تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833861778
دچار خود کم بینی در برابر غرب هستیم/ حوزه و دانشگاه باید دیالوگ داشته باشند نه مونولوگ
واضح آرشیو وب فارسی:الف: دچار خود کم بینی در برابر غرب هستیم/ حوزه و دانشگاه باید دیالوگ داشته باشند نه مونولوگ
گفتوگو از /سید مرتضی مفیدنژاد
دکتر مهدی گلشنی از مفاخر حال حاضر ایران و جهان با وجود کسب عناوین و افتخارات علمی متعدد مانند چهره ماندگار عرصه فیزیک ایران، استاد نمونه آموزش عالی كشور، استاد ممتاز فیزیك دانشگاه صنعتی شریف و دریافت جایزه تمپلتون بسیار ساده و بی تکلف پذیرای مان شد تا در اتاق کار ساده و بی آلایشش در دانشگاه صنعتی شریف ساعتی را با وی به گفتوگو بنشینیم. دکتر گلشنی که بیشتر به عنوان یک متخصص فیزیک شناخته می شود بخش زیادی از عمر خود را به پژوهش و تفکر در عرصه علم و دین اختصاص داده است و حاصل این مطالعات در کنار تالیف و ترجمه بیش از یازده كتاب و انتشار بیش از یكصد مقاله در زمینه فیزیك ، فیزیك ذرات بنیادی، فیزیك بنیادی، فیزیك و فلسفه کتاب هایی در حوزه علم و دین و علم و الهیات بوده است. کتاب هایی مانند علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یکم، از علم سکولار تا علم دینی و قرآن و علوم طبیعت نتیجه پژوهش های این دانشمند سرشناس در زمینه علم و دین است. همچنین پایه گذاری گروه فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف نیز یکی دیگر از خدمات علمی این دانشمند ایرانی است که در سالهای اول به دلیل همکاری های مناسب روسای دانشگاه وضعیت خوبی داشته است اما پس از گذشت چند سال با بی مهری روسای دانشگاه مواجه شده است. این در حالی است که به باور دکتر گلشنی این ظرفیت وجود داشت که در صورت حمایت روسای دانشگاه مقدمات تشکیل دانشکده فلسفه علم به منظور جذب دانشجو از کشورهای اسلامی در دانشگاه شریف فراهم آید.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۴
به عنوان سؤال اول بفرمایید در حال حاضر روند رشد علمی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ شکی نیست که بعد از انقلاب علم در کشور ما پیشرفته است، ولی من ظرفیت خودمان را، از لحاظ تعداد جوانان بسیار مستعد، خیلی بالا میبینم و ظرفیت داخلی از لحاظ امکانات، را هم خیلی بالا میبینم ،ولی از این ظرفیتها استفاده نشده است. ضمناً معیارهایی به عنوان سنجش پیشرفت علمی کشور مطرح شده است که من این معیارها را استعماری میدانم. آمدهاند که چشمها را ببندند و ما را در راهی بیاندازند که علم پیشرفت واقعی نکند. اما من در چه صورت میگویم که ما پیشرفت علمی داشتهایم؟ وقتی که حداقل یکی از این دو معیار زیر برآورده شود و مطلوب این است که هر دو برآورده شود: یکی اینکه علم ما به رفع نیازهای داخلی کمک کند. اما وقتی من نگاه میکنم و میبینم که علم در این کشور این کار را انجام نداده است و روز به روز وارداتمان بیشتر بوده است و بسیاری از چیزهایی را که میتوانستیم در داخل تولید کنیم الان از خارج وارد میکنیم، وحشت زده میشوم. خیلی از چیزهایی که محصول داخلی بود و خیلی معمولی است، نه پیشرفته، اینها را داریم از خارج وارد میکنیم. کار دیگری که فعالیتهای علمی در کشور ما نکردهاند، این است که در جهت شکستن مرزهای دانش و وقوع یک نوآوری واقعی علمی کار عمدهای صورت نگرفته است. به ندرت در کشور این را میبینید. بنابراین به قول یکی از دوستان دانشگاهی وقتی مثلاً می گویند که سطح علمی کشور بیست - سی درصد بالا رفته، انتظار این است که ما باید آثار این را در جامعه خود حس کنیم. سی درصد کم نیست، اما ما به هیچ وجه این را حس نمیکنیم. چندی قبل من در شورای عالی انقلاب فرهنگی عرض کردم که از سال 2005 تا سال2012 تعداد مقالات ما از حدود 8000 به حدود 38000 رسیده، یعنی در طی هفت سال تعداد مقالات ما پنج برابر شده است. درآنجا من سؤالم این بود که آیا واردات ما یک پنجم کم شده است؟ آیا صادرات ما یک پنجم زیاد شده است؟ با اطلاع میگویم که قطعاً اینطور نیست. بنابراین علم آن کاری را که باید برای ما انجام بدهد انجام نداده است اما چیزی که مصیبت را اضافه میکند این است که غربیها پتانسیل ما را فهمیدند و نمیخواهند علم در کشور ما پیشرفت کند . آنها دیدند که تحریمها به ما لطمه زد و بنابراین میخواهند هر چه بیشتر ما محتاج آنها باشیم و نمیخواهند ما بینیاز باشیم. بنابراین، به نظر من علم در حدَ وسع ما رشد نکرده است. مصیبت دیگر، که همجهت با این قضیه بوده است، این است که تعداد مقالات معیار شده برای پیشرفت علمی و سوای اینکه تقلب انجام شده است یا نه، مقالات در جهتی نیستند که یا رفع نیازهای ما را بکنند و یا نوآوری در علم بوده باشند. بررسی صورت گرفته در بعضی از حوزههای علمی دال بر این است که غالب این مقالات در مجلات سطح پایین آیاس آی چاپ شدهاند. متأسفانه وقتی ما این حرفها را میزنیم، غیبت میکنند که فلانی با آیاس آی مخالف است. اما این تهمت نارواست.آیاس آی مؤسسهای است که مقالات مجلات علمی معتبر را لیست میکند. حال اگر کسی کار خوب کرد، اوحتما باید مقالهاش را چاپ کند و چه بهتر در مجلهای چاپ کند که اقلاً افراد وارد و عالم بخوانند که انتقاد کنند. تا فعالیت علمی شخص مورد انتقاد قرار نگیرد، نمیفهمد سطح کارش بالاست یا سطح آن پایین است. بنابراین من مخالف چاپ مقاله نیستم، بلکه موافق هم هستم که یک مقاله خوب در مجلات خوب بینالمللی چاپ شود که انعکاسی از کارهای خوب ما باشد، ولی نه اینکه کار علمی فقط برای چاپ مقاله صورت گیرد. اینکه چیزی که ابزار پیشرفت علم است خودش هدف شود، خیلی بد است. از جمله مصیبتهای دیگری که به این قضیه کمک کرده این است که برخی از دانشگاهها، از جمله دانشگاه صنعتی شریف شأنی برای مجلات علمی - پژوهشی داخلی قائل نیستند. یعنی مقاله خوب از نظر آنها آن است که دریک مجله خارجی، که جزء لیست آیاسآی یا نظایر آنست، چاپ شود. لذا ما از چند جهت داریم خودمان را کوچک میکنیم. چیزی که به این کشور لطمه حسابی زده و باید با آن مبارزه میکردند و نکردند، این احساس حقارتی است که در داخل نسبت به غرب وجود دارد. خیلی از ایرانیهای مقیم خارج کارهای مهمی کردهاند و این نشان میدهد که ایرانی میتواند کار اساسی بکند. ولی در داخل آنقدر سختگیریهای مختلف است که کسی کار حسابی نمیتواند بکند. نمیگویند که علت اینکه مقالهات دیر شده برای این است که یک کار اساسی میکنی و سرهمبندی نیست. فقط میگویند چرا مقاله چاپ نکردهای؟ بنابراین باید جایی باشد که به این صحبتها گوش دهد . اما متأسفانه خیلی این قضیه جدی گرفته نشده است و همهاش این صحبت را میشنوید که ما امسال رتبه چندم هستیم و از نظر تعداد مقالات چقدر بالا آمدهایم . ولی از نظر کیفیت، وضعیت اینطور نیست و خیلی پایینتر است. خیلی از چیزهایی را که میتوانیم در داخل تهیه کنیم، تهیه نمیکنیم و میخریم و به همین دلیل خیلی جاها تعطیل شدند. چرا ما کیفیتمان را روز به روز زیاد نمیکنیم؟ یادم نمیرود که اول انقلاب زمان جنگ بود و بالاخره وضعیت مشکل بود و ما تحت فشار بودیم. من میدیدم که وقتی یکی از دستمال کاغذیها را میکشیدیم، همه آنها بیرون میآمد. من میگفتم چرا ما واقعاً یک چیز به این سادگی را نمیتوانیم درست طراحی کنیم؟ پیشنهاد کردم که در دانشگاه راجع به کنترل کیفیت سخنرانی کنم. آن موقع جناب آقای دکتر علی اکبر صالحی رییس دانشگاه بودند. ایشان موافقت کردند که من یک سخنرانی راجع به کنترل کیفیت بکنم. اما وقتی دیدم بعضی استادان مسخره میکنند، گفتم باطلش کنید. استادان میگفتند چرا میخواهید راجع به کنترل کیفیت سخنرانی کنید. مشکل ما این است که دانشگاهیان نمینشینند که به طور جدی بررسی کنند که ما چهکار باید بکنیم تا یک کشور پیشرفته علمی باشیم؟ تمدن اسلامی نشان داد که بیشتر آنهایی که در دوره تمدن اسلامی کار مهم علمی کردند به نحوی ایرانی بودند یا متعلق به جاهایی بودند که جزو ایران حساب میشد. چرا حالا نمیتوانیم؟ مگر خواجه نصیر اهل کجا بود؟ او متولد درایران فعلی بود، زندان هم کشید و در زندان یکی از مهمترین کتابهایش را نوشت. در دوران تمدن اسلامی فرهنگ خود باوری حاکم بود. اما حالا همه نگاهها به آن طرف است و دارند مرتب قرارداد میبندند برای اینکه با فلان دانشگاه مدرک مشترک بدهند. دانشگاههای شریف، امیرکبیر، تهران و... چه نیازی دارند که مدرک مشترک با این دانشگاه غربی یا با آن دانشگاه غربی بدهند، در حالیکه فارغالتحصیلان خودشان به راحتی در دانشگاههای خارج پذیرفته میشدند. مرتب میآیند و افتخار میکنند که با فلان تعداد دانشگاه خارجی قرارداد همکاری بستهاند. من که مخالف جذب علم از غرب نیستم وقتی که پیغمبر فرمودند «اطلبوا العلم ولو بالصین» معنایش این است که از هر جایی باید علم را یاد گرفت. اما این فرق میکند با اینکه ما فقط نگاهمان به آن طرف باشد و خودمان هیچ کاری نکنیم. اقبال لاهوری میگوید: دیروز مسلم از شرف علم سربلند امروز پشت مسلم و اسلامیان خم است چرا؟ برای اینکه نمینشینند ببینید چهکار باید بکنند و چطور از ظرفیتشان استفاده کنند. لذا نوابغ ما ظرفیتشان هدر میرود. یک مسألهای الان مطرح است، شما قبلاً هم اشاره کردید، که یک مشکل ما بحث افکار انحرافی و وارداتی است که از طریق سبک نادرست ترجمه دارد اتفاق میافتد. یعنی ترجمه نیازسنجی نشده و همین جور دارد اندیشههای غربی ترجمه و چاپ میشود. سؤالی که وجود دارد این است که آیا آن کسانی که دنبال ترجمه علم در ایران بودند ،در یک شبکه منسجم و با برنامهریزی هدفمند، به دنبال این نبودند که یکسری از اندیشهها را وارد کنند؟ دقیقاً شبکهای است که برنامهریزی میکند چه چیزهایی ترجمه بشود و چه چیزهایی نشود؟ به هر حال غرب خیلی فعال بوده است و غرب هم یک کشور نبوده بلکه همهی آنها بودهاند، البته با اختلاف مراتب. این همه آثار خوب خداباورانه هست که ترجمه آنها واقعاً مفید است، چگونه است که یک مرتبه یک کتاب هاوکینگ ترجمه میشود و هشت بار چاپ میشود و کتاب آخری او پنج تا ترجمه میشود. ولی کتابهای خوبی که جواب هاوکینگ را دادند آن هم اشخاصی که حداقل همسطح او هستند و برخی از آنها به نظر من سطحشان بالاتر از اوست، یک دانهاش هم ترجمه نمیشود؟ به نظر من این برنامهریزی شده است. قبل از انقلاب هر وقت کسی کارش به جای مثبتی میرسید، آن را به صورت مقاله در میآورد و برای چاپ به مجلات خارجی میفرستاد. ولی اینکه بیایند این را به این سطح ابتذال بکشانند که بعضی اشخاص چه استاد و چه دانشجو، وسیله ارتقاءشان این شود که مقاله بخرند، این فاجعه است. چرا تا حالا برایش فکری نکردهاند و حالا که گند قضیه درآمده و یک افشاگری از طرف خود غربیها شده است، باید به فکرش بیافتیم؟ من صورت جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به شما میدهم که ببینید چند سال پیش من این قضایا را با دادن آمار از رشتههای مختلف بیان کردم. بعد هم آن را به صورت مقاله چاپ کردیم، ولی گوشها بدهکار نیست، چون بعضی در آن ذینفع هستند. یکباره در این کشور مُد شد که دکتری مهم است و همه چسبیدند که به هر طریقی هست دکتری بگیرند. اصلاً در کشورهای غربی اینطور نیست. من به یک استاد عالی مقام در لندن نامه نوشتم و پشت پاکت نام او را با عنوان دکتر آوردم. او جوابی را که به من نوشت، همراه با پاکتی که من فرستاده بودم داخل پاکتی دیگر گذاشت ولی روی پاکتی که من برایش فرستاده بودم عنوان دکتر را خط زد، چون دکترای رسمی نداشت، در حالی که به خاطر شخصیت علمیاش استاد کینگز کالج لندن بود. آنجا به علم افراد نگاه میکنند، نه به عنوان آنها. بعضی شخصیتهای تراز اول علمی در غرب وجود دارند که همه برای آنها احترام قائل هستند، در حالی که فقط مدرک لیسانس داشتهاند. بنابراین در حالی که در اسلام کیفیت مطرح است، ما در کمیت ماندهایم و البته استعمار در این قضیه دست داشته است. نیامدهاند که ببینند در آموزش و پرورش چه میگذرد، در دانشگاه چه میگذرد و محصولش چیست و آیا رفع نیازهای کشور را میکند یا نمیکند؟ من با قاطعیت میگویم که نمیکند، چون بسیاری ازچیزهایی که میخرم میبینم که مارک آن خارجی است. به نظر میآید که با فضای دانشگاه شریف مقداری مشکل دارید و ناراحت هستید. خیلی ناراحت هستم. بخش عمدهای از آن هم برمیگردد به همین دغدغهها. این دلخوری شما ریشههای دیگری هم دارد؟ بلی. متأسفانه بعضی از تصمیم بگیران، بسیار ابزاری فکر میکنند. من نمیخواهم به مهندسی توهین کنم؛ خیلی هم برای مهندسان و دانشجویان مهندسی احترام قائل هستم و ما خودمان در گروه علم فلسفه هر وقت آگهی کردیم دانشجو بپذیریم 90 درصد دانشجویانمان از لیسانس مهندسی آمدند. ولی متأسفانه خیلی از مهندسان حاکم بر کشور تفکرشان ابزاری است و با محتوای عمیق نیست. آنها دنبال اهداف زودرس هستند ( به قول قرآن یریدون العاجله و یذرون الاخره). این دانشگاه اصلاً برای رشتهای مثل علم فلسفه شأنی قائل نیست. میگویند چرا میروید استاد از خارج دانشگاه میآورید؟ خوب، ما وقتی این رشته را شروع کردیم که متخصص در این حوزه در داخل نادر بود. برای اینکه اصلاً فلسفه علم در نیمه دوم قرن بیستم راه افتاد. ما یک عده استاد از خارج دانشگاه میآوردیم که تدریس کنند (از دانشگاههای دیگر مثل دانشگاههای تهران و تربیت مدرس و ... ). ترجیح بنده این بوده که مدرسان افراد زبده باشند. خوب، بعد از اینکه ده-پانزده سال طی شد خود فارغالتحصیلان میتوانند بقیه جاها را اداره کنند کما اینکه الان چند تا از فارغالتحصیل دکتری علم فلسفه ما در بعضی از دانشگاههای ایران دارند خدمت میکنند. اما هر وقت میخواهیم یک نفر را به هیأت علمیمان اضافه کنیم، قیود زیادی قائل میشوند. در حالی که دانشکده فیزیک هر تعدادی خواسته با فاصله زمانی نسبتاً کوتاه تصویب شده است. گاهی باید افرادی را قانع کنیم که ورود به بعضی از حوزهها و خصوصیات آنها ندارند. من بعد از نزدیک به چهل و پنج-شش سال تدریس در این دانشگاه باید درس پس بدهم آن هم به فردی که ده بیست سال است به این دانشگاه آمده و به اصطلاح استاد هم شده ولی نسبت به این رشته بیگانه است. وقتی بیگانه است ، حرف شما را هم متوجه نمیشود؟ دقیقاً. ما موردی داشتیم که طرف در فوقلیسانس معدلش بسیار بالا بود و در دکتری هم همینطور، ولی یک نمره 12 در لیسانس داشت. اما ما تشخیص میدادیم که این فرد زبدهای است. ولی من هر چه خواستم به این آقایان حالی کنم که یک کسی در سطح لیسانس خودش را نشان میدهد یک کسی در سطح فوق لیسانس و یک کسی هم ماشینش در دکتری روشن میشود، آنها قانع نشدند. طبق قول پروفسور عبدالسلام، یکی از شاگردان ایشان بعد از دکتری ماشینش روشن شد و معلوم شد که یک نابغه است. او قبلاً انگیزه نداشته ولی بعداً انگیزه پیدا کرده است. من چنین مطلب سادهای را نتوانستم به این آقایان تفهیم کنم. بعد میآیم سر مجلات؛ میگویند مجلات علمی پژوهشی داخلی را قبول ندارند. من میگویم: پس اینها را تعطیل کنید. چرا اینقدر عقده حقارت نسبت به غرب هست؟ یا این مجلات را تعطیل کنید و یا بیایید مقالاتی که به شما میدهیم اینها را بفرستید پنج استاد ذیربط ببینند. اگر آنها بگویند ایراد دارد باطل کنید؛ نه اینکه وقتی به رشتهای ورودی ندارید، بگویید مجلات داخلی را قبول نداریم، یا مجله باید فلان طور باشد. خیلی تفکرشان ابزاری است و من نمیدانم این دردِ دل را با چه کسی مطرح کنم. ما یک مورد از این گونه مشکلات را قبل از انقلاب در این دانشگاه نداشتیم. وقتی که جناب آقای دکتر نصر، رییس وقت دانشگاه ، پروندهای را برای من فرستادند _ که آن وقت رییس دانشکده فیزیک بودم_گفتم جناب آقای دکتر نصر این پرونده متوسط است و به درد ما نمیخورد. با همین حرف آن قضیه تمام شد، با اینکه اگر آن را ما میپذیرفتیم یک چک دکتر اقبال، رییس وقت شرکت نفت، پشتش بود که به دانشگاه کمک میکرد. تا گفتم قبول شد . الان ما هر مطلبی را بخواهیم بگوییم بدشان میآید و میروند غیبت میکنند و میگویند که اینها کیفیت را رعایت نمیکنند. اینها میخواهند به ما درس رعایت کیفیت بدهند. ما یک عمری است که داریم راجع به کیفیت حرف میزنیم، ولی این آقایان میگویند اینها کیفیت را رعایت نمیکنند. خدا شاهد است که اگر به خاطر احساس تکلیف نبود یک دقیقه در این دانشگاه نمیماندم. اصلاً خط کش کیفیت آنها با خط کش کیفیت شما کاملاً متفاوت است؟ کاملاً فرق دارد. به نظر من با معیارهای مورد نظر آنها، علم در این کشورهیچ وقت به جایی نمیرسد. نمیدانم به چه کسی بگوییم که رسیدگی کند. زمان رییس قبلی من یک نامه شکایت از دست معاون آموزشی آن موقع دانشگاه به وزارت علوم فرستادم . معاون آموزشی وزیر، نامه را برای خود اینها فرستاد. اینها جواب دادند و معاون وزیر جوابشان را بدون هیچ اظهار نظری برای من فرستاد. در این موارد آدم چه بگوید؟ والی الله المشتکی آقای دکتر؛ فلسفه علم، بنیاد بسیاری از علوم ماست. چرا اینقدر در کشورمان مهجور و مظلوم است؟ اولاً علتش این است که میگویند آدم نسبت به آن چیزی که نمیداند دشمن است. ثانیاً تفکری در زمان حاضر در کشور ما حاکم است که چند دهه پیش در اروپا حاکم بود و آن هم تفکر پوزیتویسمی است؛ یعنی فقط به تجربه حسی نگاه کنید و علم هم چون صرفاً مبتنی بر چنین تجارب است پس حرف آخر را میزند. یک نکته که آقایان توجه نمیکنند این است که اگر علم در هر زمانی حرف آخر را میزند، پس پیشرفت بعدیآن از کجا میآید؟ به علاوه، الان ثابت شده که گاهی عوض یک تئوری چند تئوری تجارب موجود را توضیح میدهند. کدامیک از اینها را باید انتخاب کرد؟ اینها یک سلسله مسائل بنیادی است که در غرب در نیمه دوم قرن بیستم روشن شد و چون بسیاری از اساتید فعلی تحصیلکردههای غرب در دوران حاکمیت پوزیتویسم بودهاند و بعد هم شاگردان خودشان را با این تفکر تربیت کردهاند، در زمان حاضر تفکر پوزیتویسمی بر دانشگاههای ما حاکم است. یعنی علم تجربی حرف آخر را میزند و اگر یک تئوری جواب داد این حرف آخر است. دیگر نمیدانند که جواب درست دلیل بر مقدمات درست نیست. اگر شما جواب یک مسأله را به دانش آموزان بدهید، آنها چیزهایی را سرهم میکنند تا به آن جواب برسند. مقدمات درست، جواب درست میدهد، ولی جواب درست لزوماً مقدمات درست نداشته است. آنها جاهل نسبت به این مسائل هستند و فکر میکنند حرفی که میزنند حرف آخر است. آیا ورود افرادی مثل دکتر سروش به این حوزه باعث نشد که یک مقدار موضع منفی نسبت به این موضوع ایجاد شود؟ نه؛ من موافق این برداشت نیستم. آقای دکتر سروش زمانی که آمد «مکتب پوپر» را مطرح کرد، که فی الواقع ضدپوزیتیویسمی است . دید منفی به فلسفه علم برمیگردد به اینکه بعضی با تفکر پوزیتویسمی بزرگ شدند و حتی بعضی از مسلمانان خیلی خوب هم با آن تفکر بزرگ شدند. من برای شخص مرحوم آقای مهندس بازرگان خیلی احترام قائل هستم، به دلیل اینکه در دانشگاه تهران طی سه سال لیسانس فیزیک که در آنجاخواندم، شاهد بودم که ایشان چه اثر مثبتی روی مسلمانان داشتند، ولی ایشان تفکرشان پوزیتویسمی بود و صریحاً هم میگفتند که راهی که دین گفته بعد از هزار سال خود بشر به آن رسیده است . ایشان میخواست بسیاری از نتایجی را که علم به آنها رسیده از آیات قرآن استنتاج کند. البته نیت ایشان خالص بود. در آن دوران ، تفکر پوزیتویسمی بر جامعه علمیمان حاکم بود و هنوز هست. در غرب این رویکرد تغییر کرده است و یکی از علل آن فلسفه علم بوده است . دلیل دیگرش این است که برخی از فیزیکدانان برجسته متوجه شدند که فلسفه در تئوریهایشان دخالت دارد. در واقع، از سی - چهل سال قبل خیلیها متوجه نقش فلسفه، خصوصاً متافیزیک، در فیزیک شدهاند. اخیراً آکسفورد و کمبریج بحثهای مشترکی راجع به مسائل فلسفی فیزیک راه انداختهاند و چهار تا دانشگاه در شرق آمریکا به علاوه یک دانشگاه در غرب آمریکا همکاری در مورد بحثهای فلسفی در زمینههای بنیادی فیزیک را شروع کردهاند. این تحولات به محیط ما منتقل نشده است. در محیط ما اگر هم ذکری از اینها شده است، ماها کردهایم. یعنی در همان تفکر پوزیتویسمی سه دهه پیش ماندهایم؟ بلی ما در تفکر حاکم در پنج- شش دهه پیش ماندهایم. تفکر پوزیتویستی حاکم بوده است و اسلام هم بوده است. میگفتند اسلام برای کارهای اخروی و علم هم برای خودش. در جاهایی هم جلو آمدند که آیات قرآن و احادیث را با علم جدید تطبیق دهند، کاری که برای غربیها ارزشی ندارد، چون میگویند اگر راست میگفتید قبل از اینکه ما کشف کنیم این را میگفتید. تقریباً یک دهه است که بحث رابطه علم و دین داغ شده است و مخصوصاً از قم هم این بحث برخواسته است و دورههایی در دانشگاهها برگزار کردهاند و افرادی مثل آقای خسروپناه در این حوزه ورود کردند. جنابعالی هم خیلی در این چند سال اخیر همایشها و مقالات و کتب و... داشتهاید. احساس میشود در بحث علم دینی و رویکرد علم به دین یک اتفاق نظر بین کسانی که منادی آن هستند وجود ندارد. مثلاً جنابعالی جزء منتقدین نگاه آقای خسروپناه هستید. این از کجا نشأت میگیرد؟ آیا ادامه پیدا کردن این تفاوت دیدگاهها در مورد علم دینی خوب است و باعث رشدش میشود یا نه؟ اولاً اصل قضیه قبل از انقلاب مطرح بود و بیرون از ایران هم مطرح بود. میتوان گفت که تفکر مرحوم آیتالله مطهری هم همین بود، یعنی اینکه اگر علم به طریق درست انجام شود بخشی از دین است. مرحوم آیت الله مطهری پنجاه سال پیش فرمودند که اگر علمی باشد که حوائج جامعه اسلامی را برطرف کند، من این را علم اسلامی تلقی میکنم. ولی مسأله علم دینی را جناب دکتر نصر و جناب دکتر نقیبالعطاس در بیرون ایران مطرح کرده بودند. در ایران نخستین مقالهای که در این زمینه نوشته شد مقالات سالهای 63-62 خود بنده بود. در پاکستان در سال 62کنفرانسی در این زمینه برگزارشد و در مالزی هم در سال 63 کنفرانسی در این زمینه برگزارشد . این در اوائل دوره نخست وزیری آقای دکتر ماهاتیر محمد بود. عنوان این کنفرانس «اسلامی کردن علوم» بود و من آنجا «فلسفه علم از دیدگاه قرآن» را مطرح کردم، که اگر به آن نگاه کنید میبینید که آن فلسفه یک علم دینی است. مقالات آن کنفرانس بعداً در آمریکا در کتابی چاپ شد. به دنبال این بحثها بود که بنده در اوائل دهه 1370 مقالهای در یک مجله آمریکایی در معرفی خصوصیات علم دینی نوشتم و کمی بعد یک سخنرانی در قم در این زمینه داشتم که در یک مجله حوزوی هم چاپ شد. موضوع علم دینی در ده- بیست سال اخیر دوباره مطرح شده است، ولی در واقع درکنفرانسی که سال قبل از پیروزی انقلاب در مکه برگزار شد، علم دینی را توصیه کردند. ولی نکته این است که علم دینی که مطرح شده به طرق مختلف بوده است. بنده وقتی علم دینی را مطرح کردم ، برای آن استدلالهای فلسفه علمی کردم-از جمله در مقالهای که در مجله آمریکایی چاپ شد، که اگر کل علم را نگاه کنید - از جمله فیزیک را- میبینید که در تمام بخشهای آن همواره چند تا اصل است؛ مثلاً یک اصل اینست که ما میتوانیم طبیعت را بفهمیم. یک اصل دیگر اینست که طبیعت قانونمند است و قانونهای خاصی دارد. یک اصل دیگر اینست که قوانین فیزیک را میتوان با زبان ریاضی بیان کرد. بدون استثنا وقتی که فیزیک را بشکافید، میبینید که در تمام تئوریهایش چند تا چیز به عنوان اصل پذیرفته شده است. بنابراین کسی مثل اینشتین آمد وگفت که علیت در جهان اتمی حاکم است و کسی مثل هایزنبرگ گفت :نه، شانس حاکم است و از تئوری دیگری حمایت کرد. سخن من این بوده که وقتی تئوریها را نگاه کنید میبینید که سرنخشان چند تا اصل عام متافیزیکی است. یعنی اصلهایی که با تجربه نمیشود آنها را باطل کرد یا اثبات کرد. بنابراین وقتی شما صحبت از علم میکنید، علم تجربی صِرف نیست، بلکه آن اصول هم مطرح هستند. پس ما باید برویم دنبال علمی که اصول اولیهاش را قبول داریم. آن نظریهای که میآید و میگوید که بر طبیعت شانس حاکم است، یعنی هر چیز از هر چیزی میتواند رخ دهد، با نص صریح قرآن نمیخواند. بنابراین ما میرویم دنبال آن نظریهای که با اصول قطعی قرآن و سنت میخواند و اسم این را میگذاریم علم دینی. آن یک خاصیت دیگرهم دارد: آن مانع از این میشود که علم در راههای باطل به کار برود، مثلاً در ساختن اسلحههای مردمکش و یا ساختن وسائل مخرب محیط زیست. علم دینی مورد نظر ما، این دو تا خاصیت را دارد. این تعریفی بود که ما از علم دینی کردیم بعضی از فضلای داخلی و غربی هم همین نظر را دارند. دیدگاه من و دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی مشترکات زیادی دارند. ولی عدهای دیگر میگویند علم دینی آن علمی است که ما تمام اجزایش را از قرآن و سنت بیرون میکشیم. بنابراین روز از نو، روزی از نو؛ باید بیاییم علمی را شروع کنیم که تمام چیزهایش را از قرآن و سنت بیرون بکشیم عده کثیری هم منکر علم دینی هستند. آنهایی که منکرند، متوجه این قضیه نیستند که علم خالی از اصول عام نیست. هر کدام از آن علمها را که بگیرید این چنین است. مثلاً اگر زیستشناسی را بگیرید، یکی از مهمترین فیلسوفان زیستشناسی، مایکل روس، میگوید که زیستشناسی مبتنی بر طبیعتگرایی است که میگوید فقط همین است که حس میکنیم و چیزی در سطوح زیرین در کار نیست. حال ما میگوییم که یک تعبیر حداقلی از علم دینی این است که آنجاهایی از علم که با اصول مسلم دین مخالفت دارد آنها را قبول نکنیم و البته آن اصول قابل اثبات یا نفی تجربی نیست . آنجا که تجربه حاکم است، که کسی منکرش نمیشود. پس یک تعبیر حداقلی این است که علم را همین طور که دارید انجام میدهید ادامه دهید، ولی وقتی به جایی برخورد کردید که با مسلمات اسلامی نمیخواند، آن را کنار بگذارید. همین طور اگر خواستید علم را به کار ببرید، در جایی که بشر به محیط زیست ضرر میزند، آن را کنار بگذارید. این یک تعبیر حداقلی از علم دینی است. یک تعبیر حداکثری از علم دینی، که بنده بدان قائلم، این است که یک شخص نمیتواند چند دیدگاه بر ذهنش حاکم باشد- یک قسمتش دین باشد و یک قسمتش علم- بلکه یک شخص باید یک تفکر بر ذهنش حاکم باشد. برای اینکه اگر دو تفکر بر او حاکم باشد، بعضی وقتها میتواند کاری بکند که این دو مقابل هم قرار بگیرند. پس ما تعدادی اصول را که در مورد آنها بین علما و فلاسفه اسلام اختلافی نیست و همه جهات زندگی انسانی را دربرمیگیرد، به عنوان جهان بینی اسلامی میپذیریم و برکلیه شئون فکری خود حاکم میکنیم. تحت این جهانبینی هر فعالیتی را باید با ابزارهای مناسب خودش انجام داد. مثلاً کار علمی باید به روش تجربه، نظریهپردازی و تعمیم نتایج صورت گیرد. ولی در تعمیمها باید حواسمان جمع باشد که با آن اصول قطعی تعارضی در کار نیاید. در این تعبیر حداکثری از علم دینی، کار علمی یک عبادت است. در واقع، یک عبادت حج است؛ یک عبادت نماز است؛ یک عبادت روزه است، یکی هم مطالعه طبیعت است که قرآن یک دهم آیاتش این است که بروید و طبیعت را که مملو از آیات الهی است، مطالعه کنید. مثلاً ببینید شتر چگونه خلق شده است؟ آسمان چگونه برافراشته شده؟ تجربه و تأمل نظری بکنید که خداوند چگونه جهان را خلق کرد. بنابراین، ما کار علمی را یک نوع عبادت تلقی میکنیم، ولی نه اینکه کار علمی به یک روش دیگر انجام شود و نه اینکه لزوماً بروید قرآن را بردارید یا حدیث را ببینید که چه کاری را شروع کنید . البته باید ضمناً سراغ قرآن و روایات رفت که ببینیم چه چیزهایی را از داخل آنها میتوانید برای تجربه کردن یا نظریهپردازی کردن استخراج کنید. ولی اینکه فقط به قرآن و سنت رجوع کنیم و علم غربی همهاش باطل است، چند تا ضرر دارد. یکی اینکه تا بخواهیم این کار را بکنیم غرب کل ما را نابود کرده است. به علاوه چرا خود این افراد از تمام ابزارهای غربی، مثل ویدئو و رادیو و غیره، استفاده میکنند؟ ثانیاً حکمت الهی وقتی که میگوید «انظر الی الابل کیف خلقت و الی السماء کبف رفعت» یعنی همهاش میگوید تأمل کن، میخواهد ما خودمان مطالعه را انجام دهیم تا اینکه عظمت خلقت برای ما روشن شود، تا مثل ارشمیدس شویم که وقتی در آب بود و دید سبک شده با هیجان از آب بیرون پرید، چون فهمید چگونه این را توضیح دهد. یک دانشمند روسی که متدین است و مثل من معتقد است که کار علمی خود یک عبادت است ( کسی که رییس بخش تئوری رصدخانه سنت پیترزبورگ است ) نقل میکند که وقتی هرتز امواج الکترومغناطیسیِ، پیش بینی شده توسط ماکسول، را کشف کرد، هیجان زده شد و گفت دارم آثار خدا را میبینم. جناب دکتر خسروپناه به علم دینی معتقدند ولی نیامدند مقایسه کنند که ما با فلانی و یا فلانی چه اختلاف نظرهایی داریم تا ببینند اصلاً اختلافی هست یا نیست، یا اصلاً ضرورتی به آن حرفهای اضافی هست یا نیست. این مکالمهها صورت نگرفته است. دلیلش هم کمهمتی است. یک وقت من خدمت آقا عرض کردم که دلیل اینکه وحدت حوزه و دانشگاه حاصل نمیشود، این است که حوزویان میگویند ما میگوییم، شما بشنوید. مکالمه دوطرفه در کار نیست، بلکه مونولوگ جاری است نه دیالوگ. مرحوم آیت الله مطهری با مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر سحابی مکالمه داشتند. این مسائل باید در محیط ما حل شود. حوزه باید قبول کند که با دانشگاهیان مکالمه داشته باشد و به آنها ایراد بگیرد و ایرادشان را بشنود و بحث کنند. این کمتر صورت گرفته است. آقای دکتر در واقع سؤالم را دوباره اینگونه مطرح میکنم که از منظر شما علم دینی و غیر دینی، میتواند تلقی درستی باشد؟ ببینید به این دلیل درست است که الآن علم رایج یک علم غیر دینی است. اگر علم رایج این طور بود که فقط اطلاعات را جمع میکردند و وقتی که میخواستند جمعبندی کنند و تعمیم بدهند، سراغ مفروضات عام نمیرفتند، ما هم اینجا صحبت علم دینی نمیکردیم. ولی واقعیت این است که همه رشد علم به خاطر این مفروضات عام بوده است. بنابراین از متوسل شدن به آنها چارهای نیست. شما سعی کنید تا آنجایی که اشکال ندارد، به سیاق خود علم پیش بروید. مثلاً دارید تعداد عناصر را کشف میکنید، این که عنصر بعدی هم هست یا نه، هیچ دلیل منطقی یا دینی ندارید که عنصر بعدی نیست. چرا جلو نروید؟ از نظر تجربی جلو بروید! ببینید، دستور العملی در قرآن به ما داده شده است که به نظر من ما مسلمانان آن را فراموش کردهایم و آن این است که «قُلْ سِیرُوا فِی الأرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» (عنکبوت/ 20) این دستور بسیار مهمی است. من به محض اینکه در میزگردی در برکلی (در آمریکا) این آیه را خواندم، آنها شگفت زده شدند. ببینید در مورد مهمترین مسأله، که مسأله خلقت عالم است، قرآن میگوید «قُلْ سِیرُوا فِی الأرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ».یعنی در زمین سیر کنید ( تجربه انجام دهید) و تأمل کنید که خداوند چگونه جهان را خلق کرد. سیروا بُعد تجربی قضیه است. انظروا بُعد نظری قضیه است. بَعد در یک جای دیگر قرآن هم داریم که «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِیلا» (اسراء/ 85) یعنی این کارها را میکنید ولی فکر نکنید که به آخر قضیه رسیدهاید. همچنین در قرآن آمده است :«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ...» (فصلت/ 53) یعنی شما علمتان روز به روز زیاد میشود. پس ما باید کاوش را ادامه دهیم تا روز به روز روشنتر شود. به قول نیوتن هر کسی که کنار این دریای علم، میآید چند ریگی برمی دارد و میرود، و به همین ترتیب بشر پیشرفت کرده است. اگر قرار بود در یک شب تمام علم کشف شود، زندگی علمی نابود میشد و دیگر ذوق و شوقی در کار نمیبود و دلیلی برای کاوش بیشتر وجود نمیداشت. بنابراین همه جاذبه علم به خاطر این است که ما مجهولات داریم. هنر ما این است که این پرده را مرتباً مقداری عقب ببریم. اما چون الان بعضی مفروضاتِ غیر دینی بر علم روز حاکم شده است، ما باید سراغ علمِ دینی برویم. ولی این به این مفهوم نیست که علمِ دینی بساط جداگانهای دارد. الآن بعضی هستند که حرفشان این است که ما برویم بساط جدیدی بگستریم و روز از نو و روزی از نو. یعنی تمام کارهایی که بشر کرده، اصلاً کأن لم یکن شیئا مذکورا تلقی شود. من با این موضعگیری مخالف هستم؛ به دلیل اینکه نمیتوان گفت همه بشر تاکنون در گمراهی بودهاند. گذشتگان در فهماندن و فهمیدن خیلی از چیزها سهم داشتند. درواقع بخش عمدهای از علم روز شرقی و غربی ندارد؛ شما این نور را روی فلان فلز بتابانید، ببینید چه چیزی از آن پدید میآید. این واقعاً شرقی و غربی ندارد؛ و همه جا یکی است. شرقی و غربی و اسلامی و غیراسلامی و دینی و غیردینی وقتی در کار میآید که تعمیمها در کار میآید، و تعمیمها درجایی در کار میآید که دست خود علم از تجربه کافی کوتاه است. آنجا شما یا باید تعمیم ندهید، که آن وقت به نظر من علم پیشرفت نمیکند و یا باید تعمیم بدهید، که در این صورت وضعیت فرق میکند. پیش فرضهایتان تعیین میکند که شما چگونه تعمیم میدهید. استاد ببخشید، اینجا یک بحثی مطرح است؛ بعضی دانشمندان قائل به این هستند، که حتی علوم تجربی را از همان نخست به نگاه دینی آمیخته میکنیم. به این معنا که در یک تقسیمبندی قائلند ما یک نظام تکوین داریم و یک نظام تشریع. در نظام تشریع «ما کتب الله» و «ما قرءالله» مقصود است و در نظام تکوین «ما فعل الله» است که همان خلقت است، طبیعت باشد و عالِم چه عالِم فیزیک باشد و چه عالِم دین باشد هر دو، اگر آن عالم فیزیک که عالم طبیعت است، بیشتر از عالم دینی کار نکند، کمتر نمیکند. چرا؟ چون به عبارتی عالم تجربی کتاب تکوین را ورق می زند و عالم دینی تشریع را در نتیجه ما اصلاً علم غیر دینی نداریم. ببینید، این قابل بررسی است . من اول نظر خودم را بگویم و بعد توضیح بدهم. من شخصاً معتقدم که اصلاً در مکتب اسلام، فعالیت علمی بخشی از فعالیت یک مسلمان است. این طور نیست که یک علمی درکار باشد و یک دینی؛ و شما علم را خارج از حوزه دین بگیرید. یکی از کارهای یک مسلمان، کاوش طبیعت است. حالا کاوش طبیعت به چه وسیلهای؟ باید از ابزارهای مناسب خودش استفاده کنید. شما حج که میروید، یک جور عبادت میکنید؛ نماز که میخوانید، یک جور عبادت میکنید؛ روزه هم که میگیرید، مدلش فرق دارد، ولی در همه اینها تفکر الهی حاکم است، و متوجه بودن به خدا مطرح است. بنابراین نیاییم بساطی بگستریم و بگوییم این دین و آن هم علم. نه! من فعالیت علمی را بخشی از دین میدانم؛ ولی با ابزار خودش. ابزار خودش هم همان «سیروا فی الارض»؛ تجربه است؛ کار نظری است و نتیجه گیری است. دین کجای قضیه میآید؟ آنجایی که شما تصمیمهای کلان میگیرید. خیلی از تعمیمها، نتیجه مستقیم تجربه نیست. برای این که استقرای شما همواره ناقص است. چون ما همواره موارد محدودی را در طبیعت تجربه میکنیم و بعد بقیه را تعمیم میدهیم. مثلاً میگوییم در طبیعت بین چپ و راست فرق نیست. خوب یک روزی فکر میکردند بین چپ و راست فرق نیست؛ اما ناحیه خیلی کوچکی از فیزیک پیدا شد که نشان داد بین چپ و راست فرق هست. بعضی هم که تعمیمهای خیلی کلی دادند، بعداً پشیمان شدند. چون دیدند خلافش هم در حوزهای از طبیعت یافت میشود. اول فکر میکردند که بین ماده و ضدّ ماده فرقی نیست؛ اما بعد از آن معلوم شد که در حوزه کوچکی بین ماده و ضدّ ماده فرق است. بنابراین حرف من این است که اگر کسی مسلمان باشد و تفکر الهی بر او حاکم باشد، اصلاً علم غیر دینی برایش مطرح نیست. او تجارب را میبیند و در پرتو جهان بینی خودش قضاوت میکند، که فلان نظریه را بپذیرد یا نپذیرد، یا اصلاحش کند. مشکل ما ، وقتی که مسأله علم دینی را مطرح میکنیم، این است که الآن عده کثیری در جهان و از جمله در کشور خودمان، جهانبینی حاکم بر علم را پذیرفتهاند. بنابراین ما با واقعیتی روبهرو هستیم و آن واقعیت این است که عدهای معتقدند که علم را باید دربست پذیرفت، و آن طرف هم نماز و روزه و... را باید انجام داد و اینها ربطی به هم ندارند. عقیده من این است که اسلام یک چیزِ یکپارچه است؛ تکلیف دنیا و آخرت را روشن کرده و فعالیت علمی هم یکی از آن فعالیتهاست. این دیدگاهی است که خواجه نصیر، ابوریحان و ابن سینا داشتند و این دیدگاهی است که شخص نیوتن داشت؛ چون موقعی که به اُسقف بنتلی نامه نوشت، گفت هدف من از نوشتن کتابِ «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» این بوده که آثار الهی را به بندگان خدا نشان دهم. خوب ، اینها اصلاً کار علمی را از دین جدا نمیبینند. یک آدم الهی که تفکرش الهی است، کار علمی بیرون را میبیند و اگر خودش هم انجام میداد، همین طور انجام میداد. قضیه در دو جا فرق میگذارد: یکی در کاربرد. او حاضر نمیشود که لیزر برای نابودی انسان، نابودی حیوانات و نابودی محیط زیست به کار برود. بنابراین در جهت کاربرد، حواسش جمع است. دوم در جهت استنتاج؛ در اینجا هم حواسش جمع است که خلاف مبانی جهان بینیاش نتیجه گیری نکند. اتفاقاً آن مبانی، با اموری سروکار دارد که به هیچ وجه دست تجربه به آنها نمیرسد. در این موارد، مکتبی که طرف به آن وابسته است برایش تصمیم گیری میکند. آقای دکتر گلشنی؛ یک مقدار از بحثهای تئوریک فاصله بگیریم. جنابعالی چندین سال عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستید و در دانشگاه شریف هم مشغول به تدریس هستید. شورای عالی انقلاب فرهنگی در چند سال فعالیتهای مهمی داشته از جمله بحث نقشه جامع علمی کشور و سندهای مختلفی که طراحی کرده قطعاً هم شما در جریان هستید. آسیب اولیه فضای حرکتی شورا را در شرایطی که خود رهبری چندین بار به طور جدی از شورا مسأله توجه به حوزه فرهنگ و حوزه علمی کشور را تصریح کردند، این آسیب حرکتی و آسیب فعالیت شورا را در چه میبینید که نتوانسته به خوبی مدیریت کند؟ متأسفانه فرهنگ حاکم بر محیط و فرهنگ حاکم بر دانشگاهها خوب و به اندازه کافی در شورا منعکس نشده است. یعنی اعضای شورا از این فضا دور هستند؟ بعضیهایشان بلی ،حتی همین اخیراً که من در آن شورا بعضی مسائل فرهنگی داخلی دانشگاهها را مطرح کردم ، از آن حمایتی نشد، در صورتی که من از بعضی از دانشگاهها اطلاعات دقیق گرفته بودم و به رایالعین شبانهروز بعضی امور را میبینم یا از افراد نخبه و خبره میشنوم. ولی بعضی چیزهای دیگر جلوه داده شد. من به شورا بارها پیشنهاد کردهام که سالی چند بار با اساتید زبده دانشگاهی ، آنهایی که دنبال حزببازی و رفاقتبازی نیستند و نخبه هستند، جلسه داشته باشند و وضعیت حاکم بر دانشگاهها را از آنها بشنوند. با دانشجویان زبده مسلمان که میآیند و همه شکایاتشان را به ما منتقل میکنند، جلسه داشته باشند. به طور خلاصه ، واقعیت داخل دانشگاهها و جامعه درست به شورا منعکس نشده است. در همین راستا اسناد و برنامههایی که تدوین میشود فارغ از زمینههای اجرایی داخل دانشگاههاست و لذا نمیتواند کارآمد باشد. به علاوه، باید یک نظارت جدی در کار باشد. مصوبات شورا خیلی زیباست ، ولی وقتی مصوبهای را تصویب میکنند باید ببینند ابزار پیاده کردنش را هم دارند یا ندارند و بعدش هم نظارت شود که آیا قدمی به جلو رفتهاند یا یا نرفتهاند . این کار در حد کفایت انجام نشده است. آقای دکتر شما خودکمبینی و حقارت در برابر غرب را در حوزه علم اشاره کردید. آیا معتقد به این هستید که ما در همه حوزهها مقدار زیادی دچار این موضوع شدیم که باعث میشود که فرد وقتی که یک لیسانس یا یک فوق لیسانس میگیرد تمام تلاشش را برای ادامه تحصیل درخارج دارد ؛ این که برود آن طرف . ظاهراً کلاً یک تصور غلطی وجود دارد؟ بلی ، هست. این مشکل واقعاً وجود دارد و آن چند تا علت دارد. یکی اینکه فرهنگ ضعیف است. شما کجا به دانشآموز و دانشجو تلقین کردید که نسبت به کشورش وظیفه دارد؟ نسبت به آیینش وظیفه دارد؟ نسبت به جامعهاش وظیفه دارد؟ اگر کشور او را پرورش میدهد و تا سطح لیسانس و فوقلیسانس و یا دکتری میرساند، این را باید در آینده جبران کند و مدرکش فقط یک شغل درآمدزا برایش نباشد. مدرکش زمینهای است برای اینکه خدمتی به جامعه خود بکند، نه اینکه فقط تدریس یا مقالهنویسی و ...در کار باشد. این کجا تفهیم میشود؟ نکته دوم، وجود دافعهای است که در محیطهای ما وجود دارد. من بارها هم به رییس محترم دانشگاه خودمان و هم به معاون آموزشیمان گفتهام که سعی کنند دافعهها در داخل دانشگاه کم شود. هم در رفتار با اساتید دافعه هست و هم در رفتار با دانشجویان. محیط ما دافعه دارد و جاذب نیست. اگر با مهربانی رفتار شود، نتیجه خیلی فرق میکند. ما نمونههای زیادی از رفتارها را در محیطمان میبینیم. گاهی سراغ یک کاسب رفتهام که از او چیزی بخرم. او حوصله داشته که خوب توضیح دهد و این طرف و آن طرف رفته که شیء مورد نیاز را پیدا کند . یکی هم اصلاً جواب درست نمیدهد . نتیجه بسیار متفاوت است. من یادم هست که دراوایل بازگشتم به ایران رفته بودم که یک یخچال بخرم. اشکالی داشت ولی فروشنده حاضر نشد آن را عوض کند. بعداً به مغازه دیگری رفتم و یخچالی خریدم که اشکال جزئی داشت. فروشنده بلافاصله آن را عوض کرد. به علت این رفتار، بعد از این ماجرا هر وقت میخواستم وسیلهای بخرم، سراغ آن مغازه میرفتم. در محیط ما جاذبه خیلی کم است، در حالی که امیر المؤمنین به مالک اشتر سفارش میکنند که مردم یا برادر دینی تو هستند و یا با تو در بشریت شریک هستند. وقتی در دانشگاهها رفتارها جاذب نیست و دافعه هست، چه انتظار دارید از آنها بیرون بیاید و چگونه انتظار دارید که دانشجو برای ادامه تحصیل در ایران بماند. من در دانشگاه چیزهایی میبینم که اگر بخواهم مثالهای واضح بزنم، خیلی بد خواهد بود. واقعاً تحملها کم است، رفتار بعضی از استادان با دانشجو خوب نیست، رفتار دانشگاه با دانشجو در حد مطلوب نیست و البته این منحصر به دانشگاه ما نیست و آن را در بعضی از مؤسسات علمی دیگر نیز میبینیم. قبول دارید این حقارت و کمبینی در برابر غرب یک بخش هم ناشی از احساس حقارت و کمبینی در برابر غرب است که در برخی مسوولین وجود دارد. بلی، قبول دارم. در همه دانشگاهها هم داریم این را میبینیم . همچنین آن را در ولعی که در مسوولان در انعقاد قرار داد با دانشگاههای غربی وجود دارد، به وفور میبینیم. به عنوان سؤال آخر مهمترین آرزوی زندگی علمی و فرهنگی شما چیست که هنوز محقق نشده است؟ آرزویم حاکمیت فرهنگ اصیل اسلامی است که در وضعیت فعلی خودمان را از آن دور میبینم . من سالهای قبل از انقلاب ، منه�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
دستگاه هایی که درحوزه فرهنگ موظف نیستند دستکم عرق فرهنگی داشته باشند
نماینده مردم شاهرود و میامی دستگاه هایی که درحوزه فرهنگ موظف نیستند دستکم عرق فرهنگی داشته باشند شاهرود- ایرنا- نماینده مردم شاهرود و میامی در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از عملکرد برخی دستگاه ها برای افزایش استقبال از نمایشگاه کتاب گفت دستگاه هایی که وظیفه ای در حوزه فرهنگ نداهر باند و قدرتی مجموعهای فرهنگی برای خود ساخته و بودجههای کلان میگیرد/تولید موسسهای که دو برابر بودجه دانش
قطبالدین صادقی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد هر باند و قدرتی مجموعهای فرهنگی برای خود ساخته و بودجههای کلان میگیرد تولید موسسهای که دو برابر بودجه دانشگاه تهران را دریافت میکند چیست بخش اصلی بودجه فرهنگ نه صرف فعالیت فرهنگی بلکه صرف امور تبلیغاتی و ایدئولوژیک با رنگ و لعااستکبار به دنبال برپایی تمدن نوین اسلامی غربی در جهان است/مسئولین مراکز آموزش عالی هوشیار باشند/دانشگاه یک اهر
امام جمعۀ مسجدسلیمان در هفتمین سالگرد تدفین شهدای گمنام دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز با بیان اینکه اسلام دین علم و صلح و اخلاق است عنوان کرد این موضوع را شهیدان انقلاب و دفاع مقدس و شهدای دانشجو و استاد به خوبی از خود نشان دادند به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از &quمسئولان در برابر مصوبه آمریکا موضع گیری قاطع داشته باشند
نماینده ولی فقیه در لرستان مسئولان در برابر مصوبه آمریکا موضع گیری قاطع داشته باشند خرم آباد - ایرنا - نماینده ولی فقیه در لرستان و امام جمعه خرم آباد با اشاره به تمدید تحریم های آمریکا علیه ایران گفت مسئولان در برابر مصوبه آمریکا موضع گیری قاطع داشته باشند و در برابر این زیادهسیگاریها، هشت برابر بیشتر از همسالان خود دچار سکته قلبی میشوند
سیگاریها هشت برابر بیشتر از همسالان خود دچار سکته قلبی میشوند در مطالعات انجام شده توسط مرکز "CDC" مشخص شده که بیشترین میزان خطر بروز سکتههای قلبی برای اشخاصی است که در جوانی سیگار کشیدن را آغاز کردهاند و این خطر بیش از هشت برابر افراد غیرسیگاری است به گزارش ایلنارحمانی فضلی : همه سخنرانی های روز دانشجو باید مجوز شورای فرهنگی دانشگاه ها را داشته باشند - پایگاه خبری تحلیلی
به گزارش پایگاه خبری رشت پرس وزیر کشور اظهارکرد ان شاء الله هیچ سخنرانی در روز دانشجو لغو نمی شود و همه سخنرانی ها باید مجوز شورای فرهنگی دانشگاه ها را داشته باشندوزیر کشور اظهارکرد ان شاء الله هیچ سخنرانی در روز دانشجو لغو نمی شود و همه سخنرانی ها باید مجوز شورای فرهنگی دانشگخدری: گناوه و دیلم باید نماینده مستقل در مجلس داشته باشند
خلیج فارس نماینده مردم بوشهر گناوه ودیلم در مجلس شورای اسلامی گفت شهرستان های گناوه ودیلم بدلیل وسعت منطقه و ظرفیت و قابلیت های فراوان موجود باید یک نماینده مستقل در دوره آینده مجلس شورای اسلامی داشته باشند به گزارش خلیج فارس حجت الاسلام خدری در جمع نمازگزاران جمعه این هفتهتسلط بر ۲ روستا در غرب موصل/انهدام خودرو بمبگذاری شده داعش
اخبار عملیات موصل تسلط بر ۲ روستا در غرب موصل انهدام خودرو بمبگذاری شده داعش شناسهٔ خبر 3836104 - دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴ ۴۰ بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی jwplayer display inline-block; نیروهای عراقی در ادامه عملیات نینوا ما داریم می آییم ضمن تسلط بر دو روستایپلتفرم خودروی ملی در دانشگاه علم و صنعت ایران رونمایی شد
پلتفرم خودروی ملی در دانشگاه علم و صنعت ایران رونمایی شد تهران- ایرنا- مراسم رونمایی از محصول اصلی پلتفرم ملی NP01 در پژوهشکده مهندسی خودروی دانشگاه علم و صنعت ایران برگزار شد به گزارش روز شنبه ایرنا از دانشگاه علم و صنعت ایران رئیس دانشکده و پژوهشکده مهندسی خودروی دانشگاه درپیش بینی باران برای تهران و غرب کشور | کاهش دما در سواحل خزر
- همشهری آنلاین تهران غرب و جنوب غرب کشور طی روزهای آینده شاهد بارش های پراکنده خواهد بود و سواحل خزر نیز کاهش دما خواهد داشت احد وظیفه مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی در گفت وگو با ایسنا اظهار کرد بر اساس داده ها و نقشه های پیش یابی هواشناسی از بعدازظهر روز دوش-
گوناگون
پربازدیدترینها