تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند:...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829255698




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کابوس‌های‌ ده ساله قاتل مادربزرگ


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: حکم قصاص پسرجوانی که ۱۰ سال پیش در تبریز مادربزرگش را به قتل رسانده، تأیید شده و نام او در فهرست اعدامیان قرار گرفته است.

به گزارش همشهری، اين جنايت 9 بهمن سال 85 رخ داد و همان روز عامل جنايت به اداره آگاهي تبريز رفت و خودش را تسليم كرد. او مدعي شد كه براي ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش، به خانه مادربزرگش رفته بود تا از آنجا سرقت كند كه اين سرقت به جنايت ختم شد. قاتل كه حالا مردي جوان است هم‌اكنون در زندان تبريز به سر مي‌برد و پرونده‌اش به شعبه اجراي احكام فرستاده شده تا مقدمات اجراي حكم فراهم شود. اين مرد زنداني كه مي‌گويد پشيمان است و توبه كرده، در گفت‌وگو با خبرنگار همشهري، جزئيات قتل مادربزرگش را شرح داد.

چند سال داري؟

29ساله‌ام. زماني كه دست به قتل زدم 19سال بيشتر نداشتم.

چه شد كه مادربزرگت را به قتل رساندي؟

بچگي كردم. آن‌موقع كم‌تجربه بودم و الان كه به آن روزها فكر مي‌كنم، باورم نمي‌شود كه چنين كاري كرده‌ام. گاهي اوقات آد‌م‌ها در شرايطي خاص اشتباهاتي مرتكب مي‌شوند كه جبران‌ناپذير است. من هم جزو همان دسته بودم كه ناخواسته اشتباه بزرگي مرتكب شدم و حالا عذاب وجدان رهايم نمي‌كند.

من در آن زمان از طريق سايت‌هاي اينترنتي و چت‌روم با دختري كه در پايتخت زندگي مي‌كرد آشنا شدم. اوايل فقط با هم چت مي‌كرديم تا اينكه قرار ملاقات گذاشتيم. براي ديدن او راهي تهران شدم و دختر موردعلاقه‌ام را ديدم. در همان نگاه اول عاشقش شدم. او 16سال بيشتر نداشت و قرار ازدواج گذاشتيم.

وقتي به تبريز برگشتم و موضوع ازدواج را با پدرم در ميان گذاشتم با مخالفت او روبه‌رو شدم. پدرم وضع مالي بدي نداشت اما مي‌گفت، هم براي ازدواج من زود است هم اينكه بايد به‌صورت سنتي به خواستگاري دختري از ميان اقوام بروم. هرچه اصرار كردم راضي نشد به تهران بيايد تا به خواستگاري دختر موردعلاقه‌ام برويم.

آن موقع عشق به آن دختر كورم كرده بود. با هم جروبحث كرديم و حتي حاضر نشد پولي به من بدهد تا من با دختري كه عاشقش شده بودم ازدواج كنم. من هم تصميمم را گرفته بودم. فكر مي‌كردم آن دختر نيمه گمشده من است و هر طوري شده بايد با او ازدواج كنم. براي تأمين هزينه ازدواج نياز به پول داشتم و اين شد كه تصميم به سرقت از خانه مادربزرگم گرفتم اما ناخواسته دست به جنايت زدم.

از روز حادثه بگو.

صبح روز حادثه به خانه مادربزرگم رفتم. او 85ساله بود و تنها زندگي مي‌كرد. مي‌دانستم طلاهاي زيادي دارد. مي‌خواستم طلاهايش را سرقت كنم و به تهران بروم تا با دختر موردعلاقه‌ام پاي سفره عقد بنشينم. باور كنيد الان كه به آن روزها فكر مي‌كنم، احساس مي‌كنم كه آدم ديگري بودم كه چنين اشتباهي مرتكب شدم.

عقلم كار نمي‌كرد و حتي دچار افسردگي هم شده بودم و قرص مصرف مي‌كردم. آن روز مادربزرگم از من پذيرايي كرد و زماني كه مشغول تماشاي تلويزيون بود خواستم نقشه‌ام را اجرا كنم اما او بيدار بود و امكان نداشت دور از چشم مادربزرگم سرقت كنم. در يك لحظه فكر شومي به سرم زد. به سمت او حمله و با سيم كابل خفه‌اش كردم. دست و پايم مي‌لرزيد. نمي‌دانستم بايد چه كنم. با ديدن جنازه آنقدر ترسيده بودم كه حتي يادم رفت كه براي سرقت به آنجا رفته بودم. بي‌آنكه دست به چيزي بزنم از خانه فرار كردم.

بعد چه كردي؟

چند ساعتي در خيابان‌ها سرگردان بودم. هنوز باورم نمي‌شد مادربزرگم را به قتل رسانده‌ام. عذاب وجدان رهايم نمي‌كرد. به‌خاطر همين به اداره آگاهي تبريز رفتم و خودم را معرفي كردم.

از دختر موردعلاقه‌ات خبر‌ داري؟

نه. پس از اينكه خودم را معرفي كردم به زندان رفتم و ديگر خبري از او نشد. او را كاملا فراموش كردم.

براي گرفتن رضايت از بستگانت اقدام نكردي؟

مگر مي‌شود اين كار را نكرده باشم؟ در اين مدت پدر و مادرم بارها نزد دايي‌هايم رفتند اما آنها اصرار به قصاص دارند. هروقت از زندان به دايي‌ام زنگ مي‌زنم كه التماسش كنم، تا صدايم را مي‌شنود تلفن را قطع مي‌كند. حكم قصاصم هم تأييد شده و در آستانه اجراست.

در اين 10سال مجازات شدم و پشيمانم. هر شب كابوس‌هاي وحشتناك مي‌بينم و يك شب خواب راحت ندارم. براي رسيدن به آرامش قرآن مي‌خوانم و اميدوارم خدا مرا ببخشد. توبه كرده‌ام و ورزشكار شده‌ام. حتي سيگار را هم ترك كرده‌ام و در كلاس‌هاي قرآن و ورزش در زندان شركت مي‌كنم به اين اميد كه شايد دوباره فرصت زندگي پيدا كنم.

۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن