واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش تحلیلی؛
داستان یک ترور؛ فرزند ناخلفی که از کنترل آنکارا خارج شد
شناسهٔ خبر: 3858467 - شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۴
بین الملل > اروپا
.jwplayer{ display: inline-block; } مقامات ترکیه برای کنترل و کاهش خطرات ناشی از حملات تروریستی در داخل این کشور باید فکری هم برای مهار فرزند ناخلفی کنند که در طی سالهای اخیر، با جان و دل کمر به پرورش و رشد و نموش بسته بودند. خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- کامران قادری آذر: ترور دهشتناک سفیر روسیه در افتتاحیه یک نمایشگاه هنری همراه با ویژگیهای غافلگیرکننده خبری اش همچون فیلمی هالیوودی دیدگان میلیونها بیننده در سراسرجهان را مسحور خود کرد؛ تا حتی اشتباهی که در بسیاری از رسانهها درقید نام نمایشگاه نقاشی بجای عکاسی شکل گرفته بود نیز دیده نشود و تمامی عکسهای آویزان بر دیوار تحت تاثیر تصویری سرد و بی روح از جسد بی جان دیپلمات ارشد روس و همچنین تصویری از تروریستی خشن قرار گیرند که این بار نه با ریش وردایی بلند بلکه با صورتی صیقلی، کت و شلوار و کراوات، کاملا مرتب و تر و تمیز در صفحه اول تمامی رسانههای خبری جهان جا خوش کند. از همان اولین ساعات این رویداد شوک آور، کارشناسان و تحلیلگران مختلف از سراسر جهان شروع به نوشتن مقالاتی کردند که هر کدام به نوعی به واکاوی انگیزههای پشت پردهی این واقعه شوم میپرداخت و البته بسیاری از این نوشتهها پیکان اتهامات خود را بسوی غرب گرفته و هدف از آن را ممانعت غربیها به رهبری آمریکا از نزدیکی ترکیه به جبهه کشورهای مدافع سوریه یعنی ایران و روسیه اعلام میکردند. علاوه بر این، دولت ترکیه و شخص اردوغان همچون ماههای اخیر بدون هیچ معطلی و البته کوچک ترین تحقیقی جماعت «گولن» را عامل این حمله دانستند و شروع به شاخ وشانه کشیدن برعلیه ترور و تروریسم در این کشور نمودند. در مورد اتهام اول علاوه بر محتمل دانستن چنین گزینهای می بایست به ابهاماتی چند نیز در این باره پاسخ گفت. نخست اینکه با اندک تحقیقی بر روی روابط اخیر روسیه و ترکیه به راحتی میتوان به سنگینی محسوس کفه ترازو به نفع روسیه پی برد. درچنین شرایطی آیا میتوان پذیرفت که غرب با رویکردی احتمالی و روی آوردن به شانس و اتفاق تصور میکرده است که این واقعه قدرت فرو ریختن این دست بالای روسیه را در روابطش با ترکیه خواهد داشت؟ آیا آنها هرگز این احتمال را ندادهاند که با توجه به تصمیم ترکیه به نزدیکی با ایران و روسیه تاثیر معکوس این اتفاق میتواند رخ دهد. ضمن اینکه ترکیه را که یکی از مهم ترین متحدان غرب در بحران سوریه محسوب میشود، دست و پا بسته درخدمت روسیه قرار دهد.
مقامات ترکیه از همان نخستین ساعات این اتفاق با ترس و لرز و احتیاط فراوان سعی در آرام کردن مقامات روسی داشتند و البته با توجه به روابط اخیر دو کشور این عکس العمل چندان هم غیرقابل پیش بینی نبود. ادعای ترکیه مبنی بر دخالت جماعت گولن نیز همچون بسیاری از پروندههای سیاسی اخیر این کشور بسیار مبهم و توام با شبهات فراوان است. مامور جوانی که عضوی از نیروهای ویژه پلیس بود، چگونه توانسته است از تمامی تصفیههای موشکافانهای که در بدنه پلیس و ارتش این کشور با دقت بسیار بالا انجام گرفت و میگیرد براحتی عبور کند. توجه به این نکته که طبق گفته مقامات ترکیه وی در روز کودتای ۱۵ جولای در مرخصی بسر میبرد و اینکه چرا مانند دیگران مورد بازخواست شدید قرار نگرفتهاست نیز بر ابهامات این ادعا میافزاید. نکته اوج این مسئله در اینجاست که این فرد پس از واقعه کودتا نه تنها مورد بازخواست و تحقیق قرار نگرفته است، بلکه بارها به عنوان عضوی از تیم امنیتی شخص رئیس جمهور انجام وظیفه کرده است. بنابراین ادعای دست داشتن جماعت گولن نیز با ابهاماتی جدی همراه است. بر تمامی این ادعاها گزینه دیگری هم می توان افزود و آن توجه مستقیم به عملکرد دولت ترکیه و بلند پروازی های حساب نشدهاش است که منجر به تولد فرزند ناخلفی بنام تروریسم در عرصه داخلی این کشور و همچنین در بعد منطقه ای گشتهاست. «رجب طیب اردوغان» رهبری است که قدرتش را همواره وامدار مشروعیت و آرای آن دسته از مردم ترکیه است که پس از تجربه دوران سخت و دشوار حاکمیت نظامیان بر این کشور و محدودیت های دینی اعمال شده از سوی آنها با امید تغییرات بنیادین، حزب عدالت و توسعه را تبدیل به قدرت بی بدیل این کشور نمودند. اردوغان اما در طی زمان وابستگی شدیدی به قدرت پیدا کرد و جدایی از عرصه قدرت برایش تبدیل به کابوسی هولناک شد تا آنجا که حتی حاضر شد برای ماندن در اقتدار، صلح چندین ساله اش با کردها را که با زحمت فراوان پرورده و آماده کرده بود براحتی در عرض چند روز قربانی کرده و نقش بر آب کند. چرا که آنچه اکنون نیازمندش بود نه صلح و آرامش بلکه تکیه بر احساسات ملی و قومی رای دهنده گانش بود تا با پیوند دادن این احساسات افراطی با سیاست های عوام فریبانهاش مجالی دیگری را برای جولان قدرت طلبیهایش بیابد. رسانه های وابسته به دولت، مامور ایجاد فضای مورد نظر حاکمان این کشور شدند و بی محابا اقدام به نشر دلایل به ظاهر توجیهی برای اقدامات مختلف و گاها متضاد مسئولان سیاسی این کشور نمودند. دیری نپایید که این فضاسازیهای رسانهای راه را برای پدیدار شدن افرادی که جز نژاد و قومیت حاکم بر کشورشان چیز دیگری برایشان اهمیت نداشت هموار کرد تا این نیز به نوبه خود منجر به بروز نوعی جدید از ملی گرایی افراطی در این کشور شود و با سرعتی غیر قابل کنترل در مسیر نژادپرستی گام نهد و این کشور را در آستانه جنگ داخلی قراردهد. چرخش سیاسی غیرقابل پیش بینی ترکیه به رهبری اردوغان در بحران سوریه و نزدیکی آنها به سیاست های روسیه، پیش از همه منجر به غافلگیری تروریستهای حاضر در عرصه جنگ منطقهای و همچنین طرفداران خوش باور سیاست های ملیت گرایانه حزب حاکم این کشور شد و البته این غافلگیری خشم عمیق طرفداران سیاستهای افراطی گذشته سران ترکیه را هم به همراه داشتدر عرصه منطقهای هم سران ترکیه همراه با این فضاسازیهای رسانهای و با هدف احیای سیاستهای تاریخی دوران امپراطوری عثمانی دست به ایجاد جبهه مذهبی وابسته به خود در میان کشورهای سنی مذهب منطقه زدند. این سیاستها که بر اساس دکترین سیاست خارجی احمد داوود اوغلو نخست وزیر پیشین ترکیه طراحی شده بود در ابتدا با استفاده از انتشار فیلمها و سریالهای تلویزیونی و اعطای بورسهای تحصیلی مختلف، شکلی نرم و فرهنگی به خود گرفته بود. بحران سوریه اما طمع منفعت طلبی رهبران ترکیه را به شدت تحریک کرد و در اقدامی حساب نشده تمامی این سیاست های فرقه گرایانه آنکارا را یک شبه مبدل به سیاست های خشن و جنگ طلبانه کرد. چرخش سیاسی غیرقابل پیش بینی ترکیه به رهبری اردوغان در بحران سوریه و نزدیکی آنها به سیاست های روسیه، پیش از همه منجر به غافلگیری تروریستهای حاضر در عرصه جنگ منطقهای و همچنین طرفداران خوش باور سیاست های ملی گرایانه حزب حاکم این کشور شد و البته این غافلگیری خشم عمیق طرفداران سیاستهای افراطی گذشته سران ترکیه را هم به همراه داشت. ترکیه بدون هیچ محدودیتی شروع به ریختن هیزم بر کوره آتش افروزی های منطقه کرد و تحریکات و حمایت های مکارانه غرب و آمریکا بر سرعت سقوط سیاستهای منطقه ای این کشور افزود. نتیجه این فرقه گرایی نیز منجر به شکل گیری گروه های تروریستی و تکفیری در منطقه شد که هرکدام خواهان سهمی از بحران های منطقهای بودند و البته مدینه فاضله همه آنها کشورترکیه بود. چرخش سیاسی غیرقابل پیش بینی ترکیه به رهبری اردوغان در بحران سوریه و نزدیکی آنها به سیاست های روسیه، پیش از همه منجر به غافلگیری تروریستهای حاضر در عرصه جنگ منطقهای و همچنین طرفداران خوش باور سیاست های ملی گرایانه حزب حاکم این کشور شد و البته این غافلگیری خشم عمیق طرفداران سیاستهای افراطی گذشته سران ترکیه را هم به همراه داشت. گلولهای که در خلا هوشیاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ترکیه از اسلحه تروریست جوان به سوی سفیر روسیه در آنکارا شلیک شد در واقع نمادی از طغیان و عصیان این دو سیاست سر خورده رهبران ترکیه در داخل این کشور و منطقه بود. سیاست هایی که با اتحاد نژادگرایی داخلی و فرقه گرایی منطقهای منجر به تولد فرزند ناخلفی شده که ناامید از حمایت خالقش اکنون تصمیم گرفتهاست برای نجات خود به تنهایی به خشونت افروزی و ترور بپردازد تا شاید در میان ایجاد فضای ترس و وحشت، فرصتی را برای نجات خود بیاید. با توجه به نکات گفته شده رهبران ترکیه اکنون علاوه بر دشواریهای انجام چرخش در عرصه سیاسی و منطقهای با مشکلات جدیدی هم باید دست و پنجه نرم کنند. در کنار عصبانیت غربیها نسبت به این چرخش آنی آنکارا و عکس العملهای پیشگیرانه آنها، سران ترکیه برای کنترل و کاهش خطرات ناشی از حملات تروریستی در داخل این کشور باید فکری هم برای مهار فرزند ناخلفی کنند که در طی سالهای اخیر خود با جان و دل کمر به پرورش و رشد و نموش بسته بودند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]