واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 2016، سال شكست سناريوي غربي در سوريه
ابتداي ژوئن سال گذشته بود كه دستگاه تبليغاتي مخالفان سوريه دست به كار شد تا بر طبل پيروزي مخالفان و از پايان كار دولت سوريه و به خصوص بشار اسد، رئيسجمهور سوريه بگويد...
نویسنده : سيدرحيم نعمتي
ابتداي ژوئن سال گذشته بود كه دستگاه تبليغاتي مخالفان سوريه دست به كار شد تا بر طبل پيروزي مخالفان و از پايان كار دولت سوريه و به خصوص بشار اسد، رئيسجمهور سوريه بگويد. روزنامه العرب چاپ لندن يك بخش از اين دستگاه بود كه در گزارش مفصل خود مدعي شد بشار اسد در حال رايزني با نيروهاي مخالف است تا از دمشق خارج شده و به مناطق علوينشين در لاذقيه عقبنشيني كند و در مقابل، مخالفان هم موافقت كنند كه از تعقيب او دست برداشته و آماده مذاكرات براي ترك مخاصمه بشوند. العرب در گزارش خود تنها به اين موضوع و حواشي آن بسنده نكرد بلكه سفر آن موقع جان كري، وزير خارجه امريكا، به روسيه را در همين جهت ارزيابي و چنين وانمود كرد كه امريكا و روسيه بر سر اين موضوع به توافق رسيدهاند و تنها چيزي كه باقي مانده چگونگي انجام عقبنشيني اسد و نيروهاي وفادارش به لاذقيه و مشكلات مربوط به آن است. هر چند كه اين گزارش يا گزارشهاي مشابه در آن زمان در طيف جنگ رواني عليه سوريه بود و دلالتي بر واقعيت نداشت اما حكايت از اطمينان و اعتماد به نفس مخالفان كشور سوريه به سرنگوني نظام اين كشور داشت. حالا و بعد از يك سال و نيم، همه چيز تغيير كرده و آزادي حلب وضعيتي برعكس يك سال و نيم را ايجاد كرده است. به عبارت ديگر، روايت جنگ سوريه با آزادسازي حلب نسبت به يك سال و نيم قبل به طور كلي فرق كرده است.
نقطه تغيير
فرماندهي ارتش سوريه روز يكشنبه 27 مارس امسال بود كه اعلام كرد نيروهاي اين ارتش به همراهي متحدانش و حمايت هوايي روسيه توانست بعد از درگيري شديد شبانه با تروريستهاي داعش شهر باستاني پالميرا را به طور كامل آزاد كند. اين خبر در آن موقع فقط موجي از شادي در جبهه مدافع سوريه ايجاد نكرد كه با ارسال پيام تبريك ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه، به بشار اسد بعد بينالمللي هم پيدا كرد، بلكه اين پيروزي نويد تغيير اساسي در روند جنگ سوريه را ميداد. رابرت فيسك، تحليلگر روزنامه اينديپندنت، در آن موقع متوجه اين تغيير شد و با نوشتن مقالهاي سراسر پر از طعن و كنايه به مقامهاي بريتانيايي به تحليل و ارزيابي آن پرداخت. او ابتدا به سكوت معنادار اين مقامها و به خصوص ديويد كامرون، نخستوزير سابق بريتانيا اشاره كرد و پرسيد: «چرا ديويد كامرون در مواجهه با بازپسگيري پالميرا از چنگال داعش اينچنين ساكت است؟ بزرگترين شكست نظامي گروه داعش طي دو سال گذشته، يعني بازپسگيري پالميرا، شهر رومي ملكه زنوبيا به وقوع پيوسته است و ما ساكت هستيم. آري دوستان، «آدم بدها» پيروز شدند، نه؟ اگر اينطور نبود، ما جشن گرفته بوديم، اينگونه نيست؟» طعن و كنايه او در اين نوشته كاملاً پيداست و او اين لحن را با تأكيد بر همكاري غرب با داعش در زمان اشغال پالميرا تشديد كرد و در پايان مقاله هم پيروزيهاي بيشتر ارتش سوريه و متحدانش را پيشبيني كرد كه اين ارتش به همراه متحدانش در حزبالله لبنان، ايرانيها و روسها داعش را از رقه بيرون بيندازند و تأكيد كرد: «من بارها نوشتهام كه ارتش سوريه آينده اين كشور را رقم خواهد زد. » شايد هنوز جايي براي تحقق اين پيشبيني و شكست داعش به دست ارتش سوريه و متحدانش باقي مانده باشد اما دست كم پيشبيني او در مورد حلب محقق شده و اين ارتش و متحدانش بودند كه با آزادسازي اين شهر، تكليف جنگ بيش از چهار سال در آن را رقم زدند. در واقع، پيروزي ارتش سوريه و متحدانش در پالميرا مقدمهاي بود براي آزادسازي حلب تا نيروهاي آن با پيروزي در پالميرا روحيه لازم را براي فتح مهمترين پايگاه تروريستها به دست بياورند، پايگاهي كه قرار بود نقش بنغازي ليبي را در سناريوي جبهه غربي- عربي براي سوريه بازي كند.
پايگاه تروريسم
سناريوي غرب در ليبي وقتي موفق شد كه غرب توانست از بنغازي به عنوان اصليترين جبهه مخالفان دولت ليبي بهرهبرداري كند تا از آنجا برنامه جنگ در ليبي را تا فتح طرابلس در آن سوي اين كشور پيش ببرد. غرب به رهبري امريكا همين سناريو را در سوريه دنبال كرد و به همين جهت هم نگاه خود را معطوف حلب كرد. حلب به عنوان دومين شهر بزرگ و اصليترين كانون اقتصادي اين كشور پتانسيل كامل براي مبدل شدن به يك بنغازي در جنگ سوريه را داشت و همين موضوع هم باعث شد كه اين شهر با وجود وضعيت آرام در سال نخست از بحران سوريه، ناگهان مبدل به اصليترين پايگاه براي گروههاي تروريستي شد. اين تغيير ناگهاني محصول برنامه جبهه غربي - عربي عليه كشور سوريه بود و حكايت از ورود دهها هزار تروريست به اين شهر به خصوص در بخش شرقي آن داشت تا آن برنامه و بنغازي سوري در عمل محقق بشود. نزديكي حلب با مرز سوريه با تركيه زمينه مساعدي براي تقويت گروههاي تروريستي مستقر در آن را فراهم ميكرد، اتفاقي كه در طول اين چهار سال از اشغال بخش شرقي حلب به دست اين گروهها رخ ميداد جداي از اينكه فهرست اين گروهها نشان ميدهد كه هر يك از گروههاي تروريستي عمده در جنگ سوريه سعي كرده بودند تا جايي در اين بخش براي خود دست و پا كنند. به اين ترتيب، حلب در جنگ سوريه مثل ديگر مناطق درگيري تنها بخشي از وضعيت ميداني جنگ را تشكيل نميداد بلكه رفته رفته مبدل به پايگاه اصلي تروريستها شد تا در مقابل دمشق قرار بگيرد و همان وضعيت از تقابل بنغازي با طرابلس را ايجاد كند. بنابراين، جنگ در اين شهر نميتوانست براي هر طرف از درگيري به معناي پيروزي يا شكست در يكي از ميدانهاي نبرد باشد، بلكه پيروزي و شكست هر كدام در اين شهر وضعيت كلي جنگ را تغيير ميداد. به همين جهت بود كه ارتش سوريه و متحدانش درست بعد از فتح پالميرا توجه خود را متمركز بر حلب كردند و اگر فيسك در آن موقع مختصر نگاهي به حلب انداخته بود ميتوانست دريابد كه هدف بعدي ارتش سوريه و متحدانش آزادسازي حلب است تا رفتن به سوي رقه.
جنگ در پايان سال
حالا كه چند روزي به پايان سال جاري ميلادي باقي نمانده، آخرين اعضاي گروههاي تروريستي از حلب خارج شدهاند و اين شهر به طور كامل به دست ارتش سوريه و متحدانش افتاده است. آزادسازي پالميرا در ماه مارس و حلب در اين روزها به معناي تغيير روايت جنگ سوريه در 2016 است كه به جز استان ادلب، گروههاي تروريستي به غير از داعش در ديگر بخشهاي مهم سوريه جا و پايگاه قابل توجهي در دست ندارند. روشن است كه ارتش سوريه و متحدانش در روزها يا هفتههاي ابتداي سال آينده ميلادي به سوي استان ادلب حركت ميكنند تا اين بخش از سوريه را هم از دست تروريستها خارج كنند و روايت اين سال از جنگ سوريه در اين استان هم ادامه پيدا كند. ادامه اين روايت نميتواند دور از دسترس باشد چراكه از يك سو عمده نيروي مستقر در آن متعلق به جبهه فتحالشام يا همان جبههالنصره سابق است و غرب نميتواند مثل شرق حلب و با پيش كشيدن نيروهاي به اصطلاح ميانهرو بهانهجويي كند و از سوي ديگر، كوچكي شهرها به خصوص ادلب امكان مانور به تروريستها مثل آنچه در اين پنج ماه از محاصره حلب ديده شد را نميدهد. اين چشماندازي است كه ميتوان انتظار آن را در سال آينده ميلادي داشت اما چيزي كه طي اين سال و با آزادسازي حلب در اين روزهاي پاياني سال مشخص شده اين است كه ديگر نميتوان وضعيت سالهاي گذشته و به خصوص سال قبل ميلادي را براي آينده بحران سوريه تصور كرد. در واقع، جنگ سوريه در سال جاري 2016 به نحوي رقم خورد كه ابتكار عمل به طور كامل به دست دولت، ارتش سوريه و متحدانش افتاده و نحوه جريان وقايع در اين سال به نحوي بوده كه حالا ميتوان از سوريهاي باثبات در جنگ و بحران گفت كه توانسته از عهده مشكلات آن در اين پنج سال بربيايد و حتي كشوري مثل تركيه را هم با آن رهبري سرسخت براي براندازي نظام سوريه، به پاي ميز مذاكره بكشاند و متقاعد به مصالحهاي براي پايان دادن به جنگ كند. قرار گرفتن ميز مذاكره به جاي ميدانهاي جنگ براي تعيين تكليف اين جنگ واقعيتي اجتنابناپذير بعد از آزادسازي حلب است. اينكه نتيجه مذاكرات دور اين ميز چه خواهد شد را بايد بعد از اين ديد اما يك نكته روشن است كه طرفهاي مخالف ديگر نميتوانند بر كنارگيري بشار اسد از قدرت به عنوان پيششرط خود در مذاكرات اصرار كنند چراكه بعد از آزادسازي حلب دست دولت سوريه آنقدر برتر شده كه ديگر كسي از جمله حاميان منطقهاي و بينالمللي اين مخالفان، حرفي از اين پيششرط نميزنند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]