واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ترامپ مثل اوباما روی موج مقابله با ایران
«ما بايد هم قويترين سيستم جمعآوري اطلاعات دنيا را داشته باشيم و هم بايد سياست شكستخورده ايجاد كشور(هاي جديد) و تغيير رژيم را كنار بگذاريم» اين يكي از جنجاليترين اظهارات ترامپ رئيسجمهور جديد ايالات متحده امريكاست كه نشان ميدهد سياستهاي مداخلهجويانه و خصمانه اين كشور عليه ساير ملتها برخي از سياستمداران اين كشور را نيز رنجانده است.
نویسنده : محمد اسماعيلي
«ما بايد هم قويترين سيستم جمعآوري اطلاعات دنيا را داشته باشيم و هم بايد سياست شكستخورده ايجاد كشور(هاي جديد) و تغيير رژيم را كنار بگذاريم» اين يكي از جنجاليترين اظهارات ترامپ رئيسجمهور جديد ايالات متحده امريكاست كه نشان ميدهد سياستهاي مداخلهجويانه و خصمانه اين كشور عليه ساير ملتها برخي از سياستمداران اين كشور را نيز رنجانده است.
رئيسجمهور منتخب امريكا عنوان ميكند: «سرنگوني رژيمهاي خارجي كه امريكا شناختي از آنها ندارد بايد متوقف شود... چرخه مخرب مداخله و هرج و مرج بايد به پايان برسد... امريكا بايد از مداخله و مشاركت در درگيريهاي سراسر جهان عقبنشيني كند زيرا چنين مداخلهگريهايي بهنفع منافع ملي حياتي امريكا نيست... سوگند ميخورم كه نظاميان امريكايي ديگر در مناطقي كه امريكا نبايد در آنها بجنگد، نجنگند.» اين اظهارات با نگاهي خوشبينانه قابل باور بوده و چشمانداز جديدي از سياست خارجه امريكا را پيش روي قرار ميدهد اما با نگاهي دقيق و منطبق بر واقعيتهاي حداقل 100ساله سياست خارجه اين كشور، ميتوان دريافت كه نبايد نسبت به تغييرات بنيادين در رويكردهاي اين كشور اميدوار بود و تنها بايد شاهد تغيير برخي از تاكتيكهاي امريكا در روابط با ساير ملتها و دولتها بود چراكه تأمين منافع اين كشور در گرو تضييع حقوق ساير ملتهاست.
كما اينكه ايجاد جنگ و خونريزي در منطقه غرب آسيا -همچنان كه در سوريه، عراق و يمن در جريان است-تأمينكننده منافع اين كشور است همانند دهه 60 كه بايد براي متوقف كردن صادرات نفت ايران جنگ نفتكشها -طي سالهاي1981تا1988- كليد ميخورد يا هشت سال نبرد ميان عراق و ايران به طول ميانجاميد. ترامپ و اتاق فكر دولت جديد امريكا همچنان جمهوري اسلامي ايران را به عنوان مهمترين مانع جهت تحقق اهداف خود در منطقه استراتژيك غرب آسيا ميدانند و علت تامه تحريمهاي 37 ساله عليه كشورمان نيز دقيقاً به همين دليل بوده و اين در حالي است كه تاكنون رفتار و مواضع ايران در قبال مسائل مورد مناقشه با امريكا تغييري نكرده تا بر اساس آن انتظار داشته باشيم، سياستهاي دولت ترامپ به لحاظ مبنا و اساس متفاوت از رؤساي جمهور قبلي اين كشور باشد. كما اينكه در همين سخنراني ترامپ عبارتي را عنوان ميكند كه به خوبي نشان ميدهد دولت امريكا همچنان با ابزارهاي خودساختهاي مانند نبرد با تروريسم و جلوگيري از نقض حقوق بشر در ساير كشورها، تصميم دارد فشارهاي بينالمللي عليه ايران و ساير كشورهاي متخاصم خود را افزايش داده و سياست خارجه خود را بر همين اساس هدايت كند، وي در بخشي از سخنراني خود ميگويد: «ما جريان سرنگون كردن رژيمهاي خارجي را كه چيزي درباره آنها نميدانيم و نبايد با آن درگير شويم، متوقف خواهيم كرد و در عوض تمركز ما بايد مبارزه با تروريسم باشد.» با نگاهي گذرا به انديشكدهها و مواضع برخي از شخصيتهاي برجسته اين كشور نيز ميتوان بهخوبي دريافت كه ابزارهاي گذشته دولتهاي قبلي يك بار ديگر توسط ترامپ به كار گرفته خواهد شد اما با وجهه مناسبتر تا بر اساس آن افكار عمومي جهان نيز همچنان ايران را به عنوان يك خطر بينالمللي باور كرده و رفتار آن را با موازين حقوق بينالملل در تعارض تلقي كنند.
تئوري مقابله فعال با ايران همچنان در امريكا زنده است
جالب است بدانيم لئون پانهتا رئيس اسبق آژانس اطلاعات مركزي امريكا روز شنبه در پاسخ به سؤال وزيري اماراتي مبني بر بهترين راه مقابله با ايران اعلام كرد: ائتلاف اسرائيل با كشورهاي عربي بهترين روش براي اين منظور است.
«رابرت جوزف» و «ري تكيه» دو كارشناس مطرح امريكايي نيز طي هفته اخير در يادداشتي مشترك بر لزوم «مهار ايران» تأكيد و يكي از راهكارهاي مؤثر جهت كاهش قدرت اثرگذاري ايران در مناسبات منطقهاي و بينالمللي را تحريك جريان غربگراي داخلي و بها دادن به آنها عنوان ميكنند.
به گزارش فارس، تحليلگران امريكايي مانند مقامات و ديگر تحليلگران غربي كه بارها با ماهيت اسلامي جمهوري اسلامي ايران مخالفت كردهاند، در اين يادداشت بر لزوم ايجاد «يك كشور دموكراتيك و سكولار» در ايران تأكيد ميكنند: «شايد بزرگترين نقطه ضعفشان (ضعف جمهوري اسلامي ايران) فقدان مشروعيت است»!
اين تئوريپردازان امريكايي بدون توجه به مشاركتهاي گسترده مردم ايران در نزديك به 40 انتخابات گذشته در كشورمان مدعي ميشوند: «شكاف بين دولت و جامعه (در ايران) هرگز به اين بزرگي نبوده است.» «ضرورت كمك فزايندهتر واشنگتن به كساني كه در ايران ارزشهاي مشتركي با امريكا دارند» راهكار ديگري است كه اين دو تحليلگر امريكايي پيش روي دولت ترامپ گذاشتهاند و بهكارگيري آن را براي موفقيت دولت اين كشور ضروري ميدانند. در بخش ديگري از اين تحليل ميآيد: «واشنگتن بايد يك رژيم تحريمي عليه ناقضان حقوق بشر در ايران ايجاد كند. تحريمهاي مالي كه مؤثرترين ابزار براي محدود كردن تجارت ايران بوده، بايد بر مبناي حقوق بشري بر اين كشور اعمال شود.»
نكته مهم در يادداشت جوزف و تكيه آن است كه اين دو سياست تكراري امريكا در قبال مردم لهستان و اروپاي شرقي را براي ضربه زدن به حاكميت سياسي كشورشان پيشنهاد ميدهند و بيان ميكنند: «امريكا بايد همچنان با به چالش كشيدن ارزشهاي اساسي جمهوري اسلامي ايران، يك كارزار ديپلماسي عمومي به منظور مشروعيتزدايي از رژيم ايجاد كند. در همان بين، امريكا با گروههاي اپوزيسيون خارجي (ايران) كار كند چراكه بايد يك تلاش چندبعدي به منظور ايجاد ارتباطات و فراهم كردن حمايت از مخالفان در ايران وجود داشته باشد؛ همان كاري كه امريكا در حمايت از اتحاديه همبستگي در لهستان و ديگر نيروهاي مدني در اروپاي شرقي انجام داد.» اين دو تحليلگر همانند بسياري از مقامات و سياستمداران اين كشور كنترل و مديريت رفتار ايران را يك اولويت تمامعيار براي دستگاه سياست خارجه ترامپ عنوان ميكنند: «دولت در شُرف روي كار آمدن ترامپ، به عقب زدن ايران متعهد شده است. براي انجام اين كار، به استقرار مجدد رهبري و اعتبار امريكا در خارج از كشور، ابتكارهاي ديپلماتيك متمركز و يك حضور نظامي زنده و با دوام نياز است.»
3 هدف عمده امريكا در پسابرجام
اما با نگاهي به مواضع دولت باراك اوباما طي 40 ماه گذشته – و به ويژه پس از روز اجراي برجام تاكنون- كه همواره ايران به عنوان ناقض حقوق بشر و بيثباتكننده صلح و امنيت بينالمللي معرفي شده است تا آنجا كه با تحريمهاي بينالمللي و نقض برجام تلاش شد حلقه فشار عليه جامعه ايراني تنگتر شود، همواره تلاش شده است قدرت جمهوري اسلامي ايران در حوزههاي مختلف تضعيف و امريكا با ايران ضعيفشده روبهرو شود. به عبارت ديگر« تغيير رژيم»، «نرماليزه كردن رفتار» و «ايدئولوژيزدايي از رفتار ايران» سه هدف عمده دولت باراك اوباما در تقابل با ايران در دوران پسابرجام بوده است و بدون ترديد چنين اهدافي نيز توسط دولت ترامپ – احياناً با تاكتيكهاي متفاوتتر- دنبال خواهد شد. اوباما رسماً در يكي از سخنرانيهاي خود در مجمع عمومي سازمان ملل در سال 92 اعلام كرد كه «امريكا به دنبال تغيير حكومت در ايران و ممانعت از استفاده ايران از انرژي صلحآميز هستهاي نيست ولي ميخواهد جلوي دسترسي آن به سلاحهاي هستهاي را بگيرد» اما پس از امضاي برجام نه تنها آن را نقض كرد بلكه تحريمهاي گستردهاي را عليه ايران با هدف ايجاد نارضايتي اقتصادي عمومي و تبديل آن به اردوكشي سياسي- خياباني در دستور كار قرار داد. برهمين اساس گفتههاي اخير ترامپ را هم بايد با مصداق عيني آن يعني رفتار و مواضع باراك اوباما سنجيد و اين انتظار را داشت كه امریکا همچنان جهت تغيير حاكميت در ايران تمام ابزارهاي ممكن از تحريم، تهديد تا فشار و تحقير را در دستور كار قرار دهد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]