واضح آرشیو وب فارسی:آرمان پرس: بخشی از سفرنامه شان دزیر آمده است: روستای سرخ – اندری ویلبرگ اوراسون تعداد روستاهای کوهستانی و قدیمی ایران که در آن "زمان" در مقایسه با شهرهای بزرگ کندتر جلو می رود، کم نیستند. به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم تا به یکی از روستاهای قدیمی ایران به نام ابیانه یا روستای سرخ، به خاطر معماری خشتی خانه ها و رنگ کوه های اطراف، سر بزنیم. معماری روستا به صورت پلکانی نیست؛ یعنی بام یک خانه، حیاط خانه بالایی می شود. قدمت روستای ابیانه دست کم به 1500 سال پیش و به دوران ساسانیان برمی گردد؛ به عبارتی مصادف با زمان حمله اعراب به ایران که موجب شد بسیاری از زرتشتیان به سمت کوه ها و بیابان ها فرار کنند. به همین خاطر است که گویش مردم روستا شبیه به دوره پیش از فارسی مدرن است که نفوذ زبان عربی در آن کمتر دیده می شود. فرادید نوشت: برای اینکه به روستای ابیانه برسیم، سفرمان را از اصفهان آغاز کردیم و بدون هیچ مشکلی به نطنز رسیدیم. بعد در آنجا به یک راننده محلی چند هزارتومانی پول دادیم تا ما را به اینجا بیاورد. البته سفر امنی نبود؛ راننده در طول مسیر شیشه اش را پایین کشید تا یک دستمال سفید را استشمام کند. آن پارچه انگار چسبی یا بنزینی بود. به نظر می رسید که راننده خیلی خوابش می آید و در عین حال با سرعت بیشتری در جاده رانندگی می کند. اما بالاخره زنده به روستا رسیدیم. زنی از اهالی روستا با لباس سنتی از میان کوچه های باریک و سرخ رنگ روستا گذشتیم و تقریبا هیچ توریستی به چشممان نخورد؛ اما با یک زوج ایرانی به نام های "ناتاشا و سعید" آشنا شدیم که ما برای دعوت به صرف چای کردند. انگلیسی آن ها خیلی خوب بود و ما شگفت زده شدیم! آن ها چند سالی در تهران و چند سالی هم در اروپا زندگی کرده بودند. سعید و ناتاشا با اینکه چند سال با تکنولوژی روز شهرهای اروپایی زندگی کرده بودند، اما حدودا 15 سال پیش تصمیم گرفتند تا به روستای تاریخی ابیانه برگردند و دو فرزندشان را در محیطی آرام و به دور از تاثیر سیاسی بزرگ کنند. ما روی صندلی سنگی آشپزخانه آن ها نشستیم و از اینکه چای ایرانی می نوشیم و در مورد تاریخ و فرهنگ ایران حرف می زدیم، احساس بسیار خوبی داشتیم. کاشان بعد از ابیانه، به کاشان رفتیم. شهری که به خاطر قالی های دست باف و خانه های قدیمی اش مشهور است. بافتن یک قالی یک در 1.5 متری توسط یک نفر بین 6 تا 12 ماه زمان می برد. اگر فیلم "لبوفسکی بزرگ" را دیده باشید و از آن قالی خوشتان آمده باشد، باید بهتان بگویم که آن قالی، "قالی کاشان" است. در بازار خواستیم یک قالی بخریم اما بودجه مان کفاف نمی داد که به یکباره 2000 دلار خرج کنیم. البته قالی های ارزان تر و پشمی (به جای ابریشمی) که با رنگ صنعتی (به جای رنگ ارگانیک) رنگ شده بودند را می شد با قیمت پایین تر خرید، اما واقعا نمی توانستیم چشم از روی آن قالی ابریشمی خوش رنگ و بی نقص برداریم. به همین خاطر صبر کردیم تا وقتی دوباره به ایران آمدیم و پول کافی به همراه داشتیم، خرید کنیم. کویر مرنجاب و امامزاده وقت زیادی را در کاشان سپری نکردیم زیرا هدف اصلی مان بیرون شهر بود. از کاشان یک راننده گرفتیم و پس از 7 ساعت رانندگی به کویر مرنجاب رسیدیم تا دریاچه نمک دشت کویر را ببینیم . بین راه توقفی کوتاه داشتیم تا از شهر زیرزمینی نوش آباد (شهری که به شکل دستی 18 متر زیر زمین حفر شده و مصرف دفاعی داشته است؛ قدمت این شهر به دوران پیش از اسلام بازمی گردد) و امامزاده "هلال بن علی" دیدن کنیم. این عمارت مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان آران و بیدگل قرار دارد. مشاهده گل های شش ضلعی و هشت ضلعی دریاچه نمک که در همه جهت ادامه داشت و فقط در افق محو می شد، برایمان بسیار لذت بخش بود. دیدن بهترین غروب آفتاب زندگی مان بر فراز یکی از تپه های شنیِ کویر مرنجاب حسابی روز خوبمان را تکمیل کرد.
جمعه ، ۲۶آذر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آرمان پرس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]