تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867173460




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ دبه سرکه یا النگو؟!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه خط خطی - پری سا شمس: یکی از جاذبه های گردشگری ایران رابطه مردم با پلیس است. من به چند کشور سفر کرده ام. به جز سوئد، کشور خودم، در بقیه جاهایی که دیده ام، مردم فکر می کنند پلیس کسی است که به قانون شکنی ها رسیدگی می کند، برای همین هم آدم ها هر وقت مشکلی دارند، پیش پلیس می روند. مثلا یک بار یک انسان دیوانه با اسلحه به ما حمله کرد و ماشین مادرم را دزدید. ما به پلیس رفتیم، پلیس به مادرم که داشت گریه می کرد یک لیوان نوشیدنی خنک داد و به من هم که ترسیده بودم یک آبنبات داد. بعد، یک پلیس دیگر با ماشینی که روی سقفش چراغ داشت ما را به خانه رساند.  

تا جایی که یادم می آید آن ماشین هیچ وقت پیدا نشد، اما بیمه به مادرم یک پول داد که توانستیم یک ماشین بهتر بخریم. من فهمیدم که پلیس مهربان است و قانون چیز خوبی است، برای همین همیشه سعی کرده ام قانون را رعایت کنم تا شهروند خوبی باشم.

اما در ایران همه چیز مثل یک فیلم هیجان انگیز است. مردم همیشه دارند از دست پلیس فرار می کنند. نغمه روی گوشی موبایلش یک اپلیکیشن دارد که هر وقت از خانه بیرون می رویم به آن نگاه می کند و جاهایی که پلیس آنجا ایستاده است را نشان می دهد. نغمه می گوید ما باید از دست پلیس فرارکنیم. من پرسیدم «مگر شما دزد هستید؟» نغمه گفت: «نه احمق! ما چکمه پوشیم و اگر پلیس چکمه های ما را ببیند، دستگیرمان می کند.»

خلاصه من فهمیدم در ایران یک جور پلیس هست که چکمه ها را دستگیر می کند. چکمه ها هم همیشه راه فرار را بلد هستند و این طوری است که در خیابان های تهران هم یک عالمه پلیس ضدچکمه هست و هم یک عالمه چکمه سرگردان.

یک شب هم با خانواده عموی نغمه رفته بودیم بیرون. شب، همگی برگشتیم به خانه عموی نغمه و یکهو زن عموی نغمه جیغ کشید. ما با اتاق خواب او رفتیم و دیدیم که پنجره باز است و اتاق به هم ریخته است. یک دانه دز به خانه زن عمو آمده بود و جعبه طلاهای او را برده بود. زن عمو که طلاهایش را از بچه هایش هم بیشتر دوست می دارد، گریه می کرد و توی سر شوهرش می زد که حالا چه خاکی به سرت بریزیم؟

من گفتم باید به پلیس زنگ بزنیم. تا اسم پلیس را آوردم، همه لب هایشان را گاز گرفتند. نغمه گفت: «مگر نمی بینی عمو ماهواره داره؟ پلیس اگر بیاید، ماهواره را هم جمع می کند.» من گفتم ماهواره مهم تر است یا النگوهای زن عمو؟ همه کمی فکر کردند و گفتند النگوهای زن عمو. اما ناگهان عمو جلو پرسید و گوشی از نغمه گرفت و گفت: «زنگ نزن دختر! من همین الان یک دود گرفته ام، خانه بوی گند می دهد. پلیس بیاید، من را هم دستگیر می کند.»

ما همه پنجره ها را باز کردیم و ایستادیم تا بو برود. دوباره نغمه دست به گوشی برد که این بار پسرعمو جلو پرید و گوشی را از دست او قاپ زد و گفت من امسال یک مقدار سرکه انداخته ام، دبه سرکه ها سر راه پلیس است و خوبیت ندارد پلیس از کنار دبه سرکه عبور کند. زن عمو دودستی توی سر عمو پسرش کوبید و خلاصه ما به پلیس زنگ نزدیم.

خلاصه که رابطه مردم و پلیس هم مثل خیلی چیزهای دیگر در ایران منحصر به فرد است. آن ها بیشتر از آنکه به قانون احترام بگذارند، از پلیس می ترسند و به طرز هیجان انگیزی برای دور زدن هر قانون، هزار راه بلد هستند.





۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن