تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 21 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828296190




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک روایت خواندنی/ ناصر و منصور در طبقه چهارم


واضح آرشیو وب فارسی:آی اسپورت: آی اسپورت- روزی را به یاد می آورم که ناصر با همان غرور همیشگی از پله ها بالا می آمد.به طبقه چهارم که رسید یک مرتبه درب را باز کرد و روی اولین صندلی نشست.چشمهایش داشت از کاسه بیرون می زد. سینه اش خس خس بدی داشت و رنگ از رخسارش پریده بود. به سرعت به او آب رساندم جلوی صورتش نیم خیز شدم و شانه هایش را مالیدم. مردی که سالها با او در ارتباط بودم شاید به همین خاطر طبقه چهارم را انتخاب کرده بود. اندکی گذشت آرام تر که شد گفتم «ناصر چرا با پله؟» نگاهی به من کرد و گفت «مثل پیرمردها باید با آسانسور بروم منصور؟ حالم بده سرطان هم دارم اما هنوز زنده ام»
تقویم بی وفا چهلمِ منصورخان را نشان می دهد، سنگِ مزارش را هم آوردند و گذاشتند بر پیکرِ مردی که هیچگاه عادت به اشک ریختن نداشت، هیچگاه کرور کرور افتخاراتش را جار نزد و همواره «صبوری و گذشت» را تدریس کرد. یکی که اگر با چشمان بسته هم پشت سرش شیرجه میزدند خیال مان راحت بود طرف با مخ نمی رود در حوض خالی. چهلم مردی شده که وقتی سالها پیش به آزادی آمد تا جلوی استقلال قرار بگیرد ناصر دستانش را گرفت و به سمتِ هوادارانِ استقلال برد؛ اغراق نیست تنها کسی بود که آن روز از ناصر هم بیشتر تشویق شد. سنگ مزارش را آوردند و گذاشتند و هنوز زمزمه ی سالها پیش می آید که انگشتش را به زمین نشانه گرفته بود و از زیر عینک دودی زمزمه می کرد «منو ناصر برمیگردیم استقلال را قهرمان آسیا می کنیم» . میز نهار را چیدند ناصر رو به منصور کرد گفت: منصور یادته باهم مسابقه چلوکباب خوری می دادیم؟ منصور برقی در چشمهایش نمایان شد و با شعف گفت آره ناصر چقدر خوردیم. ناصر مکث کرد و گفت: «حالا بیشتر از یه قاشق نمیتونم بخورم. » ...
[ مشاهده متن کامل یک روایت خواندنی/ ناصر و منصور در طبقه چهارم در آی اسپورت ]اخبار پیشنهادی:





جمعه ، ۲۶آذر۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آی اسپورت]
[مشاهده در: www.isport.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن