واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: به خاطر هيچ مرتكب قتل شدم
پسر نوجواني كه يكسال قبل به خاطر آينه به آينه شدن دو خودرو در قرچك ورامين مرتكب قتل شده بود، در جلسه محاكمه حادثه را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، نهم مهرماه سال قبل بود كه به مأموران پليس ورامين خبر دادند در جريان دعواي خونين در يكي از محلههاي شهر يكنفر كشته شده است. بررسيهاي اوليه نشان داد كه دعوا بين سرنشينان يك خودروي وانت پيكان با سرنشينان خودروي پژو پرشيا رقم خورده است و در جريان آن يكي از سرنشينان پرشيا كه پسري 29 ساله به نام آرمان بود، كشته شده است.
يكي از شاهدان گفت: خودروي پرشيا با سهسرنشين در حال عبور بود كه يك وانت پيكان كه دو سرنشين داشت، راهش را سد كرد. بعد همگي پياده شدند و با هم درگير شدند. ديدم كه سرنشين وانت پيكان كه پسري نوجوان بود با چاقو چند ضربه به آرمان ضربه زد و بعد همراه دوستش از محل فرار كرد.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات ضارب كه پسري 16 ساله به نام رضا بود، شناسايي و دستگير شد.
او در بازجوييها گفت: من و دوستم علي سوار بر خودروي وانت پيكان در راه بازار ترهبار بوديم كه يك خودروي پرشيا هنگام سبقت با خودروي ما آينه به آينه شد. همين موضوع سبب شد تا ما با سرنشينان پرشيا مشاجره لفظي كنيم. خودروي پرشيا كمي جلوتر توقف كرد. همگي پياده شديم و با هم دعوا كرديم كه رهگذران ميانجيگري كردند و درگيري ما هم تمام شد. علي پشت فرمان نشست و حركت كرديم.
او مدام من را تحريك و اصرار كرد تا دوباره با آنها درگير شويم. بعد از آن بود كه علي راه پرشيا را بست و دوباره درگير شديم كه اين بار با چاقو ضربهاي به آرمان زدم كه كشته شد. بعد از اعترافهاي رضا بود كه علي و سرنشينان پرشيا هم بازداشت شدند و مورد تحقيق قرار گرفتند. با كامل شدن بررسيها رضا به اتهام مباشرت در قتل مجرم شناخته شد و پرونده بعد از صدور كيفرخواست روي ميز هيئت قضايي شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت و متهمان هفته گذشته پاي ميز محاكمه حاضر شدند. بعد از رسميت يافتن جلسه، اولياي دم گفتند كه خواستهشان قصاص است.
سپس رضا در جايگاه قرار گرفت و اتهامش را پذيرفت. او در شرح ماجرا گفت: آن روز همراه علي سوار بر وانت پيكان در راه بازار ترهبار قرچك بوديم كه با خودروي پرشياي آرمان كه در حال سبقت بود آينه به آينه شديم. هر طور كه بود پرشيا را مجبور به توقف كرديم و با آرمان و دوستانش دعوا كرديم.
بعد رهگذران دخالت كردند و همه چيز تمام شد و سوار وانت شديم و حركت كرديم. علي پشتسر خودروي پرشيا رانندگي و مدام من را تحريك ميكرد تا دوباره با سرنشينان پرشيا دعوا كنيم. ميگفت بايد كارشان را تلافي كنيم.
اول قبول نكردم اما اصرار كرد و خواست اين بار كه درگيري اتفاق افتاد، چاقويي را كه در داشبورد داشتيم، بردارم كه آنها را تنبيه كنيم. به هر حال تحتتأثير حرفهاي علي قبول كردم و او پايش را روي پدال گاز فشار داد تا اينكه توانست سبقت بگيرد و راه پرشيا را ببندد. وقتي پياده شدم، چاقو كشيدم، آرمان كه جلويم ظاهر شد با چاقو چند ضربه به او زدم. متهم گفت من از كاري كه كردهام، پشيمان هستم؛ چراكه به خاطر هيچ مرتكب قتل شدهام.
سپس علي به اتهام شرکت در نزاع در جايگاه قرار گرفت و در شرح حادثه گفت: رضا دروغ ميگويد، من چاقو را به او ندادم و تحريكش نكردم. او هميشه چاقو همراه داشت. روز حادثه سعي كردم او را آرام كنم، ولي قبول نكرد و اصرار ميكرد كه با آنها دعوا كند. وقتي جلوي پرشيا پيچيدم، رضا گفت تو بشين من خودم حريف آنها هستم. وقتي جلو رفت چاقو را از پشت كمرش بيرون كشيد، چند ضربه به سر آرمان زد و دوست آرمان را نيز زخمي كرد.
در ادامه رئيس دادگاه از دوستان آرمان به جرم مشاركت در نزاع خواست تا ماجرا را شرح دهند. يكي از آنها گفت: بعد از درگيري اول رهگذران ما را آرام كردند و سوار ماشين شديم و حركت كرديم. ولي رضا و دوستش سد راه آرمان شدند. رضا پياده شد، اما اجازه نداد دوستش پايين بيايد. آرمان نزديك رضا رفت و سعي كرد تا رضا را آرام كند، اما او توهين كرد و گفت ميزنم تا زيباييات را بگيرم! ناگهان چاقو را بالابرد و با سه ضربه از گردن آرمان خون پاشيد. بعد از آن به سمت من آمد و با دسته چاقو بينيام را شكست و سر و صورتم را زخمي كرد.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان، وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]