقامه جماعت پرداخت و در برخی صبحهای زمستانی قم - که بیش از یک متر برف باریده بود -، قبل از اذان صبح و در حالی که درهای صحن مطهر هنوز بسته بود، به سمت حرم راه میافتاد و با پارو، برفهای مسیر زائران به سمت حرم را کنار میزد.
خبرگزاری فارس - حسن شیخ حائری: مانند چنین روزی یعنی در آخرین روز تیر ماه سال 1276 هجری شمسی در نجف اشرف، کودکی در خانواده آیتالله سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی نجفی به دنیا آمد که نامش را سید شهاب الدین گذاردند. سید شهاب الدین از همان روزهای آغازین تولد با زیرنظر و تربیت پدر، مادر و جدّه مادری خود قرار داشت و در همان کودکی، سواد خواندن و نوشتن و البته قرآن را آموخت. پس از آن بود که او با علاقهای که برای یادگیری علوم آل محمد از خود نشان داد، به محضر بسیاری از علمای آن روزگار در نجف و سامرا و کاظمین مشرف شد و در رشتههای مختلف مانند تفسیر، کلام، رجال و درایه، طب، ریاضی و نجوم و همچنین فقه و اصول تحصیل کرد و در سالهای آغازین دهه سوم زندگی خود، به درجه اجتهاد نائل آمد. آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی را باید از معدود علمای شیعه دانست که محضر استادان فراوانی را تجربه کرده و از دامن هر یک، خوشهای چیده است. او هنوز به 30 سالگی نرسیده بود که به ایران آمد و پس از تشرف به مشهد و زیارت آستان مقدس امام رضا (ع)، راهی تهران شد و در این شهر هم درس و محضر برخی از بزرگان علما را درک کرد. از آمدن او به ایران، بیش از یک سال نگذشته بود که به قم رفت و با درخواست آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، در عش آل محمد (ص) سکنی گزید و به عنوان مدرّس رسمی و درجه یک حوزه علمیه شناخته شد و این تدریس، بیش از 6 دهه ادامه یافت. وی پس از ارتحال آیتالله بروجردی، مرجعیت را پذیرفت و مقلدان بسیاری از سراسر دنیا به تقلید از وی پرداختند. آیتالله مرعشی نجفی در این سالها علاوه بر تدریس و تالیف، به بنیان نهادن تعداد زیادی مدرسه، مسجد، کتابخانه و مرکز فرهنگی - رفاهی، در سراسر ایران و جهان همت گمارد که کتابخانه معظمله به عنوان مهمترین کتابخانه در کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام، یکی از برترین کتابخانههای جهان و از یادگارهای ایشان است. اینها همه حاصل همت و تلاش خستگی ناپذیر آیتالله مرعشی در جمع آوری و حفظ میراث فرهنگی مکتوب اسلام است. ایشان در حقیقت با وجود تنگدستی در تحصیل مال و شهریه، با همان درآمد اندک و البته با حق الزحمه کارگری و تقبل نماز و روزه استیجاری، کتب خطی فراوانی را خریداری و از آنها مراقبت کرد و البته تداوم بر همین امر هم موجب شد که هیچگاه برای سفر حج واجب، مستطیع نشود و به حج نرود. معظمله پس از هجرت به ایران، این کتب را با خود به ایران آورد و جمع آوری را ادامه داد و تمام آن میراث ارزشمند را در کتابخانهای سامان داد؛ کتابخانه ای که امروزه با نظارت فرزند برومند ایشان، حجت الاسلام سید محمود مرعشی اداره میشود و آثار ارزشمند و دُردانهای در خود دارد. علاوه بر این، آیتالله مرعشی نجفی هیچگاه از تدریس و تربیت شاگرد هم غافل نشد که حاصل این زحمات، پرورش و رشد شخصیتهایی بود که برخی در همان روزگار گذشته و برخی هم امروزه، روشنی بخش محافل فقهی و فرهنگی بوده و هستند؛ شخصیتهایی مانند حضرات آیات شهید سید مصطفی خمینی، شهید حسین غفاری، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید قاضی طباطبایی، سید محمود طالقانی، سید مرتضی عسکری، سید موسی صدر، میرزا جواد تبریزی، موسوی اردبیلی، امامی کاشانی، شیخ علی پناه اشتهاردی، شیخ محمدتقی ستوده و محمدرضا مهدوی کنی. آیتالله مرعشی همچنین آثار و تالیفات فراوانی دارد که «ملحقات الاحقاق»، «طبقات النّسّابین»، «مشجرات آل رسول الله الاکرم (ص)» و برخی سفرنامهها در کنار بسیاری از حاشیهها و تقریریات فقهی از آن جمله است. در این میان، «ملحقات الاحقاق»، اثری است در بیش از 40 مجلد که معظم له با مراجعه به بیش از 5 هزار منبع از منابع اهل سنت، آن را در زمینه عقاید و کلام و فضائل اهل بیت (ع) به رشته تحریر درآورده است. در کنار اینها، حمایت از نهضت انقلابی امام خمینی، تلاش برای تحقق وحدت بین مذاهب اسلامی، نامه نگاری علمی با بسیاری از علمای شرق و غرب عالم، اعم از شیعه و سنی و سایر مذاهب و ادیان، و همچنین دیدار با برخی شخصیتهای برجسته دنیا، از دیگر فعالیتهای آیتالله مرعشی بوده است. در مقام معنوی ایشان همین بس که روزی وارد حمام عمومی میشود و برخی از افراد حاضر در حمام، میپندارند که ایشان، دلّاک حمام است؛ از او میخواهند که آنان را کیسه بکشد و ایشان هم بیدرنگ به این کار مشغول میشود. پس از دقایقی که دلاک اصلی حمام سر میرسد، آیتالله مرعشی را میشناسد و از ایشان عذر میخواهد. ایشان هم می فرماید: عذرخواهی لازم نیست. من افتخار میکنم که به زائران و مجاوران حضرت فاطمه معصومه (س) خدمت کنم. ایشان همچنین نزدیک به 6 دهه، و در هر روز، سه وعده، در حرم مطهر به اقامه جماعت پرداخت و در برخی صبحهای زمستانی قم - که بیش از یک متر برف باریده بود -، قبل از اذان صبح و در حالی که درهای صحن مطهر هنوز بسته بود، به سمت حرم راه میافتاد و با پارو، برفهای مسیر زائران به سمت حرم را کنار میزد. آیتالله مرعشی همچنین در همه سالهای زندگی تلاش داشت تا از پارچه و لباس خارجی استفاده نکند؛ بلکه لباس و پارچه داخلی استفاده میکرد و این راه را برای مقابله با استعمارگران میپسندید. و اما یکی از حکایتهای شگرف زندگی این مرجع عالیقدر، حکایتی است که از زبان خود ایشان نقل شده است؛ حکایتی که آن را چندین بار در زمان حیات خود نقل فرمود. «شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، خود را در زاویه مسجد کوفه یافتم، در حالیکه وجود مبارک مولا امیرالمومنین (ع) با جمعی حضور داشتند. در این هنگام حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان هم آمدند. سپس فرمودند: پس شهریار ما کجاست؟ شهریار که آمد، حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان. و شهریار اینگونه آغاز کرد: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم و این در حالی بود که او را نمیشناختم. فردای آن روز پرسیدم که شهریارِ شاعر کیست؟ گفتند شاعری است که در تبریز زندگی میکند. او را از جانب خود دعوت کردم تا به قم بیاید. چند روز بعد شهریار آمد. او را همان کسی یافتم که در خواب و در حضور حضرت امیر (ع) دیده بودم. از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کِی ساختهای؟ شهریار با حالت تعجب از من سؤال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساختهام؟ چرا که من نه این شعر را به کسی داده و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام. به او گفتم که چند شب قبل، خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (ع) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند که ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس خواستند تا شاعران فارسی زبان هم بیایند که آنها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آن گاه حضرت خواستند تا شعرت را بخوانی و شما هم شعری با مطلع «علی ای همای رحمت» خواندی. اینجا بود که شهریار فوق العاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساخته و تاکنون کسی را در جریان سرودن آن قرار نداده م. اما در ادامه وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد که آن تاریخ و ساعت، دقیقا مقارن ساعتی بود که من خواب را دیده بودم و شهریار هم در همان ساعت، شعرش را تمام کرده بود. پس یقینا در سرودن این شعر، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی را با این مضامین عالی بسراید». امروز نزدیک به 120 سال از تولد آن فقیه وارسته می گذرد و یاد و نامش همچنان پابرجاست. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی سرانجام در هفتمین روز شهریور ماه سال 1369 به ملکوت اعلی پیوست و این در حالی بود که بر اثر ساده زیستی و اهتمام به جمع آوری کتب خطی و میراث فرهنگی، برای حج مستطیع نگشت؛ اما پس از رحلتش، افراد فراوانی به نیابت از او، حج به جا آوردند تا مشخص شود که همت و اخلاص، پس از مرگ نیز کارساز است؛ رحمت الله علیه. انتهای پیام/2258/و40
95/04/31 :: 14:38
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]