واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قول مردانه اين روزها خريدار ندارد!
قديمها وقتي كاري را به استاد آن كار ميسپرديم خيالمان راحت بود كه سرموقع و زمان مشخص شده كار را تحويل ميگيريم ولي...
نویسنده : مريم ترابي
قديمها وقتي كاري را به استاد آن كار ميسپرديم خيالمان راحت بود كه سرموقع و زمان مشخص شده كار را تحويل ميگيريم ولي اين روزها ديگر روي حرفها و قولها نميشود حساب كرد. ماجرايي كه براي خواهرجان ما اتفاق افتاد از آن دست نمونههايي بود كه به شدت آدم را از بدقولي ديگران عصبي و كلافه ميكند. ماجرا از اين قرار بود كه...
خواهرجان بعد از سالها اجارهنشيني با كلي وام و قرض و قوله حالا صاحب خانهاي در يكي از نقاط خوب شهر شده است. خانهاي بسيار بزرگ و دلباز در منطقهاي با آبوهواي بسيار عالي. خانه از نگاه ديگران تميز و آماده براي سكونت است ولي از نگاه خواهرجان كه وسواس هم دارد اينگونه نيست و حتماً بايد تغييراتي در آن اتفاق بيفتد. يكي از تغييرات اساسي، آشپزخانه است كه در واقع قلب خانه به حساب ميآيد و مهمترين قسمت خانه براي خانم خانه است. بررسيها و جستوجو در باب اينكه چه كابينتي با چه طرحي مد روز است و پيگيري اينكه كدام كابينتساز آدم خوشقول و كاردرستي است يك هفتهاي زمان ميبرد. بعد از يك هفته بررسي و تحقيق كار به دست گروهي به اصطلاح حرفهاي سپرده ميشود و تاريخ تحويل كار نيز مشخص ميشود.
خواهرجان بر حسب تاريخ تحويلي كه قول داده شده است كمكم شروع به جمعآوري وسايل و بستهبندي آنها ميكند و در اين ميان تغييرات ديگري كه بايد در خانه انجام شود را در كنار تغييرات آشپزخانه انجام ميدهد. بعد از گذشت دو هفته كه قرار بوده آشپزخانه را به شكل مدرن و دلخواه خواهرجان تحويل بدهند تازه كورين كار قيمتي فراتر از قيمت توافق شده ميگويد و به قيمت توافق شده اصلاً رضايت نميدهد و كار را زمين ميگذارد. هرچه خواهرجان با آرامش و منطقي صحبت ميكند و از توافقي كه شده ميگويد اين آقا زيربار نميرود و حرف خود را ميزند. كلاً مرغ آقاي كورين كار يك پا دارد. بيچاره خواهرجان از عصبانيت درحال انفجار است. آقاي اوستا كار هم اصلاً همكاري نميكند و درواقع طرفدار كارمند خود است و زير بار قيمت توافق شده نميرود. اولين بدقولي در كار.
ما هم از همه جا بيخبر و غافل از مدهاي جديد با اسامي و عناوين جديدتر، از خواهرجان ميپرسيم اين كورين چي هست و قرار است كدام قسمت آشپزخانه قرار بگيرد كه اگر زياد تو چشم نيست شما هم قبول كنيد كار تمام شود كه به اين حرص و جوش خوردن نميارزد. تازه متوجه ميشويم كورين بخش مهمي از كابينتهاي آشپزخانه است. درواقع سنگ مصنوعي كه به جاي امديافهاي قديم براي قسمتهاي كانتر آشپزخانه مد شده است و جالبتر آنكه نوع ايراني و خارجي نيز دارد و اين آقاي كورين كار هم فقط با نوع خارجي آن كار ميكند و نوع ايراني را اصلاً قبول ندارد. خلاصه خواهرجان زيربار اين به اصطلاح دبه كردن آقايون كابينتساز نميرود و خودش به دنبال يك كورين كار ديگر ميگردد.
بالاخره فرد جديدي پيدا ميشود كه قول ميدهد كار تميز و خوبي را ظرف يك روز تحويل دهد. قرار براين ميشود كه روز يكشنبه كار را انجام داده و تحويل دهند. با توجه به صحبت اين آقاي جديد، خواهر جان برنامهريزي كرده و با صاحبخانه قرار تحويل خانه اجارهاي را براي روز سهشنبه ميگذارند. آقاي صاحبخانه طبق زمان تخليه روز پنجشنبه را براي نقاشي خانه خود ميگذارد. روز يكشنبه كار تمام نميشود و به روز دوشنبه ميافتد. دومين بدقولي در كار.
روز دوشنبه هم تمام مدت كار ميكنند و قول ميدهند تا آخرين ساعات كار را تحويل دهند كه باز اينگونه نميشود. روز سهشنبه خانهاي پر از گرد و خاك سنگ روي تمام در و ديوارها، منظره بدي را ايجاد كرده است. با تمام اين بدقوليها ديگر اعصابي براي كسي نمانده و هنوز كلي كار مانده است و معلوم نيست اين آقاي با حوصله بدقول كي تصميم دارد كار را تحويل دهد. در نهايت ساعت 12 شب روز چهارشنبه كار را تحويل ميدهد و خواهرجان با اعصابي خراب از اينهمه بدقولي حيران ميماند.
روزگار عجيبي شده و گويا سر قول و قرار ماندن از مد افتاده است. اگر سر وقت به قرار برسيم ميگويند كه چقدر عجول است. اگر سر موعد كار و پروژه را تحويل بدهيم ميگويند حتماً سرسري كار را انجام داده و به قولي سرهمبندي كرده است. خلاصه اينكه اين روزها بدقولي مد شده است.
ولي غافل از اين هستيم كه اين عادت و رفتار زشت چه آسيبهاي جبرانناپذيري به جامعه و باور و اعتماد افراد جامعه وارد ميكند. روابط اجتماعي افراد مانند يك ساختمان است كه خشت خشت آن تنها با سيمان و ملاطهاي قوي، محكم و آسيبناپذير ميشود بنابراين خوشقولي و اعتمادسازي هم از مهمترين مصالح محكمسازي و پيوند دهنده افراد در يك جامعه است. اعتماد اجتماعي بزرگترين سرمايه براي شخص و جامعه است. اين سرمايه در دراز مدت و با پرداخت هزينههاي بسياري بهدست ميآيد كه متأسفانه با رفتارهاي غلطي مانند بدقولي از بين رفته و ديگر قابل بازگشت نيست. كارشناسان معتقدند بدقولي يك نوع نابهنجاري اجتماعي و نتيجه تربيت غلط در خانواده است. در نتيجه اين تربيت غلط فرد بدقول هم به خود آسيب ميزند و تمام زندگي فردي و اجتماعي خود را به خطر مياندازد و جايگاه اجتماعي خود را از دست ميدهد و هم به ديگران و جامعه لطمههاي جبرانناپذيري را وارد ميكند.
فراموشي، ازدحام كار، داشتن فعاليتهاي مختلف و تعاملات اجتماعي گسترده معمولاً موجب بدقولي افراد ميشود و دردسرهاي بسيار ايجاد ميكند. اين شرايط زندگي باعث ميشود فرد در بين دوستان و خانواده خود برچسب بدقولي خورده و ديگر كسي به حرف او اعتماد نكند.
اگر بدقولي در جامعه گسترش يابد بينظمي و هرج و مرج افزايش مييابد و به تبع آن موجب از بين رفتن تعادل اجتماعي و سياسي و از هم گسيختگي خواهد شد. همان قدر كه وفاي به عهد عامل تداوم دوستيها و تعامل اجتماعي بين افراد است برخلاف آن بد قولي موجب از هم گسيختگي تعامل اجتماعي، بينظمي و در مراحل بالاتر موجب به خطر افتادن سلامت جامعه ميشود. رواج بدقولي در جامعه كنوني، اعتماد اجتماعي را بيمار كرده است. ديگر روي قول كمتر كسي ميشود حساب باز كرد و حرف كمتر كسي را ميتوان باور كرد. بازار خوشقولي بدجور كساد است و قول مردانه خريدار ندارد. خوش به روزهاي قديم كه افراد براي جلب اعتماد ديگران در هر شرايطي قولشان يادشان نميرفت. گويا ضربالمثل معروف «مرد است و حرفش» اين روزها اعتباري ندارد.
همه فقط به فكر خود هستند و بس و نميدانند با رواج اين رفتار غلط اجتماعي اخلاق و منش نسل آينده را به مخاطره مياندازند و ديگر واژههاي اعتماد و خوش قولي در نسل آينده معنايي نخواهند داشت!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]