تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدانيد كه بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829522553




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بن بستِ علیمنصور - پایگاه خبری تحلیلی رویداد24


واضح آرشیو وب فارسی:رویداد24: تماشاگران امروز نوشت: استیصالِ مطلق، این روزها خطوطِ چهره تسلیم شده سرمربی جوان آبی ها را به هم متصل می کند.رویداد۲۴ - تماشاگران امروز نوشت: استیصالِ مطلق، این روزها خطوطِ چهره تسلیم شده سرمربی جوان آبی ها را به هم متصل می کند.  به رغم حمایت مدیرعامل باشگاه، بعید به نظر می رسد منصوریان مدت زیادی در استقلال دوام بیاورد و فرصت بیشتری برای پیاده کردن نقشه هایش در استقلال پیدا کند. فاصله 8 امتیازی با صدر جدول لیگ و مسابقه سخت پلی آف با السد قطر، شانس نتیجه گرفتن آبی ها در لیگ و آسیا را به حداقل رسانده و کنار رفتن از جام حذفی، آخرین برگ منصوریان برای برنده شدن را بر باد داده است تا این مربی در آستانه درهای خروجی باشگاه قرار بگیرد. قبل از شروع فصل، تصور می شد علیمنصور قرار است آغازکننده یک عصر طلایی و باشکوه در استقلال باشد اما چه شد که همه چیز به این شدت و با این سرعت در مسیری اشتباه قرار گرفت؟  مشکلِ علیمنصور در استقلال، از خودِ او آغاز شد. از بنرهای روزشماری روی سکوهای آزادی که قرار بود امیرقلعه نویی و بعد پرویز مظلومی را از باشگاه فراری بدهند. شماره 10 سابق آبی ها برای رسیدن به نیمکت تیم محبوب اش، انتظار هوادارها را به شدت بالا برد. او در وعده هایی رنگارنگ، از ساخته شدن یک استقلالِ اروپایی حرف زد. یک تیم مدرن که زیبا بازی می کند و زیباتر نتیجه می گیرد و بهترین استقلال یک دهه اخیر را شکل می دهد. این در حالی بود که او نهایتاً پتانسیل ساختن یک تیم متوسط را داشت. تیمی که شاید در درازمدت به هماهنگی می رسید و در یک برنامه چندساله، می توانست به قهرمانی لیگ برتر فکر کند. رویافروشی های عجولانه منصوریان، صبر و تمرکز برای ساختِ تدریجی بنای استقلال را از او گرفت. او خیلی زود، تاوان همه هزینه هایی که برای سرمربی شدن در استقلال انجام داده بود را پرداخت کرد.  منصوریان، تابستان موفقی را هم در استقلال سپری نکرد. او همه تخم مرغ هایش را در سبد کاوه رضایی و بختیار رحمانی قرار داد. بر خلاف آنچه تصور می شد، این دو خرید گران قیمت و جنجالی هرگز در حد و اندازه های باشگاه جدیدشان نبودند. نه بختیار می توانست بار تیم را به دوش بکشد و نه کاوه، مهاجمی بود که در حساس ترین لحظات، برای تیمش امتیازهایی کلیدی به دست بیاورد. تازه واردهای ناامیدکننده، ضربه بزرگی به علیمنصور زدند. ضربه ای که شاید عمر مربیگری او، به جبران اش نرسد.  تیمِ علیرضا منصوریان، هرگز ذهنیت یک تیم برنده را نداشت. شاید خیلی از هواداران آبی ها، دیر محلق شدن مربی بدن ساز به تیم را عامل فروپاشی آبی ها بدانند اما به نظر می رسد مشکل مهم تر، در ذهن بازیکنان تیم شکل گرفت. آنها بارها و بارها گل اول را وارد دروازه حریف کردند و با پیش افتادن از تیم رقیب، در آستانه پیروزی قرار گرفتند اما بلد نبودند که این نتایج درخشان را حفظ کنند و ظرف چند دقیقه، همه چیز را از دست می دادند. خونسردی و تمرکز، گمشده بزرگ این فصل استقلال است.  در کنار همه ضعف های فکری و فنی، استقلالِ منصوریان تیم خوش شانسی نیز نبود. نه آنها در لحظات کلیدی از مواهبِ غیرمنتظره شانس برخوردار می شدند و نه داورها به اندازه تیم مظلومی، با مهربانی با آنها برخورد می کردند. البته که شانس و شایستگی، غالبا به شکلی زنجیروار به هم متصل اند اما با کمی خوش شانسی، استقلال می توانست از باتلاقی که حالا گریبانگیرش شده فاصله بگیرد. حالا که روزنامه ها از فلیکس ماگات و دراگان اسکوچیچ می نویسند، تشخیصِ پایان علیمنصور دیگر سخت نیست. شاید حتی موفقیت در بازی اصفهان، سرنوشت او در تیم آبی پایتخت را عوض نکند. حقیقت آن است که برای حضور او در استقلال، هنوز زود بود. مربیگری در پاس همدان، تجربه ای کوتاه و عجیب در تیم ملی امید و هدایتِ تیم بی هیاهو و پرمهره نفت تهران، برای حضور روی نیمکت داغ سرمربیگری استقلال کافی نبودند. او به زمان بیشتری نیاز داشت تا برای این وظیفه سخت آماده شود اما این لطف را به خودش نکرد و این زمان را به خودش نداد تا خیلی زود در قامت یک مهره سوخته به چشم بیاید. هیچ کدام از هواداران استقلال توقع اش را نداشتند اما به بن بست رسیدن تیم منصوریان، کمتر از یک فصل زمان برد. علیمنصور مرد، از بس که امتیاز نداشت. و تجربه هم. بن بستِ علیمنصور استیصالِ مطلق، این روزها خطوطِ چهره تسلیم شده سرمربی جوان آبی ها را به هم متصل می کند. به رغم حمایت مدیرعامل باشگاه، بعید به نظر می رسد منصوریان مدت زیادی در استقلال دوام بیاورد و فرصت بیشتری برای پیاده کردن نقشه هایش در استقلال پیدا کند. فاصله 8 امتیازی با صدر جدول لیگ و مسابقه سخت پلی آف با السد قطر، شانس نتیجه گرفتن آبی ها در لیگ و آسیا را به حداقل رسانده و کنار رفتن از جام حذفی، آخرین برگ منصوریان برای برنده شدن را بر باد داده است تا این مربی در آستانه درهای خروجی باشگاه قرار بگیرد. قبل از شروع فصل، تصور می شد علیمنصور قرار است آغازکننده یک عصر طلایی و باشکوه در استقلال باشد اما چه شد که همه چیز به این شدت و با این سرعت در مسیری اشتباه قرار گرفت؟  مشکلِ علیمنصور در استقلال، از خودِ او آغاز شد. از بنرهای روزشماری روی سکوهای آزادی که قرار بود امیرقلعه نویی و بعد پرویز مظلومی را از باشگاه فراری بدهند. شماره 10 سابق آبی ها برای رسیدن به نیمکت تیم محبوب اش، انتظار هوادارها را به شدت بالا برد. او در وعده هایی رنگارنگ، از ساخته شدن یک استقلالِ اروپایی حرف زد. یک تیم مدرن که زیبا بازی می کند و زیباتر نتیجه می گیرد و بهترین استقلال یک دهه اخیر را شکل می دهد. این در حالی بود که او نهایتاً پتانسیل ساختن یک تیم متوسط را داشت. تیمی که شاید در درازمدت به هماهنگی می رسید و در یک برنامه چندساله، می توانست به قهرمانی لیگ برتر فکر کند. رویافروشی های عجولانه منصوریان، صبر و تمرکز برای ساختِ تدریجی بنای استقلال را از او گرفت. او خیلی زود، تاوان همه هزینه هایی که برای سرمربی شدن در استقلال انجام داده بود را پرداخت کرد.  منصوریان، تابستان موفقی را هم در استقلال سپری نکرد. او همه تخم مرغ هایش را در سبد کاوه رضایی و بختیار رحمانی قرار داد. بر خلاف آنچه تصور می شد، این دو خرید گران قیمت و جنجالی هرگز در حد و اندازه های باشگاه جدیدشان نبودند. نه بختیار می توانست بار تیم را به دوش بکشد و نه کاوه، مهاجمی بود که در حساس ترین لحظات، برای تیمش امتیازهایی کلیدی به دست بیاورد. تازه واردهای ناامیدکننده، ضربه بزرگی به علیمنصور زدند. ضربه ای که شاید عمر مربیگری او، به جبران اش نرسد.  تیمِ علیرضا منصوریان، هرگز ذهنیت یک تیم برنده را نداشت. شاید خیلی از هواداران آبی ها، دیر محلق شدن مربی بدن ساز به تیم را عامل فروپاشی آبی ها بدانند اما به نظر می رسد مشکل مهم تر، در ذهن بازیکنان تیم شکل گرفت. آنها بارها و بارها گل اول را وارد دروازه حریف کردند و با پیش افتادن از تیم رقیب، در آستانه پیروزی قرار گرفتند اما بلد نبودند که این نتایج درخشان را حفظ کنند و ظرف چند دقیقه، همه چیز را از دست می دادند. خونسردی و تمرکز، گمشده بزرگ این فصل استقلال است.  در کنار همه ضعف های فکری و فنی، استقلالِ منصوریان تیم خوش شانسی نیز نبود. نه آنها در لحظات کلیدی از مواهبِ غیرمنتظره شانس برخوردار می شدند و نه داورها به اندازه تیم مظلومی، با مهربانی با آنها برخورد می کردند. البته که شانس و شایستگی، غالبا به شکلی زنجیروار به هم متصل اند اما با کمی خوش شانسی، استقلال می توانست از باتلاقی که حالا گریبانگیرش شده فاصله بگیرد. حالا که روزنامه ها از فلیکس ماگات و دراگان اسکوچیچ می نویسند، تشخیصِ پایان علیمنصور دیگر سخت نیست. شاید حتی موفقیت در بازی اصفهان، سرنوشت او در تیم آبی پایتخت را عوض نکند. حقیقت آن است که برای حضور او در استقلال، هنوز زود بود. مربیگری در پاس همدان، تجربه ای کوتاه و عجیب در تیم ملی امید و هدایتِ تیم بی هیاهو و پرمهره نفت تهران، برای حضور روی نیمکت داغ سرمربیگری استقلال کافی نبودند. او به زمان بیشتری نیاز داشت تا برای این وظیفه سخت آماده شود اما این لطف را به خودش نکرد و این زمان را به خودش نداد تا خیلی زود در قامت یک مهره سوخته به چشم بیاید. هیچ کدام از هواداران استقلال توقع اش را نداشتند اما به بن بست رسیدن تیم منصوریان، کمتر از یک فصل زمان برد. علیمنصور مرد، از بس که امتیاز نداشت. و تجربه هم.  به رغم حمایت مدیرعامل باشگاه، بعید به نظر می رسد منصوریان مدت زیادی در استقلال دوام بیاورد و فرصت بیشتری برای پیاده کردن نقشه هایش در استقلال پیدا کند. فاصله 8 امتیازی با صدر جدول لیگ و مسابقه سخت پلی آف با السد قطر، شانس نتیجه گرفتن آبی ها در لیگ و آسیا را به حداقل رسانده و کنار رفتن از جام حذفی، آخرین برگ منصوریان برای برنده شدن را بر باد داده است تا این مربی در آستانه درهای خروجی باشگاه قرار بگیرد. قبل از شروع فصل، تصور می شد علیمنصور قرار است آغازکننده یک عصر طلایی و باشکوه در استقلال باشد اما چه شد که همه چیز به این شدت و با این سرعت در مسیری اشتباه قرار گرفت؟  مشکلِ علیمنصور در استقلال، از خودِ او آغاز شد. از بنرهای روزشماری روی سکوهای آزادی که قرار بود امیرقلعه نویی و بعد پرویز مظلومی را از باشگاه فراری بدهند. شماره 10 سابق آبی ها برای رسیدن به نیمکت تیم محبوب اش، انتظار هوادارها را به شدت بالا برد. او در وعده هایی رنگارنگ، از ساخته شدن یک استقلالِ اروپایی حرف زد. یک تیم مدرن که زیبا بازی می کند و زیباتر نتیجه می گیرد و بهترین استقلال یک دهه اخیر را شکل می دهد. این در حالی بود که او نهایتاً پتانسیل ساختن یک تیم متوسط را داشت. تیمی که شاید در درازمدت به هماهنگی می رسید و در یک برنامه چندساله، می توانست به قهرمانی لیگ برتر فکر کند. رویافروشی های عجولانه منصوریان، صبر و تمرکز برای ساختِ تدریجی بنای استقلال را از او گرفت. او خیلی زود، تاوان همه هزینه هایی که برای سرمربی شدن در استقلال انجام داده بود را پرداخت کرد.  منصوریان، تابستان موفقی را هم در استقلال سپری نکرد. او همه تخم مرغ هایش را در سبد کاوه رضایی و بختیار رحمانی قرار داد. بر خلاف آنچه تصور می شد، این دو خرید گران قیمت و جنجالی هرگز در حد و اندازه های باشگاه جدیدشان نبودند. نه بختیار می توانست بار تیم را به دوش بکشد و نه کاوه، مهاجمی بود که در حساس ترین لحظات، برای تیمش امتیازهایی کلیدی به دست بیاورد. تازه واردهای ناامیدکننده، ضربه بزرگی به علیمنصور زدند. ضربه ای که شاید عمر مربیگری او، به جبران اش نرسد.  تیمِ علیرضا منصوریان، هرگز ذهنیت یک تیم برنده را نداشت. شاید خیلی از هواداران آبی ها، دیر محلق شدن مربی بدن ساز به تیم را عامل فروپاشی آبی ها بدانند اما به نظر می رسد مشکل مهم تر، در ذهن بازیکنان تیم شکل گرفت. آنها بارها و بارها گل اول را وارد دروازه حریف کردند و با پیش افتادن از تیم رقیب، در آستانه پیروزی قرار گرفتند اما بلد نبودند که این نتایج درخشان را حفظ کنند و ظرف چند دقیقه، همه چیز را از دست می دادند. خونسردی و تمرکز، گمشده بزرگ این فصل استقلال است.  در کنار همه ضعف های فکری و فنی، استقلالِ منصوریان تیم خوش شانسی نیز نبود. نه آنها در لحظات کلیدی از مواهبِ غیرمنتظره شانس برخوردار می شدند و نه داورها به اندازه تیم مظلومی، با مهربانی با آنها برخورد می کردند. البته که شانس و شایستگی، غالبا به شکلی زنجیروار به هم متصل اند اما با کمی خوش شانسی، استقلال می توانست از باتلاقی که حالا گریبانگیرش شده فاصله بگیرد. حالا که روزنامه ها از فلیکس ماگات و دراگان اسکوچیچ می نویسند، تشخیصِ پایان علیمنصور دیگر سخت نیست. شاید حتی موفقیت در بازی اصفهان، سرنوشت او در تیم آبی پایتخت را عوض نکند. حقیقت آن است که برای حضور او در استقلال، هنوز زود بود. مربیگری در پاس همدان، تجربه ای کوتاه و عجیب در تیم ملی امید و هدایتِ تیم بی هیاهو و پرمهره نفت تهران، برای حضور روی نیمکت داغ سرمربیگری استقلال کافی نبودند. او به زمان بیشتری نیاز داشت تا برای این وظیفه سخت آماده شود اما این لطف را به خودش نکرد و این زمان را به خودش نداد تا خیلی زود در قامت یک مهره سوخته به چشم بیاید. هیچ کدام از هواداران استقلال توقع اش را نداشتند اما به بن بست رسیدن تیم منصوریان، کمتر از یک فصل زمان برد. علیمنصور مرد، از بس که امتیاز نداشت. و تجربه هم. بن بستِ علیمنصور استیصالِ مطلق، این روزها خطوطِ چهره تسلیم شده سرمربی جوان آبی ها را به هم متصل می کند. به رغم حمایت مدیرعامل باشگاه، بعید به نظر می رسد منصوریان مدت زیادی در استقلال دوام بیاورد و فرصت بیشتری برای پیاده کردن نقشه هایش در استقلال پیدا کند. فاصله 8 امتیازی با صدر جدول لیگ و مسابقه سخت پلی آف با السد قطر، شانس نتیجه گرفتن آبی ها در لیگ و آسیا را به حداقل رسانده و کنار رفتن از جام حذفی، آخرین برگ منصوریان برای برنده شدن را بر باد داده است تا این مربی در آستانه درهای خروجی باشگاه قرار بگیرد. قبل از شروع فصل، تصور می شد علیمنصور قرار است آغازکننده یک عصر طلایی و باشکوه در استقلال باشد اما چه شد که همه چیز به این شدت و با این سرعت در مسیری اشتباه قرار گرفت؟  مشکلِ علیمنصور در استقلال، از خودِ او آغاز شد. از بنرهای روزشماری روی سکوهای آزادی که قرار بود امیرقلعه نویی و بعد پرویز مظلومی را از باشگاه فراری بدهند. شماره 10 سابق آبی ها برای رسیدن به نیمکت تیم محبوب اش، انتظار هوادارها را به شدت بالا برد. او در وعده هایی رنگارنگ، از ساخته شدن یک استقلالِ اروپایی حرف زد. یک تیم مدرن که زیبا بازی می کند و زیباتر نتیجه می گیرد و بهترین استقلال یک دهه اخیر را شکل می دهد. این در حالی بود که او نهایتاً پتانسیل ساختن یک تیم متوسط را داشت. تیمی که شاید در درازمدت به هماهنگی می رسید و در یک برنامه چندساله، می توانست به قهرمانی لیگ برتر فکر کند. رویافروشی های عجولانه منصوریان، صبر و تمرکز برای ساختِ تدریجی بنای استقلال را از او گرفت. او خیلی زود، تاوان همه هزینه هایی که برای سرمربی شدن در استقلال انجام داده بود را پرداخت کرد.  منصوریان، تابستان موفقی را هم در استقلال سپری نکرد. او همه تخم مرغ هایش را در سبد کاوه رضایی و بختیار رحمانی قرار داد. بر خلاف آنچه تصور می شد، این دو خرید گران قیمت و جنجالی هرگز در حد و اندازه های باشگاه جدیدشان نبودند. نه بختیار می توانست بار تیم را به دوش بکشد و نه کاوه، مهاجمی بود که در حساس ترین لحظات، برای تیمش امتیازهایی کلیدی به دست بیاورد. تازه واردهای ناامیدکننده، ضربه بزرگی به علیمنصور زدند. ضربه ای که شاید عمر مربیگری او، به جبران اش نرسد.  تیمِ علیرضا منصوریان، هرگز ذهنیت یک تیم برنده را نداشت. شاید خیلی از هواداران آبی ها، دیر محلق شدن مربی بدن ساز به تیم را عامل فروپاشی آبی ها بدانند اما به نظر می رسد مشکل مهم تر، در ذهن بازیکنان تیم شکل گرفت. آنها بارها و بارها گل اول را وارد دروازه حریف کردند و با پیش افتادن از تیم رقیب، در آستانه پیروزی قرار گرفتند اما بلد نبودند که این نتایج درخشان را حفظ کنند و ظرف چند دقیقه، همه چیز را از دست می دادند. خونسردی و تمرکز، گمشده بزرگ این فصل استقلال است.  در کنار همه ضعف های فکری و فنی، استقلالِ منصوریان تیم خوش شانسی نیز نبود. نه آنها در لحظات کلیدی از مواهبِ غیرمنتظره شانس برخوردار می شدند و نه داورها به اندازه تیم مظلومی، با مهربانی با آنها برخورد می کردند. البته که شانس و شایستگی، غالبا به شکلی زنجیروار به هم متصل اند اما با کمی خوش شانسی، استقلال می توانست از باتلاقی که حالا گریبانگیرش شده فاصله بگیرد. حالا که روزنامه ها از فلیکس ماگات و دراگان اسکوچیچ می نویسند، تشخیصِ پایان علیمنصور دیگر سخت نیست. شاید حتی موفقیت در بازی اصفهان، سرنوشت او در تیم آبی پایتخت را عوض نکند. حقیقت آن است که برای حضور او در استقلال، هنوز زود بود. مربیگری در پاس همدان، تجربه ای کوتاه و عجیب در تیم ملی امید و هدایتِ تیم بی هیاهو و پرمهره نفت تهران، برای حضور روی نیمکت داغ سرمربیگری استقلال کافی نبودند. او به زمان بیشتری نیاز داشت تا برای این وظیفه سخت آماده شود اما این لطف را به خودش نکرد و این زمان را به خودش نداد تا خیلی زود در قامت یک مهره سوخته به چشم بیاید. هیچ کدام از هواداران استقلال توقع اش را نداشتند اما به بن بست رسیدن تیم منصوریان، کمتر از یک فصل زمان برد. علیمنصور مرد، از بس که امتیاز نداشت. و تجربه هم.


شنبه ، ۴دی۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رویداد24]
[مشاهده در: www.rouydad24.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن