محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845131815
تاکتیک انتخاباتی وزیر احمدی نژاد برای اصولگرایان: مدل انتخاباتی-فوتبالی؛ همه بیایند، یکی مربی شود/ حامیان احمدی نژاد قطعا به روحانی رای نمی دهند
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: تاکتیک انتخاباتی وزیر احمدی نژاد برای اصولگرایان: مدل انتخاباتی-فوتبالی؛ همه بیایند، یکی مربی شود/ حامیان احمدی نژاد قطعا به روحانی رای نمی دهند
بررسی فضای انتخابات به خصوص در جناح راست و شیوه ورود جبهه یکتا به رقابتهای سال آینده بهانه خوبی بود، تا میزبان سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد باشیم که این روزها از جایگاه عضو جبهه یکتا موضعگیری سیاسی میکند.
به گزارش نامه نیوز، بخش هایی از گفت و گوی سيد محمدحسيني وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت محمود احمدی نژاد خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:* سوالات را به سمت مباحث انتخاباتی ببریم. با نزدیک شدن به اردیبهشت 96 فضای کشور هم انتخاباتی میشود. شما به عنوان یک چهره اصولگرا که خب بیشترین انتساب تان هم به جبهه یکتا است، حال و هوای جریان اصولگرا را در چند ماهه باقیمانده تا انتخابات چطور میبینید. بهترین سناریویی که میتوانید برای همصنفهای خودتان برای این انتخابات ترسیم کنید، چیست؟ ما در بحثهایی که داریم چه در جبهه یکتا و چه در کانون دانشگاهیان ایران اسلامی بر این نکته تأکید دارم که باید همیشه از گذشته درس بگیریم. در سال 92 تفرقه و تشتت و چندگانگی که در کاندیداهای نیروهای اصولگرا وجود داشت، آسیب وارد کرد. شاید برخی دچار یک نوع غرور شده بودند و فکر میکردند اشکالی ندارد که افراد مختلف بیایند و درنهایت مثل سال 84 میشود و انتخابات به دور دوم کشیده میشود و بعد همه تجمیع میشوند. این تصور را داشتند و در حالی که در همان دور اول آقای روحانی رای آورد. اگرچه که رای شکنندهای بود کمتر از 51 درصد، اما به هر حال ریاستجمهوری به فردی که به زعم عده ای نیم نگاهی به اصولگرایی هم داشت، واگذار شد. اما در نهایت با موضعگیری و بکارگیری برخی نیروها معلوم شد که با اصولگرایی فاصله دارد. در حال حاضر این باور غالب است، که اینبار با یک گزینه واحد وارد صحنه شویم. ممکن است چند نفر باشند ولی در نهایت کنار بروند. همانطور که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار رفت این طرف هم حتما کسانی که وارد میشوند باید در نهایت کنار بروند وگرنه نتیجه عاید نخواهد شد. البته منظور این نیست که عدهای در اتاقهای دربسته در تهران بنشینند و تصمیم بگیرند که فردی را به جریان اصولگرایی معرفی کنند و بخواهند که رای دهند. باید نظرسنجی ها و بررسیهای میدانی هم وجود داشته باشد. در بین چهرههای اصولگرا و انقلابی بگویند که مثلا این 7 نفر مطرح هستند. مثلا جبهه پیروان، ایثارگران، یکتا و پایداری و گروههای دیگر، هر کدام یک، دو نفر را معرفی کنند و این افراد در جامعه مطرح و ارزیابی شوند و امتیاز داده شود که کدام یک از مقبولیت بیشتری برخوردارند، و بهتر میتوانند کشور را اداره کنند. چون بحث کارامدی و اقبال مردمی یک مسئله بسیار مهمی است و ما فکر میکنیم که وضع فعلی موجب نارضایتی مردم شده است. بحث رکود طولانی و بیکاری گسترده در بین فارغالتحصیلان و مشکلات عدیدهای که مردم دارند با این روندی که در کشور هست، قابل حل نیست. باید یک عزم و اراده جدیتری باشد و یک تیم جدیدی در مسئولیتهای اجرایی قرار بگیرد که بتوانند مشکلات را کم کنند. والا روزبهروز چه بسا مشکلات بیشتر هم بشوند. مثلا وضعیتی که الان بانکها دارند، چندان مطلوب نیست. یا حجم بالای نقدینگی که در کشور هست و همینطور طرحهای عمرانی که در این چند سال در کشور متوقف مانده، از مشکلات اساسی هست. باید برنامههای جدی برای حل مشکل فقر که در برخی از گروههای جامعه میبینیم، وجود داشته باشد. لذا فکر میکنیم فردی که از یک توانمندی برخوردار باشد و مقبولیت هم داشته باشد، کاندیدا شود و بر برنامه های عملیاتی و اجرایی تاکید کند. مردم از شنیدن شعارهای کلی که زیاد شنیدهاند، خسته شدهاند. اگر کسی ادعای رونق اقتصادی و برطرف شدن مشکلات را میکند باید راهکار آن را هم ارائه دهد. اگر کسی میگوید که مشکل اشتغال را حل می کنم یا کاهش میدهم باید چگونگی آن را هم بیان کند. فرضا بگوید که من مانع ورود کالای قاچاق میشوم که خود این موضوع چه تعداد فرصت شغلی برای کشور ایجاد میکند. درواقع با وارد شدن کالا به تولید داخل لطمه وارد میشود. یا در بحث واردات دیگر یا واگذاری بخشی از پروژههایی که توانمندی آن در داخل کشور وجود دارد و لازم نیست حتما به کمپانیهای خارجی بدهیم. در داخل کشور خیلی از این زمینهها وجود دارد که افراد میتواند. الان ستاد اجرایی فرمان امام یا قرارگاه خاتمالانبیاء اعلام میکنند که توان انجام برخی از کارها را دارند. واقعا اگر میتوانند انجام دهند ولو با یک زمان بیشتر و حتی در مواردی با هزینه بیشتر به نفع کشور هم هست که وابستگیهایمان را کم کنیم. وگرنه با حضور دیگران ممکن است هر لحظه بحث تحریمهای جدید مطرح شود و کار را نیمهکاره رها کنند و با قراردادهایی همه که جدیدا میبندند مدعی خسارت هم خواهند شد. یعنی نه کار را به سرانجام میرسانند و بعد میخواهند خسارت هم بگیرند. لذا فکر می کنم کاندیدایی که قصد ورود دارد باید همراه با یک تیم و گروهی که کار اجرایی کرده باشند و افراد متعهد، دلسوز، پرکار و پرتلاشی باشند که خودشان را وقف خدمت کنند. به یاد دارم که قبل از انقلاب کتاب امیرکبیر اقای هاشمی را با یک جمعی که گروه مطالعاتی داشتیم، خواندیم و خلاصهبرداری کردیم. به عنوان یک چهره مبارز در رکاب امام قطعا همیشه از مواضعی که ایشان در خطبههای نمازجمعه و دوران جنگ داشتند، حمایت میکردیم. یا در رویارویی که با لیبرالها و ملی-مذهبیها و بنیصدر داشتند معلوم بود که ما حمایت میکنیم. اما ایشان تغییر کردند. در مواضعی که راجع به عدالت در دهه 60 در خطبههای نماز داشتند یا دیدگاهی که آن زمان نسبت به استکبارستیزی داشتند یا مواضعی که در مواجهه با نیروهای ملی-مذهبی و لیبرال داشتند، با مواضع فعلی از زمین تا آسمان فرق میکند. در هر صورت تفاوت در رویکرد ایشان غیرقابل انکار است اگر دنبال منافع فردی و حزبی و باندی گروهی باشند به کشور آسیب میزند. فکر میکنم یک تیم 30، 40 نفره از نیروهای کارآمد باید اعلام آمادگی کنند و به هر میزان که میشود از این افراد در حوزههای گوناگون استفاده شود. تا کنون هرکسی که در انتخابات وارد میشده، طرف مقابل را برای اثبات خودش تخریب میکرده. یعنی با نفی دیگران خودش را اثبات می کرده. واقعا امیدواریم که مردم هم به این سطح از آگاهی رسیده باشند که دیگر به این فرافکنیها و سیاهنماییها و تخریبها توجه نکنند. خودشان بیایند و پیشینه افرادی را که برنامه ارائه میدهند، بررسی کنند که آیا واقعا میتوانند؟ گاهی افرادی میخواهند کاندیدا شوند که هیچ سابقه کار اجرایی و مدیریتی قابل توجه ندارند. بالاخره کسی که میخواهد رئیسجمهور شود باید یک کار مدیریتی اجرایی در سطح ملی را با موفقیت عهدهدار شود و باید یک سابقهای در یک حوزه یا وزارتخانهای داشته باشد که این کار را انجام داده باشد تا بتوانیم براساس آن پیشینه و گذشته فرد را ارزیابی کنیم. فکر می کنم اگر این نکات رعایت شود، میتواند یک تحولی در انتخابات ریاستجمهوری ایجاد کند. *آقای حسینی! شما الان در صحبت هایتان اشاره کردید که سال 92 که از آقای عارف خواستند کنارهگیری کند، قبول کرد. آقای سالک هم دقیقا حرف شما را زدند و گفتند که در جریان اصلاحطلب کسی هست که اگر به آقای عارف میگوید که برو کنار با اینکه لحظه آخر است و میداند شاید رای داشته باشد کنار میرود. ولی در جریان اصولگرا یک فصلالخطاب نداریم که بگوید بقیه کنار بروند و همین نفر آخر بماند. اگر از همین حرف شما بخواهیم بحث را ادامه دهیم. ضعف امروز اصولگرایان در نداشتن فصل الخطاب چقدر فضای تصمیم گیری در این جریان را دشوار کرده است. مثلا سال 92 که این فصل الخطاب را کسی قبول نداشت و همه در صحنه ماندند، باورشان این بود که ما سفیران نجات بعد از دولت احمدی نژاد هستیم که همه چیز را خراب کرد ما آمدیم بسازیم. و آمدند دولتی را در مناظرات نقد کردند که با رای همان ها بالا آمده بود، این تناقضات در رفتارهای سیاسی جریان شما زیاد است...
در بحث ریاستجمهوری مدتهاست که با این مشکلات مواجه هستیم. به غیر از چند دوره اول که شهید رجایی ، مقام معظم رهبری و بعد دوره اول آقای هاشمی اختلافی وجود نداشت. یا حتی در سال 76 هم تحقیقا اختلافی نبود اما سال 80 هم که رقابت با آقای خاتمی در دور دوم مطرح بود، این طرف 6، 7 نفر کاندیدا شده بودند. آقایان غفوری، جاسبی، صدر، توکلی و... کاندیدا شده بودند. معلوم بود وقتی این تشتت باشد مردم میگویند که خود اینها با هم به توافق نمیرسند چگونه ما از اینها حمایت کنیم؟ چنین مسائلی باعث شد که آرای آقای خاتمی در دور دوم بیشتر هم شد. یعنی این پراکندگی کار را مشکل میکند. در سال 84 هم علیرغم اینکه یک شورای هماهنگی وجودداشت که آقای ناطق در راس این شورا بود، امثال مرحوم عسگراولادی که نماینده جامعه مدرسین و روحانیت در آن شورا حضور داشتند ولی شاهد تعدد کاندیداهای اصولگرا بودیم. اگر هم نتیجهای حاصل شد، به خاطر کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم بود که همه از یک نفر حمایت کردند. میخواهم بگویم که این ضعف همیشه وجود داشته اما در سال 84 کمتر بوده. چون در دور دوم معمولا روسای جمهوری انتخاب میشدند، دیگر کمتر افراد وارد شدند ولی در سال 92 هم این توهم وجود داشت که برخی فکر میکردند اینها هم انتخاب میشوند. البته در سال 92 برخی طراحیها هم وجود داشت و اینطور نیست که فکر کنیم صرفا اختلاف بود. یعنی افرادی را در بین کاندیداهای اصولگرا قرار داده بودند که اینها با طرف رقیب هم همکاری داشتند و به هیچوجه حاضر نبودند کنار روند و خود این لطمه وارد کرد. *کنایه شما به آقای ولایتی بود؟ ضمیر مرجع خودش را میشناسد. من اسم نمیبرم، شما برداشت خودتان را دارید. بنابراین سال 92 تلنگر و هشداری بود که به هر حال دیگران دارند بازی را اداره میکنند و کار میکنند که این تشتت وجود داشته باشد. حالا دیگر این تجربیات تلخ را پشت سر گذاشتهایم و بعید است که دیگر چه احزاب و گروهها و چه بدنه اصولگرایی قبول کند که افراد متعدد بخواهند وارد صحنه شوند.یعنی این پذیرش دیگر الان وجود ندارد. همیشه 9ماه تا یکسال قبل از موعد انتخابات کاندیداها حرکت میکردند و در استانها و شهرستانها میرفتند اما اینبار فهمیدهاند که حتما باید یک وفاق ایجاد شود. اگر فرد خودش به تنهایی وارد شود، کسی اعتنایی نخواهد کرد. لذا فکر میکنم مجموعه عوامل باعث شود که اینبار به یک گزینه واحد برسیم. ممکن است گفته شود الان فردی نداریم که حرف آخر را بزند، هرچند که افراد موجهی هستند مثل آیتالله موحدی، آیتالله یزدی، آیتالله مصباح که میتوانند محور باشند ولی فکر میکنم با سازوکارهای دیگر هم میتوان به این جمعبندی رسید. مثلا یک جمع 30 نفره میتوانند بنشینند و به یک جمعبندی برسند که مردم هم به آنها اعتماد کنند. این را با نظرسنجی و افکارسنجی و با بررسی میدانی در مناطق مختلف کشور میتوانید به این جمعبندی فردی که دارای این ویژگیها هست، برسید. فردی واجد شرایط که سابقه اجرایی و مدیریتی روشن داشته باشد و بتواند از ظرفیتها و قابلیتهای موجود کشور استفاد کند که در این صورت در مردم اطمینانی ایجاد می شود که گزینه نهایی را مورد حمایت قرار دهند و بر فرض اینکه فرد یا افراد دیگری هم به نام اصولگرایی وارد شوند، مورد اقبال قرار نگیرند. *نظرسنجیها در دورههای مختلف انجام شده و قرار هم بوده که همه به آن نظرسنجیها توجه کنند اما معمولا این اتفاق نمیافتد. برای این دوره چه ضمانتی وجود دارد که دوباره آن اتفاقات تکرار نشود و به همه به آن گزینه نهایی احترام بگذارند. کسانی که الان در مظان کاندیداتوری هستند اعلام کردهاند در صورتی که توافق شود، حضور مییابند. یعنی الان هیچکس نیست که بگوید من وارد میشوم ولو اینکه کسی از من حمایت نکند. الان تقریبا همه طیف ها تعصبی روی گزینه پیشنهادیشان ندارند. بلکه میخواهند ارزیابی صورت گیرد و در نهایت هم از یک نفر حمایت کنند. *یکتا هم همینطور؟ بله، یکتا هم همین نگاه را دارد. یکتا حتما کاندیدای خاص خود را دارد و معرفی میکند. چون قابلیتهای مختلفی در یکتا وجود دارد. افرادی که در دولتهای نهم و دهم مسئولیتهای در حد وزارت داشتند و چهرههای مختلفی داریم که از بین آنان یک گزینه واحد خواهیم رسید و در تعامل با دیگر احزاب، جریانهای انقلابی و ارزشی خواهیم بود. اگر واقعا در نهایت براساس یک روال منطقی به فرد دیگری هم برسند اینطور نیست که بگوییم الا و لابد از کاندیدای خودمان حمایت میکنیم بلکه بنای ما و دیگر گروهها بر این است که خردجمعی و پایگاه مردمی را بر نظرات حزبی و باندی ترجیح دهیم. هرچند که تاکنون برخی آقازاده از موقعیت خود بهرهبرداری کرده اند اما غالبا به ویژه در آغاز شکل گیری نظام، امثال شهید رجایی فقط به خاطر سابقه مبارزاتی و روحیه انقلابیشان در جایگاه مهم قرار گرفتند. البته بعدها برخی از آقازاده ها هم از موقعیت پدرانشان سوء استفاده کردند و به دلیل وجاهتی که بین مردم داشتند واعتماد مردم، آنها در جایگاه نمایندگی یا دیگر مسئولیت ها قرار گرفتند. البته برخی واقعا افراد لایقی بودند و هیچ تردیدی نباید در این زمینه داشت. یکی از این آقایان گفته بود که شاید در آینده نگویند که من فرزند فلانی هستم بگویند فلان شهید، پدر این آقا بوده! گاهی اوقات چنین تصورات و توهماتی هم به این افراد دست میدهد که زیبنده و شایسته نیست.*منِ مخاطب جریان اصولگرا شاید یک علت اتفاقاتی که طی دورههای اخیر برای اصولگرایان افتاده را در خود اصولگرایان ببینم، ولی وقتی بین مردم هستم سوالم این می شود که واقعا مردم چقدر از جریان اصولگرا سر خورده شده اند؟ هشت سال دوره قبل مردم را ناامید کرد؟ یا مجالس قبل؟ فکر نمی کنید رویکرد جریان اصولگرا در این 10 سال اخیر به شکلی بوده که رای مردم یکباره به سمت چهره دیگری برمی گردد که او هم از اصولگرایان است ولی حمایت اصلاحطلبان را دارد! مشخصا سوالم این است در این برآیندی که بررسی میکنید آیا آرای مردم را هم مدنظر دارید؟ چقدر شناخت دارید؟ درواقع در این روند جدیدی که در پیش گرفتید به سراغ رای مردم هم رفتهاید یا همه اشکالات را در خودتان جستجو می کنید؟ ما فکر نمیکنیم که در دوره هشتساله دولتهای نهم و دهم مردم عادی و عموم مردم خاطرات خوبی نداشته باشند. بلکه خدمات بسیار متنوع و گستردهای انجام شده هرچند که ممکن است برخی گروههای سیاسی نارضایتیهایی هم داشته باشند. مخصوصا طی 3، 4 سال که یک ناکارآمدی حاکم بوده و ضعفهای مفرطی وجود داشته و مردم الان بیشتر قدر آن نیروها را میدانند که در خدمت جامعه بودهاند. لذا الان از این جهت گرایش و اقبال مردمی را شاهد هستیم. چون دائم در استانها و شهرستانها داریم سفر میکنیم و با تودههای مردم ارتباط داریم و میدانیم که مردم منتظر هستند تحولی ایجاد شود و نیروهای ارزشی و ولایتمدار بیایند و آنها هم حمایت کنند. اما همانطور که اشاره کردم پایه یکسری اختلافات از سال 84 گذاشته و تشدید شد. یعنی با وجودی که غالب نیروهای دولت متدین، مومن و ولایتمدار بودند، اما این اختلافات در همان دوره دولت نهم شروع و در دولت دهم تشدید شد. یعنی قبل از اینکه به سال 92 برسیم آنقدر همدیگر را به عناوین مختلف تضعیف کرده بودیم که طبیعی است مردم بخواهند شرایط جدیدی در کشور حاکم شود. اختلافات شدیدی بین برخی از جریان اصولگرا داخل دولت و مجلس و برخی هم که در احزاب و گروهها و رسانهها بودند ایجاد شده بود که این اختلاف لطمه زد و باعث شد برخی از مردم هم دیگر حمایت گذشته را نداشته باشند. لذا فکر میکنیم همان عاملی که باعث شد بخشی از جامعه فاصله بگیرند، یعنی همان ضعف و تفرقه و تخریبی که در آن دوران نسبت به هم داشتیم را کنار بگذاریم، خود این باعث میشود که مردم دوباره اقبال و رویکرد جدیدی داشته باشند. حتی در همین انتخابات مجلس هم دیدیم که برخلاف گذشته حامیان دولت نتوانستند اکثریت قاطع را در اختیار بگیرند. تازه هنوز مردم به نتایج برجام امیدواریهایی داشتند ولی الان تنها دستاوردی که دولت میتواند روی آن مانور دهد، نقض شده و امیدواری تودههای مردم مثل سال 92 نیست. حتی در خیلی از روستاها دیدهام که مردم به آقای روحانی رای دادند. چون شعارها و برنامههایی که داده میشد گواه این بود که وضع اقتصاد مردم بهتر خواهد شد و گفته میشد که کاری میکنند که همین یارانه 45 هزار تومانی را هم مردم نخواهند گرفت و به دولت هم کمک کنند! این حرفها خیلی زیبا بود وخیلیها هم باور کردند. ولی الان که مدتی گذشته و نتایج ملموس و عینی در زندگیشان نداشته بعید است که دیگر مردم مثل گذشته حمایت کنند. یعنی حتما یک ریزش آرایی وجود خواهد داشت و چون گزینه دیگری هم نیست مردم یا باید به وضع فعلی رای دهند یا به چهره جدیدی که از بین نیروهای ارزشی، انقلابی و ولایتمدار مطرح میشود. فکر میکنم اگر اختلافی که در دورههای قبل وجود داشت، کنار زده شود حتما آن حمایت گسترده مردم را در پی خواهد داشت. *پس به نظر شما فقط تفرقه عامل این وضعیت شده است؟ عامل اصلی بوده است. *یعنی عملکرد اصولگرایان طی سالهای پیش تاثیری در تصمیم مردم نداشت؟ عملکردشان به گونهای بود که درواقع همدیگر را تضعیف کردند و علیه هم خیلی کار کردند و خود این عامل باعث ایجاد یک نوع دلزدگی در مردم شد. *منظور حرف شما این است که اصولگرایان در چهار سال دوم دولت احمدی نژاد و نقد این دولت رفتارشان گل به خودی بود. هم خودشان و هم دولت را تضعیف کردند در صورتی که اگر پشت دولتی که برخاسته از خودشان بود، قرار میگرفتند این وضعیت برایشان پیش نمی آمد؟ بله درواقع حرفم همین است. فرض کنید که مجلس هم اصولگرا بود تنشهای جدی بین مجلس و دولت وجود داشت. نمیگویم کی میتوانست نقش تعیینکنندهتری داشته باشد به هر حال دولت هم میتوانست بهتر از این عمل کند ولی رویاروییها باعث شد که خودشان را تضعیف کنند. والا بعد از حوادث سال 88، اصلاحطلبان دیگر کنار رفته بودند و بحثی از آنها مطرح نبود. حتی کارگزاران هم که بعدا اطراف آقای روحانی جمع شدند، پایگاهی در بین مردم نداشتند. شاید یکماه قبل ازانتخابات از خود آقای روحانی هم سوال میکردید، باور نمی کرد. میخواهم بگویم بیشترین لطمهای که در آن دوران اصولگرایان خوردند، ناشی از همین درگیریهای داخلی بود که امروز اگر کاهش پیدا کند، میتواند چاره کار باشد.*آقای احمدینژاد در سالی که انتخاب شد به عنوان پدیده انتخاباتی میشناختند. اصولگرایان برای انتخابات 96 پدیدهای دارند؟ ما فکر میکنیم دیگر نباید روی اشخاص تاکید کنیم. این یکی از اشتباهات است و الان در دنیا هم اینطور نیست که شخصمحوری باشد. بالاخره یک جمع و تشکیلات و گروه میآیند و با توانمندیهایی که در حوزههای اقتصاد، سیاست خارجی، سیاست داخلی، صنعت، کشاورزی، علم و فناوری و فرهنگ دارند، میتوانند جمعی کار کنند، از میان خود یک نفر را به عنوان کاندیدای ریاست جمهور معرفی کنند. *پس شما به مدل تیم کاندیدا اعتقاد دارید؟ بله، ما فکر میکنیم باید یک تیم و جمعی باشند که مورد قبول مردم باشند. مثل یک تیم فوتبال که 11 نفر هستند و بالاخره یکی از اینها کاپیتان است و یکی هم بیرون مربی است. یکایک آنها توان بازی را دارند و افراد ذی صلاحی هستند. دولت هم باید اینگونه باشد. یعنی یک جمع، یک گروه بیایند و قبول کنند که در آینده تغییر و تحولاتی در حوزههای مختلف ایجاد کنند. حالا یک فرد از بین همان نیروها که سابقه روشن و شفافی دارد و در بین مردم پایگاه بهتری دارد، میتواند به عنوان رئیسجمهور مطرح شود. اینطور نیست که رئیسجمهور حتما یک پدیده و انسان خارق العاده باشد. مگر در دورههای قبل اینگونه بوده؟ فرض کنید آقای خاتمی وقتی رئیسجمهور شد، خیلیها اعتقاد نداشتند که در بین نیروهای اصلاحطلب قویترین نیروی اجرایی است. مثلا ایشان در بخش اقتصادی خیلی توان نداشت. یا خود آقای روحانی اینطور نیست که یک شخصیت جامعالاطراف هست که در همه زمینهها اشراف و تسلط کافی دارد که میتواند کشور را اداره کند. اصلا کمتر میتوانیم فردی را پیدا کنیم که در حوزههای مختلف حرف اول را بزند. باید فردی باشد که روحیه مشورتپذیری داشته باشد و به صاحبنظران و کارشناسان توجه کند و خود را عقل کامل نپندارند. *الان نتیجه این رایزنیهای سیاسی شما با جبهههای مختلف این است که تیم کاندیدا معرفی کنید؟ یک تیم مطرح باشند و از بین آنها یک فرد بتواند به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری انتخاب شود. *بقیه هم معاونتها باشند؟ بالاخره معاونتها و وزرا باشند یا کمک فکری و مشاوره دهند. *ولی بحث این است که مثلا اگر الان بخواهیم لیستی بچینیم؛ متشکل از آقایان قالیباف، توکلی، جلیلی، رستم قاسمی و... که نام شان مطرح است. از بین همه آدمهایی که مدعی هستند کدام یک حاضر میشوند که معاون دیگری شوند؟ مثلا سعید جلیلی حاضر میشود که معاون قالیباف شوند؟ بحثمان این است افرادی که اعتقاد به کار جمعی دارند و میتوانند با هم کار کنند. *یعنی آنها که باور ندارند، نمیتوانند خودشان به میدان بیایند؟ مثلا کاری که آقای جلیلی در انتخابات 92 کرد. ما فکر میکنیم اینبار جامعه این پذیرش را نخواهد داشت که هر کسی سرش را بیندازد پایین و خودش وارد شود. یعنی حتما نگاه میکنند و آن گروهی را که هماهنگ هستند و منطقی بر کارشان حاکم است را قبول خواهند کرد. لذا فکر میکنیم اگر یک جمع 30، 40 نفره بیایند و بگویند که با هم هستیم و در حوزههای مختلف هم دقیق نظراتشان را بیان کنند که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، یکی از این افراد به عنوان رئیسجمهور خواهد شد. خوشبختانه در حال حاضر نیروهای متخصص، با تجربه و کارآمد متعددی داریم که توان مدیریت قوه مجریه را دارند. آقای احمدینژاد هم در سال 84 بالاترین تجربه مدریتی شان استانداری و نیز شهرداری تهران بود. حتی سابقه حضور در دولت و مجلس هم نداشت. درحالی که الان افراد متعددی داریم که در سطح ملی کار کردهاند و مسائل کشور را خوب میدانند و نسبت به مسائل جهانی و منطقه ای اشراف دارند. لذا ما دچار قحطالرجال نیستیم. باید سعی کنیم به یک جمعبندی برسیم که همه مبانی و اصول و ساز و کار را قبول کنند و خود محوری ها و تک روی ها کنار گذاشته شود. *ضمانتتان برای اجرای این مدل چیست؟ جمعی که مسئولیت هماهنگی را عهده دار هستند. سازوکار اجرایی را معلوم کنند و از افراد تعهد لازم را بگیرند تا در صورت لزوم به نفع گزینه نهایی کنار بروند و هر فرد یا گروهی به این روندمنطقی بی اعتنایی کرد به مردم معرفی شود و ملاحظه کاری گذشته مبنای کار نباشد.*آقای حسینی! چرا در بین سیاسیون اصولگرا انقدر حس تکلیف شرعی زیاد شده که هم در انتخابات از شورای شهر تا مجلس شاهد آن هستیم که سیل عظیم کاندیداها به راه می افتند. حالا هم در انتخابات ریاستجمهوری اکثرا خودشان را مکلف میدانند که بیایند و کاندیدا شوند. دلیل اینکه اکثرا هوس پاستور و بهارستان به سرشان میزند را چه میدانید؟ به هر حال این یک ضعف و اشکال است و همین باعث شد که در انتخابات مجلس در خیلی از شهرها، دو یا سه کاندیدا داشتیم و در مقابل گروه اصلاحات یا اعتدال صرفا یک نفر داشتند و آنها توانستند با تجمیع آرایشان را به مجلس برسانند. البته همانطور که اشاره کردم گاهی اوقات طراحی میشود؛ یعنی اینکه افرادی میآیند و وارد گود میشوند و بعد از طرف مقابل با واسطه با اینها تماس می گیرند و عنوان میکنند که شما بمانید و نظرسنجیها نشان میدهد که رایتان بالاست! اینها هم باور میکنند یا این توهم برایشان ایجاد میشود که اینطور است. بعد هم برخی واقعا احساس مسئولیت می کنند. یعنی اینکه فکر می کنند در بقیه افراد ممکن است ضعفهایی باشد و آنها نتوانند وظیفهشان را به خوبی انجام دهند و تصمیم میگیرند که خدمت و کاری انجام دهند. قطعا اینطور نیست که همه قدرتطلب و جاهطلب هستند بلکه یک عده واقعا احساس تکلیف میکنند اما اینطور نیست که در جبهه رقیب این حالت نباشد اما آنها چون بحثشان منافع دنیایی است خیلی وقتها با هم کنار میآیند و میگویند که مثلا شما کاندیدا نشو و بعدا در جایی دیگر مسئولیت و کاری به شما واگذار میکنیم. بالاخره آن فرد را تامین می کنند و آنهایی هم که انگیزههای دنیوی دارند، راحتتر میپذیرند. *شما خودتان را رجل سیاسی میدانید؟ خودم را؟ فکر میکنم که تار و پود وجودم از دوره نوجوانی و قبل از انقلاب با سیاست آمیخته شده است. تا چه قبول افتد و در نظر آید! درست است که اصلاحطلبان در آغاز خوشحال شدند و فکر کردند که یک رقیب جدی کنار رفت و انگار میدان برایشان خالی شد اما از این طرف هم اصولگرایان الان راحتتر میتوانند به وفاق برسند. یعنی اگر آقای احمدینژاد بود، خود موضوع آقای احمدینژاد سوژهای برای اختلاف میشد. یک عدهای در بین اصولگرایان مخصوصا در احزاب و گروهها سخت با ایشان مخالف بودند، یک عده هم که در بدنه و پایگاه مردمی بودند، سخت طرفدار ایشان. خود این باعث میشد که به یک جمعبندی واحد نرسند و حداقل دو کاندیدا داشته باشند. اما الان میتوانند به سمت و سویی حرکت کنند که به یک کاندیدای واحد برسند. *با تعریفی که شورای نگهبان دارد اگر قصد کاندیدا شدن داشته باشید... بنده که قصد کاندیداتوری ندارم ولی فکر میکنم که با مسئولیتهایی که در مجلس، صداوسیما، وزارت علوم به عنوان قائممقام و معاون وزیر و رئیس دانشگاه پیام نور داشتم، به عنوان وزیر فرهنگ با مشکلاتی که اداره آن وزارتخانه دارد، مثلا سازمانهایی در وزارت ارشاد هست که باید با هماهنگی ریاستجمهوری و رهبری تعیینتکلیف شود. اینها کارهای دشواری است. بعد هم بالاخره همیشه در مسائل سیاسی اظهارنظرکردن و حضور داشتن و موضع گرفتن همانطور که گفتم در گذشته هم در تشکلهای اسلامی، نمایندگان ادوار، قائممقام بودهام. در کانون دانشگاهیان سالیان سال است که کار میکنم و تشکیلات سراسری است و بعد از وزارت هم اینطور نبود که مشغول کارهای فردی شوم و سر در لاک خودم ببرم. الان در مسائل روز کشور همیشه حضور داریم واظهارنظر و بحث و سخنرانی و تحلیل و مصاحبه میکنم. به نظرم افرادی که در این حد باشند میتوان رجل سیاسی نامید. *جبهه یکتا چقدر روی پایگاه رای مردمی احمدینژاد حساب میکند؟ به هر حال کاندیدایی که معرفی میکنید در همان تبلیغاتتان باید از او به عنوان وزیر دولت احمدینژاد یاد کنید. شاید یک جاهایی برایتان مثبت باشد و یک جاهایی هم نقطهضعف. مثبت از این جهت که میتوانید پایگاه رای او را تا یک حدی به سمت خودتان بکشانید. الان هم که خود آقای احمدینژاد گفتهاند از هیچکس حمایت نمیکنند چقدر آن پایگاه رای برایتان مهم است و میتوانید برنامهریزی کنید؟ درست است آقای احمدینژاد در ارائه خدماتی که در دولتهای نهم و دهم به مردم مخصوصا طبقات متوسط و ضعیف جامعه ارائه داد، نقش اصلی را ایفاء کرد اما معنایش این نیست که مردم وزراء یا اعضای کابینه را تشخیص ندهند. بالاخره اینها افرادی بودند که خدمت میکردند. مثلا آقای نیکزاد درست است که از دولت حمایت کرد اما خودش هم فرد پرتحرکی و باانگیره ای بود. یا فرهنگیان کشور میدانند چه خدماتی در زمان وزارت آقای حاجی بابایی در وزارت آموزش و پرورش انجام شده است. همه اینها که مربوط به آقای رئیسجمهور نمیشود بلکه این تیم و این افراد هر کدام در یک حوزهای خدماتی را ارائه کردهاند. بنابراین مردم در عین حال که آنها را جزو کابینه احمدینژاد میدانند اما نسبت به تکتک هر کدام از اینها یک ارزیابی دارند. ممکن است به یکی از 100 نمره 90 و به دیگری 80 یا 60 دهند. اینطور نیست که همه اینها در نزد مردم یکسان هستند. خود ما هم در جامعه در میان مردم میبینیم که برخی را بیشتر تحویل میگیرند و برخی را کمتر توجه میکنند. ولی در مجموع به نظر میرسد که حضور در دولتهای نهم و دهم به منزله یک نقطه قوت است. چون در آن دوره خدمات گستردهای در کشور ایجاد شد- غیر از اواخر دوره که مشکلات اقتصادی در کشور حاکم شد- زمانی که یارانهها پرداخت شد، مشکلات خیلی از مردم حل شد. یا بحث مسکن مهر و فعالیتهای عمرانی و کارهای مختلفی که انجام میشد خود گویاست. خود ما در وزارت علوم بودیم و تحولات و کارهای زیرساختی، زیربنایی، سختافزاری و نرمافزاری که انجام میشد، برای کام مردم شیرین است. هفته پیش در یکی از دانشگاهها پیشنها دادم که رئیس قبلی دانشگاه با رئیس فعلی دانشگاه با هم مناظره کنند. الان هر کدام از وزرای دوره قبل آمادگی دارند که با وزرای فعلی بنشینند مناظره و بحث کنند. مردم هم داور و حکم بشوند. هر کسی بگوید که در 4 سال دوره وزارتش چه اقداماتی انجام داده است، دقیقا مشخص است. لذا میخواهم بگویم مردم الان نسبت به خادمان خود در ادوار گذشته یک خوشبینی دارند. ممکن است در آن اواخر که اختلافات تشدید شد، ناراحتیها و دلخوریهایی وجود داشت اما الان با ضعفی که در مدیریتها بوده و کمتحرکی که وجود داشته، باعث شده که مردم به صداقت و خدمت آنان بهای بیشتری بدهند. به هر حال مدیران فعلی دولت یازدهم، حلقه بستهای هستند که از اول انقلاب بودهاند. در دولتهای سازندگی و اصلاحات بودهاند. حتی برخی بازنشسته شدهاند و دوباره بعد از سالها آنها را برگرداندهاند. واقعا اینها دیگر آن شادابی و نشاط و پویایی و سرزندگی لازم را ندارند. لذا طبیعی است که در بین مردم یک ریزش آراء نسبت به اینها باشند و نسبت به کسانی که در دولتهای نهم و دهم در سطوح مختلف مدیریتی بودند، اقبالی وجود داشته باشد. *سوالم این است بر فرض اینکه کاندیدای شما به مرحله آخر برسد آیا امید دارید سبد رای احمدینژاد که طبیعتا قابل انکار هم نیست به سمت کاندیدای شما شیفت شود؟ قطعا آنهایی که پایگاه رای آقای احمدینژاد محسوب میشوند به آقای روحانی رای نخواهند داد. یعنی این یک چیز مسلم است. با توجه به تخریبهای گستردهای که دراین دولت نسبت به دوره قبل و نسبت به آقای احمدینژاد انجام شد، آنهایی که هوادار و پایگاه مردمی آقای احمدینژادند، قطعا رایشان به سبد آقای روحانی و اصلاحطلبان و کارگزاران نخواهد رفت. اگر هم باشد تعداد محدود و اندکی است که به این جمع بندی برسند. لذا طبیعی است که از بین نیروهایی که در دولتهای نهم و دهم بودهاند، یا همراه این طرز تفکرند، حمایت کنند. البته چنین انتظاری که آقای احمدینژاد با صراحت از افراد حمایت کند، وجود ندارد. با روحیاتی که ایشان دارد، بعید هم میدانیم. دور قبل در سال 92 هم از هیچکدام حمایت نکردند. شاید اگر آقای احمدینژاد در سال 92 از یکی از این کاندیداهای موجود حمایت میکرد، مسلما میتوانست 250هزار رای از آقای روحانی کم بکند و انتخابات به دور دوم کشیده شود. *از کدام یک حمایت میکرد؟ از هر کدام. بالاخره آقای احمدینژاد میتوانست با یک اشاره 250هزار رای از آقای روحانی کم کند. *اما همان سال 92 هم که میگفتند جلیلی نزدیکترین شباهت به احمدینژاد را دارد، خود تیم رسانهای نزدیک به آقای احمدینژاد انکار کردند! بله. اطرافیان حمایت نکردند. *الان در مورد یکتا هم همینطور است و گفتهاند یکتا رابطهای با آقای احمدینژاد ندارد و هیچ حمایتی هم نمیکنند. اما شما بودن در تیم آقای احمدینژاد را برگ برنده برای خودتان میدانید. نه، ما واقعیتها را میگوییم. تحلیلمان از جامعه و وضع مردم را بازگو میکنیم. ممکن است برخی از اطرافیان آقای احمدینژاد در سال 92، فکر میکردند که اگر آقای روحانی رئیسجمهور شود برای ما بهتر است تا یک اصولگرا انتخاب شود. گفتند حالا که اصولگرایان با ما درگیر هستند و رقابت دارند، اگر روحانی شود، چه بسا بهتر باشد. ولی دیدیم که تیم آقای روحانی از روز اول برگشتند و شروع به نقد جدی و تضعیف گذشته کردند.*نهی احمدینژاد از کاندیداتوری برای شما شوک بود؟ نه، خیلی غیرمنتظره نبود. واقعا یک تدبیر حکیمانه بود که رهبری به خرج دادند و اشاره هم کردند که این هم به نفع آقای احمدینژاد شد و هم به مصلحت کشور. ما که نمیخواهیم در کشور درگیری و نزاع باشد. البته اختلافنظر و رقابت همیشه بوده و هست اما آنچه که در سال 88 اتفاق افتاد که یک نوع اردوکشی خیابانی و نزاعها و درگیریها در پی داشت، بیسابقه بود. و بنا نیست که دومرتبه این ماجرا خدایناکرده در سطح وسیعتر تکرار شود. احمدینژاد هم جاذبه بسیار قوی و طرفداران پروپاقرص دارد و هم یک دافعه و این عاملی میشود که دوباره اختلافات و دعواها در کشور افزایش پیدا کند. لذا فکر میکنم این کار بسیار خوب بود. درست است که اصلاحطلبان در آغاز خوشحال شدند و فکر کردند که یک رقیب جدی کنار رفت و انگار میدان برایشان خالی شد اما از این طرف هم اصولگرایان الان راحتتر میتوانند به وفاق برسند. یعنی اگر آقای احمدینژاد بود، خود موضوع آقای احمدینژاد سوژهای برای اختلاف میشد. یک عدهای در بین اصولگرایان مخصوصا در احزاب و گروهها سخت با ایشان مخالف بودند، یک عده هم که در بدنه و پایگاه مردمی بودند، سخت طرفدار ایشان. خود این باعث میشد که به یک جمعبندی واحد نرسند و حداقل دو کاندیدا داشته باشند. اما الان میتوانند به سمت و سویی حرکت کنند که به یک کاندیدای واحد برسند.*آقای حسینی! بدون تعارف، روحیه احمدینژاد چقدر برای نظام خطرناک بود. بازگشت فردی که انتقادات زیادی نسبت به او بود و بعضا قانونگریزی میکرد. به هر حال هر کسی یک نقاط قوت دارد و یک نقاط ضعف. مقام معظم رهبری هم در پایان آن دوره فرمودند که رئیسجمهور و دولت جدید آن نقاط قوت را استمرار ببخشد و آن نقاط ضعف را نداشته باشد. ولی ما متاسفانه این مسئله را شاهد نبودیم. آن نقاط قوت و پرکاری، تلاش، روحیه سادهزیستی، ارتباط مردمی گسترده، اقتدار و صلابت در مقابل دشمنان مورد بیتوجهی قرار گرفت و ضعفهایی هم که میتوان در نظر گرفت، برطرف نشد. لذا هر فردی در جای خودش باید ارزیابی شود همانطور که روسای جمهور قبل یک ویژگیهای مثبت داشتند و یک اشکالاتی بالاخره در دوره آقای احمدینژاد هم طبیعی است که این اشکالات وجود داشته. شاید یکی از این اشکالات همین تنشهایی بود که بین قوای مختلف ایجاد شد. به هر حال قانون اساسی به گونهای است که رئیسجمهور، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه، نهادهای انقلابی و دستگاههای مختلف باید با هم همکاری داشته باشند ولی در آن دوره شاهد تنشهایی بودیم که قطعا به مصلحت کشور نبود و البته این چالش ها در حال حاضر هم به اشکال مختلف خودنمایی میکند. *روحیه شیفتگی که بین جریان انحرافی و احمدینژاد وجود داشت و طرفین خیلی همدیگر را قبول داشتند شما که در دورن دولت بودید، آن شیفتگی را حس می کردید یا واقعا اغراق گویی بود. چون بعضی روایتها از درون خود دولت بواسطه وزرا و معاونینی که جدا شدند، بیان میشد که ... این الان مسئله امروز ما نیست که بخواهیم به آن بپردازیم. در آن زمان هم بیش از حد این مسئله بزرگنمایی شد ولی خیلی از بحثهایی که مطرح میشد، واقعیت نداشت و به دلیل اختلافات سیاسی بود که وجود داشت دنبال سوژهای میگشتند که مطرح کنند. خیلی از تصمیماتی که آقای احمدینژاد می گرفت تصمیمات فرد خود ایشان بود و اینطور نبود که تحت تاثیر اطرافیان باشد. ممکن است تلقی برخیها این بود که از یک جایی تاثیر گرفته است. اما برداشت من این است که خود آقای احمدینژاد براساس دیدگاهی که داشت، تصمیم میگرفت و اصلا چینش اطرافیان خودش هم بر همین مبنا بود. ممکن است بعضی را کنار میگذاشت با اینکه از اول انقلاب همراهشان بود امثال آقای محصولی که کنار رفتند ولی عده دیگری را ترجیح میداد. این رفتارشان بیشتر بر اساس دیدگاه و تفکرشان بود. به نظرم نباید خیلی اطرافیان را بزرگنمایی کنیم و در موردشان بگوییم که آنها نقشآفرینی نداشتند. *بحثی که الان مطرح میشود بعد از آمدن دونالد ترامپ است که در سطح علمای قم رایزنیهایی انجام میشود تا تلاش کنند فضا را برای بازگشت دوباره احمدینژاد و صحبت با مقام معظم رهبری آماده کنند. گفته میشد یکسری از وزرای قبلی احمدینژاد و یکسری از چهره های نزدیک به جبهه پایداری هم در حال انجام این کار هستند. این چقدر صحت دارد؟ ممکن است اصلا چنین اتفاقی بیفتد؟ چقدر در جریان هستید؟ من هم از رسانهها شنیدهام. بیشتر به نظرات فردی متکی است و نه یک تصمیم تشکیلاتی. قطعا جبهه پایداری این نظر را ندارند. ممکن است یک فرد در این مجموعه یا نزدیک به این مجموعه چنین نظراتی داشته باشد. فکر میکنم با این موضعگیری شفافی که مقام معظم رهبری داشتند و خود آقای احمدینژاد را هم این بحث را مطرح کردند، پرونده این مسئله دیگر مختومه است. ممکن است که برای چهار سال دیگر و دورههای بعدی این مسائل مطرح شود ولی الان دیگر بعید میدانم که دوباره این بحثها بخواهد اتفاق بیفتد. البته انتخاب ترامپ و کنار رفتن دموکرات ها قطعا به زیان دولت یازدهم است. آنها روی دموکرات ها سرمایهگذاری کردند و حتی بعضی از روزنامهها که برای خانم کلینتون تبلیغ میکردند و در صفحه اول عکس ایشان را درشت و برجسته میکردند، شاید برای آقای روحانی انقدر تبلیغ نکردند! شاید فکر میکردند که به نفع آنها باشد با توجه به اختلافاتی که با وزیر خارجه آمریکا، جان کری و دیگر مقامات آمریکایی داشتند شاید به نظرشان میرسید که این بحث به نفع ما هست. درحالی که از نظر ما بین دموکراتها و جمهوریخواهان فرقی نمیکند. دموکراتها هم ضربات زیادی به ما زدند. همین خانم کلینتون در سال 88 از فتنه حمایت کرد، داعش را اصلا اینها حمایت و تجهیز کردند. تحریم های ظالمانه را همین دموکرات ها وضع کردند، اصلاح طلبان تحلیل محاسباتی درستی نداشتند که از دموکرات ها خواستند به نوعی حمایت کنند. البته حمایت اینها تاثیری نداشت اما اینکه علاقهمند بودند خانم کلینتون انتخاب شود، تردیدی وجود ندارد. انتخاب ترامپ را به زیان موقعیت خود میدانستند.*شما که در مجلس پنجم جز موافقان استیضاح مهاجرانی بودید. فکر میکردید روزی روی صندلی که قبلا ایشان نشسته بود، بنشینید؟ به هیچ وجه،(خنده) یعنی حتی تا روزهای آخر که بحث وزارت علوم برای بنده جدی تر بود، به وزارت ارشاد فکر نمیکردم. در وزارت ارشاد کار سخت تر بود. ما به شهرستانی رفته بودیم، کسی نی میزد، نی که حزن آور است آقایی آمد و ایراد گرفت. خب این اختلاف دیدگاه ها خیلی زیاد بود و لذا جمع کردن بین این نظرات سخت است. *در مجلس پنجم با اصلاح طلب ها رابطه خوبی داشتید؟ کسی بود که همچنان رابطه رفاقتی تان ادامه داشته باشد؟ از قبل با برخی آشنایی داشتیم مثل سرکار خانم دباغ، حتی خود آقای مهاجرانی که در استیضاحش شرکت کردم، به نظر میرسید تعجب کرد، چون ما قبلش با هم رفاقت داشتیم. به هر عین حال نظرات و نقدها به صراحت گفته می شد. الان هم با کسی مشکلی شخصی یا دشمنی نداریم، چه بسا با برخی دوستی هم داریم. اما در جای خود نقد میکنیم. تلاش میکنیم در آن نقد ادب رعایت شود نه اینکه در نقد استهزاء کنیم. به نظرم اگر همه این نگاه را داشتند، تنش ها کمتر میشد.
منبع: خبرآنلاین
۳۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
صفحات پیشنهادی
وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد: اگر تحریم هستیم چرا این همه خودرو آخرین مدل در خیابانهای تهران است
وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد اگر تحریم هستیم چرا این همه خودرو آخرین مدل در خیابانهای تهران است وزیر سابق اطلاعات نقض برجام از سوی آمریکاییها را نشان دهنده قدرت و نفوذ ایران در منطقه و دنیا دانست به گزارش آخرین نیوز به نقل از مهر حجت الاسلام حیدر مصلحی شامگاه یکشنبه در یادواپالس های مثبت و انتخاباتی مردان بهاری/ احمدی نژادی ها از بغض اصولگرایان محب روحانی شدند!
پالس های مثبت و انتخاباتی مردان بهاری احمدی نژادی ها از بغض اصولگرایان محب روحانی شدند بدون شک در عالم سیاست هیچگاه یک دوست دوست باقی نخواهد ماند و دشمنی ها نیز دائمی نیستند و این تغییر رویکرد یاران احمدی نژاد را نیز می توان در همین زمینه ارزیابی کرد خارج شدن عالم سیاست ارونمایی وزیر احمدینژاد از کاندیداهای احتمالی اصولگرایان برای ریاستجمهوری ۹۶
رونمایی وزیر احمدینژاد از کاندیداهای احتمالی اصولگرایان برای ریاستجمهوری ۹۶ وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد گفت اصولگرایان بهواسطه تفرقه انتخابات ریاست جمهوری گذشته را به آقای روحانی واگذار کردند به گزارش نامه نیوز سیدمحمد حسینی در حاشیه برنامه روز دانشجو که به میزبانی دانشگاه زنواعظ آشتیانی: احمدینژاد میآمد،اتفاقات 88 تکرار میشد/لیست مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان در شوراها
واعظ آشتیانی احمدینژاد میآمد اتفاقات 88 تکرار میشد لیست مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان در شوراها واعظ آشتیانی در گفتگو با روزنامه امید ایرانیان از احتمال تغییر گفتمان اصولگرایی و اضافه شدن ضلع سومی به این جریان سیاسی خبر داد و پیشنهاد کرد اصولگرایان و اصلاح طلبان در انتخاباتاصولگرایان، احمدی نژاد و اصل فراموشی
مصطفی داننده در عصر ایران نوشت احمد توکلی نماینده سابق مردم تهران در سه مجلس هفتم هشتم و نهم در همایشی گفت منتقدترین نماینده مجلس نسبت به احمدینژاد من بودم من در دور اول احمدینژاد از وی حمایت کردم ولی این اشتباه را دیگر تکرار نکردم امروز هم با قاطعیت میگویم اگر احمدوزیر احمدینژاد خطاب به دولتمردان روحانی: به اقدامات جان کری درباره برجام دل نبندید، اشتباه است
وزیر احمدینژاد خطاب به دولتمردان روحانی به اقدامات جان کری درباره برجام دل نبندید اشتباه استتاریخ انتشار يکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۶ ۰۰ مهر نوشت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم با اشاره به برخی وعدههای برجامی دولت گفت مشکل دلار و روابط با بانکها حل نشد حتی تانتقادات وزیر اطلاعات احمدینژاد از رویکرد هستهای دولت روحانی: کشور دو سال و نیم معطل آقایان شد
انتقادات وزیر اطلاعات احمدینژاد از رویکرد هستهای دولت روحانی کشور دو سال و نیم معطل آقایان شدتاریخ انتشار چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۱ ۱۹ تسنیم نوشت وزیر سابق اطلاعات گفت در مدت مذاکرات رهبری بارها به دولتمردان با فریاد گوشزد کردند که در مورد مذاکره عجله نکنیدواکنش وزیر احمدینژاد به احتمال نامزدی قالیباف
خبرگزاری ایلنا رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت مطمئناً درنهایت اصولگرایان با یک نامزد در عرصه انتخابات ریاست جمهوری حاضر خواهند شد اما دلیل ندارد که بخواهیم از هماکنون این نامزد را مشخص و معرفی کنیم محمدمهدی زاهدی در توضیح رویکرد اصولگرایان برای دستیاواکنش وزیر احمدینژاد به احتمال نامزدی قالیباف، جلیلی و ضرغامی
واکنش وزیر احمدینژاد به احتمال نامزدی قالیباف جلیلی و ضرغامی رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت مطمئناً درنهایت اصولگرایان با یک نامزد در عرصه انتخابات ریاست جمهوری حاضر خواهند شد اما دلیل ندارد که بخواهیم از هماکنون این نامزد را مشخص و معرفی کنیم محمدمهدی زاصولگرایان، قدیسی به نام احمدینژاد و اصل فراموشی...
اصولگرایان قدیسی به نام احمدینژاد و اصل فراموشی احمد توکلی در صورت نامزد شدن احمدی نژاد به سوریه خواهد رفت دلیل این کار عدم موفقیت رییس دولتهای نهم و دهم در اداره کشور بوده است توکلی اعتراف میکند که از احمدی نژاد حمایت کرده است و دیگر این اشتباه را تکرار نمیکند آفتاب-
سیاسی
پربازدیدترینها